#جلسه_اول
#مبتدی
اولین قدم جمله سازی فعل و یادگیری صرف فعل هست.
افزایش دایره لغات 👇
#مفردات
تنوع فعل ها بیشتر در ماضی هست ،انواع ماضی،تعریف و نحوه ی ساخت آن ها:
🔹ماضی ساده:عمل در گذشته انجام وتمام شده.
ثلاثی مجرد 👈دارای باب های بدون قاعده و سماعی و باید حفظ کنیم .
ثلاثی مزید👈دارای باب های با قاعده و وزن دارن
🔹ماضی استمراری:عمل در گذشته به دفعات انجام شده (مثال:شبهای تابستان در پشت بام می خوابیدیم/شبهای زمستان مادر بزرگ قصه می گفت)
👈صرف چان +صرف مضارع(مطابقت جنس و تعداد)
🔹ماضی نقلی:عمل در گذشته انجام شده ولی اثرش هنوز هست (پدرم به مسافرت رفته است)
علامتش در فارسی<ام ،است ،اید ،اند>
ماضی نقلی در لهجه عراقی همان اسم فاعل است
👈در فعل های ثلاثی مجرد:اسم فاعلش بر وزن فاعِل (مثال:راح اسم فاعلش میشه رایِح/گال اسم فاعل ش میشه گاعِل)
《👨🦰فاعل/🧕فاعله_👨🦰👨🦰👨🦰فاعلین _🧕🧕🧕فاعلات》
👈در فعل های ثلاثی مزید:اسم فاعلش از مضارع ِ اون فعل ساخته میشه"حرف مضارعه حذف به جاش مُ بزاریم و عین الفعل رو کسره بدیم(مثال بابِ تَفَعُلْ :یَتَعَلَّم ْ=مُتَعَلِّمْ)
🔹ماضی بعید:عمل در گذشته ی دور انجام شده.
👈صرف چان+اسم فاعل
《👨🦰فاعل_🧕فاعله_👨🦰👨🦰👨🦰فاعلین _🧕🧕🧕فاعلات》
مثالها:
أخَذَ/یاخذ
سه معنا داره ؛گرفتن / بردن /برداشتن
◽️مادرم برادر کوچکم را هرروز به مدرسه می بَرد = والْدَتی/اُمّی کِلْ یُوم تَأْخُذ اَخِی الاِزْغیر لِلْمَدرسه
◽️برادرم سال آینده مدرک فوق لیسانس در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه تهران خواهد گرفت = اَخی اَلسِنَةِ الجایَه راحْ یأخُذ شَهادةْ ماجیستِرْ بِقِسِم هندسَةْ میکانیک مِن جامِعَة طِهران
◽️تو کِی ما رو به رستوران می بری؟(مونث ) = اِنتی یَمتَه /شِوَکِت تَأخُذینِّه لِلْمَطْعَم؟
◽️من پنج سال پیش مدرک دیپلم از دبیرستان گرفته ام= آني گَبَلْ خَمْسَة سَنَواتْ چِنِت ماخِذْ دِبْلوم من مدرسَه اَلْإدادي
#مبتدی
#جلسه_دوم
#مبتدی
🔹فعل این جلسه :
اِسْتَلَم /یَسْتَلِم =تحویل گرفتن / دریافت کردن
🔹(ثلاثی مزید از باب اِفتِعال ؛افتَعَلَ،يَفْتَعِلُ،اِفْتِعال)
🔹{اسم فاعل=بر وزن مُفْتَعِلْ = مُسْتَلِم}
◽️من کتاب را از کارمند ِکتابخانه ی دانشگاه تحویل گرفتم = آنی اِسْتَلَمَتِ الْكتاب/اِستَلَمَتْ اَلْكِتاب مِن مُوَظَفْ مَكْتَبَةِ الْجامِعَه
☆موظف و مکتبه ال نمیگیره چون مضاف هستند.
📎هرگاه درجمله ای دو اسم پشت هم قرار گیرند ترکیب اسمی پدید می آورند و بردونوعند.
