eitaa logo
بنیاد قم‌پژوهی
421 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
71 ویدیو
24 فایل
💠 کانال رسمی بنیاد قم‌پژوهی 🔸تاسیس: ۱۳۸۹ 🔹ارتباط با مدیر کانال: @ghompajoohi https://www.instagram.com/qompajoohi ♦️نشانی: قم: خیابان دورشهر - میدان رسالت - دانشگاه طلوع مهر - بنیاد قم‌پژوهی 🔹تلفکس: 02537831421
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 منظومه نسرین و آزاد احمد جمراسی منظومه نسرین و آزاد یا نمونه‌ای از مبارزه کارگران و دهقانان (1373 بیت)، سروده شاعر توانمند قمی استاد احمد نعمت‌الهی قمی (سرشناس به شهره) است که با مقدمه دکتر احمد جمراسی برای انتشار در سال ۱۴۰۲ آماده شده است. شناسه پشت جلد کتاب نشان می‌دهد که این منظومه در سال 1323ش چاپ شده و یک جلد آن زیر نام هدیه به سید ابوالفضل مصباح، تولیت آستان مقدس پیشکش شده است. همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد که این کتاب، پس از تشکیل کتابخانه آستان مقدس در سال 1329ش به این کتابخانه انتقال یافته است. طی سال‌های گذشته به غیر از خانواده شاعر، پژوهشگر دیگری از وجود این کتاب اطلاع نداشت. گویی که در گستره تاریخ ادبیات ایران چنین کتابی نبوده است. در این منظومه تاثیرگذار نسرین دختر تیزهوش یکی از کشاورزان بی‌چیز است که به هنگام دید و بازدید نورزوی از زندگی اشرافی خواجه (ارباب) شگفت زده شده و در قالب پرسش و پاسخ مبارزه خود را با جامعه طبقاتی آغاز می‌کند. در این میان آزاد، یکی دیگر از رعیت زادگان با شنیدن نجوای نسرین و مادر، دل به دریا زده و در عمارت خواجه از مردم به تنگ آمده و باورمند به آسمانی بودن سرنوشت خویشتن درخواست مبارزه و کسست زنجیر و پابند ستم خواجه را می‌نماید. این رویکرد با مبارزه رنجبران و برزگران تداوم می‌یابد و با کشته شدن خواجه آزادی مردم به پایان می‌رسد. به عبارتی دیگر منظومه نسرین و آزاد را می‌توان تداوم سبک تازه کارگری به شمار آورد که پس از انقلاب مشرطه به دست ابوالقاسم لاهوتی (1264 - 1335ش)، سیداشرف حسینی ( 1378 - 1352ش)، ایرج میرزا قاجار (1253 - 1304 ش)، محمدتقی ملک شعرای بهار (1365 - 1330ش)، عارف قزوینی (1259- 1312ش)، علی اکبر دهخدا (1257- 1334ش)، محمد صادق ادیب الممالک فراهانی (۱۲۳۹ - ۱۲۹۶ش) بنیان گذاشته شد و سپس به دست شاعران دوره پهلوی چون: میرزاده عشقی (1273- 1303ش)، فرخی یزدی (1268 - 1318ش)، احمد نعمت الهی (1285 - 1371ش)، سیاوش کسرایی ( 1305 - 1374 ش)، هوشنگ ابتهاج( 1306 - 1401 ش)، احمد شاملو (1304 -1379 ش) و دیگران به تکامل رسید. ۴۰۱/۱۲/۲۷ 🌐http://www.qompajoohi.ir/ 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohi
🔸بررسی تاریخچۀ محله‌ای که در قلب بافت تاریخی شهر قم قرار داشت حوزه/ چهارصد و شصت و دومین نشست بنیاد قم پژوهی با موضوع «محله شناسی» با پرداختن به «محلۀ ملامحمود قم»، با حضور حاج اصغر امیدواریان و مهندس محمد امیدواریان و جمعی از هیئت امنای تکیه ملامحمود برگزار شد. به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، در ابتدای این نشست سید محسن محسنی به محلات قدیمی قم اشاره و عنوان کرد: در اواخر دوره قاجار ده محله عمده در شهر قم وجود داشت که این محلات بسیار بزرگ بودند و چندین محله کوچک را دربرمی‌گرفتند که محله ملامحمود یکی از این محلات است که متأسفانه به دلیل دخالت در بافت‌های تاریخی که از دوره رضا شاه آغاز شد این محلات از دست رفتند و برخی محلات نیز چندپاره شدند. وی افزود: در دوران پهلوی دوم نیز خیابان کشی چهارمردان، موجب چندپارگی محله چهارمردان و محله‌های اطراف آن شد. در ادامه محمد امیدواریان یکی از اهالی محله ملامحمود در خصوص تاریخ این محله توضیحاتی ارائه و بیان کرد: این محله دوران کودکی من بود که آنجا متولد شدم که در واقع در انتهای غربی بافت تاریخی شهر قم و در بخشی از محله عشقعلی قرار گرفته است. وی ده محله موجود در شهر قم را برشمرد و خاطرنشان کرد: محلات آستانه، عشقعلی، الوندیه، چهارمردان، سیدان، سنگ بند، موسویان، محله مسجد جامع، محله باغ پنبه و محله اسحاقیه از جمله این محلات بوده‌اند. امیدواریان ادامه داد: محله ملامحمود در محدوده ۳۱۴ هکتاری بافت تاریخی شهر قم قرار گرفته بود ... ادامه خبر را اینجا بخوانید: http://qompajoohi.ir/?p=9487 https://eitaa.com/ghompajoohi
💠 مبارک باد ایّام بهارت ✍ حمید صادقی خواجه مسعود قمی از اکابر و شاعران برجستۀ قرن نهم هجری است که محل تولد و زندگی وی شهر قم بوده است. لیکن به عللی که در اشعار خود نیز بدان اشارت کرده است به ولایت خراسان کوچیده و در دستگاه میر علی شیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا، مقامی درخور احترام کسب کرده است. وی که به سبک نظامی بلند آوازه شاعری نمود، صاحب منظومه‌های عاشقانۀ شمس و قمر و یوسف و زلیخا است. در این موسم بهاری ضمن عرض تهنیت و شادباش فرا رسیدن نوروز ابیاتی دلکش از منظومۀ شمس و قمر در توصیف فصل بهار تقدیم می‌‌گردد: "جهان از سبزه فیروزی گرفته همه کس برگ نوروزی گرفته زمین بگشاده درِ خُلد برین را فلک خم گشته تا بیند زمین را شنیدم در بهاران خون شود بیش کشیده خار گل زان نشتر خویش گشاده غنچه خون و کرده بیرون شکوفه پنبه بهر بستن خون ز سر مستی گل از یک‌سو فتاده صبا بر دامن گل سر نهاده به هم بر کرده گل بازار خورشید شده شرمنده ابر از سایۀ بید به شبنم شسته ریحان زلف بلبل فلک پر کرده ز انجم دامن گل زده گل هم‌چو مستان پیرهن چاک نسیم از بوی گل افتاده بر خاک … قمر با شمس گفت ای قره العین به دیوار تو روشن چشم کونین مباد از بادۀ دولت خمارت مبارک باد ایّام بهارت مباد از روزه عیشت را زوالی شبت ماهی و ماهی باد سالی ز خوبی هر چه خواهی در سمندت فلک در سایۀ سرو بلندت هوا بس خرم است امروز و دلکش گرفته لاله جام و باده بی‌غش گرفت اینک عروس گل ز سر ناز گلستان کرد عالم را دگر باز چمن سر سبزی باغ جنان یافت جهان از نکهت نوروز جان یافت به مجلس گل زر خود بر طبق کرد چنان کز شرم آن نرگس عرق کرد چمن خود را به رنگ و بو بیاراست سمن بنشست و سرو ناز برخاست دگر جان یافت خاک از باد شبگیر جوان شد دگر بار عالم پیر چمن هنگامۀ پیر و جوان شد گل آتش باز و سوسن قصه خوان شد درخت از گل که بر وی دارد آرام مثال گنبد سبز است و بهرام ز بوی گل که شد تا چرخ دوار ز کامت ابر نیسان را دگر بار چرا فصلی چنین تنها نشینم بیا تا با گل و صهبا نشینم تو خورشیدی و من آن ذرۀ پست که در دامن افاق تو زد دست" ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ 🌐http://www.qompajoohi.ir/ 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohi
