-قانونِقدرت-
سرپیچی از قانون #چهارم part1 گایوس مارسیوس، معروف به کوریولانوس، قهرمان ارتش بزرگ روم باستان بود.
سرپیچی از قانون #چهارم
part2
حرفهای او متکبرانه و گستاخانه بود. با ادعاهای پیروزی حتمی در رای گیری، از شهرتهای جنگی سواستفاده کرد؛ او شوخیهای بیمزهای میکرد که فقط اشرافزادگان از آنها خوششان میآمد و توهین به رقیبانش به شمار میآمد.
او به ثروتهایی که برای روم آورده بود اشاره کرد. این بار مردم گوش دادند: آنها نفهمیده بودند که این قهرمان جنگ یک لاف زن معمولی است!
خبرهای دومین سخنرانی کوریولانوس به سرعت در اون پخش شد و جمعیت کثیری گرد هم آمدند تا از انتخاب نشدن وی مطمئن شوند.
کوریولانوس شکست خورده به صحنه جنگ بازگشت؛ غمگین و قسم خورده انتقام از مردمی که به وی رای نداده بودند.
چند هفته بعد محموله بزرگ غلات به روم رسید. سنا حاضر شد این محموله را رایگان میان مردم پخش کند، به شرطی که آنها اعتراض کوریولانوس در صحنه را تصویب کنند و او حق سخنرانی در مجلس سنا را بگیرد.
او ادعا کرد که پخش این محموله تاثیر بدی در شهر دارد. بعضی نمایندگان رای موافق دادند و پخش غلات در میان مردم تصویب نشد.
کوریولانوس به این موضوع بسنده نکرد: او انتقاد از مردم سالاری را ادامه داد و از خلاص شدن از نمایندگان مردم -سخنگویان- پشتیبانی کرد و گفت که باید فرمانروایی شهر به اشرافزادگان سپرده شود.
با پخش آخرین سخنرانی کوریولانوس خشم مردم به بالاترین حد ممکن رسید!
ادامه دارد...
-قانونِقدرت-
سرپیچی از قانون #چهارم part2 حرفهای او متکبرانه و گستاخانه بود. با ادعاهای پیروزی حتمی در رای گیری،
سرپیچی از قانون #چهارم
part3
با پخش آخرین سخنرانی کوریولانوس خشم مردم به بالاترین حد ممکن رسید.
سخنگویان به سنا فرستاده شدند و کوریولانوس را فراخواندند. او از آمدن سر باز زد. شورش در سرتاسر شهر برپا شد؛ سنا از ترس خشم مردم در نهایت به پخش غلات در میان مردم رأی موافق داد.
سخنگویان به این کار راضی شدند، اما مردم هنوز میخواستند که کوریولانوس با آنها صحبت کرده و عذرخواهی کند.
اگر او توبه میکرد و نظرهایش را برای خودش نگه میداشت میتوانست به صحنه نبرد برگردد.
کوریولانوس برای آخرین بار در برابر مردم نمایان شد؛ مردمی که در سکوت محض به وی گوش میدادند. با آرامی و نرمی آغاز به صحبت کرد اما در ادامه بی پروا شده و حرف هایش توهین آمیز شد!
با غرور سخن میگفت. هرچه بیشتر حرف می زد، مردم عصبانی تر میشدند و سرانجام با فریاد مردم ساکت شد.
پس از مذاکره سخنگویان، کوریولانوس به مرگ محکوم شد و به قاضی دادگاه حکم شد که او را از بالای صخره تارپیان به پایین پرتاب کنند.
مردم با خوشحالی این رأی را تأیید کردند اما اشراف زادگان دخالت کرده و حکم به صورت تبعید تا پایان عمر کاهش یافت. وقتی مردم فهمیدند که قهرمان جنگ بزرگ روم، هرگز به شهر باز نمیگردد در خیابانهای شهر جشن گرفتند. کسی تاکنون چنین جشنی ندیده بود؛ حتی پس از مغلوب کردن دشمنی بیگانه!
