eitaa logo
-۴۸قانونِ‌قدرت-
5.3هزار دنبال‌کننده
1 عکس
13 ویدیو
0 فایل
هرروز یک قانون. Ads : @ADS_3pac CR - S
مشاهده در ایتا
دانلود
-۴۸قانونِ‌قدرت-
- قدرت در بیشتر مواقع بازی ظواهر است و وقتی کمتر از اندازه لازم می‌گویید از آنچه که هستید قدرتمندتر
- پاسخ‌های کوتاه و سکوت شما دیگران را در وضعیت دفاعی قرار می‌دهد و آنها پیش دستی کرده و سکوت شما را با اطلاعاتی ارزشمند از خود و ضعفشان پر می‌سازند. با این احساسی که از آنها چیزی دزدیده‌اید، آنها صحنه را ترک می‌کنند و به خانه برمی‌گردند و کلام شما را ارزیابی می‌کنند توجه اضافی به حرف‌های اندک شما به قدرتتان می‌افزاید!
-۴۸قانونِ‌قدرت-
- پاسخ‌های کوتاه و سکوت شما دیگران را در وضعیت دفاعی قرار می‌دهد و آنها پیش دستی کرده و سکوت شما را
- از حد لازم کمتر سخن گفتن، تنها برای پادشاهان و دولتمردان نیست. در بیشتر مواقع کم گویی، نشانه ژرف‌اندیشی و رمز آلود بودن است. اندی وارهولِ هنرمند در جوانی کشف کرده بود که با صحبت کردن نمی‌توانید مردم را وادار به کاری کنید که می‌خواهید برایتان انجام دهند. آنها برعکس عمل کرده و رویاهایتان را خراب می‌کنند و با خودسری کامل نافرمانی می‌کنند. یک‌بار به یکی از دوستانش گفت: "فهمیده‌ام وقتی ساکتی قدرت بیشتری داری!"
-۴۸قانونِ‌قدرت-
- از حد لازم کمتر سخن گفتن، تنها برای پادشاهان و دولتمردان نیست. در بیشتر مواقع کم گویی، نشانه ژرف‌ا
- وارهول این شیوه را در زندگی با موفقیت زیادی پیش گرفت. مصاحبه‌هایش تمرین سخنان عالمانه بودند. او سخن مبهم و دو پهلویی بیان می‌کرد که مصاحبه کنندگان برای درک آن گیج می‌شدند و تصور می‌کردند مطلبی عمیق در پس گفته‌های بی‌معنی وی نهفته است. به ندرت درباره کارش حرف می‌زد و اجازه می‌داد دیگران در این باره سخن بگویند. او این فن را از استاد رمز و راز، مارسل دوشان، یکی دیگر از هنرمندان قرن بیستم، یاد گرفته بود. دوشان خیلی زود فهمید که هر اندازه کمتر از کارش صحبت کند، دیگران بیشتر در این باره حرف می‌زنند و هر اندازه مردم بیشتر در این بار سخن بگویند، کارش ارزشمندتر می‌شود.
-۴۸قانونِ‌قدرت-
- وارهول این شیوه را در زندگی با موفقیت زیادی پیش گرفت. مصاحبه‌هایش تمرین سخنان عالمانه بودند. او سخ
با کم گویی ظاهری با معنا و قدرتمند می‌آفرینید. افزون بر این، با کم گویی، خطر بیان حرف‌های احمقانه و شاید خطرناک کم شود. در سال ۱۸۲۵، سزار جدید، نیکولاس اول، در روسیه بر تخت نشست. بی‌درنگ شورشی به رهبری لیبرال‌های خواهان نوسازی کشور درگرفت؛ آنها می‌خواستند ساختارهای شهری و صنعتی را به دیگر کشورهای اروپایی برسانند. این شورش با بی‌رحمی سرکوب شد (شورش دسامبر) و نیکولاس اول، کندراتی رایلیوف، یکی از رهبران شورش را، به مرگ محکوم کرد. در روز اعدام رایلیوف کنار چوبه دار ایستاد، حلقه طناب دور گردنش قرار گرفت. دریچه گشوده شد اما در حالی که رایلیوف آویزان بود، طناب پاره شد و محکم به زمین خورد. در آن دوران چنین رویداد هایی را خواست الهی می‌دانستند و آنکه اینگونه از اعدام نجات می‌یافت، مورد بخشش قرار می‌گرفت. وقتی رایلیوف سر پا شد، کبود و کثیف بود اما باور داشت که گردنش نجات یافته است؛ پس رو به جمعیت فریاد کشید: "دیدید؟ در روسیه هیچ کاری را نمی‌توانند درست انجام دهند. حتی ساختن یک طناب!" خبرهای شکست اعدام به کاخ زمستانی رسید. با وجود خشم ناشی از شکست، نیکولاس اول به بخشش اشاره کرد، اما گفت: آیا رایلیوف پس از این معجزه چیزی هم گفت؟ و پیام‌آور پاسخ داد: قربان، او گفت حتی در روسیه نمی‌دانند چگونه یک طناب بسازند. سزار گفت: پس باید خلاف این امر ثابت شود. و بخشش را زیر پا گذاشت. روز بعد رایلیوف به دار آویخته شد و طناب دیگر پاره نشد.
