eitaa logo
انجمن علمی علوم قرآن وحدیث دانشگاه اصفهان
825 دنبال‌کننده
1هزار عکس
125 ویدیو
46 فایل
🔰کانال اطلاع رسانی انجمن علمی علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان در ایتا 📨ارتباط با روابط عمومی: @ ● کانال دسترسی انجمن علمی علوم قرآن و حدیث: 📁 @qh100wp
مشاهده در ایتا
دانلود
📚برکرانۀ کافی در حاشیۀ باب دهم فیض کاشانی در وافی به هنگام شرح این روایت به حسن خلق، مدارا و بزرگواری امام علی بن الحسین علیه‌السلام در معاشرت علمی با زهری، از بزرگان فقهای عامه، اشاره می‌کند: «محمّد بن مسلم بن شهاب الزهري، راوي هذا الحديث، و إن كان خصّيصاً بعليّ بن الحسين عليهما السلام و كان له ميل و محبّة إلّاأنّه لمّا كان من العامّة و فقهائهم أجمل عليه السلام معه في الكلام، و لم يذكر له صيام السنّة و لا صيام الترغيب؛ لعدم اشتهار خصوصهما بين العامّة، و ما زعمته العامّة من صيام الترغيب و السنّة سمّاه عليه السلام بالذي فيه خيار لصاحبه تنبيهاً له على عدم الترغيب فيه؛ فإنّ أكثره ممّا ترك صيامه أولى و لصيام بعضه شرائط، كما يأتي في الأخبار إن شاء اللَّه». «زهری اگرچه از نزدیکان، محبان و ارادتمندان علی بن الحسین علیه‌السلام بود؛ از فقهاء عامه به شمار می‌رفت و همین سبب بود تا امام با او به نیکویی سخن بگوید و از نام بردن «روزۀ سنت» و «روزۀ ترغیب» به هنگام برشمردن وجوه روزه پرهیز کند زیرا این دو وجه میان عامه شهرت نداشت. [امام] آن‌چه را که عامه روزۀ سنت و روزۀ ترغیب می‌شمردند در قالب روزۀ اختیاری بیان کرد تا [به صورت غیر مستقیم] متذکر عدم ترغیب شارع به آن شود. زیرا بیشتر آن‌چه عامه روزۀ ترغیب می‌شمرند ترک آن نزد شارع اولی است یا شرایطی لازم دارد.» ---------------- @qranhadisesf @Qoranui
📚بر کرانۀ کافی 🍃 مروری بر باب یازدهم کتاب الصیام بَابُ أَدَبِ الصَّائِم‏ شامل یازده روایت مضمون روایات این باب دربارۀ آدابی است که رعایت آن برای نیل به کمال و حقیقت روزه‌داری ضروری است.گزارۀ درخشانی در برخی روایات این باب وجود دارد که پشتوانه و مبنای همۀ آداب و ادب‌ورزی‌های بیان‌شده‌ است: «وَ لْيَكُنْ عَلَيْكَ وَقَارُ الصِّيَامِ‏ و لَاتَجْعَلْ يَوْمَ صَوْمِكَ كَيَوْمِ فِطْرِكَ». روایت اول باب به صورت اجمالی روزۀ واقعی و ادب شایستۀ آن را روزۀ تمام جوارح (سمع، بصر، شعر و جلد) معرفی می‌کند. در روایات بعدی به تفصیل این اجمال می‌پردازد و مصادیقی را برای هریک بیان می‌کند. مصادیق بیان شده عبارت‌اند از: عفت شکم و فرج، حفظ زبان و چشم، پرهیز از نزاع و حسد، پرهیز از جدل و اذیت زیردستان، پرهیز از دشنام دادن و دروغ‌گویی و قسم خوردن، تحمل جهالت و آزار دیگران، پرهیز از شعر خواندن*، کثرت دعا و استغفار و تسبیح 📜عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَا مِنْ عَبْدٍ صَالِحٍ‏ يُشْتَمُ، فَيَقُولُ: إِنِّي صَائِمٌ، سَلَامٌ عَلَيْكَ، لَاأَشْتِمُكَ كَمَا شَتَمْتَنِي، إِلَّا قَالَ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالى‏ اسْتَجَارَ عَبْدِي بِالصَّوْمِ مِنْ شَرِّ عَبْدِي، فَقَدْ أَجَرْتُهُ مِنَ النَّارِ». *در شرح این ادب، فیض کاشانی در وافی چنین آورده: «الإنشاد: قراءة الشعر، و الشعر غلّب على المنظوم من القول، و أصله الكلام التخييلي الذي هو أحد الصناعات الخمس نظماً كان أو نثراً. و لعلّ المنظوم المشتمل على الحكمة و الموعظة، أو المناجاة مع اللَّه سبحانه ممّا لم يكن فيه تخييل شعري مستثنى عن هذا الحكم، أو غير داخل فيه؛ لما ورد أنّ ما لا بأس به من الشعر فلا بأس به». ---------------- @qranhadisesf @Qoranui