📢 دور شهر بگردید با تورهای قم‌گردی نوروز به یادماندنی با گردش در شهر قم ویژه شهروندان و مسافران نوروزی 🔹حضور در اماکن تاریخی و فرهنگی 🔹حضور در اماکن تفریحی 🔹حضور در مراکز زیارتی و مذهبی 📍اجرای تور با ماشین‌های شخصی 🎁مسابقه و جایزه ویژه کودکان 🌐 زمان اجرای تورها: صبح‌ها ساعت ۹ تا ۱۲ و عصرها ساعت ۱۵ تا ۱۸ مکان حضور انفرادی: میدان الهادی - خیابان امام‌ موسی‌صدر (خاکفرج) - روبروی ساختمان شهرداری جنب کیوسک بانک شهر تلفن ثبت‌نام: سامانه ارتباط مردمی ۱۳۷ شهرداری تلفن رزرو گروهی در مراکز اسکان: 📲 ۰۹۳۹۱۸۱۹۲۳۰ 🆔 @qom_fv 🔹🔸💠🔸🔹
💠 بَک / بِیگ ✍ سیدمحسن محسنی در قم گذری در محله سفیداب و سرحوض داشتیم به نام گذر تقی بَک که در کنار مسجدی به همین نام قرار داشت. این گذر متاسفانه یکی دو دهه پیش تخریب شد. و شارع آن (کوچه گذرنده از زیر آن) نیز در طرح موسوم به شهیدان برقعی کاملا از بین رفت. در تداول قمی‌ها گذر به معبر سرپوشیده‌ای اطلاق می‌شود که در زیر آن مکان‌های عمومی از جمله حمام و دکان و مسجد و مدرسه علمیه قرار داشت. شهر قم تا چند دهه پیش گذرهای متعددی داشت. گذرها خاصه در شهرهای کویری و کنار کویری نقش‌های معمارانه و مردمانه (اجتماعی) موثر داشتند. به نظر من‌ بیشتر این گذرها را از رهگذر جهل و زیاده‌خواهی امروزی تخریب کردیم. اگر شناخت بیشتری به فواید این گذرها خاصه از نظر تقویت روابط اجتماعی داشتیم شاید در تخریب آنها تحدید نظر می‌کردیم. فیلمی که فردریک گادمر در سال ۱۳۰۶ شمسی از قم تهیه کرد و اخیرا منتشر شد، تعدد گذرهای قم را نشان می‌دهد. باری مردم قم "بِیگ" را به شکل "بَک" تلفظ می‌کنند.‌ در فرهنگ‌ معین مدخل بیگ به این صورت آمده است: بیگ‌ (beyg) bayg[=بک،تر.=بیک]> بیک یعنی لغتی ترکی است و به بیک ارجاع داده است. مدخل بیک این‌گونه شرح داده شده است: بیک (beyk) bayk ۱. عنوانی که به شاهزادگان و نجبا داده می شد ۲. امیر قبیله ای کوچک ۳. فرمانده سپاه از این شرح برمی‌آید که تلفظ "بَک" سابقه‌دار است. امروز در گلستان سعدی در توصیف ابوبکر بن اَبی نصر به این عبارت برخوردم: "مَلِکُ الخَواصِّ باربَک" (گلستان سعدی، چاپ یوسفی، ص ۵۵) مرحوم دکتر یوسفی آن را چنین معنی کرده است: "ملک الخواص: مهتر خاصان درگاه باربَک: مرکب از : بار+ بَک ( بیگ) یعنی کسی که هروقت بخواهد بتواند به حضور پادشاه بار (اجازه ورود ) یابد و عرض مردم را به او برساند، امیر اعظم، رئیس دربار". (همان، ۲۲۵) فتحه بر روی ب در بک در متن مصحّح و چاپی وجود دارد و از نگارنده نیست. به شرح نسخه بدل‌ها در این موضع نگاه کردم، هیچ بدلی در این قسمت وجود ندارد؛ یعنی این که در تمامی نسخ بدون استثناء نام‌ بَک به همین صورت وجود داشته است. بدین ترتیب تلفظ بیگ به صورت بَک در لهجه قمی به شیراز زمان سعدی بر می‌گردد. و قدمت تداول زمانی آن در قم نیز نباید کمتر از آن باشد. این‌طور به خاطر دارم که مشابهت‌هایی بین لهجه شیرازی (بر اساس کتابی که در شرح این لهجه داشتم) و لهجه قمی پیدا کرده بودم. امیدوارم در یکی از یادداشت‌ها بدان بپردازم. ۱۴۰۲/۰۱/۰۲ 🌐http://www.qompajoohi.ir 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohi
💠 سفرنامه عباس مسعودی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به قم در سال ۱۳۱۰ (۱) تعطيل عيد قم، اصفهان، کاشان امسال جراید در اثر تصمیم واحد خود موفق شدند استفاده خوبی در ایام نوروز یا بهترین اعیاد ملی ایران بنمایند و اگر بتوانند این تصمیم را هر سال در این موقع بگیرند و از این تعطیلی ممتد با تجدید دماغ و فکر و روح خود استفاده نمایند خیلی به موقع و مناسب خواهد بود. ممکن است گفته شود که جراید یک مملکتی نباید تعطیل کنند و همان طور که در بین ملل راقيه معمول است روزنامه‌ها در ایام تعطیل جمعه و سایر تعطیل‌های رسمی هم باید انتشار یابد این نظر صحیح است زیرا تعطیل در ادارات جراید دنیای متمدن هیچ قدم نمی‌گذارد و جراید خارجی با تعطیل آشنا نیستند و اساسا انتشار جراید در روزهای تعطیل دو برابر می‌گردد زیرا مردم فراغت دارند استراحت خیال دارند و می‌توانند از جراید بیشتر استفاده نمایند اما متاسفانه تفاوت زندگی ما و کارکنان مطبوعات خارجه به حدی است که بتوان مقایسه کرد. اگر آنها در تمام مدت سال یک روز تعطیل نمی‌کنند دلیلش روشن است. هر کارگر و مستخدم و عضو روزنامه مخصوصاً هیأت تحریریه جراید قطعاً هر سه ماه یا شش ماه تعطیل ممتد یکماهه دارند که در این تعطیل می‌توانند قوای فکری و جسمی خود را تقویت نموده و دوباره آماده کار شوند ولی در تمام ایران کدام موسسه را سراغ دارید که کارکنانش هر شش ماه یک مرتبه به تعطیل به قصد استراحت فکر و آرامش خیال و تجدید قوا بروند؟ کار یک نواخت خسته کننده است کار بدون تفریح دماغ را فرسوده و فکر را محدود می‌سازد. اگر خوب در زندگی اجتماعی عمومی دقیق شوید می‌بینید هیچ دسته و طبقه‌ای نیست که پروگرامی در کار خود قایل شده و ساعاتی را برای تفریح و استراحت خویش تعیین و بر طبق آن رفتار نمایند. اشخاصی هستند که معتقدند زندگی باید روی مدار نظم و ترتیب سیر کند و برای نیل به این مقصود سعی و جهد هم می‌نمایند ولی تصمیمات آنها در قبال زندگی عمومی محو و حتماً دچال اختلال می‌گردد. در هر حال باید به تفریح و استراحت فکر بیش از این توجه داشت و هر قدر ممکن است زندگی را روی پروگرام و صحيح استوار ساخت تا بتوان در کارها موفقیت یافت و کامیابی حاصل نمود. بنابر این اگر جراید تهران مبادرت به تعطیل سیزده روزه عید نمودند باید به آنها کاملاً حق داد؛ زیرا برای کارکنان جراید با وجود کثرتِ کار مخصوصاً کار دماغی هیچ موردی برای استفاده از تعطيل وجود ندارد تعطیل‌های رسمی و هفتگی هم طوری نیست که بتواند خستگی و فرسودگی را رفع نموده مورد استفاده قرار گیرد. از این قسمت که بگذریم به یک موضوع مهمتری بر می‌خوریم و آن آشنا و آگاه شدن هیأت مطبوعات است به زندگی اجتماعی و اوضاع و احوال مردم ولایات و چه موردی بهتر که از این قبیل تعطیل‌ها استفاده شده با مسافرت به نقاط مختلفۀ مملکت روحیات مردم به دست آمده طرز زندگی، اخلاق، عادات و نواقص امور اجتماعی آنها را از نزدیک مشاهده کرده و حتی المقدور مطالعات خود را مورد استفاده قرار دهند. هر شهری در نظر ساکنین شهر دیگر تازگی‌های زیادی دارد. همان طور که هر مملکتی نزد مملکت دیگر تازگی دارد. الان در شهر تهران هیچ چیز جلب توجه ما را نمی‌کند اما وقتی یک نفر اصفهانی تازه وارد به تهران می‌آید هزاران موضوع تازه از اخلاق، عادات، گفتار، وضعیت شهر، ساختمان‌ها و غیره نظر او را جلب می‌نماید که برای او فوق‌العاده تازگی دارد. فرقی نمی‌کند یک نویسنده آلمانی در شهر برلن موطن