🔘 سه دلیل برای اینهمه اصرار خدا به گناهنکردنِ ما
❓چرا اشتباه یا خطایی که به ضرر خودمان است، خداوند اسمش را «گناه» گذاشته، آن را به «فرمان دینی» تبدیل کرده و برایش ثواب و عقاب قرار داده است؟
این کار کار خدا علاوه بر اینکه این نشاندهندۀ شدت محبت خدا به بندگان است؛ میتوان چند دلیل برایش ذکر کرد:
🔸اول اینکه اگر خدا انسان را رها کند، انسان از سر تنبلی و راحتطلبی، خودش دنبال نفع خودش نمیرود یا نمیفهمد نفع و ضررش در چیست، لذا خدا وارد میشود و به ما فرمان میدهد بلکه با فرمان او راه بیفتیم!
🔸دوم اینکه ما غالباً منافع بلندمدت خودمان را نمیبینیم، لذا خداوند برای رسیدنِ ما به این منافع، به ما فرمان میدهد و برایش ثواب و عقاب میگذارد، چون انسان برای منافع کوتاهمدت خودش هم بهسختی انگیزهمند میشود و همّت میکند چه رسد به منافع بلندمدتِ خودش!
🔸سوم اینکه خدا وقتی میبیند بندهاش شروع به پرستش او کرده، به او میفرماید: «به خاطر من، این گناه را که به ضررِ خودت تمام میشود، انجام نده!» یعنی خدا حسّ پرستش ما را واسطه قرار میدهد تا ما به ضرر خودمان کاری انجام ندهیم!
#گناه_و_توبه 3
👤علیرضا پناهیان ۹۸.۲.۱۷
🔘گناه به ضرر انسان است؛ چه دیندار باشد چه بیدین!
🔸دینداری باید طوری باشد که بتواند برای انسان، هیجانانگیز و لذتبخش باشد، اما موانعی وجود دارد که موجب میشود ما از دینداری لذتِ کافی نبریم؛ یکی از این موانع، تصورات غلط ما از دین است. مثلا خیلیها تصور میکنند گناه فینفسه کارِ بدی نیست و ضرری برایشان ندارد؛ فقط خدا را ناراحت میکند! این یک تلقیِ غلط از گناه است که باید تغییر کند.
🔸قدم اول، برای شناخت گناه این است که بدانیم: گناه یعنی خطای انسان که این خطا به ضرر خودش است؛ چه دین داشته باشد، چه نداشته باشد! آدم دیندار یا بیدین، اگر با ساتور، انگشت خودش را بزند، قطع میشود و این ربطی به دین و اعتقاد آدم ندارد!
🔸امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: اگر خدا از حرام نهی نکرده بود، عاقل باید خودش از حرام اجتناب میکرد (چون میدانست به ضرر خودش است) (غررالحکم/۷۵۹۵)
#گناه_و_توبه 4
👤علیرضا پناهیان ۹۸.۲.۱۷
🔘چرا علی(ع) در مناجاتش اینقدر بحث گناه را وسط میکشد؟
🔘چالش اصلی رابطۀ عبد و مولا «فرمان مولا» و «استغفار عبد» است
🔸در کنار همۀ روابطی که در این عالم وجود دارد (مثل رابطۀ زوجیّت و همسری، رابطۀ پدر و فرزندی و...) یک رابطهای هست به نام «رابطۀ عبد و مولا» که اتفاقاً عاشقانهترین رابطه است! مولا، مقتدر و بینیاز و خالق عالم است و عبد، مظهر وابستگی و نقص و نیاز!
🔸در هر رابطۀ عاشقانهای یک چالشی هست، چالش رابطۀ عاشقانۀ عبد و مولا هم این است که مولا فرمان بدهد و عبد نتواند حق آن را بهجا بیاورید یا معصیت کند و بعد بگوید «ببخشید!» همین میشود بهانۀ عشقبازی عبد با مولای خود.
🔸وقتی به مناجات علی(ع) نگاه کنیم، میبینیم که حضرت انگار دنبال بهانه میگردد تا دربارۀ گناه با خدا صحبت کند! ما که گنهکار هستیم، دوست نداریم درِ خانۀ خدا زیاد از گناهانمان حرف بزنیم، اما علی(ع) که گناهی نکرده، اینقدر بحث گناه را وسط میکشد! مگر چه لذتی در سخنگفتن از گناه در مناجات با خدا هست؟
🔸در رابطۀ بین عبد و مولا، شیرینترین گفتگو از جانب مولا «فرماندادن» است و از جانب عبد «چَشمگفتن و عذرخواهیکردن» است. اگر این رابطه را نفهمیم، زیبایی این عذرخواهی و صحبتکردن سرِ معصیت و نافرمانی خدا را نمیفهمیم.
