#با_شهیدان🌸
{چهره و قامت ابراهیم بسیار جذاب تر شده بود. ...🌱
هر روز در حالی که کت و شلوار زیبایی می پوشید به محل کار می آمد.
محل کارش در شمال شهر بود.
یک روز متوجه شدم خیلی گرفته و ناراحت است. کمتر حرف می زد.
تو حال خودش بود. به سراغش رفتم. با تعجب گفتم: داش ابرام چیزی شده؟ گفت: چیز مهمی نیست.🌷
گفتم: بگو شاید بتونم کمکت کنم.
به آرامی گفت: چند روزه که دختری بی حجاب توی این محله به من گیر داده!
! گفته تا تو رو به دست نیارم ولت نمیکنم!
گفتم: ترسیدم، فکر کردم چی شده؟! با این تیپ و قیافه که تو داری، خیلی عجیب نیست!
گفت:یعنی به خاطر تیپم این حرف رو⚘ زده. لبخندی زدم و گفتم: شک نکن!
روز بعد تا ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت. با موهای تراشیده آمده بود محل کار،
بدون کت و شلوار!🥀
فردای آن روز با پیراهن بلند به محل کار آمد، با چهره ای ژولیده تر، حتی با شلوار کردی و
دمپایی آمده بود. ابراهیم این کار را مدتی ادامه داد🍀
بالاخره از آن وسوسه شیطانی رها شد.}🌺
منبع: 📚کتاب سلام بر ابراهیم
#به_اینگونه_انسان_ها_میگویند_شهید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
روزتان را قرانی کنید
دوستان خود را دعوت نمایید👇
@qoranALIZADEH