📚بر کرانۀ کافی 🍃 مروری بر باب دوازدهم کتاب الصیام بَابُ صَوْمِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏ شامل شش روایت این روایات در مقام بیان سنت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌واله در روزۀ مستحبی است. روایاتی از این باب، حاکی از سنت مستمر و مؤکد پیامبرصلی‌الله‌علیه‌واله بر روزۀ ماه شعبان است. شیخ کلینی پس از بیان این سنت مؤکد، درصدد طرح و حل تعارض این روایات با روایتی از معصوم علیه‌السلام در پاسخ از سنت روزۀ ماه شعبان برمی‌آید که ایشان می‌فرمایند: «مَا صَامَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَ لَا أَحَدٌ مِنْ آبَائِي» وی در رفع این تعارض چنین می‌گوید: «این روایات در پاسخ به افرادی بوده که روزۀ این ماه را همچون ماه رمضان واجب و افطار آن را مشمول کفاره می‌دانستند. و در واقع مقصود امام علیه‌السلام نفی وجوب این روزه بوده‌است.» علامه مجلسی در مرآه العقول علاوه بر تصدیق این احتمال، احتمال دیگری را برای صدور روایت متعارض مطرح می‌کند: «يمكن أن يكون محمولًا على التقيّة أيضاً؛ لأنّ أكثر العامّة لا يعدّون صوم جميع شعبان من السنن، و إن كانوا رووا أخباراً كثيرة في فضله، و رووا عن عائشة أنّه صلى الله عليه و آله كان يصوم كلّه، و أوّلوه بتأويلات» 📜أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ صَبِيحٍ، عَنْ عَنْبَسَةَ الْعَابِدِ، قَالَ‏: قُبِضَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلى‏ صَوْمِ شَعْبَانَ وَ رَمَضَانَ‏ وَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي كُلِّ شَهْرٍ: أَوَّل‏ خَمِيسٍ، وَ أَوْسَطِ أَرْبِعَاءَ، وَ آخِرِ خَمِيسٍ، وَ كَانَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ يَصُومَانِ ذلِكَ. ---------------- @qranhadisesf @Qoranui
📚بر کرانۀ کافی 🍃 مروری بر باب سیزدهم کتاب الصیام بَابُ فَضْلِ صَوْمِ شَعْبَانَ وَ صِلَتِهِ بِرَمَضَانَ وَ صِيَامِ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي كُلِّ شَهْر شامل سیزده روایت پنج حدیث ابتدای باب و حدیث هشتم اشاره به فضیلت روزۀ ماه شعبان، اتصال آن به ماه رمضان و آثار آن دارد. این روایات به استناد آیۀ «شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ» (92 نساء)* مقصود از شهرین متتابعین را ماه شعبان و رمضان و روزۀ این دو ماه را کفارۀ گناهان می‌دانند. یکی از مسائلی که استناد به این آیه برای مخاطب ایجاد کرده و موجب سوال از معصوم علیه‌السلام شده؛ واژۀ «متتابعین» و احتمال دلالت آن بر روزۀ وصل است. برداشت محدثین از پاسخ معصوم علیه‌السلام متفاوت بوده که توجه به آن و پیگیری نحوۀ فهم ایشان از واژه‌ها، ساختارها و ... راهنمای ارزشمندی برای چگونگی فقه الحدیث است. علاقمندان به کافی چاپ دارالحدیث، جلد هفتم، صفحۀ 451 و 452 مراجعه کنند. دیگر احادیث باب در مقام بیان سنت روزه‌داری در ماه‌های دیگر است. روزۀ سه روز در هر ماه سنت است: پنج شنبۀ اول و آخر ماه و چهارشنبۀ وسط ماه. 