🔸کسانی که زیبایی رابطۀ عبد و مولا را درک میکنند، عاشق استغفار هستند؛ اینها بدون معصیت هم استغفار میکنند و خدا هم عاشق استغفار بندۀ خودش است؛ گاهی بیشتر از طاعتِ بنده!
#گناه_و_توبه 5
👤علیرضا پناهیان ۹۸.۲.۱۸
🔘چرا «عبد» از دریافت امر و نهی «مولا» لذت میبرد؟
🔘استغفار، یکی از عوارض ذاتی حس عبودیت است!
🔸مهمترین دریافتی که یک عبد، دوست دارد از مولا داشته باشد «امر و نهی» است. عبد از دریافت امر و نهی مولا لذت میبرد؛ چون وقتی مولا به او امر و نهی میکند، احساس میکند که مولا او را آدم حساب کرده است. وقتی عبد این دریافت را از مولا نداشته باشد، ناراحت میشود و میگوید «خدایا، تو دیگر من را حساب نکردی؟»
🔸اگر به جایی برسی که عاشق امر و نهی خدا بشوی، یعنی عاشق این هستی که خدا برایت مرز گناه تعیین کند، آنوقت به اینجا میرسی که مدام دوست داری بروی درِ خانۀ خدا و بگویی «خدایا من معذرت میخواهم؛ من نتوانستم دقیق اجرا کنم، ولی تو فرمانهایت را برای من ادامه بده...»
🔸وقتی حس عبودیت در انسان تقویت شود، مدام دنبال استغفار و عذرخواهی از خدا خواهد بود؛ این یکی از عوارض ذاتی حس عُبودیت(بندگی) است؛ چون عبد همیشه خودش را مقابل مولا مقصر میداند و میگوید «خدایا! آنطور که باید، نتوانستم فرمان تو را اجرا کنم...»
🔸اولیاء خدا عیش و لذتشان به ذکر خداست «مَولایَ بِذِکرِکَ عاشَ قَلبی» میدانید اولیاء خدا وقتی میخواهند ذکر خدا کنند، چه میگویند؟ اکثرش «استغفار» است و از این کار، بهشدت لذت میبرند؛ نه اینکه فکر کنید رنج میبرند! نه؛ اولیاء خدا بدون گناه هم، استغفار میکنند، با طاعت هم استغفار میکنند که «خدایا ببخش؛ نتوانستم قشنگ اطاعت کنم» انگار درِ خانۀ خدا کاری جز استغفار و عذرخواهیکردن ندارند.
#گناه_و_توبه 8
👤علیرضا پناهیان ۹۸.۲.۱۹
🔘 این سؤال، انسان را بهسوی بالاترین هدف میبرد: «بعدش چی؟»
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۷) - ۲
🔸 هرکسی باید به این سؤال پاسخ بدهد: «وقتی به همۀ اهدافم رسیدم، بعدش چی؟ آخرش چی؟» انسان دنبال هدفی میگردد فراتر از اهداف مقدماتی و میانی در هر بخشِ زندگیاش؛ هدفی که هیچوقت تمام نشود!
🔸 روح انسان به یک هدف برتر نیاز دارد؛ به «بالاترین هدف» که وقتی به آن فکر کرد، با قلبش آن را حسّ کند و آرامش پیدا کند و دیگر نگوید «بعدش چی!» این هدفِ بینهایت هم چیزی غیر از خدا نمیتواند باشد.
🔸 کسی که اهل برنامهریزی باشد، همین برنامهریزی، در نهایت او را به خدا میرساند، چون وقتی اهدافش را میشمارد، دنبال عالیترین هدف میگردد و میگوید: «بالاتر از این هدف، چه هدفی هست؟» کسی که منفعتطلب هم باشد، دنبال بالاترین منفعت میگردد و آخرش به خدا میرسد.
🔸 آدم اگر عاقبتاندیش باشد، آخرش به خدا میرسد، چون میگوید: «اگر یکمدتی-مثلاً یکمیلیارد سال- در بهشت بودم و از نعمات بهشتی لذت بردم، بعدش چی؟ بعدش حوصلهام سر نمیرود و خسته نمیشوم؟!»