-قانونِقدرت-
سرپیچی از قانون #چهارم part3 با پخش آخرین سخنرانی کوریولانوس خشم مردم به بالاترین حد ممکن رسید. سخنگ
تفسیر سرپیچی از قانون #چهارم
نام کوریولانوس پیش از ورود به سیاست، یادآور شکوه وی بود. تبحر در هنرهای رزمی، او را مردی شجاع نمایش میداد.
وقتی مردم اندکی دربارهاش میدانستند همه حکایتها و افسانهها با نام او همراه بود؛ لحظهای که در برابر شهروندان روم قرار گرفت و با افکارش سخن گفت همه شکوه و ابهامها ناپدید شد؛ مانند سربازی معمولی لاف زد و رجز خواند.
وقتی احساس ناامنی کرد و ترسید به مردم توهین کرد و مردم او را آنگونه که تصور میکردند ندیدند.
قضاوت میان افسانه و واقعیت برای آنان که به قهرمانشان باور داشتند بسیار ناامید کننده بود. هرچه بیشتر میگفت ضعیف تر به نظر میرسید؛ شخصی که نمیتوانست کلامش را کنترل کند.
او نشان داد که نمیتواند خودش را کنترل کند و ارزش احترام ندارد. اگر کوریولانوس کمتر سخن میگفت، مردم از وی رنجیده نمیشدند و هرگز احساسات واقعی وی را نمیفهمیدند و او هالهی قدرتمندش را حفظ میکرد و به یقین به عنوان کنسول دادرس کل برگزیده میشد؛ در آن جایگاه میتوانست به اهداف ضد مردم سالارانهاش نیز برسد.
-قانونِقدرت-
تفسیر سرپیچی از قانون #چهارم نام کوریولانوس پیش از ورود به سیاست، یادآور شکوه وی بود. تبحر در هنرها
زبان انسان جانوری است که کمتر کسی میتواند آن را کنترل کند همواره در حرکت است تا از قفس بیرون آید و اگر رام نشود، باعث تباهی است.
آنها که گنجینه کلام را بر باد میدهند، قدرتمند نخواهند شد.
وقتی ماه کامل است صدف باز میشود و خرچنگ با دیدن یکی از این صدفهای باز، تکهای سنگ یا جلبک به درون آن میاندازد و صدف نمیتواند دوباره بسته شود و خوراک خرچنگ میشود!
سرنوشت کسی که بیش از اندازه دهانش را باز میکند و خود را در چنگال شنونده میگذارد نیز این گونه است.
- لئوناردو داوینچی
-قانونِقدرت-
زبان انسان جانوری است که کمتر کسی میتواند آن را کنترل کند همواره در حرکت است تا از قفس بیرون آید و ا
پادشاه لوئی چهاردهم نفوذ ناپذیرترین خفاکاری در امور دولت را کسب میکند.
وزیران در نشستهای دولتی شرکت میکنند اما او تنها زمانی طرح هایش را محرمانه با آنها در میان میگذارد که به اندازه کافی اندیشیده باشد و به تصمیمی قطعی رسیده باشد.
کاش شما هم شاه را ببینید؛ تفسیرهایش رمزآلود است و چشمانش مانند چشمان روباه است.
او هرگز از مسائل دولتی سخن نمیگوید جز با وزیرانش در جلسه های دولتی. وقتی با درباریان حرف میزند تنها از وظیفه ها و مسئولیتهایشان میگوید.
حتی بی اهمیت ترین حرفهایش حال و هوای گفتههای یک غیب گو را دارد.
- پریمی ویسکانتی، ذکر شده در لویی چهاردهم
-قانونِقدرت-
پادشاه لوئی چهاردهم نفوذ ناپذیرترین خفاکاری در امور دولت را کسب میکند. وزیران در نشستهای دولتی شرکت
سند قانون #چهارم
هیچ گاه لبها و دندانهایتان را پیش از زیر دستانتان حرکت ندهید.
سکوت بیشتر باعث میشود آنها زودتر به حرف آیند؛ وقتی آنها حرف زدن را آغاز میکنند اهداف واقعیشان را میفهمیم...