-۴۸قانونِ‌قدرت-
با کم گویی ظاهری با معنا و قدرتمند می‌آفرینید. افزون بر این، با کم گویی، خطر بیان حرف‌های احمقانه و
سرپیچی از قانون part1 گایوس مارسیوس، معروف به کوریولانوس‌، قهرمان ارتش بزرگ روم باستان بود. او در نیمه اول قرن پنجم پیروزی‌های زیادی به دست آورد و بارها شهر را از مصیبت نجات داد. از آنجا که بیشتر عمرش را در جنگ‌ها می‌گذراند، کمتر کسی او را از نزدیک می‌شناخت و به عنوان چهره اسطوره‌ای از وی یاد می‌کردند. در سال ۴۵۴ میلادی تصمیم گرفت از شهرتش استفاده کرده و وارد سیاست شود؛ در نتیجه در انتخابات بالاترین کنسول، دادرس کل، شرکت کرد. برای نامزد شدن در چنین مقامی، نامزدها باید از پیش در میان مردم شناخته شده باشند. وقتی کوریولانوس پس از ۱۷ سال جنگ در برابر مردم قرار گرفت، زخم‌های انباشته شده در بدنش را به نمایش گذاشت. زخم‌های او نشانه شجاعت و میهن پرستی بود و اشک مردم را سرازیر ساخت. شماری از مردم حرف‌های طولانی او را شنیدند و انتخاب وی حتمی بود. روز نظرسنجی کوریلانوس در جمعی حضور یافت که اعضای سنا و اشراف‌زادگان شهر در آن حضور داشتند. مردم با دیدن این صحنه از نمایش رجزخوانی اعتماد در روز انتخابات بر آشفته شدند. پس از آن کوریولانوس دوباره صحبت کرد و بیشتر به افراد ثروتمندی که همراه وی بودند، اشاره داشت. ادامه دارد...
-۴۸قانونِ‌قدرت-
سرپیچی از قانون #چهارم part1 گایوس مارسیوس، معروف به کوریولانوس‌، قهرمان ارتش بزرگ روم باستان بود.
سرپیچی از قانون part2 حرف‌های او متکبرانه و گستاخانه بود. با ادعاهای پیروزی حتمی در رای گیری، از شهرت‌های جنگی سواستفاده کرد؛ او شوخی‌های بی‌مزه‌ای می‌کرد که فقط اشراف‌زادگان از آنها خوششان می‌آمد و توهین به رقیبانش به شمار می‌آمد. او به ثروت‌هایی که برای روم آورده بود اشاره کرد. این بار مردم گوش دادند: آنها نفهمیده بودند که این قهرمان جنگ یک لاف زن معمولی است! خبرهای دومین سخنرانی کوریولانوس به سرعت در اون پخش شد و جمعیت کثیری گرد هم آمدند تا از انتخاب نشدن وی مطمئن شوند. کوریولانوس شکست خورده به صحنه جنگ بازگشت؛ غمگین و قسم خورده انتقام از مردمی که به وی رای نداده بودند. چند هفته بعد محموله بزرگ غلات به روم رسید. سنا حاضر شد این محموله را رایگان میان مردم پخش کند، به شرطی که آنها اعتراض کوریولانوس در صحنه را تصویب کنند و او حق سخنرانی در مجلس سنا را بگیرد. او ادعا کرد که پخش این محموله تاثیر بدی در شهر دارد. بعضی نمایندگان رای موافق دادند و پخش غلات در میان مردم تصویب نشد. کوریولانوس به این موضوع بسنده نکرد: او انتقاد از مردم سالاری را ادامه داد و از خلاص شدن از نمایندگان مردم -سخنگویان- پشتیبانی کرد و گفت که باید فرمانروایی شهر به اشراف‌زادگان سپرده شود. با پخش آخرین سخنرانی کوریولانوس خشم مردم به بالاترین حد ممکن رسید! ادامه دارد...
