eitaa logo
جهت اطلاع مدارس امین حوزه علمیه قم
4.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
352 ویدیو
413 فایل
کانال رسمی معاونت تبلیغ حوزه علمیه قم
مشاهده در ایتا
دانلود
مبلغه متوسطه دوم هستم.روز چهار شنبه؛ هفته اول مهر بود قبل از صبحگاه یکی از بچه‌ها رو دیدم،خیلی گریه میکرد.جویای احوالش شدم،برام حدود یک ساعت حرف داشت و در حال گریه گفت .چند تا مهارتی که از کلاس دکتر قنبری آموزش دیده بودم پیاده کردم.واقعا آروم شد و رفت .بعد از تعطیلات دیدمش گفت خانم، قبل از اینکه باشماحرف بزنم،ده روز بود که خواب و خوراک نداشتم دائما گریه میکردم.ولی این دوروزه کاملا آروم بودم و در آرامش تصمیم گرفتم الان حالم خیلی خوبه اصلا گریه نکردم. ثبت خاطرات مهر 👇👇👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
سال گذشته اولین روزی که به عنوان مشاور وارد مدرسه شدم برخورد مناسبی از تعدادی از کادر ندیدم ،بنابر هدفی که داشتم اهمیتی ندادم وکارم رو باقوت شروع کردم ،زنگهای تفریح دائم بین بچه ها بودم تا بتونم ارتباط خوبی بگیرم ،با همکاران نیز سعی کردم ارتباط صمیمانه داشته باشم ،به لطف الهی ارتباط خیلی خوبی با دانش آموزان و همکاران برقرار شده بود به طوری که بعضی از افرادی که ابتدای سال برخورد مناسبی با بنده نداشتن از من چندین مرتبه طلب حلالیت کردن وعنوان کردن که ابتدای سال وقتی شمارو بااون مدل پوشش وحجاب دیدیم گفتیم کی میخواد این فردو تحمل کنه اما با رفتار صمیمانه ومحترمانه ی شما کلا نظرمون عوض شد. روز اول حضور در مدرسه امسال وقتی وارد مدرسه شدم وبچه ها متوجه شدن میدویدن تا بنده را در آغوش بگیرن وبه حدی ابراز خوشحالی میکردن که معاون جدید مدرسه متعجب شده بود از علاقه وتوجه زیاد بچه ها نسبت به بنده ،ومدیر هم مدام تعریف میکردن که سال گذشته حضور مشاور امین در مدرسه ی ما حلال بسیاری از مشکلات بود. ثبت خاطرات 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
سال پیش در اوج جریان فتنه خیلی اذیت شدیم وسخت بود اما هفتمی های امسال خیلی برام جالب بود از شهدا گفتم و استقبال خوبی بود و بچه ها با وجود اینکه درس تفکر باهاشون کار می کنم خیلی دوست داشتند از شهدا بگیم ثبت خاطرات👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
امسال به مدرسه جدید متوسطه اول رفتم و یک مقدار شیرینی🌺 با خودم بردم خداروشکر الحمدلله مدیر و معلمین و کادر مدرسه استقبال خوبی کردن و با دانش اموزان هم ارتباط گیری صورت گرفته انشاالله که خدا توفیق خدمت گزاری خالصانه به همه و بنده عنایت کنه ثبت خاطرات👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
داخل مسجد جمکران نشسته بودم ،ناگهانی صدایی به گوشم رسید .وای خانم ...و اسم منو صدامیزد و من رو به مادر وخواهرهاش معرفی می کرد.شناختمش یکی ازشاگردهای سال قبل مدرسه ای بود که اونجا مبلغ بودم .دختری آروم ومودب وفوق العاده کم حرف بود .همیشه کنارم داخل نمازخونه وسالن بود ودربرنامه ها کمکم میکرد .ازبین صفوف نماز دوید وباهیجان یه جوری بغلم کرد و منو به سینه چسبوند،که همه جمعیت مارونگاه میکردن . .ازبرق نگاش فهمیدم یه چیزی میخواد بگه .لحظه خداحافظی یه جمله به من گفت، که خستگی تبلیغ سال قبل از تنم بیرون رفت.باهمون حالت خجالت زده وکم رویی گفت : خانم پارسال هرچیزی که توزندگیم یاد گرفتم ،ازحرف های خوب شما بود.همون جا توخونه امام زمان عهد بستم : منو به عنوان سرباز کوچیک خودشون قبول کنن ،تا دراین راه تربیتی که درپیش گرفتم ثابت بمونم . ثبت خاطرات👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