ترکیب وصفی (موصوف و صفت )
ترکیب اضافی (مضاف ومضاف الیه)
مضاف "ال " –تنوین - نون مثنی وجمع نمی گیرد
◽️خادم حرم می گه کیف و چمدان تون رو در دفتر امانات تحویل میگیرند = خادِمِ الْحَرَم یَگول/اِیْگول اِبِمَکْتَبِ الْاَماناتْ یَسْتَلِمونَ الجُنْطَه وَ الْحَقیبَه مالَتْکُم
☆ (می گه) فعل مضارع هست.
☆اگر جنطه و حقیبه ال نذاریم میتونیم (کُم )را به حقیبه اضافه کنیم 👈....یَستلِمونْ جُنْتَه و حَقيبَتْكُمْ.
☆در اینجا چمدانتون هست یعنی(تون)چسبیده به چمدان، پس (کُم)به حقیبه میچسبه.
☆(خادمُ الحرم )ترکیب اضافیه و برا همین خادم ال نگرفت.
◽️نامه منو مدیر کل دریافت کرده است=مُدیرُ العامْ مُستَلِم الکِتابَه مالْتی
☆رساله به معنی پیام هست ولی اینجا باید الکتابَه بیاریم که به معنی نامه هست .
☆مُستَلِم 👈ماضی نقلیه که در عراقی اسم فاعله (دریافت کرده است)
☆مالکیت اشیا با (👨🦰مال و 🧕مالت +ضمیر متصل )
👈اگر از مال و مالتی استفاده بشه اسم اول میتونه ال بگیره با اینکه ترکیب اضافی هست .[در ترکیب اضافی اسم اول ال نمیگیره]
مثال :الکتابه مالتی یعنی نامه ی منو
مثال :السیاره مالتی یعنی ماشین من👈سیارَتی یعنی ماشین من و ترکیب اضافیه که اسم اول "ال" نگرفت
☆چان یستَلِمْ میشه ماضی استمراری به معنی تحويل می گرفت .ولی این مثال ماضی نقلیه.
☆چان مُستلم میشه دریافت کرده بود.ولی اینجا میگه دریافت کرده است.
☆در این مثال نامه رو میشه اول جمله استفاده کرد ولی چون مفعول هست و اومده اول جمله پس باید به فعل ضمیری بچسبه که مرجعش برگرده به اون مفعول 😮💨کار سخت میشه ،انشاءالله در اموزش های بعدی
◽️فرم پایان نامه رو از اداره آموزشِ دانشگاه تحویل گرفته اید؟(خطاب به جمع) = اِنْتو مُسْتَلِمينْ اَلْاِسْتِمارَه مالَتِ الاَطْروحَه مِن دائِرَةِ التَعْليم؟
☆فرم =اِستِمارَه پایان نامه =اطروحَه
☆تحویل گرفته اید،ماضی نقلیه پس اسم فاعل میاد و چون جمع هست (ین)داره👈مستَلِمین
☆تَستَلِم=تحویل میگیرید،هم مفرده هم مخاطب ولی اینجا میگه تحویل گرفته اید.
☆در عراقی اسم جمع با ون نمیاد⛔️
با 👨🦰ین /🧕 ات میاد.
◽️برادر بیزحمت مدارک منو تحویل بگیر =خویَه بِلازَحْمَه اِسْتَلِم مُسْتَمْسَکاتی
☆اِستَلَمْ صیغه اول ماضیه 👈امرش میشه اِسْتَلِمْ
☆با الگوی مال و مالت 👈خویِه بِلازَحْمَه اِستَلِم المُسْتَمْسَکاتْ مال/مالتي
المستمسکات "ال"گرفت چون از الگوی مال و مالتی استفاده شد ولی بدون این الگو مستمسکات مضاف هست و "ال" نمیگیره.
