❇️سفاهت منافقان
✅سرّ امتناع منافقان از ايمان به خدا و پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم آن است كه #معيار_شناخت آنان در جهان بيني، #حسّ و #ماده است و از اين رو #ايمان به #غيب و امور نامحسوس را باوري سفيهانه مي دانند و همانند كافران، وحي را افسانه مي پندارند: (واذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أساطير الأولين)[1]🔸
، چنانكه گروهي به حضرت هود نيز نسبت سفاهت مي دادند: (إنا لنراك في سفاهة)[2].🔸🔹
✅منافقان بر اساس شناخت حسّي وجهان بيني مادي، مهاجران و انصار را كه مؤمن به مبدأومعاد و رسالت پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم بودند بي خرد مي دانستند و كارهاي آنان را سفيهانه تلقّي مي كردند و در مقابل آنان، خود را روشنفكر قلمداد مي كردند و به خيال باطلِ خود، حاضر نبودند نقد دنيا را به نسيه آخرت بفروشند.💠
🔅خداي سبحان در پاسخِ منافقان كوردل مي فرمايد: آنان خود سفيهند گرچه خويش را روشنفكر و مصلح جامعه مي پندارند؛ زيرا نه تنها حق را از باطل و صلاح را از فساد باز نمي شناسند، بلكه باطل را حق و فساد را صلاح مي پندارند و منشأ سفاهتشان روي گرداني از آيين حقّ است: (ومن يرغب عن ملة إبراهيم إلّا من سفه نفْسَه)[3].✳️
✅امّا اين كه منافقان نمي دانند كه تنها آنها بي خرد و سفيهند بدان جهت است كه عقلشان، كه مركز ادراك و آگاهي است، اسير وهْم و خيال، و شهوت و غضب آنها امير شده است! پس آن كس كه بايد بفهمد و سخن بگويد اسير است و آن كس كه نمي فهمد و نبايد سخن بگويد، امير است. اگر عقل اسير شد و #وهم و #خيال و #شهوت و #غضب امير، آن امير كاذب، خود را عقل مي پندارد و عقل را سفيه مي شمارد.🔸🔹🔸🔹(1):نحل آیه 24(2)اعراف آیه66(3)بقره130🔸تسنيم، جلد 2، صفحه 279}💠💠@qoran114moballge✅🌹