چون کوه ایستاده در غبار حوادث
همه نگران بغض دم «اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا»ی آقا بودند
همه نگران بودند. همه میگفتند دعاکنید آقا سرنماز بغض نکند یکهو.
در لحظه این فراز، همه بلند گریه کردند، تمام صفهای قامت بسته پشت شانههای آقا ، صفهای توی خیابان، همه بلند گریه کردند که بغض آقا توی صدای جمعیت گم شود.
آقا اما بغض نکرد در تکرار دوم و سوم هم همه مویه سر دادند. میلیونها گریه بلند، برای شنیده نشدن یک بغض آرام؛ آقا اما بغض نکرد که هیچ، شانههایش هم نلرزید ،مثل کوه انگار، مشکی هم نپوشید حتی و بر تابوت شما کمر خم نکرد حتی برای بوسهای یا فاتحهای
رفت و توی دفتر شخصیاش نشست به دیدارهای سران و سرسلامتیهای همسایهها
آقا حواسش هست مراقب است که توی دل ما خالی نشود.
بچهها را بغل میکند. به آدمبزرگها میگوید هیچنگران نباشید.
خللی پیش نمیآید. سکنات او آراممان میکند.
ابراهیم تو توی دامن کوهها گم شدی، و ما تکیه بر کوهی دادهایم این داغ را ، حالمان خوب است، کوهمان استوار هنوز. نگران ما نباش
#شهید-خدمت
#خادم الرضا
کانال خبری قاصدک راوه دلیجان
@qhasedak
پیج اینستاگرام قاصدک راوه دلیجان
@qhasedak