-قانونِقدرت-
سرپیچی از قانون #اول - نیکولاس فاکت وزیر مالی اوایل دوره حکومت لویی چهاردهم بود. مردی بخشنده، عاشق
تفسیر سرپیچی از قانون #اول
- لویی چهاردهم مرد خودپسند و مغروری بود که میخواست همیشه مرکز توجه باشد و نمیتوانست ببیند کسی از او پیشی میگیرد...
در شب مهمانی وقتی فاکت برنامههای نمایشی را پشت سر هم به پادشاه ارائه میداد و هر برنامه از برنامه پیشین جذابتر بود تصور میکرد که با این رفتار وفاداری و دلبستگیاش را به پادشاه نشان میدهد.
او فکر میکرد که با این مهمانی علاقه پادشاه به او برمیگردد، اما هر نمایش جدید و هر لبخند سپاسگزارانه مهمانان باعث شد پادشاه فکر کند دوستان و عوامل وی جذب وزیر مالی شدهاند و فاکت با این مهمانی ثروت و قدرتش را به رخ آنها کشیده است.
مهمانی مفصل فاکت غرور پادشاه را جریحهدار کرد؛ لویی موضوع را با کسی مطرح نکرد و برای رهایی از مردی که به صورت غیر عمدی باعث ناامنی وی شده بود بهانه درستی پیدا کرد.
سرنوشت افرادی که احساس بالا دستان خود را نامتعادل ساخته و به غرورشان لطمه میزنند، یا باعث میشوند این افراد به برتری خود شک کنند، این گونه است.
"اوایل شب فاکت در اوج دنیا قرار داشت و با پایان یافتن آن به پایینترین نقطه سقوط کرد"
-قانونِقدرت-
تفسیر سرپیچی از قانون #اول - لویی چهاردهم مرد خودپسند و مغروری بود که میخواست همیشه مرکز توجه باش
سند قانون #اول
- از درخشش بیشتر نسبت به بالا دستان دوری کنید؛ هرگونه برتری زشت است اما برتری یک زیردست بر شاهزاده، نه تنها احمقانه بلکه مرگبار است.
این درسی است که باید از ستارگان آسمان بیاموزیم. درخشش آنها به خورشید وابسته است و شاید بسیار درخشان باشند اما هرگز در محفل او نمایان نمیشوند!
اینجا کلییی تست جذاب و شخصیتی خفنه که میتونی انجامشون بدی :
꒰ 𝘎𝘢𝘮𝘦𝘎𝘢𝘮𝘦𝘎𝘢𝘮𝘦𝘎𝘢𝘮𝘦 ꒱
꒰ 𝘎𝘢𝘮𝘦𝘎𝘢𝘮𝘦𝘎𝘢𝘮𝘦𝘎𝘢𝘮𝘦 ꒱
میدونستی یه تست وجود داره که تایپ MBTI روحتو میگه 💀 ؟
-قانونِقدرت-
قانون #دوم - سعی کنید بیشتر از اندازه به دوستانتان اعتماد نکنید بیاموزید از دشمنان خود نهایت استفا
حکم قانون #دوم
- مراقب دوستان خود باشید آنها به سرعت به شما خیانت میکنند، زیرا حسادتشان به سادگی برانگیخته میشود و ظالم و فاسد میشوند.
اما اگر دشمنی قدیمی را اجیر کنید از یک دوست وفادارتر است؛ زیرا چیز زیادتری برای اثبات کردن دارد. در حقیقت از دوستانتان بیشتر بترسید تا از دشمنانتان و اگر دشمنی ندارید راهی برای آن بیابید.
-قانونِقدرت-
حکم قانون #دوم - مراقب دوستان خود باشید آنها به سرعت به شما خیانت میکنند، زیرا حسادتشان به سادگی
- من خود بیش از یک بار از کسانی که بیشتر از دیگران دوست داشتهام و به آنها اعتماد کردهام فریب خوردهام.