-۴۸قانونِ‌قدرت-
سرپیچی از قانون #چهارم part2 حرف‌های او متکبرانه و گستاخانه بود. با ادعاهای پیروزی حتمی در رای گیری،
سرپیچی از قانون part3 با پخش آخرین سخنرانی کوریولانوس خشم مردم به بالاترین حد ممکن رسید. سخنگویان به سنا فرستاده شدند و کوریولانوس را فراخواندند. او از آمدن سر باز زد. شورش در سرتاسر شهر برپا شد؛ سنا از ترس خشم مردم در نهایت به پخش غلات در میان مردم رأی موافق داد. سخنگویان به این کار راضی شدند، اما مردم هنوز میخواستند که کوریولانوس با آنها صحبت کرده و عذرخواهی کند. اگر او توبه می‌کرد و نظرهایش را برای خودش نگه میداشت میتوانست به صحنه نبرد برگردد. کوریولانوس برای آخرین بار در برابر مردم نمایان شد؛ مردمی که در سکوت محض به وی گوش میدادند. با آرامی و نرمی آغاز به صحبت کرد اما در ادامه بی پروا شده و حرف هایش توهین آمیز شد! با غرور سخن میگفت. هرچه بیشتر حرف می زد، مردم عصبانی تر میشدند و سرانجام با فریاد مردم ساکت شد. پس از مذاکره سخنگویان، کوریولانوس به مرگ محکوم شد و به قاضی دادگاه حکم شد که او را از بالای صخره تارپیان به پایین پرتاب کنند. مردم با خوشحالی این رأی را تأیید کردند اما اشراف زادگان دخالت کرده و حکم به صورت تبعید تا پایان عمر کاهش یافت. وقتی مردم فهمیدند که قهرمان جنگ بزرگ روم، هرگز به شهر باز نمی‌گردد در خیابان‌های شهر جشن گرفتند. کسی تاکنون چنین جشنی ندیده بود؛ حتی پس از مغلوب کردن دشمنی بیگانه!
-۴۸قانونِ‌قدرت-
سرپیچی از قانون #چهارم part3 با پخش آخرین سخنرانی کوریولانوس خشم مردم به بالاترین حد ممکن رسید. سخنگ
تفسیر سرپیچی از قانون نام کوریولانوس پیش از ورود به سیاست، یادآور شکوه وی بود. تبحر در هنرهای رزمی، او را مردی شجاع نمایش میداد. وقتی مردم اندکی درباره‌اش می‌دانستند همه حکایت‌ها و افسانه‌ها با نام او همراه بود؛ لحظه‌ای که در برابر شهروندان روم قرار گرفت و با افکارش سخن گفت همه شکوه و ابهام‌ها ناپدید شد؛ مانند سربازی معمولی لاف زد و رجز خواند. وقتی احساس ناامنی کرد و ترسید به مردم توهین کرد و مردم او را آنگونه که تصور می‌کردند ندیدند. قضاوت میان افسانه و واقعیت برای آنان که به قهرمانشان باور داشتند بسیار ناامید کننده بود. هرچه بیشتر می‌گفت ضعیف تر به نظر میرسید؛ شخصی که نمیتوانست کلامش را کنترل کند. او نشان داد که نمیتواند خودش را کنترل کند و ارزش احترام ندارد. اگر کوریولانوس کمتر سخن میگفت، مردم از وی رنجیده نمی‌شدند و هرگز احساسات واقعی وی را نمیفهمیدند و او هاله‌ی قدرتمندش را حفظ میکرد و به یقین به عنوان کنسول دادرس کل برگزیده میشد؛ در آن جایگاه می‌توانست به اهداف ضد مردم سالارانه‌اش نیز برسد.