🔸 اگر عمیقاً به این سؤال فکر کنی، دنیا دیگر به چشمت نمیآید، حتی آخرت هم به چشمت نمیآید و میگویی: «یک هدفی را به من معرفی کن که تا ابد، رهایش نکنم و از آن سیر نشوم!»
🔸 آغاز توجه انسان به خدا آنجایی است که او را بهعنوان بالاترین هدف در نظر میگیرد؛ هدفی که بعد از همهچیز میخواهد به آن برسد و فقط با رسیدن به خودِ او آرام میشود!
🔸 وقتی «ملاقات خدا» را عالیترین هدف خودت قرار دادی، کمکم محبتش به دلت میافتد و یک کششِ بسیار قوی نسبت به او پیدا میکنی. وقتی این رابطۀ قوی شکل گرفت «گناه» میشود همان چیزی که انسان را از خدا دور میکند؛ لذا از گناه، بدت میآید.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۱
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5507
@Panahian_ir
🔘 بیایید جریانی فراتر از یک پویش در جهان راه بیندازیم برای «حس پرستش»
🔘 اگر حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و به آن افتخار کن؛ همین فریادت دلها را بیدار میکند
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۸) - ۲
🔸 حس پرستشِ حقیقتی، چیزی فراتر از اعتقاد به خدا، یا دوستداشتن و ستایش پروردگار است. حس پرستش یعنی «احساس نیاز به فرمانبردن از خدا»
🔸 بعضیها پرچم نابودی فطرت را عَلم کرده و علیه حسّ پرستش خودشان قیام کردهاند و میگویند «ما نمیخواهیم امر خدا را اطاعت کنیم!»
🔸 لازم است یک کسانی هم در جهان، پرچم پرستش و اطاعت از خدا را عَلم کنند و خودشان را عضو جریان یا حزبی به نام حزب پرستش یا عبودیت اعلام کنند؛ یعنی حزبِ کسانی که میخواهند مثل یک عبد، خدا را بپرستند و امر خدا را اجرا کنند و این را «نیازِ خود» میدانند.
🔸 باید در میان بشریت با صدای بلند بگوییم که ما پرستندگان خدا و اطاعتکنندگان از خدا هستیم و به آن افتخار میکنیم؛ همین فریادِ ما دلها را بیدار میکند و در جهان، غوغا خواهد کرد، چون این حسّ پرستش، در همۀ انسانها هست؛ فقط باید بیدار شود!
🔸 بیایید برای این حسّ خوب خودمان، یک پویش جهانی راه بیندازیم؛ انواع هشتگها را برایش درست کنیم و در اینترنت، داغش کنیم، برایش سرود بسازیم و کار فرهنگی انجام دهیم، تحت تأثیر آن، سبک زندگی تعریف کنیم و بهخاطرش مدرسه تأسیس کنیم.
🔸 مردم لباسِ پاره را بد میدانند، اما بعضیها در مقابل همین آداب هم عصیان میکنند؛ اینها عصیانگری علیه فرهنگ، سنتها، وجدانیات و اخلاقیات انسانها را باب میکنند.
🔸 شما هم در مقابل اینها، فرهنگ اطاعت از خدا را باب کنید و بگویید: ما مطیع خدا هستیم، ما نمیخواهیم فقط به خدا اعتقاد داشته باشیم یا فقط در هنگام نیاز، درِ خانۀ او برویم، ما دنبال فرمان او هستیم و میخواهیم به او چَشم بگوییم!
🔸 اگر غریزه و حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و بگو: «ای آدم شهوتران، تو نسبت به شهوترانی کشش داری، من هم دارم به یک کشش درونیِ خودم پاسخ میدهم، عشقِ من این است که خدا را بپرستم و او را اطاعت کنم....»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۲
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5510
@Panahian_ir
🔘 بیایید جریانی فراتر از یک پویش در جهان راه بیندازیم برای «حس پرستش»
🔘 اگر حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و به آن افتخار کن؛ همین فریادت دلها را بیدار میکند
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۸) - ۲
🔸 حس پرستشِ حقیقتی، چیزی فراتر از اعتقاد به خدا، یا دوستداشتن و ستایش پروردگار است. حس پرستش یعنی «احساس نیاز به فرمانبردن از خدا»
🔸 بعضیها پرچم نابودی فطرت را عَلم کرده و علیه حسّ پرستش خودشان قیام کردهاند و میگویند «ما نمیخواهیم امر خدا را اطاعت کنیم!»
