از علاقهمندان محترم درخواست میشود قبل از حضور در کارگاه نرمافزار را از لینک زیر دریافت و در سیستم خود نصب نمایند
https://soft98.ir/software/engineering/2431-thomson-reuters-endnote-full.html
علاقهمندان برای شرکت در این نشست میتوانند به آدرس
http://ve.qom.ac.ir/flh-dcr-meeting
مراجعه کنند.
#کتاب_صوتی
جمشید درپی آهویی تاخت و از سپاه جدا ماند. او در بیابانها رنجها برد تا به دروازه شهری رسید؛ در همان دم، تیر عشق ماه عالمگیر بر قلبش نشست و وارد شهر شد.
جمشید که خسته و گرسنه بود، وقتی وارد شهر شد به حمامی رفت و خود را آراست؛ اما چیزی برای خوردن نیافت، تا اینکه رستمخان، چهارسوقدار بزرگ، نانی به او داد و مهر جمشید به دلش نشست و او را فرزندخوانده خود کرد و به منزل برد.
جمشید در حسرت یاری که هنگام ورود به شهر عاشق او شده بود، میسوخت. رستمخان این را دریافت و به او قول داد فردا دیدارشان را تدارک ببیند.
صبح فردا، جمشید و رستمخان به چهارسوق رفتند و فراشی پیامی از آمدن ملکه آفاق داد. ماه عالمگیر که با رستمخان درباره تازهواردها صحبت میکرد، چشمش به جمشید افتاد و از حال رفت.
ملکه بعد از آنکه حالش بهتر شد، ندیمهاش را فرستاد تا پنهانی ملک جمشید را به سرایش بیاورد. هماندم که جمشید آمادهی رفتن و پیوستن به ملکه بود، رستمخان سررسید و او را از رفتن بازداشت و او را به باغ سحرآمیز و حمام بلور برد و سپس موضوع در طلسم بودن ملک فریدون، برادر ماه عالمگیر، را برایش گفت.
*نقیب الممالک لقب محمد علی از نقالان عصر ناصرالدین شاه است. شاه قاجار او را برای نقل قصه و داستان گویی برگزید،و وظیفه ای بر او معین ساخت تا هنگام استراحت بعد از ناهار و شب ها پیش از خواب به داستان گویی(گاهی همراه با نواخته شدن کمانچه) بپردازد.
11.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فصل دوم
برای دسترسی به فایل صوتی کامل به این آدرس مراجعه نمایید
🔰#کتاب_مناسبتی🔰
📚عنوان : باب الحوائج
✍️نویسنده : سیدحسین اسلامی
📖موضوع : امام کاظم (ع)
📕تعداد جلد : ۱ جلد
📆به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه امام موسی کاظم (ع)
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
imam_kazem.pdf
2.1M
🔰#کتاب_مناسبتی🔰
📚عنوان : باب الحوائج
✍️نویسنده : سیدحسین اسلامی
📖موضوع : امام کاظم (ع)
📄تعداد صفحات : ۲۶۶ صفحه
📆به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه امام موسی کاظم (ع)
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
#کتاب_صوتی
#چند_سال_برای_لیلا
#ایران_صدا
محمود پس از شرکت در کنکور سال ۵۸ یک سال بعد از انقلاب در دانشگاه قبول شده است و برای درس خواندن باید راهی تهران شود.
محمود سه سال است با دختری که دوستش دارد نامزد کرده است قبل از انقلاب محمود به همراه جهان و نادر و عده ای دیگر به علت شرکت در مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی در کنکور شرکت نکرده و به مبارزه پرداخته است. بعد از پیروزی انقلاب در کنکور شرکت می کند و قبول می شود و این قبولی او در دانشگاه باعث ناراحتی پدرش می شود چرا که از نامزدی طولانی او با لیلا نگران است چرا که از طرف عبد پدر لیلا تحت فشار است. چرا که فردی به نام بهرانی برای خواستگاری پسرش از لیلا پیش قدم شده است و علت این خواستگاری بهرانی برای پسرش هدفی جز دست یابی به نخلستان عبد ندارد، به هر حال محمود و لیلا با یکدیگر رسما عقد کردند و زن و شوهر می شوند و قرار بر این می شود بعد از مستقر شدن در تهران برگشته و او را نیز با خود به تهران ببرد محمود در تهران به خوابگاه دانشجویی نمی رود و خانه ای را اجاره می کند قرار بر این می شود که هوشنگ و یکی دیگر از دانشجویان تا زمانی که محمود همسرش را به تهران نیاورده با هم هم خانه شوند و موضوع توسط نامه به لیلا رسانده می شود.