خود هیچ موضوع تازه‌ای از اخلاق و عادات اجتماعی نمی‌تواند به دست بیاورد؛ زیرا خود او در آن محیط پرورش یافته و با آن عادات و رسوم انس گرفته است ولی همان آلمانی وقتی به پاریس می‌رود هزاران چیز تازه نظر او را جلب می‌کند که می‌تواند روی آن کتاب‌ها بنویسد. اطلاع یافتن از زندگی اجتماعی و عمومی مخصوصاً برای تیپ روزنامه‌نگار فوق‌العاده ضروری است و به طوری که ذکر شد این قسمت را هیچ کس جز خود مدیران و یا نویسندگان جراید با مسافرت‌های خود به اطراف نمی‌توانند بر عهده بگیرند؛ مثلاً مخبر و نویسنده‌ای که در کاشان اقامت دارد تحت تأثیر محیط و اخلاق و عادات اجتماعی قرار گرفته و هیچ وقت نمی‌تواند مطالبی جز ورود حکومت یا تمجید فلان مأمور یا بارندگی و گرمی هوا و خوبی و بدی محصول و این قبیل اخبار چیز دیگری بنویسد کسی می‌تواند تازگی‌هایی در شهر کاشان پیدا کند که از خارج بر آن محیط وارد شده باشد. منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۵ فروردین ۱۳۱۰، ص ۱. ارسال: مجید دادش‌نژاد ۱۴۰۲/۰۱/۰۳ 🌐http://www.qompajoohi.ir 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohi
💠 سفرنامه عباس مسعودی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به قم در سال ۱۳۱۰ (۲) در هر حال تصمیم بنده در ایام عید این بود که هم چند روزی را در خارج تهران با فراغت خیال به سر برده و هم از نزدیک شهر تاریخی و باعظمت اصفهان و شهر صنعتی کاشان و شهر مهم و دارالعلم قم را دیده به طرز فکر، اخلاق، عادات و رسوم اجتماعی ساکنین آن آگاه شده وضعیات شهر و نواقص امور اجتماعی و عمومی آنها را نیز دیده و تا حدودی که حافظه‌ام قادر باشد مطالب قابل مذاکره و بحث را به استحضار سایر هموطنان آنها برسانم و چنانچه نواقصی در قسمت‌های اجتماعی دارند خودشان مرتفع ساخته و اگر در قسمت‌هایی که مربوط به ادارات مربوطه دولتی محتاج به اقداماتی است، توجه اولیای امور جلب شده اصلاحات لازمه به عمل آید بنابر این تعطیل عید را از هر حيث مغتنم و مفيد دانسته، مورد استفاده قرار دادم و امیدوارم که در شماره‌های آتی بتوانم خاطرات مسافرت خود را در چند شماره به استحضار خوانندگان گرام برسانم. موقعیت شهر قم صدی ده نفر مسافرینی که از قم می‌گذرند داخل شهر قم را نمی‌بینند و حرکت خود را از هر نقطه طوری قرار می‌دهند که بدون توقف در این شهر از یک طرف وارد شده و از طرف دیگر خارج شوند. این حس بدبینی بین عابرين قم به قدری شیوع یافته است که بسیاری از اشخاص را دیدم توقف شب را در میمه بین راه قم و اصفهان و بیتوته کردن در قهوه‌خانه آنجا را به ماندن در قم ترجیح می‌دادند؛ در صورتی که اگر مختصر توجهی از طرف خود مردم نسبت به رفع نواقص موجود به عمل آید، نه فقط این بدبینی مرتفع می‌گردد بلکه اهالی قم از پرتو این کثرت عبور و مرور از فقر و وضعیت ناگوار فعلی نجات خواهند یافت. قم دو موقعیت مهم و برجسته دارد: یکی این که یک مکان مقدس و شریف و زیارتگاه مسلمین است که نه فقط از اطراف و اکناف ایران زائرین زیادی همیشه به این شهر وارد می‌شوند که مطابق احصائیه صحیح به طور متوسط روزی بیش از سه هزار نفر زائر در این شهر وجود دارد بلکه از ممالک مجاور نیز دستجات زائرینی به این شهر وارد می‌شوند و عدۀ مسافرینی که به قصد زیارت قم وارد می‌شوند به مراتب بیشتر از مسافرینی است که به مشهد می‌روند؛ زیرا از نقطه نظر موقعیت دیگر این شهر که یک قسمت است عدۀ واردین به این شهر فوق‌العاده بیشتر از خراسان می‌باشد. موقعیت دوم این شهر شایان توجه بسیاری است؛ زیرا برای مسافرت به هر نقطه از مرکز ایران و جنوب و جنوب شرق و غرب ایران باید از قم عبور کرد. قم با داشتن این دو موقعیت الان باید از شهرهای پر ثروت و مترقی ایران باشد؛ در صورتی که اگر آثار با عظمت زاويه مقدسه را برداریم و از اصلاحات بلدی که در این اواخر شده است چشم بپوشیم قم یک شهر کثیف و خراب و غیر قابل مسکون و مردمان آن در نهایت انحطاط و عقب ماندگی زندگی می‌کنند و تا حدی می‌توان احساسات بدبینی عابرین این شهر را تأیید کرد. صحرای خشک و لم یزرع بیابان بی‌آب و علف خط تهران به قم به سرعت برق از نظر می‌گذشت و جز تأثر و تأسف چیزی در ما ایجاد نمی‌کرد. مسافرین اتومبیل همه آقایان هيأت عاملۀ شیر و خورشید سرخ ایران بودند که برای انجام کار خیر و تأسیس مریضخانه عازم قم بودند. چمن‌زارها، صحاری سبز و خرم، مناظر قشنگ، جنگل‌ها، قراء و آبادی‌های متصل به هم ملل راقیه را همه دیده بودند و به این اراضی بایر خشک، که تا دیده و توانایی داشت درخت و سبزه دیده نمی‌شد حسرت می‌خوردند و طبیعت را مقصر می‌دانستند. کمی دور شدیم طبیعت رخسارۀ خود را نشان داد طوفان و باد عجیبی بیابان را تیره و تار کرد. شن‌های بیابان مثل سوزن به چهره‌ها فرو می‌رفت. اتومبیل از سرعت خود نمی‌کاست و در برابر این طبیعت مقاومت می‌کرد. هر قدر به قم نزدیک می‌شدیم طوفان و باد و گرد و غبار شدیدتر می‌شد و شن‌های بیابان بیشتر زحمت می‌داد و می‌خواست نشان بدهد که این بیابان‌های بی‌آب و علف و لم يزرع نتیجه موقعیت طبیعی ایران است و ساکنین این مملکت هنوز نتوانسته‌اند در برابر این عوامل طبیعی: خشکی، بی‌آبی و کمی باران، طوفان و بادهای عجیب مقاومت نموده و از طرق دیگر جلوی طبیعت ایستادگی نمایند. مقاومت و برابری در مقابل طبیعت هم کار مشکلی است. هیچ تردید نیست که محیط ایران آب و هوای این مملکت عوامل، طبیعی کوه‌های ممتد و مرتفع همه دست به هم داده و روزگار ساکنین این مملکت را این طور سخت و صعب کرده‌اند و شاید همین عوامل طبیعی رفته رفته انرژی و استعداد و احساسات را در بین مردم زایل کرده است والا در هیچ کجای عالم مردمی قانع‌تر و فقیرتر از اهالی این مملکت مخصوصاً ساکنین شهرهای کوچک و قرا و قصبات مملکت نخواهید یافت که اگر طبیعت با این مردم موافقت داشت با وجود هوش و ذکاوت جبلی و حس کار در مردم ایران مملکت آبادتر و مردم سعادتمند بودند. منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۵ و ۱۶ فروردین ۱۳۱۰، ص ۱. ارسال: مجید دادش‌نژاد ۱۴۰۲/۰۱/۰۴ 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoo
