#کتاب_صوتی کفش های عجیب
در بغداد مردی به نام خالد زندگی می کرد. او وضع خوبی داشت و محتاجِ کسی نبود، اما سر و وضعش خوب نبود و هرکه او را میدید، فکر میکرد فقیر است. او از خدا تشکر نمیکرد و خسیس بود.
خالد در ماه، حتی یک دینار هم خرج خودش نمیکرد و لباسها و کفش نامناسبی میپوشید. کفشهای وصلهدار او بچهها را به خنده میانداخت. خیلی عجیب بود که این کفشها چطور این همه مدت، دوام آوردهاند. کفاشها و پینهدوزها دیگر کفش او را نمیدوختند و او و کفشهایش، زبانزد مرم شهر شده بودند.
روزی، در بازار، کاسبی به خالد گفت که پیشنهادی خوب و پردرآمد برایش دارد....
داستان کفشهای ابوالقاسم تنبوری یکی از قصههای کهن عامیانه در زبان عربی است که داستان آن در کشور ما به کفش های میرزا نوروز مشهور است. این داستان امروزه به عنوان ضرب المثل نیز معروف است.
کتابخانه مرکزی دانشگاه قم
✅با توجه به مشکل به وجود آمده در اتصال به VPN دانشگاه برای استفاده از پایگاه های علمی مورد اشتراک ک
anyconnect-win-4.6.00362-core-vpn-webdeploy-k9 (1).exe
5.71M
فایل سیسکو انی کانکت برای اتصال به وی پی ان دانسگاه
#کتاب_صوتی جنایات و مکافات
دانشجویی به نام راسکولْنیکُف، بنابر انگیزههای پیچیدهای که حتی خود او از تحلیلشان عاجز است، مرتکب قتل می شود. او زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل سررسیده بود، با تبر کشت و پس از قتل ...
غروب یکی از روزهای اوایل ژانویه راسکلنیکف، دانشجوی حقوق، از خانه خود در پترزبورگ پا به کوچه گذاشت. خوشبختانه وقتی از پلههای ساختمانی که اتاقکی در آن اجاره کرده بود پایین میآمد صاحبخانهاش او را ندید. چون ماهها بود که اجارهاش را نداده بود.
راسکلنیکف به خانه پیرزنی نزولخوار به نام آلیونا ایوانوونا میرفت تا گرویی بدهد و پولی بگیرد. راسکلنیکف چشمانی زیبا و پررنگ، موهایی خرمایی، قدی بلند و اندامی باریک داشت. دو روز بود که چیزی نخورده بود. لباسش آنقدر کهنه بود که روزها خجالت میکشید بیرون برود. راه زیاد دور نبود. بارها قدمهایش را تا خانه پیرزن شمرده بود. ساکنان آن ساختمان که سه چهار دربان داشت، کارمندها و کارگرهای مختلف بودند. راسکلنیکف هیچ کدام از دربانها را ندید. همسایۀ پیرزن در طبقۀ چهارم داشت اسبابکشی میکرد و فقط پیرزن در طبقۀ چهارم زندگی میکرد. فکر کرد: پس فرصت خوبی است. زنگ زد. پیرزن با شک و تردید از لای در نیمه باز او را ورانداز کرد؛ ولی وقتی در پاگرد، باربرها را دید، در را کامل باز کرد و راسکلنیکف وارد آپارتمان شد و ...
🔴🔴درباره نویسنده:
داستایفسکی نویسنده مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود که ویژگی منحصر به فرد آثار او، روانکاووض بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. بیشتر داستانهای او، همچون شخصیت خودش، سرگذشت مردمی است عصیان زده و بیمارگونه. این رمان داستایفسکی، مانند همه شاهکارهای او، از یک سلسله اتفاقهای پیچیده و به هم پیوسته ساخته شده است و قهرمانان قوی و متعددی دارد که در بعضی شرارت و در برخی نیکی و پاکی غلبه دارد. این قهرمانان همه از شکستخوردگان مغموم اجتماعاند. شروران آن برای اثبات وجود خود، بیشتر به کارهای...