eitaa logo
🇮🇷قرارگاه نور دانشجویی🎓یزد
255 دنبال‌کننده
84 عکس
39 ویدیو
2 فایل
✳️برنامه ریزی واجرای اردوها وهیأتهای دانشجویی استان یزد _ برنامه های فرهنگی هنری اجتماعی دانشجویی _ هیات های دانشجویی _ اربعین(کاروانها وموکب دانشجویی در عراق) _ اردوهای:طبیعت گردی،زیارتی سیاحتی و... ارتباط با ادمین: @AdQnoor
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دانشگاه هویزه
‍‍ ‍‍ مزاج معنوی یک روز بعد از تمام شدن کارها در اهواز، گفت: برو طرف یکی از کبابی ها. در دل خیلی خوشحال شدم که بالاخره بعد از چند روز یک غذای گرم و درست حسابی می خوریم. حسین رفت داخل کبابی. برگشتنی مقدار زیادی کباب خریده بود. با خودم گفتم لابد به جز من، حسین مهمان های دیگری هم دارد که این همه خرج کرده است. گفتم: این همه کباب خریده ای برای چه؟ زیاد می آید. گفت: نترس زیاد نمی آید. سوار ماشین شدیم. خودش نشست پشت فرمان. تا به خود بیایم حسین به سمت یکی از محله های فقیر نشین اهواز راند.  محله حصیر آباد. در خانه ای نگه داشت. یکی دو تا از کباب ها را لای نان پیچید. در خانه را زد. پسر بچه ای بیرون آمد. گفت بفرمایید نذری است. در آن روز حسین در خانه شاید چها ر پنج خانه دیگر هم سر  زد و به هر کدام از آنها هم یکی دو تا کباب داد. حالا فقط دو کباب مانده بود برای خودمان. رفتیم خانه حسین. حسین کباب ها را جلوی من گذاشت و خود را با نان و پنیر و سبزی مشغول کرد. هرچه اصرار کردم نخورد.  می‌گفت به مزاج من نمی‌ سازد. مزاج معنوی اش را می گفت. (خاطره از شهید حسین علم الهدی از کتاب سه روایت از یک مرد) هویزه را از اینجا دنبال کنید👇👇 🌐 @hoveize_ir هویزه را در بله و تلگرام و اینستاگرام هم دنبال کنید