📜محَمَّدُ بْنُ يَحْيى‏، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ، عَن‏ زُرَارَةَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ أَفْضَلِ مَا جَرَتْ بِهِ السُّنَّةُ فِي التَّطَوُّعِ مِنَ الصَّوْمِ؟ فَقَالَ: «ثَلَاثَةُ أَيَّامٍ فِي كُلِّ شَهْرٍ: الْخَمِيسُ فِي أَوَّلِ الشَّهْرِ، وَ الْأَرْبِعَاءُ فِي وَسَطِ الشَّهْرِ، وَ الْخَمِيسُ فِي آخِرِ الشَّهْرِ». قَالَ: قُلْتُ لَهُ‏ هذَا جَمِيعُ مَا جَرَتْ بِهِ السُّنَّةُ فِي الصَّوْمِ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ» *علامه مجلسی در مرآه العقول در شرح استشهاد معصوم علیه‌السلام به این آیه چنین می‌گوید: «هذه الآية وردت ظاهراً في كفّارة قتل الخطأ، و لا خلاف في أنّه لا يجزي هذان الشهران عنها. و يحتمل أن يكون أوّلًا كذلك، ثمّ نسخ، أو يكون المراد أنّهما نظير هذين الشهرين في كون كلّ منهما كفّارة من الذنوب. و لا يبعد أن يكون في بطن الآية هذا أيضاً مراداً». ---------------- @qranhadisesf @Qoranui
📚بر کرانۀ کافی 🍃 مروری بر باب چهاردهم و پانزدهم کتاب الصیام بَابُ أَنَّهُ يُسْتَحَبُّ السَّحُور شامل سه روایت روایات این باب در تأکید بر خورن سحری و فضیلت آن در ماه رمضان است. 📜علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسى‏، عَنْ شُعَيْبٍ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ السَّحُورِ* لِمَنْ أَرَادَ الصَّوْمَ: أَ وَاجِبٌ هُوَ عَلَيْهِ؟ فَقَالَ: «لَا بَأْسَ بِأَنْ لَايَتَسَحَّرَ إِنْ شَاءَ، وَ أَمَّا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، فَإِنَّهُ أَفْضَلُ أَنْ يَتَسَحَّرَ، نُحِبُ‏ أَنْ لَايُتْرَكَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ». *السَحور: آن‌چه از خوردنی یا نوشیدنی که در وقت سحر میل می‌شود. السُحور: فعل خوردن و آشامیدن در سحر. از آن‌جا که استحباب به فعل تعلق می‌گیرد برخی کاربرد «السُحور» را در این جایگاه صحیح‌تر می‌دانند. بَابُ مَا يَقُولُ الصَّائِمُ إِذَا أَفْطَر شامل دو روایت این روایات در مقام بیان مناجات‌های روزه‌دار، با خداوند متعال، به هنگام افطار است. مضامین این مناجات‌ها مشتمل بر حمد و ثنا و درخواست و طلب است. 📜الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ سَعْدَانَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «تَقُولُ‏ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ إِلى‏ آخِرِهِ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعَانَنَا فَصُمْنَا، وَ رَزَقَنَا فَأَفْطَرْنَا، اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ‏ مِنَّا، وَ أَعِنَّا عَلَيْهِ، وَ سَلِّمْنَا فِيهِ، وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا فِي يُسْرٍ مِنْكَ وَ عَافِيَةٍ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَضى‏ عَنَّا يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ». علامه مجلسی در مرآة العقول: «قوله عليه السلام: قضى عنّا، أي وفّقنا لأدائه». ---------------- @qranhadisesf @Qoranui