مدرسه ای که بودم یکی از کادر مدرسه بهم گفت من چند ساله دنبال این بودم که خودم رو زودتر بازنشست کنم اما امسال که شما رو دیدم چقدر فعالیت میکنین عذاب وجدان گرفتم که چقدر تو این سال ها کم کار کردم و امسال بهم گفت تصمیم گرفتم بعد بازنشستگی دو سه سال هم بیام تا کم کاریم جبران بشه. ✅من واقعا خوشحال شدم از اینکه با فعالیتم تونسته بودم وظیفه شناسی رو به کادر اون مدرسه آموزش بدم ثبت خاطرات👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
چندروزی هست که بچه های چند کلاس معلم ندارند در یک کلاس باتوجه به نبودمعلم وحضوراختیاری دانش آموزان تا اطلاع ثانوی سه نفر ازبچه ها هر روز حضورپیدا می کردندوسر کلاس درس بدون معلم بانظم وعلاقه خاصی می نشستندیک روز باحضور در کلاس ویک نشست صمیمی با این سه نفر،ازشون پرسیدم دوست دارید در آینده چکاره بشوید هرسه دانش آموز یک جواب مشترک دادندکه تحت تاثیر قرار گرفتم گفتن آقا اجازه من دوست دارم مدافع حرم بشم دومی هم گفت من هم همینطورخیلی عاشق پاسداری ومدافع حرم شدن هستم تا با داعشی ها ودشمنان بجنگم سومی یه نگاهی کرد چیزی نگفت گفتم چیه؟میخای یه چیزی بگی اما ...دیدم با لحن خاص وزیبایی گفت حاج آقا آخه من هم دوست دارم مدافع حرم بشم اما مادرم....اما مادرت چی ؟مادرم گفت:نمیزارم آخه اونجا جنگ و شهادت هست .به مادرم گفتم میدونم خوب جنگ وشهادت باید باهم باشه من دوست دارم دفاع کنم از حرم ..حاج آقااگه بزرگ شدم مادرم راضی نبود، میتونم برم دفاع ازحرم، مدافع حرم بشم یانه؟ یه نگاهی بهش کردم لبخندی زدم براش ازجهاد ودفاع ورضایت والدین گفتم.وبهشون گفتم گل پسرا، فعلا درسهاتون خوب بخوونید انشاالله آینده خوبی در انتظار شماست همین حضور ونظم شما در مدرسه وعلاقه به حضرت زینب (س)وحرمین اهل بیت(ع)نشان از موفقیت شما درآینده هست.خیلی از بزرگان ،علما، شهدا وشخصیت های معروف انسان های نماز خوان وعاشق اهل بیت درس خوان ،ومنظم بودند بچه ها خوشحال شدند وبا لبخند وشادی نشست دوستانه به پایان رسید. ثبت خاطرات👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
دوسه روز بیشتر از ابتدای سال نگذشته بود که یکی ازدانش آموزای کلاس هشتم اومد پیشم وگفت که خیلی دلم گرفته مشکلش رابیان کرد وحدودا یک ساعت باهم حرف زدیم وکلی هم گریه کرد ودرآخر خیلی آروم شد وگفت خانم میتونم بغلتون کنم اونوبغل کردم خیلی آرامش گرفت وگفت خانم ماچه نعمتی داشتیم وتاحالا قدرش رونمیدونستیم ومنم خداروشکرکردم وازهم خداحافظی کردیم ثبت خاطرات👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
مشرف شدیم مشهد نایب الزیاره همه دوستان عزیزم بودم بعد اززیارت امام رئوف علیه السلام همین که از رواق قصد خارج شدن رو داشتم دیدم مادر یکی از شاگردان دوم داره دختر عزیزش رو صدا میکنه ریحانه ، ریحانه اشاره به سمت بنده کردند طوری اون دختر عزیزم دوید و پرید تو بغلم و با صدای بلند جیغ زد سلام خانم احکام جون که اون اطراف از خادمین و زوار حضرت همگی خیره خیره به ما نگاه میکردند بعد از احوالپرسی گرم این عزیزمون با التماس بازم میپرسید و قسم میداد که حتماامسال هم بیایید سر کلاسمون از این خوشحالی این شاگردم برگشتم و دو مرتبه رو به حضرت تشکر کردم و ازشون دومرتبه کمک خواستم که این ابرویی که بهم دادن رو بازم ضمانت کنن اون روز خیلی حال خوبی داشتم وقتی احساس میکنم اینقدر حال بچه هامون خوبه ان شا الله که تاثیر گذار باشم و به وظیفه ام عمل کرده باشم ثبت خاطرات👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