شاید به خاطر ویژگیهای فردی و شایستگی یکی از دوستان را بیش از دیگران دوست داشته باشید و به وی خدمت کنید؛ اما هرگز به این دام وسوسه انگیزه رفاقت که بعدها باعث پشیمانی میشود اعتماد نکنید!
- بالدازاره کاستیگلیون
-قانونِقدرت-
- من خود بیش از یک بار از کسانی که بیشتر از دیگران دوست داشتهام و به آنها اعتماد کردهام فریب خورده
سرپیچی از قانون #دوم
part1
- در میانه قرن نهم، مرد جوانی به نام میکائیل سوم فرمانروایی بیزانس را بر عهده گرفت. مادرش به یک صومعه تبعید شد و معشوق وی، به قتل رسید.
در مرکز این دسیسه عموی میکائیل، بارداس که مردی زیرک و جاه طلب بود قرار داشت. میکائیل حاکمی جوان و بیتجربه بود که دسیسه گران، قاتلان و افراد فاسد پیرامونش را فراگرفته بودند. در این وضعیت خطرناک، به فردی نیاز داشت که بتواند به عنوان مشاور به او اعتماد کند و برای این کار بهترین دوستش باسیلیوس را در نظر گرفت.
باسیلیوس تجربه سیاسی و حکومتی نداشت؛ او رئیس اسطبلهای سلطنتی بود و بارها عشق خود را به سرورش ثابت کرده بود.
این دو، سالها پیش با یکدیگر آشنا شده بودند؛ زمانی که میکائیل از اسطبلها بازدید میکرد اسبی وحشی رها شده بود و باسیلیوس، جوانی اسب آموز، از خانوادهای روستایی در مقدونیه بود که زندگی میکائیل را نجات داد. قدرت و شجاعت او بر میکائیل تأثیر گذاشت؛ وی بسیار زود باسیلیوس گمنام را به جایگاه رئیس اسطبلهای دربار رساند.
ادامه دارد...
-قانونِقدرت-
سرپیچی از قانون #دوم part1 - در میانه قرن نهم، مرد جوانی به نام میکائیل سوم فرمانروایی بیزانس را ب
سرپیچی از قانون #دوم
part2
- میکائیل دوستش را از لطف و هدیهها برخوردار میکرد و آنها به دوستانی جدا نشدنی تبدیل شدند.
باسیلیوس به بهترین مدرسه بیزانس فرستاده شد؛ بدینگونه یک دهاتی بیادب، به یک درباری با فرهنگ و فرهیخته تبدیل شد.
اکنون میکائیل امپراتور شده و نیازمند فردی وفادار بود؛ در جایگاه رئیس تشریفات و رهبر انجمن چه کسی میتواند معتمد تر از جوانی باشد که همه چیزش از میکائیل است؟
باسیلیوس برای این کار آموزش دید و میکائیل مانند برادر او را دوست داشت.
با نادیده گرفتن پندهای افرادی که برای این جایگاه بارداس توانا را به وی پیشنهاد دادند، میکائیل دوستش را برگزید.
باسیلیوس به خوبی آموزش دید و بسیار زود در همه زمینههای حکومتی به امپراتور پیشنهادهایی میداد. گویا تنها مشکل او پول بود که هرگز به اندازه کافی نداشت.
زندگی اشرافی دربار بیزانس باعث شد باسیلیوس برای مزایای قدرت حریص شود.
میکائیل حقوق او را دو و سه برابر کرد، او را به نجیب زادهای تبدیل کرد و باعث ازدواج وی شد.
ادامه دارد...
-قانونِقدرت-
سرپیچی از قانون #دوم part2 - میکائیل دوستش را از لطف و هدیهها برخوردار میکرد و آنها به دوستانی ج
سرپیچی از قانون #دوم
part3
- پرداخت هر بهایی برای حفظ چنین دوست معتمدی و جلب رضایت مندی چنین مشاوری برای میکائیل ارزشمند بود؛ اما مشکلها بیشتر شد.