💠 سفرنامه عباس مسعودی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به قم در سال ۱۳۱۰ (۳) در بازگشت اروپا بین مسکو و بادکوبه با یک نفر آلمانی که جهت مهندسی راه آهن به ایران می‌آمد همسفر بودم. ترن به سرعت می‌گذشت و به بادکوبه نزدیک می‌شد. رفته رفته آبادی‌ها و اراضی سبز و خرم تبدیل به زمین‌های خشک و لم‌یزرع می‌گردید. رفیق آلمانی ما وقتی چشمش به زمین‌های بایر افتاد با تعجب تمام گفت چطور این زمین‌ها بایر مانده و زراعت نمی‌شود؟ بعد آه حسرت آمیزی کشید و گفت ای کاش پنجاه متر از این اراضی را در آلمان به من می‌دادند. من دیگر هیچ غصه‌ای نداشتم. رفیق آلمانی ما نمی‌دانست هر قدر به شرق نزدیک شود این تعجب و حسرت او زیادتر و ولع او بیشتر می‌گردد. من تعجب می‌کردم که مهندس چطور زراعت کند. پس پرسش از حالات او معلوم شد اهالی آلمان غالبا فلاحت‌پیشه و هر کار و صنعتی داشته باشند زراعت را هم دوست دارند و اراضی قشنگ و زیبای خود را همیشه مثل دسته گل سبز و خرم نگاه می‌دارند. به این جهت یک وجب زمین را بدون استفاده نمی‌گذارند. با کمی مطالعه زود فهمیده می‌شود که این اختلاف مهم بین دو قطعه اروپا و آسیا مسلماً از اختلافات طبیعی به وجود آمده که رفته رفته یک مملکتی را مثل آلمان پر از علم و معرفت کار و صنعت و مردمان آن را با انرژی و مستعد بار آورده و مملکت آلمان در سایه همین عوامل پرجمعیت شده پیشرفته و ترقیات مهمی حاصل کرده است و مملکت دیگر در هر یک فرسخ زمین آن یک نفر آدم هم برای نمونه دیده نمی‌شود! بالأخره هیچ نمی‌توان عوامل طبیعی را از نظر دور داشت و آن را موثر در خوشبختی و بدبختی ملتی ندانست ولی در عین حال باید مثل دیگران مبارزه کرد. مقاومت نمود. تشبث و توسل جست تا به مقصود رسید. تفاوت بزرگ فکری ما و دیگران همین است که ما زود خسته و فرسوده و از کاری که در قدم اول به عدم موفقیتمان تمام شود می‌گریزیم و دیگران این طور نیستند سعی و کوشش می‌کنند، فداکاری و جهد می‌نمایند تا موفقیت حاصل کنند. [ورود به قم] دو ساعت از شب می‌گذشت. چراغ‌های نفتی قم از دور چشمک می‌زد. کم کم خیابان قم که متصل به پل می‌شود جلو آمد. اتومبیل چرخید و داخل خیابان جدیدالتأسيس قم گردید، ولی در نزدیکی گاراژی ناگهان واقعه‌ای نظر ما را جلب کرد؛ زیرا عده‌ای از مردم بعضی با فانوس جلوی اتومبیل را گرفتند و به محضی که اتومبیل ایستاد اطراف اتومبیل را احاطه کردند. این‌ها راهنما و مبلغین هتل‌ها! بودند. یکی می‌گفت مسافرخانه ما دارای اتاق‌های تمیز است. دیگری می‌گفت این بالاخانه به رستوران هم مجاور است. آن دیگری از نظافت اتاق و خوبی محل و مجاورت به صحن صحبت می‌کرد و بالأخره هر کدام با اصرار و ابرام زیادی می‌خواستند ما را به طرفی بکشانند و هر قدر گفته می‌شد ما مهمان هستیم و منزل داریم نتیجه نداشت. در این ضمن دو سه نفر حمال و چند نفر شاگرد رستوران با پیراهن‌های سفید خود به اتومبیل نزدیک و به راهنمایان ملحق شده از نو شروع به تمجید از منازل خود نمودند و با گداهایی هم که ما را محاصره کرده بودند هنگامه عجیبی تشکیل شد و مجالی نبود فکری برای خلاصی از این وضعیت بنماییم. در همین گیرودار دو نفر فانوس به دست از دور پیدا شدند. این‌ها راهنمایان حقیقی ما بودند؛ زیرا از منزل حاج فهيم التجار میزبانی که از ما پذیرایی می‌کرد آمده بودند. مسافرخانه‌های قم قبل از مسافرت اخیر خود به قم دو مرتبۀ دیگر به قم مشرف شده بودم، ولی مثل بیشتر مسافرین راهگذر بودم و از وضعیت شهر و ساکنین آن اطلاعاتی در دست نداشتم. جز آنچه شنیده بودم که یک سلسله افکار مسمومی بود از بدی وضعیت شهر قم که در مغز هر عابری تزریق می‌شود. من معتقدم باید به هر وسیله هست معایب گفته شود ولو این که مردم خوششان بیاید یا بدشان بیاید؛ زیرا اگر بخواهیم موافق سلیقه اغلب هموطنان خود و تربیت اجدادی همیشه مدح و ثنا را پیشه خود سازیم و به اظهار معایب و نواقص زندگی لب نگشاییم هیچ کس متوجه نمی‌شود که فلان عمل و رفتار او زشت و نامطبوع بوده و او را به مذلت سوق خواهد داد بلکه روی تصور این که اعمال و رفتار و زندگیش خوب است سیر قهقرایی نموده رفته رفته با زندگی بد و اخلاق و کردار ناپسند مواجه و هم آغوش و بدبخت و بیچاره می‌گردد. منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۶ و ۱۸ فروردین ۱۳۱۰، ص ۱. ارسال: مجید دادش‌نژاد ۱۴۰۲/۰۱/۰۵ 🌐http://www.qompajoohi.ir/ 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohii
🌐 حوزه قم و دنیای جدید راوی : نخستین موج با مدرنیته، در حوزه‌های علمیه قربانی گرفت. جدالِ مشروطه درگرفته بود. نزاعی در میان حوزویان هم ایجاد شد. شیخ فضل‌الله نوری به چوبه‌ اعدام سپرده شد. انزوایی بر روحانیت سایه انداخت. این نخستین مواجهه سنت و تجدد، برای روحانیت صعب و سنگین آمد. نسلِ دومِ روحانیت اما به درایت قدم برداشت. آیت‌الله‌العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی آن را مدیریت می‌کرد. او صد سال پیش در قم بنای حوزه‌ علمیه را گذاشت. در این زمان، علم‌گرایی کالای رایج بود. دین هم مورد نقد قرار می‌گرفت. باورهایی چون غیبتِ امام زمان، رجعت، معاد جسمانی، معراج و شفاعت مورد نقد برخی نویسندگان بود. شریعت سنگلجی، احمد کسروی، حکمی‌زاده و دیگر نویسندگانِ تجددخواه، به نقدِ صریح این باورها اقدام می‌کردند. مواجهه شیخ عبدالکریم و شاگردانش با این مقولات قابل تأمل است. 🔺در این زمان، آیت‌الله حائری یزدی به امورِ ضروری در دین توجه می‌دهد. جدال بر سرِ مواردِ غیر ضروری را جایز نمی‌داند. به عنوان نمونه، منازعه‌ای در خصوص بحث از «رجعت» به وجود آمده بود. از شیخ عبدالکریم می‌خواهند تا در این خصوص نظر دهد. ایشان عنوان می‌کند که: «احقر به واسطه کثرت اخبار، اعتقاد به رجعت دارم به نحو اجمال؛ ولی این مطلب نه از اصول دین و نه مذهب است که فرضاً کسی معتقد به آن نباشد خارج از دین یا مذهب شمرده شود... و در مثل این زمان، باید به نحو دیگر حفظ دیانتِ مردم نمود و گفت‌وگوی این نحو مطالب، به جز تفرقه کلمه مسلمین و ایجاد یک عداوت مُضرّه بین آنان فائده ندارد». شیخ عبدالکریم همچنین به بحث از تبلیغ دین توجه ویژه‌ای نشان می‌دهد. برخی اهلِ منبر را خود انتخاب می‌کند. گاه افرادی را که به خرافات دامن می‌زنند از منبر منع می‌کند. نقل است که گفته بود: به یک حرفِ دروغ در منبر، آن مجلس مبدل به مجلسِ معصیت می‌شود. برخی شاگردانش گفته‌اند که بسیار پیش می‌آمد که به فرد خطیب اعتراض می‌کرد که این حرف‌های بی مأخذ چیست؟ (میرزا مهدی بروجردی، درد بی درمان، ج2، ص 30). 