1️⃣سال قبل هفته های صبحی دیدم معلم ها بدون صبحانه میان مدرسه از مدیر اجازه گرفتم ایشون هم استقبال کردند که صبحانه در زنگ تفریح اول داشته باشیم. اما گفت هزینه نداریم ، گفتم درستش میکنم. چند روزی خودم گرفتم و گفتم اگه دوست دارید ادامه داشته باشه ماهانه ... مبلغ هزینه صبحانه است. استقبال کردند... خوبیش این بود معلم ها به خاطر ضعف از درس کم نمیگذاشتن. امسال هم پیگیر صبحانه بودند 2️⃣امسال روز اول بچه ها همه دویدن و بغلم کردن. بچه های ابتدایی باورم نمیشد... 3️⃣یکی از اولیا همون روز های اول اومد پیشم و گفت بچه ام رو مسخره میکنن اگه میشه تذکر بدید . جالب بود اولیا دیگه چپ چپ نگاه نمیکردن این اخوند چرا اینجاس؟ ترتیب یه برنامه مفرح رو دادم و در کلاس ها اجرا کردم و به طور غیر مستقیم بهشون فهماندم نماید مسخره کنن 4️⃣امسال دانش اموزان خودشون اومدن و در خواست زیارت عاشورا در یک روز هفته رو دادن ... ثبت خاطرات👇👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
قراربود سرکلاس پنجم برم که به معلمشون گفتم برنامه تغییر کرده ودوشنبه هفته بعد میام سرکلاس شما،معلم که تازه امسال به این مدرسه اومده بود بمن گفت ببخشید من به بچه ها زنگ قبل گفتم شمامیرید کلاس وازخوشحالی کلاس رو رو سرشون گذاشتن انگار خیلی شما رو دوست دارن، الان اگه امکان داره این جلسه رو برید خندیدم وگفتم ایرادی نداره،سرکلاس بعد احوالپرسی بابچه ها،یکیشون گفت خانم وقتی خانم معلممون گفت شما قراره بیایید سرکلاس اونقد ذوق کردیم وخوشحال شدیم که فک کنم خانممون ناراحت شد دید شمارو بیشتر دوست داریم؛خیلی خوشحال بودم که تونستم ارتباطم رو از سال قبل با بچه ها حفظ کنم ثبت خاطرات👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
برنامه هفته دفاع مقدس و آغاز امامت رو برگزار کردیم به بچه ها گفتم امروز میخوام صدای زنگ ایثار و مقاومت مدرسه صدای شما عزیزانم باشه و لرزه بر بدن دشمن بیندازد بچه پر شور و پر انرژی سه مرتبه پشت سر هم الله اکبر گفتن و این صدا های دوست داشتنی شد صدای زنگ ایثار مدرسه امون.......بعد بهشون گفتم امروز میخوام یکی از یاران امام زمان علیه السلام رو بهتون معرفی کنم همه ساکت شدن ..... یه صندوقچه که در آن یک آیینه قرار داده بودم رو از قبل آماده کردم از هر کلاسی یک نفر انتخاب شد در صندوقچه رو باز کردم و بعد بهشون گفتم هر چی توی جعبه دیدید به دوستاتون بگید سه نفرشون متوجه این چالش شدن و گفتن ما خودمون رو در صندوقچه در آیینه دیدیم و من یار امام زمان هستم یک قرار دل هم در جعبه گذاشته بودم که گفتم بردارید و با صدای بلند برای بقیه بخونید جمله این بود:: من یار امام زمان علیه السلام قرار دل میزارم و قول میدهم که این کارو ...... انجام بدهم یا ترک کنم‌..... بچه ها رفته بودن تو خونه و این چالش رو برای پدر و مادرهاشون اجرا کرده بودن و فرداش بازخورد رو برام تعریف میکردن...... ما هر هفته یک قرار دل با دانش آموزان تو مدرسه داریم با مولایمان صاحب الزمان علیه السلام ثبت خاطرات👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