◽️پدر من چند سال پیش ماشین رو از اداره ای که توش کار میکنه تحویل گرفته بود = بویَه گَبُلْ چَمْ سَنَه چانْ مُسْتَلِمْ اَلسَیارَهْ مالْتِ الدائِرِهْ اِلْلی یَشْتَغُلْ بیهِه
◽️من موقع ثبت نام از دانش جویان جدید ،مدارک شون رو تحويل می گرفتم = وَگِتْ/خِلالْ/اَثْناء اَلتَسجيل منَ الطُلابِ الْجُدُد آني چِنِتْ اَسْتَلِمْ مُسْتَمْسَکاتْهُم
☆جدید در اينجا جمع بسته شد بخاطر طلاب که جمع هست👈 چون ترکیب وصفی هست
ترکیب وصفی :ترکیبی است که از موصوف وصفت تشکیل شده وصفت بیان کننده ی ویژگی های موصوف می باشد.
اسم +صفت مثال: الطُلابِ الجُدُد
درترکیب وصفی اسم وصفت از هم جدا نمی شوند و صفت وجود خارجی وقابل لمس ندارد.
صفت در 4 مورد از موصوف خود تبعیت می کند.
1)جنس (مذکر یا مونث بودن)
2)تعداد (مفرد،مثنی ،جمع بودن )
3)ال داشتن یا نداشتن (معرفه یانکره )
4)اعراب (مرفوع ،منصوب یامجرور بودن )
☆تحويل می گرفتم :ماضی استمراریه 👈صرف فعل چان +مضارع
☆المُستَمْسَكات اسم جمع مونث غیر عاقل هست و باید مفرد مونث در نظر بگیریم بنابراین برای الگوی مال و مالتی از مالِت استفاده میکنیم.
👈برای جمع های غیر انسان (غیر عاقل) ، اسم اشاره ، فعل ، ضمایر و... به صورت مفرد مونث می آید.
◽️وقتی دوستم (مونث)اومد پیش تو (خطاب به مونث)تا بهت پول بدهد ،ازش تحویل نگیر = لِمَّنْ /مِنْ اَجِتْ صَدیقْتی یَمِّچْ حَتی تَنْطیچِ الفُلُوسْ ،لاتَسْتَلِمینْ مِنْهِه
☆اِشوَکِت یعنی چه وقت ولی اینجا میگه وقتی که پس باید از 👈لمَّن =مِن=وقتی
☆وقتی دوستم مونثه 👈صدیقتی
☆دوستم آمد 👈 هيه اَجِتْ
■سوال ۱: موضوع را به استادم یادآوری کردم
ذَکَّرَتْ اَلموضوع لِاِسْتاذی
ذكَر/يَذكُر👈(باب تفعيل):ذَكَّر/يُذَكِّر/*تِذْكار=تذكير*
■سوال ۲: لطفا ما رو اول خیابان جمهوریه پیاده کن.
بلازحمه نزّلنه اَوَّلْ شارِعْ جمهوریه
☆لطفا =بِلازَحمة=رَجاءً ☆نزلنا=در لهجه عراقی کلماتی که به آ ختم میشه رو کسره میدن ،نَزَّلْنا= نَزَّلْنة
☆جُمهوريَة =اگر ال بدید ایرادی نداره ولی درمحاورات عراقی ال نمیگن[ال برای مواقع ضروری هست تا کمک کنه به روان تر شدن صحبت ]
اسم خاص هست ودر عراق اینطوری تلفظ میشه
مثلا به سوریه میگن الجمهوريةِ العربيَة في سوريا
☆خیابان اول =الشارِعِ الاَول 👈ترکیب وصفیه
■سوال ۳: بی زحمت وقتی پا شدی برای نماز صبح ما رو هم بیدار کن
لِمَّنْ گَعَدَتْ لِصَلاةِ الصُبُحْ بِلازَحمَة گَعَّدْنِه
☆فعل گعَد/یَگعُد =از خواب پاشدن =نشستن
لِمَّنْ گَعَدَتْ👈و هم ميشه گفت: لِمَّنْ تَگْعُد(مضارع)