🕋 تأکید منتقدانِ دین، بر روی قرآن بود. آنها توجه صِرف به روایات را مورد نقد قرار می‌دادند و بازگشت به قرآن را شعارِ خود قرار داده بودند. شاید همین انتقادها بود که توجه شاگردانِ شیخ عبدالکریم را هم به قرآن‌محوری جلب کرد. میرزا محمد ثقفی از شاگردان مرحوم حائری به تفسیر قرآن پرداخت و تفسیر «روان جاوید» را نوشت. در این اثر، از دستاوردهای جدید علمی هم سخن به میان آورد و علاوه بر اینکه آن را به زبانِ ساده نوشت تا برای همگان مفید باشد. ↔️برخی شاگردانِ شیخ عبدالکریم، به مواجهه میان سنت و تجدد توجه دادند. به عنوان نمونه، آیت‌الله‌ سید احمد زنجانی، رساله «خیر الأمور» را نوشت. او کوشید تا راه حلی برای جدال سنت‌گرایی و تجددخواهی بیابد. راه حل وی به پیروی از مثَلِ معروف «خیر الأمور اوسطها» این بود که راهی میانه میان نوگرایان و سنت‌گرایان ایجاد شده و از افراط و تفریط پرهیز شود. وی در این کتاب به بحث از انحطاط مسلمین هم توجه کرد و به ریشه‌یابی آن پرداخت. در زمانی که رادیو اختراع شده بود و برخی مقدّسین از آن امتناع می‌کردند، مرحوم زنجانی گفته بود که اسلام دین جهانی است و به واسطه این ابزار هم می‌تواند پیامِ آن به همگان برسد. شاگردانِ شیخ عبدالکریم، به صرفِ تأملاتِ حوزوی بسنده نکردند و عرصه‌ عمومی را هم در نظر داشتند. برخی از آنها کتاب‌هایی منتشر کردند تا مواضعِ دینی را در قالب رُمان و داستان برای همگان بیان کنند. از آن جمله میرزا ابوالفضل خراسانی بود. او کتاب «احسن الحکایات» را با نثری روان نوشت و برخی سؤالاتِ دینی زمانه را در قالبی داستانی پاسخ گفت. به نظر می‌رسد که این مرحله از مواجهه روحانیون با مدرنیته با رهبری شیخ عبدالکریم حائری سر به سلامت برد؛ هم مفاهیم مدرن، مورد انکار تام و تمام واقع نشد، هم از سنت دینی پا پس کشیده نشد و تلفاتی چونان نسل نخست هم بر جای نگذاشت. 📸عکس: افتتاح بیمارستان فاطمی قم با حضور آیت‌الله حائری یزدی و دکتر امیراعلم (پزشک مخصوص رضاشاه و مؤسس جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران) در فروردین ۱۳۱۰ @rawinews
💠 سفرنامه عباس مسعودی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به قم در سال ۱۳۱۰ (۴) [ظرفیت‌های قم] قم با عظمت و ابهت و موقعیت به‌خصوصی که دارد مستعد آبادانی و ترقی است و بدبختانه معایب خیلی کوچک باعث عقب ماندگی این شهر از تجدد و تمدن و آبادی گردیده است. اگر بخواهیم موقعیت شهر قم را از نقطه نظر عبور و مرور و مسافرت به قصد اقامت با سایر شهرهای ایران مقایسه کنیم نظیر آن را در تمام ایران پیدا نخواهیم کرد. هیچ شهری در ایران نیست که عبور و مرورش به این کثرت باشد. قم با داشتن این موقعیت آیا سزاوار است گدا و فقیر آن بیشتر از همه جا باشد و ساکنیش غالبا بی‌چیز و قانع و شهر آنها کثیف و خراب باشد؟ این غفلت فقط از آنجا ناشی شده است که اهالی محترم قم و دسته منورالفکر آن هنوز متوجه موقعیت حقیقی این شهر نگردیده و درصدد بر نیامده‌اند از موقعیت شهر استفاده نمایند. یک اشتباه بزرگ هم که متأسفانه دامنگیر ما شده این است که همه چیز را از دولت می‌خواهیم؛ در صورتی که دولت ضامن رزق و روزی هیچ‌کس نیست و دولت نباید و نمی‌تواند در جزئیات زندگی اجتماعی مردم دخالت نماید و بالأخره هیچ وقت نباید منتظر بود دولت بیاید پذیرایی از مسافرین قم را هم بر عهده بگیرد. مردمی که به این شهر وارد می‌شوند انتظار دارند اهالی قم با گشاده‌رویی از آنها پذیرایی کرده، وسایل آسایش و راحتی آنها را با تأسیس مهمانخانه‌های خوب فراهم نمایند. رستوران‌ها و کافه‌های خوب برای پذیرایی از مسافرین آماده باشد و کم کم گردشگاه‌ها تدارک کنند و مسافرین را ترغیب به توقف قم نمایند تا از هر نقطه‌ای حرکت می‌کنند قم را به حساب بیاورند؛ یعنی برای اقامت خود در این شهر نیز پروگرامی معین نمایند که یک روز یا یک شب و یا اقلاً چند ساعت در این شهر به سر برند. حقیقتاً خجالت‌آور است که گفته شود یک شهر كثيرالعبوری مثل قم فاقد یک مهمانخانه یا رستوران خوب و نظیف است. مسافری که تصمیم بگیرد یک روز یا دو روز در قم بماند طوری بیچاره و بلاتکلیف می‌ماند که حاضر است هر ساعت توقف خود را در قم مبلغی خریداری کرده خارج شود. [مهمان‌خانه‌های قم] مهمانخانه‌های قم عبارت از خانه‌های کثیف یک عده مردمی است که اتاق‌هایی برای زوار تدارک کرده و همانطور که در شماره‌ قبل اشاره شد مسافرین را دعوت به خانه‌های اجاره‌ای خود می‌نمایند یا بالاخانه‌هایی است که در طرفین خیابان جدید می‌باشد. چرا، یک مسافرخانه‌ای هم در همین خیابان دیده شد که شبیه به کاروانسرا است و اتاق‌های آلونکی برای مسافرین تهیه شده. از این که بگذریم هر گاراژی چندین بالاخانه و اتاق دارد که غربا و مسافرینی که به حکم اجبار در قم می‌مانند جا می‌دهند. حالا فکر کنید قریب چهار و پنج هزار نفر جمعیتی که شب عید نوروز برای تحویل سال نو به قم مشرف شده بودند چگونه با این عدم وسایل جا گرفتند. تمام خانه‌هایی که برای مسافرین و زوار تهیه و آماده است پر شده بود. گاراژها، بالاخانه‌ها و مسافرخانه‌ها و بالأخره منازل اشخاص هم برای مسافرین خصوصی و یا خویشاوندان خود پر شده بود؛ به طوری که شب قبل از تحویل اجاره هر اتاق به پنج تومان رسیده بود. در صورتی که همان اتاق را در روزهای دیگر به یک قرآن یا سی شاهی اجاره می‌دهند. بیچارگی مردم فقیر این شهر از همین جا فهمیده می‌شود که با روزی یک قران و سی شاهی و حتی پانزده شاهی در ایام عادی اتاق با لوازم اجاره می‌دهند. [قم در هنگام تحویل سال نو] روزی که عصر آن روز تحویل حمل می‌شد قم هنگامه عجیبی بود. لاینقطع اتومبیل از شهرهای اطرف و نقاط دور دست می‌رسید و مسافر خالی می‌کرد. جمعیت در خیابان مقابل صحن موج می‌زد. مسافرینی که در بالاخانه‌ها پر شده بود همه از پنجره‌ها گردن کشیده و منظره تماشایی تشکیل داده بودند. بعد از تحویل اتومبیل گیر نمی‌آمد. بلیت اتومبیل به تهران و سایر نقاط دو برابر قیمت پیدا کرده بود؛ زیرا همه می‌خواستند بروند و حتی یک شب و یک ساعت دیگر نمانند. همین طور هم شد. بعد از تحویل قم خلوت شد. بورس‌ها پایین آمد. کرایه منازل قیمت عادی خود را گرفت و فردای آن روز تمام اشخاصی که برای تحویل به قم آمده بودند رفتند و تک و توک مسافر جدید به قصد اقامت می‌آمد؛ چرا یک شهری با این موقعیت و عظمت باید طوری باشد که مردم نخواهند در آنجا اقامت نمایند؟ چرا کرایه خانه باید به این ارزانی باشد؟ و بالأخره برای چه هیچ وسیله‌ای برای استراحت نیست؟ آیا جز به علاقه و توجه خود مردم به چیز دیگری می‌توان تعبیر کرد؟ منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۸ فروردین ۱۳۲۰، ص ۱. ارسال: مجید دادش‌نژاد ۱۴۰۲/۰۱/۰۶ 🌐http://www.qompajoohi.ir/ 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohii
💢 در کوی سوم محله امام زاده ابراهیم کتیبه کاشی مسجدی به نام حاج کاظم با درج تاریخ ۱۳۳۵ توجه‌ام را جلب کرد. متن کاشی بدین شرح است: " کیمیایی است عجب تعزیه‌داری حسین/ که نباید زِ کسی منت اکسیر کشید / گفت زینب با علی اصغر ژولیده مو/ ای زِ تیر کین شهید/چون به جنت می‌روی خاتون محشر را بگوی/ داد از ظلم یزید/ سنه ۱۳۳۵ - کارخانه استاد اسد اله قمی" مسجد را حاج کاظم شاطر کاظمی احداث کرده است. حسب گفت‌وگویی که با نوه ایشان داشتم گفت ایشان سه مسجد احداث کرده است: یکی همین مسجد حاج کاظم. دیگری مسجدی واقع در زیاد آباد بالای هندیون. سومی هم مسجد حضرت فاطمه زهرا ابتدای ۲۴ متری آیت‌الله کاشانی (موسوم به ۲۴ متری لوله). هم‌چنین در احداث مسجد محمدیه واقع در امامزاده ابراهیم نقش داشته است. حاج کاظم یک باب جگرکی در کنار مسجد امام حسن(ع) سه راه بازار داشته است. ذکر اقدامات خداپسندانه ایشان در مسجد اخیر بر سر زبان‌ها بوده است. ایشان اقدامات دیگری نظیر اهدای زمین به نیازمندان در زیاد آباد هم در کارنامه خود دارد. پدر ایشان حاج فرج الله شاطر کاظمی در حرم مطهر حضرت معصومه(س) سمت مهمی داشته و خاکجای آن در آستانه (ورودی) در حرم مطهر ضلع خیابان ارم قرار دارد تا در زیر پای زوار و عاشقان اهل بیت(ع) باشد. پسر ایشان محمد نیز مسجد امام جواد(ع) را برِ امینی بیات احداث نمود. حاج کاظم شاطر کاظمی در سال ۱۳۵۰ دار فانی را وداع گفت و در امامزاده ابراهیم آرمید. روحشان شاد و قرین رحمت الهی. 🔹حمید صادقی ۱۴۰۲/۰۱/۰۶ https://eitaa.com/ghompajoohii
💠 سفرنامه عباس مسعودی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به قم در سال ۱۳۱۰ (۵) شبی که ما وارد شده بودیم دو سه دسته مسافر تازه واردی را دیدیم که قصد عزیمت به اصفهان داشتند و چون عصر پنجشنبه که ادارات تعطیل شده بود از تهران حرکت کرده بودند مجبور بودند شب را در قم بخوابند و صبح عازم شوند. این آقایان خیلی فرنگی مآب و متجدد بودند. دوست و آشنایی هم در قم نداشتند که به منزل او وارد شوند. باور کنید برای ماندن یک شب در قم عزا گرفته بودند. متحیر بودند چطور شب را در آنجا به سر برند؛ زیرا منزلگاه آنها یکی از همین بالاخانه‌ها بود که هیچ وسیله آسایش نداشت. به طور مسلم این آقایان حاضر بودند نفری پنج تومان بدهند و شب را به آسایش و راحتی بسر برند فردای آن روز هم بمانند در صورتی که بعد شنیدم مجبور شدند شب را در آن اتاق تا صبح چمباته زده برای هم قصه بگویند تا سفیده صبح بدمد و قبل از آفتاب اتومبیل خود را حاضر نموده، قم را ترک نمایند. [قم مسافرخانه می‌خواهد] مردم می‌توانند از هر یک نفر مسافری که از این شهر فقط عبور می‌کند مبالغی به طيب خاطر استفاده نمایند و حال آن که اکنون این موضوع را به کلی از نظر دور داشته و مسافرخانه‌های آنها در ظرف سال پر از غربا و زواری می‌شود که با روزی دو قرآن و ده شاهی می‌خواهند امرار زندگی نمایند. بالاخره تأسیس یک مهمان‌خانه آبرومند برای شهر قم از واجبات است. حالا نمی‌خواهیم بگوییم چند مهمانخانه؛ زیرا ابتدا باید یک مهمانخانه خوب باز شود با رستوران و کافۀ نظیف و مناسب با مهمان‌خانه تا اگر سایرین نتایج آن را درک کردند رفته رفته به این کار توسعه داده و شهر تاریخی و با عظمت قم را از شکل فعلی خارج کنند. افتتاح یک مهمانخانه خوب با رستوران و کافۀ آن به طور مسلم ماهی چند هزار تومان عاید این شهر خواهد کرد. علاوه بر این که سبب آبادی و اصلاح شهر می‌گردد. بدیهی است وقتی مسافر جا و منزل داشت علاقه‌مند می‌شود یک شب یا بیشتر در قم بماند. شهر را گردش کند، حومه قم برود، آثار قدیمه و تاریخی که در اطراف قم هست تماشا نماید و تمام اینها به نفع مردم و شهر قم است. هر قدر به این فکر وسعت داده شود و وسایل جلب مسافر فراهم گردد مستقیماً به آبادی و ترقی شهر کمک شده و رفع بیچارگی و بیکاری و فلاکت عدۀ کثیری را که در نهایت مضیقه و عسرت در این شهر به سر می‌برند خواهد کرد. وضعیت عمومی شهر قم از کنار شهر قم رودخانه‌ای می‌گذرد که آب این رودخانه از نقطه‌ای که سرچشمه می‌گیرد تا مجاورت قم شیرین و برای زراعت استفاده می‌شود ولی همین که از اراضی کویر و نمک‌زارها عبور کرد شور و غیر قابل استفاده زراعتی می‌گردد تا جایی‌که در شن‌زار فرو می‌رود. به استثنای یکی دو قنات آب شیرینی که در قم وجود دارد آب مشروب اهالی آبی است که از چاه کشیده می‌شود و عموماً کمی شور می‌باشد ولی از نقطه نظر صحی مفید است. طرز ذخیره کردن آب در چاه طور عجیبی است؛ زیرا در زمستان مردم چاه‌های خانه‌های خود را با آب شیرین پر می‌کنند و به محض این که قدری نمک در آن می‌ریزند آب فرو می‌نشیند و در تمام مدت تابستان آب مشروب خود را از آب شیرین که در طبقه فوقانی آب شور چاه قرار گرفته است بر می‌دارند و همین که آب شیرین تمام شد و به طبقه آب شور رسید زود فهمیده می‌شود. تعجب در این نیست که چگونه آب شور و شیرین مخلوط نمی‌شود؛ زیرا آب شور متوقف، چاه سنگین و آب شیرین بالا می‌ایستد. این قسمت بیشتر عجیب است که در تمام مدت تابستان از ابتدایی که شروع برداشتن آب شیرین می‌شود تا وقتی که به طبقۀ آب شور می‌رسند همیشه دو ذرع آب در چاه وجود دارد و معلوم نیست آب شیرین ذخیره که تا لب چاه بوده و بعد با ریختن قدری نمک فرو نشسته در کجا ذخیره گردیده است و چرا پس از ریختن نمک پایین می‌رود. خود مردم سر این کار را ندانسته‌اند قطعاً یک موضوع مهم علمی است که از بحث ما خارج است. چون آب چاه‌ها تکافوی شرب مردم را نمی‌نماید آب انبارهای بزرگی نیز در نقاط مختلفه شهر ساخته شده که هر سال در زمستان پر می‌شود و مورد استفاده مردم قرار می‌گیرد. بنابراین به طور کلی باید تصدیق کرد که وضعیت آب مشروب اهالی قم خوب نیست و مردم دچار زحمت فوق العاده می‌باشند. چنانچه نسبت به تأسیس و دایر کردن چند رشته قنات اقدام شود رفع این زحمت از مردم شده به علاوه موجبات ترقی و پیشرفت زراعت و فلاحت شهر فراهم می‌گردد. منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۸ - ۱۹ فروردین ۱۳۲۰، ص ۱. ارسال: مجید دادش‌نژاد ۱۴۰۲/۰۱/۰۷ 🌐http://www.qompajoohi.ir/ 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohii
💠 پیشه‌شناسی تاریخی نام پیشه مردم قم در دوران ناصرالدین شاه ✍️ سیدمحسن محسنی در "کتابچه اعداد نفوس اهالی دارالایمان قم" یا سرشماری مردم قم در دوران ناصرالدین شاه، پیشه پاره‌ای از مردم به نامشان اضافه شده است. به عبارت بهتر شهرت آنان ناشی از پیشه آنها بوده که در کنار نامشان ذکر شده است. با نگاهی تقریبا دقیق این پیشه‌ها را استخراج کرده‌ام. تصور نمی‌کنم بیش از یکی دو پیشه از قلم افتاده باشد. پیش از ذکر این مشاغل چند نکته را گفتنی می‌دانم: ۱. این فهرست صرفا شامل پیشه‌هایی است که به نام اشخاص اضافه شده است و شامل نام دکان‌ها نمی‌شود. ۲. پیشه‌شناسی تاریخی از مباحث جالب تاریخ است و یکی از طرق شناسایی و بررسی، استخراجِ شغل اشخاص از همین نام - پیشه‌ها است. ۳. این فهرست نیاز به تعریف و تحلیل دارد که در جای دیگر به قدر بضاعت بدان پرداخته می‌شود. برای برخی صرفا داخل قلاب توضیح مختصری آمده است. ۴.