eitaa logo
⁦صدا و سیمای مرکز قم
8هزار دنبال‌کننده
37.1هزار عکس
31.2هزار ویدیو
304 فایل
کانال رسمی صدا و سیمای مرکز قم سایت مرکز قم qom.irib.ir آپارات aparat.com/qomirib ارتباط با ادمین @admin_qomirib
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 سردار حاجی زاده: ماهواره‌بر سوخت جامد ایران با موفقیت پرتاب شد فرمانده هوافضای سپاه: 🔹هفته گذشته آزمایش پیشران و موتور اول ماهواره‌بر ایرانی با سوخت جامد برای اولین بار با موفقیت انجام شد. 🔹 ماهواره برهای جدید ایرانی از بدنه غیرفلز و جنس کامپوزیت است و پیشران آن نیز غیرمحترک است که سبب افزایش بیشتر انرژی موشک و صرفه جویی در هزینه‌ها خواهد شد. 🔹این فناوری فقط در ۴ کشور جهان وجود دارد. در تمام حوزه‌های مرتبط به هوافضا تولید قدرت ادامه دارد و ایران به قدری در مساله هوافضا و ماهواره پیشرفت کرده که با ترور، تهدید و تحریم از بین رفتنی نخواهد بود. @qomirib
⁦صدا و سیمای مرکز قم
🔺 سردار حاجی زاده: ماهواره‌بر سوخت جامد ایران با موفقیت پرتاب شد فرمانده هوافضای سپاه: 🔹هفته گذشته
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اجلاسیه جامعه مدرسین و علمای بلاد با سخنرانی سردار حاجی زاده و صدور بیانیه ای ده ماده ای به کار خود پایان داد. 🔸سردار حاجی زاده در این مراسم از آزمایش موفق پیشران ماهواره بر ایرانی با سوخت جامد خبر داد. @qomorib
📸 راهکارهای کاهش دردهای مفصلی در زمستان @qomirib
10.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره حسن رحیم‌پور ازغدی از نفوذ نیروهای در ارتش امریکا @qomirib
داستان هایی از زندگانی امیرکبیر 6.mp3
12.3M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب داستان هایی از زندگانی امیرکبیر ⬅️ میرزا محمدتقی خان فراهانی، مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظم‌های ایران در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار بود. کتاب داستان هایی از زندگانی امیرکبیر، به قلم محمود حکیمی نوشته شده و راوی آن بهروز رضوی ست حکایت های زندگی امیرکبیر، بزرگ‌مرد تاریخ ایران و اقدامات اصلاحی او ، کتابی است جذاب و شنیدنی که گوش دادن به آن را پیشنهاد می کنیم. 🎧 با هم بشنویم... 🆔 @qomirib
♨️ همراهان گرامی برای دریافت اخبار قم و مطالب برگزیده، ما را در این درگاه‌ها دنبال کنید ☃🌨☃🌨☃🌨☃ 📳 ایتا 👇❄️☂❄️☂❄️☂❄️ ➡️ eitaa.com/qomirib 📲 سروش 👇❄️☂❄️☂❄️☂ ➡️ http://sapp.ir/qomirib 🔷 تلگرام 👇❄️☂❄️☂❄️ ➡️ t.me/qomirib 🔶 اینستاگرام 👇❄️☂❄️☂ ➡️ https://instagram.com/qomirib1 💻 آپارات 👇❄️☂❄️ ➡️ www.aparat.com/qomirib
🔰 طرح رقابت در خدمت ▫️ پاسخگویی مستقیم مدیران شرکت آب و فاضلاب استان قم به مطالبات مردمی 🗓 جمعه ۲۴ دی ماه، از ساعت ۱۱ تا ۱۲ ⬅️ مصلای قدس @qomirib
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 مستند ✅ روایتی متفاوت از دوستی سلیمانی و حاج مهدی کازرونی در دفاع مقدس تهیه کننده و کارگردان: مصطفی معارف وند تهیه شده در سیمای مرکز قم 🗓 زمان پخش:شنبه ۲۵ دی ساعت ۱۹:۳۰ ⏰ بازپخش: یکشنبه ۲۶ دی ساعت ۱۶:۵۰ 📺 پخش از شبکه استانی قم، @qomirib
💠 اخلاق در نهج البلاغه 🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی 😷 با رعایت کامل دستورالعمل های بهداشتی 🗓 جمعه ۲۴ دی‌ماه؛ بعد از نماز مغرب و عشاء 🕌 مسجد چهار مردان 🆔 @qomirib
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌آزارهای مجازی، زنگ خطر جدی برای والدین 🔸️فضای مجازی به همان اندازه که فرصت‌های آموزشی و سرگرمی را برای مخاطبان خود به‌ویژه کودکان و نوجوانان فراهم می‌کند، می‌تواند به فضای آزار دهنده‌ای برای خانواده‌ها تبدیل شود. پدر و مادرها باید درباره خطراتی که می‌تواند در فضای مجازی فرزندانشان را تهدید کند اطلاعات کامل و درستی داشته باشند و همیشه این احتمال را بدهند که هرلحظه ممکن است بچه‌ها در معرض آزارهای مجازی قرار گیرند. 🔸️برای حفظ فرزندانتان از خشونت‌های سایبری شما به داشتن و ارتباط صمیمی با آنان نیاز دارید. @qomirib
🌸 ربنای سوزناک 🥀 شب بود و ما هم چنان اسارت را در اردوگاه تکریت سپری می کردیم. همه در خواب عمی قی فرو رفته بودند. من زیر پتو بیدار بودم. 🍃 در همین لحظات صدای آرام و دوردستی را شنیدم. نیم خیز شدم و به اطراف نگریستم. صدا دیگر نمی آمد؛ از پنجره نگاهی به بیرون انداختم هیچ صدایی به گوش نمی رسید. 🥀 کنجکاوانه گوشم را به زمین چسباندم. صدای ناله ی محزون را شنیدم. فهمیدم که صدا از داخل همین آسایشگاه است. به بچه ها نگاه کردم همه زیر پتوها دراز کشیده، در خواب بودند اما در آن گوشه یکی از پتوها مثل تپه ای کوتاه بالا آمده بود. 🍃 با شگفتی دوستم را از خواب بیدار کردم. او هاج و واج مرا نگاه می کرد. واقعه را برایش شرح دادم. او چشم هایش را مالید و نگاهی به آن جا کرد. بعد بی توجه به حرف های من خوابید 🥀 و گفت: «تو هم بخواب!» گفتم: «بیدارت کردم تا به او کمک کنیم ببینیم چه گرفتاری دارد که این طور گریه می کند». او گفت: «تو نمی دانی چرا او گریه می کند؟ او دارد نماز شب می خواند.» سپس پتو را روی سرش کشید و خوابید. 🍃 من که بی تاب شده بودم، به سوی آن آزاده رفتم و پتویش را آرام کنار زدم. دیدم که او در حال سجده اشک می ریزد و ناله می کند. صدای ربّنایش بسیار سوزناک بود. 🥀 بغض گلوی مرا می فشرد و با تعجب نگاهش می کردم! چه حال خوبی داشت! پیش خود گفتم: «مگر فرق من و او چیست؟». دیدن آن صحنه مرا تکان داد و شخصیت مرا دگرگون کرد. از فردا شب من هم از خواب برخاستم. 📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 170، خاطره ی ضیاء الدین احراری. 🍋 به نقل از کانال مرکز تخصصی نماز ...🌺 @qomirib