🔸 لازم است یک کسانی هم در جهان، پرچم پرستش و اطاعت از خدا را عَلم کنند و خودشان را عضو جریان یا حزبی به نام حزب پرستش یا عبودیت اعلام کنند؛ یعنی حزبِ کسانی که میخواهند مثل یک عبد، خدا را بپرستند و امر خدا را اجرا کنند و این را «نیازِ خود» میدانند.
🔸 باید در میان بشریت با صدای بلند بگوییم که ما پرستندگان خدا و اطاعتکنندگان از خدا هستیم و به آن افتخار میکنیم؛ همین فریادِ ما دلها را بیدار میکند و در جهان، غوغا خواهد کرد، چون این حسّ پرستش، در همۀ انسانها هست؛ فقط باید بیدار شود!
🔸 بیایید برای این حسّ خوب خودمان، یک پویش جهانی راه بیندازیم؛ انواع هشتگها را برایش درست کنیم و در اینترنت، داغش کنیم، برایش سرود بسازیم و کار فرهنگی انجام دهیم، تحت تأثیر آن، سبک زندگی تعریف کنیم و بهخاطرش مدرسه تأسیس کنیم.
🔸 مردم لباسِ پاره را بد میدانند، اما بعضیها در مقابل همین آداب هم عصیان میکنند؛ اینها عصیانگری علیه فرهنگ، سنتها، وجدانیات و اخلاقیات انسانها را باب میکنند.
🔸 شما هم در مقابل اینها، فرهنگ اطاعت از خدا را باب کنید و بگویید: ما مطیع خدا هستیم، ما نمیخواهیم فقط به خدا اعتقاد داشته باشیم یا فقط در هنگام نیاز، درِ خانۀ او برویم، ما دنبال فرمان او هستیم و میخواهیم به او چَشم بگوییم!
🔸 اگر غریزه و حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و بگو: «ای آدم شهوتران، تو نسبت به شهوترانی کشش داری، من هم دارم به یک کشش درونیِ خودم پاسخ میدهم، عشقِ من این است که خدا را بپرستم و او را اطاعت کنم....»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۲
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5510
@Panahian_ir
🔘 نمیشود انسان «عبد» نباشد؛ اگر عبد خدا نیستی ببین عبد کی هستی؟
🔘 انسان وقتی از خدا فرمان نبُرد، شروع میکند به فرمانبردن از غیرخدا
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۹)-۱
🔸 نافرمانی و فرمانبری دو احساس متضاد در وجود انسان هستند؛ هم این ویژگی در انسان هست که دوست دارد نافرمانی و عصیان کند، هم اینکه دوست دارد خودش را متعلق به یک قدرت بداند و از او فرمانبری و اطاعت کند.
🔸 حس پرستش و فرمانبری یک حس ذاتی در انسان است، لذا انسان وقتی از خدا فرمان نبُرد و حساب نبُرد، شروع میکند به فرمانبردن و حساببردن از غیر خدا، چون نمیشود که انسان «عبد» نباشد! پس اگر عبد خدا نیستی ببین عبد کی هستی؟
🔸 احساس عصیانگری هم در اصل، چیز بدی نیست؛ اما بنا بود که این حسّ در جان ما بیفتد تا علیه شیطان و علیه طاغوت، نافرمانی کنیم نه در مقابل خدا! کفر هم در اصل، ویژگی بدی نیست؛ منتها کفر به طاغوت! «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ...»
🔸 خداوند در قرآن، حس فرمانبری و عصیانگری انسان را تنظیم میکند؛ مثلاً میفرماید: شیطان را عبادت نکنید، خدا را عبادت کنید «لا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ... اعْبُدُونىِ»
🔸 خدا میداند که انسان بالاخره از یک کسی حساب میبرد و میترسد، لذا فرمود «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن» از آنها نترسید، از من بترسید! یعنی من که میدانم تو ترس و دلهره داری، اما چرا از او میترسی؟ بیا از من بترس! من حامی تو هستم، من به نفعت هستم...
🔸 قرآن، طاغوت را در مقابل خدا قرار داده و میفرماید: «اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» خدا را عبادت کن و از طاغوت اجتناب کن. تو یا عبد خدا هستی، یا اینکه عبد طاغوت(یا شیطان) هستی، حدّ وسط هم ندارد، ببین کدامش بهتر است و خودت انتخاب کن!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۴
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5513
@Panahian_ir