هیچ نامی از سنگکی یا بُلبُلی (خوراک سنتی قم) در کنار نام‌ها دیده نمی‌شود. این موضوع برایم تعجب آور بود؛ چون در دوران متاخر حسین سنگکی و حسین بلبلی داشته‌ایم. ۵. عنوان "بیگ" که تلفظ محلی آن "بَک" است، در تمام نام‌های مختوم به این عنوان به همین صورتِ بیگ دیده شد. جز در نام‌های افراد ایلات و طوایف که به همراه بیگ، اسامی زیر هم به شکل بک دیده شد: بک محمد ۲۱۵، آقا بک ۲۱۸، امیربک ۲۱۹ و باقر بک و هاشم بک و جایی عبدالله بگ ۲۹۹ (ک با سرکش) که احتمالا باید همان بک بوده باشد؛ چون حرف گ به صورت ک در نسخه خطی مندرج است. به عبارت روشن‌تر هر دو صورت کتبی و تلفظی (با بسامد کمتر) در کتاب دیده می‌شود. ۶. پیشه‌های (کفاش، کفش‌دوز ، ارسی‌دوز) و (پاره‌دوز، پینه‌گر) و (آهنگر، چیلان‌گر و حداد) و (بنا و معمار و سرکار و معمارباشی) و (کاسه‌گر و کوزه‌گر) و (چیت‌ساز و چیت‌گر) و (سنگ‌‌تراش و سنگ‌کار و کوهکن) و (فخار و کوره‌پز) و (پالان‌دوز و پالان‌چی) با هم قابل مقایسه‌اند. ۷.کلاه‌دوز داریم‌ ولی کلاه‌مال نداریم. حال آن که سازندگان کلاه در قم به کالامال معروف بودند؛ مثل آق عباس کالا‌مال. دو تن از این اشخاص با همین شهرت در محله ما ساکن‌ بودند. ۸. سوهانی نداریم. حال آن که در دوران متاخر حاج حسین سوهانی داریم. گویا سوهان نوعی حلوا تلقی می‌شده است. البته قدمت نام سوهان در برخی اسناد با طول حدود دویست سال مشاهده است. از جمله سندی که دکتر رسول جعفریان منتشر کردند و نگارنده متن آن را خواند و در همین کانال منتشر شد. ۹. قهوه‌چی نداریم ولی چایی‌پز دیده می‌شود. ۱۰. دکان کبابی نداریم ولی اشخاص متصف به کبابی دیده می‌شود. طبق بررسی، گویا آن زمان‌ها در کله‌پزی‌ها کباب عرضه می‌شده است. ناصرالدین شاه از کباب لوله قم نام برده است. در یادداشت‌های بعدی توضیح بیشتری خواهد آمد. فعلا پیشه‌ها ذکر می‌شود: متولی‌باشی، ملا، آشپز، کفاش، فراش، کفش‌دوز، خباز، صراف، خورده‌فروش، علاف، بقال، روضه‌خوان، کلاه‌دوز، حمامی، بخورسوز، خطیب، عطار، مستوفی، تاجر، شماعی، سقاسرکار، قپاندار، پیش‌نماز، تعزیه‌خوان، شاطر، باغبان، سقاء، کبابی، پالاندوز، ضابط، خیاط، سرکار [به معنای بنا و معمار کهنه کار، ناظر]، عصار، دالاندار، مسگر، رئیس [به معنای بزرگ کشاورزان با تلفظ قمی رِس مانند رِس محمود]، میرزا، کوهکن، بزاز، نقاش، صاحب نسق، مکاری، خمیرگیر، پاره‌دوز، طبیب، چراغچی سرکار، صباغ، علاقه‌مند، کاسه‌گر، سلمانی، دزد، نعل‌بند، سنگ‌‌تراش، شیخ، درویش، چیلان‌گر، داروغه، سنگ‌کار، زرگر، قاری، نخودبریز، مسجدی، حداد، آهنگر، رفته‌چی(؟)، نجار، مقنی، نداف، کوزه‌گر، خراط، رمه‌چی، بارپاچ، بذرگر، سمساری، جولا، فراشباشی، عصار، مشعلدار، لباف، پهلوان، جمال‌بند(؟)، کرکه‌گیر، صلاخ [سلاخ]، مباشر، فعله، صابونی، حلوایی، چوپان، باروت کوب، قصاب، دلاک، چایی‌پز، پینه‌گر، جامه‌دار [کسی که در حمام‌های عمومی لباس اشخاص را تحویل می‌گرفت و تحویل می.داد. تلفظ قمی: جومه‌دار]، میراب، کوره‌پز، بوریاباف، سفیدگر، کدخدا، چرخی، چاووش، فخار، چینه‌گر، آسیابان، حلاج، خارکش، چیت‌گر، پیله‌ور، خاک‌کش، کشکی، معمارباشی، جیب‌مال (؟)، معمار، ساربان، تمباکوفروش، سبدباف، کاه‌کش، جوراب‌دوز، جوب‌پا، ارسی‌دوز، مرغی، کرباس‌فروش، دگمه‌چین، حکاک، ماستی، خرکدار، گچ‌پز، چوپان، چیت‌ساز، استاد، پالان‌چی، کلاهی، کله‌پز، لباف، ناوه‌کش [عمله‌ای که با ظرفی مسطیل شکل [ناوه] در کار بنایی گِل جابه‌جا می‌کرد. تلفظ قمی: نُوَکَش] ماخذ: کتابچه اعداد نفوس اهالی دارالایمان قم، تصحیح محسن روستایی و حسین احمدی رهبریان، بنیاد قم‌پژوهی، ۱۳۹۷ ۱۴۰۲/۰۱/۰۷ 🌐http://www.qompajoohi.ir 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohi
💠 سفرنامه عباس مسعودی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به قم در سال ۱۳۱۰ (۶) [کار و صنعت در قم] اهالی قم را از نقطه نظر صنعت و کار می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: یک دسته فلاحت‌پیشه هستند که زراعت آنها در اطراف قم و عبارت از پنبه، تریاک، گندم و جو و حبوبات است. اراضی قم استعداد زراعت و فلاحت را دارد و اگر توجه مختصری به موضوع آب به وسیله تأسیس قنوات شود یا از رودخانه کنار شهر قبل از آن که از نمکزار عبور می‌کند به وسایل مقتضیه و با حفر نهرها استفاده کامل بشود با استعداد زمین مسلماً فلاحت و زراعت این شهر بیش از این ترقی خواهد کرد. قالی‌بافی: شاید کسی نمی‌دانست که در قم اکنون بیش از هفتصد دستگاه قالی بافی نصب شده و بهترین قالی را بیرون می‌دهند قالی بافی در قم سابقه نداشته است، ولی در ظرف سنوات اخیر رفته رفته به این صنعت توجه شده و اکنون عده کثیری از این راه ارتزاق می‌نمایند و قالی و قالیچه‌هایی که در قم بافته می‌شود کاملاً شبیه قالی‌های کاشان و جوشقان می‌باشد و غالباً از نقشه‌های قالی‌های کاشان و جوشقان تقلید می‌نمایند. علاوه بر قالی‌بافی صنایع کوچک یدی قم نیز جالب توجه است که اگر قدری تشویق شود بهتر و زیباتر خواهد شد؛ مثلاً صنعت کاشی‌سازی و کوزه و گلدان‌سازی قم خیلی خوب پیش رفته است و صنعتگران این کار مهارت مخصوصی در ظرافت و قشنگی صنعت خود به خرج می‌دهند.. صنایع نساجی در قم نیز وجود دارد که با دستگاه‌های نساجی دستی کار می‌کنند ولی هنوز چندان وسعت نیافته است. [روحانیت در قم] از این قسمت هم که بگذریم و طبقۀ تجار را هم کنار بگذاریم، طبقه روحانیون قم جلب نظر می‌کند. قم دارالعلم و اکنون یک مرکز مهم روحانیت می‌باشد که قریب هزار نفر طلبه در این شهر وجود دارند که سیصد نفر آنها همیشه در مجلس درس آیت‌الله آقای حاج شیخ عبدالکریم حضور یافته به طلبگی و تحصیل اشتغال دارند. اداره امور آقای حاج شیخ عبدالكريم متضمن مخارج زیادی است که از ماهی دو هزار تومان تجاوز می‌کند و این مخارج عبارت است از مخارج مدرسه و حقوق و خرج معیشت بسیاری از طلبه‌ها و مخارج مریضخانه‌ای است که تحت نظر خود آقای حاج شیخ اداره می‌شود که خیلی منظم و مرتب و با مراقبت و توجه تام صرف می‌شود. این وجوه از طرف خیرخواهان مخصوصاً طبقه تجار نقاط مختلفه مملکت به عنوان آقای حاج شیخ برای همین مصارف می‌رسد که خود بودجه و اداره و مؤسسه را تشکیل می‌دهد. [فقر در قم] روی هم رفته اگر بخواهیم در روحیات مردم این شهر دقیق شویم انحطاط مادی و معنوی بین توده زیاد دیده می‌شود وضعیت کسبی و معیشتی اهالی چندان رضایت‌بخش نیست فقرا و اشخاصی که در مضیقه زندگی هستند دسته و تیپ بزرگی را در این شهر تشکیل می‌دهند. علت آنهم آنچه معلوم می‌شود این است که چون قم مورد توجه و زیارتگاه مسلمین بوده و همیشه دستجات زوار و مسافرین به این شهر وارد می‌شده‌اند بعضی از مردم رفته رفته حرفه و صنعت و زراعت را کنار گذاشته و