از اونجایی که پارسال به خاطر شرایط مدارس بنده هیچ ارتباطی با والدین نداشتم امسال هفته اول ورود به مدرسه مشغول کمک به مدیر و معاون جهت کلاس بندی بچه‌ها و منظم کردن پرونده‌ها بودم، مرتب میدیدم که مادرها میومدن و میگفتن شما خانم امین هستید؟ چقدر دوست داشتیم از نزدیک شما رو ببینیم🥰بنده هم با روی گشاده و احوالپرسی می‌گفتم در خدمت شما هستم☺️ آنها ابراز می‌کردند که رفتار دخترای ما پارسال خیلی خوب شده بود خصوصاً مادر دوقلویی گفت که یکی از دوقلوها خیلی با من بد اخلاقی می‌کرد ولی وسط‌های سال بسیار خوش اخلاق و مهربان شده بود(به جهت اینکه احترام به والدین خیییلی پررنگ میکردم) و بزرگواری دیگر گفته بودند که همیشه برای نماز خواندن دخترم را صدا می‌کردم و تا آخر وقت به تعویق می انداخت ولی خدا را شکر با حضور شما بدون اینکه من تذکر بدم نمازش را در اول وقت میخواند و همین صحبت‌ها باعث شد که مدیر بنده قرار بود به خاطر اینکه معاون پرورشی نداریم به بنده کلاس داری نده و بیشتر توی کارهای پرورشی کمک کار باشم به محض شنیدن صحبت‌ها و تشکر این عزیزان بلافاصله گفت اصلاً بدون کلاس داری ممکن نیست این حجم مطالب را به بچه‌ها القا کنی حتماً برنامه کلاسی برای شما تدارک می‌بینم. خدا را شاکر هستم که به حقیر این لطف بینهایت عنایت فرمود. ثبت خاطرات👇👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
امسال بنده در مدرسه سال قبل موندم.اما مدیر و کادر عوض شدند. ده روزی رو کامل مدرسه رفتم و کمک کردم در امور مدرسه .از کلاسداری تا صبحگاه ومناسبت های این چند روز و..بعد که مدرسه به آرامش نسبی رسید و مدیر و معاونان کارهای ثبت نام و..رو تقریبا انجام دادن.خدمت مدیر رفتم ، وعرض کردم ، امسال چهارشنبه رو نمی تونم مدرسه بیام. تا من این جمله رو گفتم ایشون نگاهی کردند و با جدیت تمام فرمودند اصلا صحبت از نیامدن نزن.شما ستون مدرسه هستید و باید باشیدو....دیگه بعد صحبت ها و دلایل نیامدنم قرار شد چهارشنبه هایی هم که مناسبت یا کار مهمی بود مدرسه باشم.ولی بعد آمدم و خدا رو شکر کردم که این قدر کار مبلغین طرح امین خوبه که مدیران ما را ستون مدرسه خود می دانند و حضور ما رو لازم و..و گفتم خدایا همه از لطف بی کران توست که به مبلغین ارزانی داشتی . ان‌شاءالله بتونیم شاکر این لطف عظیم باشیم. ثبت خاطرات👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
داخل مسجد محله بودم یکی از مادرهایی که دختر گلشون شاگرد کلاس اولی من بود برای اولین بار با چادر دیدمشون واقعا تعجب کردم وقتی به من رسیدند گفت دخترم از زمانی که شما برای حجابشون تشویقشون کردین، خودش چادر سر میکنه و باعث شده که منم چادری بشم دیگه خجالت میکشم دخترم با چادر باشه و من کنارش با مانتو بگردم. ثبت خاطرات👇👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27
روز اول معاون مدرسه یه قرآن داد که دست بگیرم و بچه ها از زیر قرآن رد شوند و وارد کلاس شوند با خودم گفتم یه استخاره ای بکنم بد نیست قرآن را بازم کردم ص۱۵۹ اول صفحه آیه شریفه ۶۸ سوره مبارکه اعراف بود خیلی برام جالب بود. ثبت خاطرات👇👇👇👇 https://ly-rjby-7208.formaloo.com/pwa27