بارداس رئیس ارتش بود و باسیلیوس سعی میکرد او را فردی جاه طلب نزد میکائیل معرفی کند. فردی که با دسیسهای برادرزادهاش را بر تخت نشاند تا بتواند او را کنترل کند؛ به یقین اینبار تاج را از میکائیل گرفته و خود بر سر مینهد.
باسیلیوس به اندازهای در گوش میکائیل این جمله ها را گفت تا به قتل عموی خویش راضی شد!
هنگام یک مسابقه بزرگ سوارکاری، باسیلیوس، بارداس را در شلوغی محاصره کرد و با ضربههای چاقو او را کشت.
اندکی بعد، باسیلیوس تقاضا کرد که جانشین بارداس شود تا بتواند کشور را کنترل کرده و شورشها را سرکوب کند؛ و این جایگاه به او داده شد!
ادامه دارد...
-قانونِقدرت-
سرپیچی از قانون #دوم part3 - پرداخت هر بهایی برای حفظ چنین دوست معتمدی و جلب رضایت مندی چنین مشاور
سرپیچی از قانون #دوم
part4
- قدرت و ثروت باسیلیوس فزونی یافت و چند سال بعد، میکائیل در مشکلات مالی ناشی از ولخرجی هایش از باسیلیوس خواست تا اندکی از پولی را که به عنوان امانت در این سالها از وی گرفته است پرداخت کند. در کمال شگفتی، باسیلیوس با نگاهی گستاخانه از پرداخت پول خودداری کرد و امپراتور ناگهان به موقعیت خود پی می برد.
پسر پیشین اسطبل پول و همدستان بیشتری در سنا دارد و قدرتش از پادشاه بیشتر است!
چند هفته بعد شبی که شاه بیش از اندازه نوشیده بود، پس از بیداری خود را در محاصره سربازان دید و در حالی که آنها با ضربه های چاقو شاه را میکشتند، باسیلیوس او را تماشا میکرد.
پس از آن، باسیلیوس پس از ادعای پادشاهی در حالی که سر ولی نعمت پیشین و بهترین دوستش را بر خنجری بلند گذاشته بود سوار بر اسب در خیابانهای بیزانس میگذشت.
-قانونِقدرت-
سرپیچی از قانون #دوم part4 - قدرت و ثروت باسیلیوس فزونی یافت و چند سال بعد، میکائیل در مشکلات مال
تفسیر سرپیچی از قانون #دوم
- میکائیل سوم به خاطر قدردانی از باسیلیوس آیندهاش را نابود کرد، البته باسیلیوس باید به خوبی به میکائیل خدمت میکرد زیرا ثروت، موقعیت و تحصیلات خود را مدیون امپراطور بود.
با قدرتمند شدن باسیلیوس و برآورده شدن نیازهایش روابط میان این دو مرد قویتر میشد و تنها در آن روز شوم، امپراطور با دیدن لبخند بیشرمانه باسیلیوس به اشتباه مرگبار خود پی برد. اما باسیلیوس هیولای ساخته شده میکائیل بود؛ مردی که با دیدن قدرت، از آن بیشتر میخواست، کسی که هرچه خواست، به دست آورد، با محبت بیش از اندازه لبریز شد و کاری انجام داد که بیشتر افراد در چنین شرایطی انجام میدهند.
چنین افرادی لطف دیگران را فراموش کرده و موفقیتهایشان را نتیجه شایستگی خویشتن میدانند.
میکائیل با فهمیدن این موضوع میتوانست زندگیاش را نجات دهد اما رفاقت و عشق چشمان هر مردی را کور میسازد. کسی خیانت دوست را باور نمیکند و میکائیل به این ناباوری ادامه داد تا روزی که سرش بالای نیزه رفت!
پروردگارا، در برابر دوستانم پشتیبان من باش؛ در برابر دشمنان میتوانم از خودم محافظت کنم.
- ولتر