برای استفاده از زوار بدون این که سر و صورتی به این کار بدهند و یا به واسطه بی‌اطلاعی توجه به اهمیت آن داشته باشند به شکل بدی این کار را اداره کرده و یک عده به تکدی عادت کرده‌اند و در نتیجه اکنون روزگار عدۀ کثیری از مردم این شهر تباه و در نهایت سختی و مذلت زندگی می‌کنند. وضعیت صحی قم نیز خوب نیست. در صورتی که شهر قم با موقعیت مهم آن که همیشه عده زیادی زوار و غریب وارد می‌شود، باید فوق العاده دقیق باشد. اگر از اداره صحيه شهر و یک نفر طبیب آن صرف نظر نماییم دیگر از طبیب و دوا و صحیه خبر و اثری نیست. البته اداره بلدیه نیز دارای شعبه «صحی» و طبیب صحی هست ولی این وسایل کافی برای یک شهر چهل هزار نفری قم با زوار و مسافرین وارده به این شهر نیست و باید به این قسمت از یک طرف و نظافت شهر از طرف دیگر توجه کامل به عمل آید. کمک به معرفت عمومی تا وقتی کسی داخل کوچه‌های پیچ در پیچ تنگ و باریک و مخروبه قم نشده است، نمی‌تواند احتیاجات این شهر را به اصلاح و آبادی تشخیص دهد. زوار و مسافرینی که به قم وارد می‌شوند غالباً از محوطه صحن و حرم و اطراف میدان قبرستان خارج نمی‌شوند و اگر به بازار هم داخل شوند دو سه رشته بازاری که در جلو واقع است می‌بینند؛ در صورتی‌که این یکی دو خیابان و بازار تنها شهر قم نیست. مثل قزوین که اگر مسافر پای خود را از قسمت شمالی شهر و دو سه خیابان بزرگ و تازه‌ساز آن خارج نموده به محلات شهر داخل شود درجۀ بدبختی و فلاکت مردم و خرابی شهر را می‌بیند که هیچ تصور آن را نمی‌کرده است در صورتی که اگر با نظر سطحی نگاه کند و همین چند خیابان جدید و قشنگ را در قزوین مورد دقت و توجه و سنجش اوضاع عمومی شهر قرار دهد مطالعات او کاملاً ناقص و هیچ با واقعیت و موضوع تطبیق نمی‌کند. منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۹ - ۲۱ ارسال: مجید دادش‌نژاد ۱۴۰۲/۰۱/۰۹ 🌐http://www.qompajoohi.ir/ 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohi
💠 سفرنامه عباس مسعودی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به قم در سال ۱۳۱۰ (۷) روزی که به قصد دیدن بنای تاریخی و معظم مسجد جامع قم که به حال خرابی افتاده است گذارم به یک قسمت از داخله شهر افتاد خرابی و بیچارگی مردم را بهتر توانستم از نزدیک ببینم. دالان‌های مرطوب تنگ و تاریک یعنی بازارهای مولد امراض در عرض این راه قرار گرفته بود و در طرفین بازار نیز کوچه‌های کثیف دیده می‌شد. خانه‌های مردم عبارت از درب کوتاه یک‌پارچه‌ای بود شبیه به درب آغل‌های گوسفند که وارد دالان تاریکی می‌شد و سپس به روشنایی حیاط و اتاق‌های کوتاه و کثیف می‌رسید. وضعیت زندگی این طبقۀ مردم حقیقتاً رقت‌آور بود؛ زیرا فاقد همه گونه وسایل زندگی و آسایش بودند و فقط اعتیاد به این زندگی است که آنها را ولو ناقص و ضعیف و نحیف هم باشد نگاه می‌دارد؛ والا با نبودن وسائل صحی کامل می‌بایستی تلفات این شهر چند مقابل باشد. بازارهایی که در مجاورت حرم و خیابان واقع شده روشن و تمیز است و معلوم می‌شود بلدیه نسبت به آنجا اصلاحاتی به عمل آورده ولی همین که از این چند بازار دور شدید به یک رشته دالان‌های نمناک و باریکی می‌رسید که دکاکین اطراف آن یک قسمت خالی و بسته بقیه را نساجان و نخ‌تابان که همه با دست کار می‌کنند اشغال کرده و با حلاجان مشغول تصفیه پنبه و پشم می‌باشند و گرد و غبار از در و دیوار این بازارها می‌بارد. مردمی که در این هوای کثیف به‌سر می‌برند هر قدر با محیط مأنوس شده و به آن خاک و غبار عادت داشته باشند معهذا مرض خانمان‌سوز سل در فضای مرطوب و کم نور بازارهای مزبور مبتلایان زیادی تدارک خواهد کرد. قیافه‌های زرد و لاغر بعضی از مردم، مجسمه‌های مقوایی متحرک همه از استیلای امراض مختلفه حکایت می‌کرد. بدیهی است که از این دسته مردم مریض و عليل جز خمودت و جمودت فکری چیز دیگری نمی‌توان انتظار داشت و با این افکار مسموم نمی‌توان امید ترقی و اصلاحی را داشت؛ مگر این که دولت توجه خود را به این قبیل شهرهای عقب مانده بیشتر معطوف ساخته و به وسیله توسعه و بسط امور معارفی، صحی و بلدی، این زنجیر خمودگی را پاره کرده مردم را به زندگی بهتری آشنا و آگاه سازند تا رفته‌رفته، دایره فکر خود را وسیع‌تر ساخته و بدانند غیر از پنبه‌ریسی و حلاجی کارهای صنعتی دیگری هم هست. اسباب و ابزار جدیدی هم وجود دارد و با تشبث به حرفه‌های بهتری می‌توان زندگی سعادتمندی پیدا کرده و زندگی این نیست که آنها دارند و بالاخره دسته فقیر و بیچاره‌ای هم که فقط منتظرند چند نفر زوار غریب را به منزل خود آورده و از این راه سد جوعی کنند باید بفهمند طریقه و راهکار جز آن است که آنها دارند. اصلاح و تجدد فرع بر تشخیص و احتیاج است وقتی فلان خانواده طبقه سوم قمی معنای زندگی را نمی‌فهمد و تصور می‌کند همان چهار دیوار گلی و اتاق کثیف آرامگاه همیشگی اوست به قرص نانی هم باید قانع باشد. محیط فکرش استعداد تشخیص زندگی بهتری را ندارد. در یک ظلمت و تاریکی به سر می‌برد. به علاوه وضعیت قم هم تا چندی قبل به این تاریکی و جهالت کمک می‌کرد و اکنون یک مغزهای راکد و فکرهای محدود توده قمی یعنی اکثریت ساکنین این شهر را تشکیل داده است. با این اشخاص و این سنخ فکر چگونه می‌توان اطلاحات و ترقیاتی را منتظر بود؟ این خانواده قمی چه احتیاجی در زندگی برای خود تشخیص می‌دهد جز همان چیزهایی را که دارا می‌باشد. وقتی احتیاج و تشخیص نبود بدیهی است به آب باریکه و قرص نان قناعت شده و هیچ وقت در صدد بر نمی‌آید به کار و شغل و حرفه خود وسعتی دهد یا آن را شکل نوینی سازد تا منافع و عایدات بیشتری بردارد و در پرتو آن زندگی خود را عوض نماید یا خانه خود را مطابق اصول حفظ الصحه ساخته و از فضاحت و کثافت بیرون آورده با زندگی حقیقی وفق دهد. یک نفر عوام قمی هیچ وقت این افکار را در مخیله خود راه نمی‌دهد و به این جهت ممکن نیست تجدد و تغییر و اصلاحی در این مردم پیدا شود و جالب آن که متوجه ساختن مردم به معایب زندگی و رفع نواقص آنها کار زیاد مشکلی نیست به دلایل ذیل: شهر قم را مردمانی صنعتگر و کارکن تشکیل داده است؛ زیرا اگر از یک طبقه خیلی کم که چشم به زوار و غربا دوخته و با وضعیت پریشان و فقیر به‌سر می‌برند و طبقه اتکالی دیگر که باز با تکدی گذران می‌نمایند صرف نظر کنیم بقیه مردم کارگر و صنعتگر و کاسبان‌اند که روزی چندین ساعت کار می‌کنند؛ منتها کارشان چون از روی فکر بسیط نیست اجرت کمی عاید آنها می‌دارد که به همان مزد و عایدات کم قانع شده زندگی می‌کنند. منبع: روزنامه اطلاعات، ۲۱ فروردین ۱۳۲۰، ص ۱. ارسال: مجید دادش‌نژاد ۱۴۰۲/۰۱/۱۰ 🌐http://www.qompajoohi.ir/ 🆔 telegram.me/qompajoohi https://eitaa.com/ghompajoohi