💞ـــــــــــــــ ﷽ ــــــــــــــ💞
#داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
➖💞💫 ➖💞💫 ➖💞 💫
🍃درخواست طلب🍃
در زمان خلافت ولید بن عبدالملک، کسی از وابستگان حکومت، مالی را از حضرت امام سجاد(ع) غصب کرده بود. وقتی ایام حج نزدیک شد، ولید هم به مکه آمد. شخصی به امام گفت:کاش از او درخواست می کردی تا حق شما را باز گرداند! امام پاسخ داد:«وای برتو! آیا درحرم خدای عزیز و بلند مرتبه، از غیر او حاجت بخواهم؟! من از اینکه دنیا را از خالق آن طلب کنم، می پرهیزم. حالا چگونه از مخلوقی مانند خودم دنیا را طلب کنم؟»
https://eitaa.com/qorantazohur
💞ـــــــــــــــ ﷽ ــــــــــــــ💞
#داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
➖💞💫 ➖💞💫 ➖💞 💫
🍃ازدواج با چه خانواده اى🍃
امام محمد باقر(ع)، پنجمين اختر ولايت صلوات اللّه و سلامه عليه حكايت فرمايد:
در يكى از مسافرت هائى كه پدرش ، حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام به مكّه معظّمه داشت ، زنى را از خانواده اى كه سر وصدا و بضاعتى نداشت خواستگارى كرد؛ و بعد از آن ، او را براى خود 💍تزويج نمود.
يكى از همراهان حضرت به محض اطّلاع از اين امر، بسيار ناراحت شد كه چرا حضرت چنين زن بى بضاعتى را انتخاب نموده است ؛ و شروع به تفحّص و تحقيق كرد تا بداند كه اين زن كيست و از چه خانواده اى بوده است .
و چون به اين نتيجه رسيد كه زن از خانواده اى گمنام و بى بضاعت است ، فورا به محضر مبارك امام سجّاد عليه السّلام آمد و پس از اظهار ارادت ، عرضه داشت :
يابن رسول اللّه ! من فداى شما گردم ، اين چه كارى بود كه كردى ؟
و چرا با چنين زن بى بضاعتى ، از چنين خانواده اى ازدواج نموده اى كه هيچ شهرتى و ثروتى ندارند و حتّى براى مردم نيز اين امر، بسيار مساءله انگيز شده است .
امام سجّاد صلوات اللّه عليه فرمود: من گمان مى كردم كه تو شخصى خوش فكر و نيك سيرت هستى ، خداوند متعال به وسيله دين مبين اسلام تمام اين افكار - خرافى و بى محتوا - را محكوم وباطل گردانده ، و اين نوع سرزنش ها و خيالات را ناپسند و زشت شمرده است .
آنچه در انتخاب همسر براى ازدواج و زندگى مهمّ است ، ايمان و تقوا - و پاكدامنى🧕 و قناعت - مى باشد، و آنچه كه امروز مردم به آن مى انديشند، افكار جاهليّت است و ارزشى نخواهد شد.
بنابراين مِلاك در شخصيّت زن :
ثروت💰 ، شهرت ، مقام ، تشكيلات زندگى ، زيبائى و... نيست ؛ بلكه آنچه كه به انسان ارزش مى بخشد و او را قابل شراكت و هم زيستى مى گرداند، ايمان به خدا و شعور انسانى و معنويش مى باشد.
https://eitaa.com/qorantazohur
💞ـــــــــــــــ ﷽ ــــــــــــــ💞
#داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
➖💞💫 ➖💞💫 ➖💞 💫
روزى حضرت سليمان بن داود (ع ) همراه اطرافيان ، با شكوه و سلام و صلوات عبور مى كرد، در حالى كه پرندگان بر او سايه افكنده بودند و جن و انس در دو طرف او صف كشيده بودند.
در اين حال كه عبور مى كرد به عابدى از عابدهاى بن اسرائيل رسيد، عابد به او عرض كرد: سوگند به خدا، خداوند، حكومت بسيار وسيع و بزرگى به تو عنايت فرموده است .
سليمان (ع ) در پاسخ او فرمود:
يك تسبيح در نامه عمل مؤمن بهتر است از آنچه كه به پسر داود (سليمان ) داده شده است ، چرا كه تمام اين مال و منال مى روند و نابود مى شوند ولى آن يكبار تسبيح باقى مى ماند.
https://eitaa.com/qorantazohur
💞ـــــــــــــــ ﷽ ــــــــــــــ💞
#داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
➖💞💫 ➖💞💫 ➖💞 💫
روزی حضرت «داود (ع)» در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند.
خطاب رسید: «ای پیغمبر ما، فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است.»
روز بعد حضرت داود (ع) به اتّفاق پسرش «حضرت سلیمان (ع)» از شهر خارج شد. پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد.
پیر مرد که «متی» نام داشت، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد:
«کیست که هیزمهای مرا بخرد.»
یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید.
حضرت «داود (ع) » پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!»
پیرمرد فرمود: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید.»
سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید. وقتی آنها به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت.
وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد للَّه» می فرمود.
وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟!»
پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد.