-۴۸قانونِ‌قدرت-
تفسیر سرپیچی از قانون #چهارم نام کوریولانوس پیش از ورود به سیاست، یادآور شکوه وی بود. تبحر در هنرها
زبان انسان جانوری است که کمتر کسی میتواند آن را کنترل کند همواره در حرکت است تا از قفس بیرون آید و اگر رام نشود، باعث تباهی است. آنها که گنجینه کلام را بر باد میدهند، قدرتمند نخواهند شد. وقتی ماه کامل است صدف باز میشود و خرچنگ با دیدن یکی از این صدف‌های باز، تکه‌ای سنگ یا جلبک به درون آن می‌اندازد و صدف نمی‌تواند دوباره بسته شود و خوراک خرچنگ میشود! سرنوشت کسی که بیش از اندازه دهانش را باز میکند و خود را در چنگال شنونده میگذارد نیز این گونه است. - لئوناردو داوینچی
-۴۸قانونِ‌قدرت-
زبان انسان جانوری است که کمتر کسی میتواند آن را کنترل کند همواره در حرکت است تا از قفس بیرون آید و ا
پادشاه لوئی چهاردهم نفوذ ناپذیرترین خفاکاری در امور دولت را کسب میکند. وزیران در نشست‌های دولتی شرکت میکنند اما او تنها زمانی طرح هایش را محرمانه با آنها در میان میگذارد که به اندازه کافی اندیشیده باشد و به تصمیمی قطعی رسیده باشد. کاش شما هم شاه را ببینید؛ تفسیرهایش رمزآلود است و چشمانش مانند چشمان روباه است. او هرگز از مسائل دولتی سخن نمیگوید جز با وزیرانش در جلسه های دولتی. وقتی با درباریان حرف میزند تنها از وظیفه ها و مسئولیتهایشان میگوید. حتی بی اهمیت ترین حرفهایش حال و هوای گفته‌های یک غیب گو را دارد. - پریمی ویسکانتی، ذکر شده در لویی چهاردهم
-۴۸قانونِ‌قدرت-
پادشاه لوئی چهاردهم نفوذ ناپذیرترین خفاکاری در امور دولت را کسب میکند. وزیران در نشست‌های دولتی شرکت
سند قانون هیچ گاه لب‌ها و دندان‌هایتان را پیش از زیر دستانتان حرکت ندهید. سکوت بیشتر باعث میشود آنها زودتر به حرف آیند؛ وقتی آنها حرف زدن را آغاز میکنند اهداف واقعی‌شان را میفهمیم... اگر پادشاه رمزآلود نباشد، وزیران فرصت کسب قدرت را به دست می‌آورند. - هان فی تزو، فیلسوف چینی قرن سوم
استثنا برای قانون گاهی سکوت عاقلانه نیست. سکوت می‌تواند شک و حتی ناامنی را تحریک کند؛ به ویژه در بالادستان شما. یک بیان مبهم و دوپهلو شما را وارد بحث هایی میکند که هدفتان نبوده است. پس سکوت و کمتر از نیاز حرف زدن باید به وقت باشد و در موقعیت‌های مناسب به کار برده شود. عاقلانه ترین کار تقلید از دلقک دربار است؛ با اینکه میداند از پادشاه باهوش تر است ولی رفتاری احمقانه دارد! میگوید و میگوید و سرگرم میسازد و کسی متوجه نمیشود که او بسیار داناتر است. گاهی حرف‌ها مانند پوششی‌ برای حقه‌ای که در دست دارید، عمل میکنند. با خم کردن گوش شنوندگان به سوی کلامتان میتوانید آنها را منحرف سازید و هراندازه بیشتر حرف بزنید کمتر به شما مشکوک می‌شوند. پرحرف‌ها حیله گر و فریب کار در نظر گرفته نمیشوند بلکه بی تجربه و بی‌فایده به نظر میرسند. این برخلاف سیاست سکوت اعمال شده قدرت است. با پرحرفی و ضعیف و کم هوش نشان دادن خود فریب دادن آسان تر میشود...