■سوال۴: استاد با این کارش به دانشجویان فهماند که درس خواندن آداب و ترتیبی دارد
اَلاستاذ فَهَّمِ الطُلابْ بِهاذِ شُغْلِه اَنّو اَلدِراسَه بیهِه الاداب و الترتیب
☆فَهَّمْ/يُفَهِّمْ =فهماند👈فعل دومفعولیه ،چه چیز را فهماند و چه کسی را فهماند [به همین دلیل مفعول میتونه بدون هیچ حرف اضافه ای بچسبه به فعل،مثلا :فَهَّم لِطُلاب لِ حرف اضافه س نیاز نبود بیاد ]
☆فعل داشتن :
۱/(در اشیا 👈بیهه :خونه دو تا اتاق داره =البیت بیهه یا بیه الغُرفتین)
۲/(در انسان 👈 عِنْد:من لباس دارم=عِدی مَلابس _نون در عِندی حذف شده و عِدّی تلفظ میشه)
■سوال۵: جناب می شه ما رو کمی سریع تر از مرز عبور بدی؟
معالی/ جناب/ یصیر تعبّرنه الحد شویه اسرع
☆جاهزین =آماده ایم ☆دراسه =درس خوندن
☆در این جا امر مستقیم نیست ،میگه میشه مارو عبور بدی؟
☆فعل در این جمله مخاطبه
☆برای مخاطب قرار دادن شخص عادی از اُسْتاذ استفاده میشه /خطاب محترمانه س ولی اگر مخاطب پلیس و افسر و.. از مَعالی یا جناب استفاده میشه(*سیدی در نظامیا بیشتر استفاده میشه به معنیه قربان*)
☆یُمکن هم میشه در اینجا استفاده کرد .
☆قبل از الحد میشه از مِن استفاده کرد ولی در عراق از خیابان عبور کردم میشه آنی عَبَرَت مِن الشارِع
*عَبَرَتِ الْشارِع =خیابون رو رد کردم =از خیابان عبور کردم
■سوال ۶: برف، زمین را مانند یک لباس سفید رنگ پوشانده بود.
ثِلِج چان مَلَبِّسَ الْگاع مَثَلْ فَدْ لباس اَبْیَض
☆لباس👈عربيه [لازم نيست از ملابس استفاده كنيم كه شبهه ي حكم مونث بودن ملابس به خاطر جمع غيرعاقل بودنش پیش بیاد،چون در اینصورت صفتش باید به شکل مونث بیاد👈*ملابس__بیضا*] ملابس=لباس=لباس
■سوال۷: حاجی خیلی خستتون کردیم .
شرمنده مون کردی
حَجّی کُلِشْ تَعَّبْناکُم
خَجَّلَتْنَه
☆خَجَلْنَه =خجالت داديم
■سوال ۸: ما رو از مردن نترسونید
لَتُخَوِّفونِّه من الموت
لتخوِّفون=نترسونيد 👈مارو نترسونيد=لتخوّفون+نه(دو تا نون با ادغام متمتثلین جمع میشن و تشدید میشه)=لتخوِّفونّه
نه ضمیر متصل
■سوال ۹.زندانی ها را فراری داده اند
مُشَرِّدینَ الْمَسْجونين
☆در عراقی ماضی نقلی ،اسم فاعله ودر این جمله جمع هست ،علامت جمع در عراقی (ین)هست (ون⛔️)
☆شرّد/يشرّد =فراری دادن
#جمله_سازی_قواعد
#مبتدی
⚡️(۱) ■باب تفعیل دربین ابواب ثلاثی مزید برای متعدی سازی فعل ها هست ولی نه همه فعل ها
■تشخیص اینکه چه فعل هایی رو میتونیم متعدی کنیم سماعی هست
مثال در فارسی : (پوشیدم) 👈متعدیه و میشه دومفعولیش کرد و بگیم (پوشاندم)