اگر پادشاه رمزآلود نباشد، وزیران فرصت کسب قدرت را به دست میآورند.
- هان فی تزو، فیلسوف چینی قرن سوم
استثنا برای قانون #چهارم
گاهی سکوت عاقلانه نیست. سکوت میتواند شک و حتی ناامنی را تحریک کند؛ به ویژه در بالادستان شما.
یک بیان مبهم و دوپهلو شما را وارد بحث هایی میکند که هدفتان نبوده است. پس سکوت و کمتر از نیاز حرف زدن باید به وقت باشد و در موقعیتهای مناسب به کار برده شود.
عاقلانه ترین کار تقلید از دلقک دربار است؛ با اینکه میداند از پادشاه باهوش تر است ولی رفتاری احمقانه دارد!
میگوید و میگوید و سرگرم میسازد و کسی متوجه نمیشود که او بسیار داناتر است.
گاهی حرفها مانند پوششی برای حقهای که در دست دارید، عمل میکنند. با خم کردن گوش شنوندگان به سوی کلامتان میتوانید آنها را منحرف سازید و هراندازه بیشتر حرف بزنید کمتر به شما مشکوک میشوند.
پرحرفها حیله گر و فریب کار در نظر گرفته نمیشوند بلکه بی تجربه و بیفایده به نظر میرسند. این برخلاف سیاست سکوت اعمال شده قدرت است. با پرحرفی و ضعیف و کم هوش نشان دادن خود فریب دادن آسان تر میشود...
-قانونِقدرت-
قانون #پنجم - معروفیت و اعتبار ، نقش به سزایی در موفقیت دارد به هرطریقی آن را حفظ کنید.
حکم قانون #پنجم
- شهرت اساس قدرت است؛ تنها با شهرت میتوانید در دیگران وحشت ایجاد کرده و موفق شوید.
اما وقتی شهرت به دست آید، شما حساس شده و از هر سو مورد تهاجم قرار میگیرید. شهرت خود را غیرقابل حمله سازید.
همیشه حواستان به حملههای نهفته باشد و پیش از روی دادن آنها را خنثی کنید.
در ضمن، بیاموزید که چگونه با رخنه در شهرتِ دشمنان آنها را خراب کنید؛ آنگاه در گوشهای ایستاده و بنگرید که چگونه با نظرهای مردم سرکوب میشوند.
-قانونِقدرت-
حکم قانون #پنجم - شهرت اساس قدرت است؛ تنها با شهرت میتوانید در دیگران وحشت ایجاد کرده و موفق شوید
اطرافیان ما حتی نزدیکترین دوستان در موقعیتهایی دسترس ناپذیر و رمزآلود قرار دارند.
شخصیت آنها زاویههای پنهانی دارد که هرگز آنها را آشکار نمی سازند.
اگر به اندازه کافی به آن فکر کنیم متوجه میشویم که ناتوانی در شناخت دیگران میتواند آزاردهنده باشد؛ زیرا قضاوت درباره دیگران را ناممکن میسازد.
پس ترجیح میدهیم این حقیقت را نادیده بگیریم و مردم را از روی ظاهرشان قضاوت کنیم؛ ظاهری که دیدنی است. مانند لباس، رفتار، حرفها و حرکتها.
در بخش اجتماعی ظاهر به طور تقریبی شاخص همه قضاوتهای ماست و نباید به اشتباه به سوی دیگری منحرف شوید. لغزشی نادرست، دگرگونی ای ناگهانی یا ناشیانه در ظاهر شما بسیار نامطلوب خواهد بود.
به همین دلیل کسب و نگهداری شهرتی که از آن خودتان است و خودتان آن را آفریده اید اهمیت دارد.
چنین شهرتی در بازی خطرناک ظاهرها از شما پشتیبانی میکند و چشمان جستجوگر اطرافیان را از شناخت واقعی شما منحرف میسازد و باعث میشود که چگونگی قضاوت دنیا از خودتان و موقعیت قدرتمندی را که در آن قرار دارید کنترل کنید.