حضرت «داود (ع)» نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود.
https://eitaa.com/qorantazohur
💞ـــــــــــــــ ﷽ ــــــــــــــ💞
#داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
➖💞💫 ➖💞💫 ➖💞 💫
عبداللَّه بن مبارک گوید:
سالی برای حج به مکه رفتم، ناگهان کودکی هفت یا هشت ساله را دیدم که در کنار کاروان ها بدون توشه و مرکب حرکت می کند. نزد او رفتم و سلام کردم و گفتم: با چه چیز این بیابان و راه طولانی را می پیمایی؟ گفت: با خدای پاداش دهنده. زاد و توشه ام تقواست و مرکبم دو پایم هست و قصد من مولایم خدا می باشد.
وقتی این گفتار را از این کودک شنیدم، به نظرم بسیار بزرگ آمد. گفتم:
از کدام طایفه هستی؟ گفت: هاشمی. گفتم: از کدام شاخه هاشمی؟ گفت:
علوی فاطمی. گفتم: ای سرور من! آیا چیزی از شعر برایم می گویی که بهره مند شوم؟ گفت: آری و اشعاری خواند که مضمونش چنین بود: ما در کنار حوض کوثر بهشت، نگهبان آن هستیم و آب آن را به واردان می آشامانیم و کسی که راه رستگاری را طالب است، این راه جز به وسیله ما تحقق نمی یابد. و کسی که توشه او دوستی ماست، هرگز زیان نکرده است…
عبداللَّه بن مبارک گوید: آن کودک را ندیدم تا این که به مکه رسیدم و بعد از انجام مناسک حج به ابطح (محلی نزدیک به مکه) رفتم، عده ای را دیدم که دور شخصی حلقه زده اند. جلوتر رفتم که ببینم آن شخص کیست، دیدم همان کودک است که در راه مکه مدتی همراه او بودم.
پرسیدم: این شخص کیست؟
گفتند: این شخص زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است.
https://eitaa.com/qorantazohur
💞ـــــــــــــــ ﷽ ــــــــــــــ💞
#داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
➖💞💫 ➖💞💫 ➖💞 💫
معاذ بن جبل گوید: در جنگ تبوک، بر اثر گرمای شدید مردم، هر یک به گوشه ای می رفتند. من که در کنار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم به حضرتش نزدیک تر شدم و عرضه داشتم: ای رسول خدا! مرا به کاری راهنمایی فرما که به بهشتم رساند و از دوزخم وارهاند فرمود: از چیزی بزرگ پرسیدی ولی در عین حال اگر خدا بخواهد هر دشواری را آسان خواهد کرد.ای معاذ! خدای را بپرست و هیچ چیز را شریک او قرار مده، نماز را به پای دار و زکات واجب خود بپرداز و ماه رمضان، روزه بدار اینک اگر بخواهی، از ابواب خیر به تو خبر خواهم داد. عرضه داشتم: آری،ای پیامبر خدا، آنگاه فرمود: روزه سپر بازدارنده از آتش دوزخ است و صدقه، معاصی را فرو می پوشد و شب زنده داری مرد در عبادت پروردگار، موجب رضایت حضرت حق است سپس حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمودند: تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفاً و طمعاً و مما رزقناهم ینفقون**سجده/ 16. * یعنی: (مؤمنان) پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور می شود و (به پا می خیزند و رو به درگاه خدا می آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید می خوانند و از آنچه به آنان روزی داده ایم انفاق می کنند.
https://eitaa.com/qorantazohur
💞ـــــــــــــــ ﷽ ــــــــــــــ💞
#داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
➖💞💫 ➖💞💫 ➖💞 💫
ابی امامه گوید: اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می گفتند: خداوند به وسیله بادیه نشین ها و سؤالهای آنان ما را بهره مند می سازد (سپس داستان زیر را نقل کرد:) روزی بادیه نشینی به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: خداوند در قرآن سخن از درختی در بهشت به میان آورده که آزار دهنده است و به نظر من نباید در بهشت درختی باشد که به صاحبش آزار برساند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آن درخت چیست؟ گفت: درخت سدر. زیرا این درخت دارای خار است و بدین جهت آزار دهنده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آیا نمی دانی که خداوند می فرماید: فی سدر مخضود**واقعه / 28، ترجمه: آنها (اصحاب یمین) در سایه درختان سدر بی خار قرار دارند)). * یعنی: درخت سدری که خار ندارد)). خداوند خارهای آن را قطع می کند و به جای هر خار میوه ای قرار می دهد که هفتاد و دو ماده غذایی دارد و هیچ یک از رنگ های آن شبیه دیگری نیست
نکته: نخستین موهبتی که برای اصحاب الیمین ذکر شده این است که آنان در سایه درختان سدر بی خار قرار خواهند گرفت. در حقیقت این رساترین توصیفی است که برای درختان بهشتی در قالب الفاظ دنیوی ما امکان پذیر است زیرا سدر به گفته برخی از لغت شناسان درختی است تناور که بلندیش گاهی به چهل متر می رسد و می گویند تا دو هزار سال عمر می کند و سایه بسیار سنگین و لطیفی دارد تنها عیب این درخت این است که خاردار است ولی با توصیف به مخضود (از ماده خضد بروزن مجد به معنی بریدن و گرفتن خار) این مشکل نیز در درختان سدر بهشتی حل شده است.
https://eitaa.com/qorantazohur