۱/چه چیز را پوشاندی
۲/ چه کسی را پوشاندی
فعل رفتن نمیشه متعدی کرد
■در زبان عربی هم مثله فارسی نمیشه هرفعلی رو به باب تفعیل ببریم
⚡️(۲)■برای بردن فعل به باب تفعیل نیاز به دونستن ریشه سه حرفیه فعل داریم
●۱.طَلَع / یَطلَع =بیرون آمدن👈 [بردیم به باب تفعیل] 👈طَلَّع /یِطَلَّع =بیرون آوردن =بیرون کردن
●۲.شاف/یشوف=دیدن 👈[بردیم باب تفعیل ]👈 شَوَّف /یِشَوَّف = نشان دادن
●۳.گَعَد/یِگعَد=نشستن یا بیدار شدن از خواب 👈[بردیم باب تفعیل ]👈گعَّد /یِگَعِّد =بیدار کردن از خواب یا نشوندن(اینو بنشون)
●۴.دَرَس /یَدرِس =درس خوندن👈[بردیم باب تفعیل ]👈دَرَّس / یِدَرِّس =درس دادن *مصدر=تدریس دادن *
اسم فاعلِ (دَرَس /یَدرِس) = دارِسْ
اسم فاعلِ (دَرَّس / یِدَرِّس) = مُدَرِّسْ
●۵.وَصَلْ /يوصَلْ =رسيدن 👈[بردیم باب تفعیل ]👈 وَصَّلَ /يِوَصِّلُ =رساندن
●۶.افتهم /يفتهم = فهميدن 👈[بردیم باب تفعیل ]👈فهَّم/يِفَهِّمُ =فهماندن
*ريشه ي سه حرفيش =فَهِم *
[در يک آیه از قرآن:و فَهَّمناها =فهموندیمش/و فَهَّمنا سلیمان=سلیمان را فهموندیم]
☆فعل (افتهم /يفتهم) متعدیه وقتی به باب تفعیل میره دومفعولی میشه.
☆فعل (افتهم /يفتهم) :باب افتعال
●۷.خاف /یَخاف=ترسیدن 👈[بردیم باب تفعیل ]👈 خَوَّف /یِخَوِّف =ترساندن
●۸.رجَع /یَرجِع =برگشتن👈[بردیم باب تفعیل ]👈رجَّعَ/یِرَجِّع =برگردوندن
☆در برگردوندن یا پس دادن وسیله یا پول استفاده میشه
●۹.خَجِل/یَخْجِل=خجالت کشیدن👈[بردیم باب تفعیل ]👈خَجِّل/یِخَجِّل=خجالت دادن ،شرمنده کردن
☆☆ تشدید ِعین الفعل در این باب مهمه☆☆
●۱۰.زَعَلْ/یَزْعَلْ =ناراحت شدن 👈[بردیم باب تفعیل ]👈زَعَّل/یِزَعِّل=ناراحت کردن
●۱۱. گام/ یگوم: بلند شدن (برخاستن)
گوّم/ یگوّم: بلند کردن ( نه به معنای شال / یِشیل)
●۱۲. عبر/یعبر: عبور کردن
عبّر/یِعبّر : عبور دادن
●۱۳. ذکر/ یذکر: یاد کردن
ذکّر/یِذکّر: تذکّر دادن، یادآوری کردن
●۱۴. فرح/ یفرح: شاد شدن
فرّح /یِفرّح : شاد کردن
●۱۵. نزل/ ینزل: پیاده شدن
نزّل /یِنزّل : پیاده کردن
●۱۶. لبس/ یلبس: پوشیدن
لبّس/یِلبّس : پوشاندن
●۱۷. صعد/ یصعد: بالا رفتن
صعّد/یِصعّد: بالا بردن
●۱۸. شرد/ یشرد: فرار کردن
شرّد/یِشرّد: فراری دادن
●۱۹ـ تعب/ یتعب: خسته شدن
تعّب /یِتعّب : خسته کردن
●۲۰ـ احترگ/ یحترگ: سوختن
حرّگ/یِحرّگ: سوزاندن
●٢١.اشتغل /يشتغل: کار کردن
شغّل/یشغّل: به کار انداختن، روشن کردن ( مثلا می گیم کولر رو روشن کن یا ماشین رو روشن کن)
#جمله_سازی_قواعد
#مبتدی