📚برکرانۀ کافی مروری بر باب شانزدهم و هفدهم کتاب الصیام بَابُ صَوْمِ‏ الْوِصَالِ وَ صَوْمِ الدَّهْر شامل پنج روایت روایات این باب دربارۀ روزۀ وصال و روزۀ دهر است. دو تفسیر از روزۀ وصال بیان شده‌است: 1. روزه از طلوع فجر تا سحر 2. روزه گرفتن دو روز پی در پی بدون افطار بین آن دو این روزه از انواع روزه‌های حرام محسوب می‌شود. روزۀ دهر به معنای روزه در تمامی ایام سال است. این روزه اگر مشتمل شود بر روزهایی که روزه گرفتن در آن حرام است (مانند عید فطر و قربان) جزء روزه‌های حرام است و اگر بدون این روزها نیت شود مکروه است. 📜أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ الْحَلَبِيِ‏[عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «الْوِصَالُ فِي الصِّيَامِ‏ أَنْ يَجْعَلَ عَشَاءَهُ سَحُورَهُ» 📜محَمَّدُ بْنُ يَحْيى‏، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسى‏، عَنْ سَمَاعَةَ، قَالَ‏: سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ الدَّهْرِ، فَكَرِهَهُ، وَ قَالَ: «لَا بَأْسَ أَنْ يَصُومَ‏ يَوْماً، وَ يُفْطِرَ يَوْماً» باب هفدهم:بَابُ مَنْ أَكَلَ أَوْ شَرِبَ وَ هُوَ شَاكٌّ فِي الْفَجْرِ أَوْ بَعْدَ طُلُوعِه‏ شامل هفت روایت روایات این باب دربارۀ حکم روزۀ فردی است که متوجه می‌شود پس از طلوع فجر سحری خورده است. این روایات حکم را به دو شرط مقید می‌کنند: 1. خود فرد قبل از خوردن سحری تفحص از طلوع کرده است؟ (یا اصلا تفحصی نکرده یا شخص دیگری تفحص کرده) 2. روزۀ ماه رمضان است یا روزۀ قضا؟ 📜علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: آمُرُ الْجَارِيَةَ أَنْ تَنْظُرَ: طَلَعَ الْفَجْرُ، أَمْ لَا، فَتَقُولُ: لَمْ يَطْلُعْ‏ فَآكُلُ، ثُمَّ أَنْظُرُهُ‏ فَأَجِدُهُ قَدْ طَلَعَ‏ حِينَ نَظَرَتْ؟ قَالَ: «تُتِمُّ يَوْمَكَ، ثُمَّ تَقْضِيهِ‏ أَمَا إِنَّكَ لَوْ كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي نَظَرْتَ، مَا كَانَ عَلَيْكَ قَضَاؤُهُ». 📜علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ تَسَحَّرَ ثُمَّ خَرَجَ مِنْ بَيْتِهِ وَ قَدْ طَلَعَ الْفَجْرُ وَ تَبَيَّنَ؟ قَالَ: «يُتِمُّ صَوْمَهُ ذلِكَ، ثُمَّ لْيَقْضِهِ‏ فَإِنْ تَسَحَّرَ فِي غَيْرِ شَهْرِ رَمَضَانَ بَعْدَ الْفَجْرِ، أَفْطَرَ». ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ أَبِي كَانَ لَيْلَةً يُصَلِّي وَ أَنَا آكُلُ، فَانْصَرَفَ، فَقَالَ: أَمَّا جَعْفَرٌ فَقَدْ أَكَلَ وَ شَرِبَ بَعْدَ الْفَجْرِ، فَأَمَرَنِي‏ فَأَفْطَرْتُ ذلِكَ الْيَوْمَ فِي غَيْرِ شَهْرِ رَمَضَانَ» ---------------- @qranhadisesf @Qoranui
📚بر کرانۀ کافی 🍃 مروری بر «کتاب العشره» کافی «کتاب العشره» آخرین کتاب از «اصول کافی»، بعد از کتاب «فضل القرآن» قرار دارد و دربردارندۀ سی باب است. در معنای «العشره» چنین آمده‌است: «العشرة بالكسر اسم عن المعاشرة و التعاشر و هي المخالطة» عنوان معادلی که برای «کتاب العشره» و درون مایۀ ابواب آن، به کار گرفته شده‌، «فقه روابط اجتماعی» است* ؛ که به درستی بر محتوای این روایات دلالت دارد؛ زیرا مشتمل بر بایدها و نبایدهای احکامی، اخلاقی و آدابی در معاشرت با «دیگران» است. نگاهی دقیق به روایات ابواب مختلف «کتاب العشره» نشان می‌دهد که مقصود از «دیگران» طیف وسیعی از افراد است. از هم‎جواران و معاشران ناهمسو در عقیده تا معاشران مسلم و مومن و نزدیکان در عقیده و عمل. بنابراین مضامین روایات این کتاب معیارهایی را به دست خواهد داد که برای تنظیم،جهت دادن و کیفیت بخشیدن به تعاملات اجتماعی، بسیار ضروری و راهگشا است. از این رو مرور کوتاهی بر باب‌ها و مضامین آن در ادامه خواهد آمد. *مباحث «فقه روابط اجتماعی» از علیرضا اعرافی ---------------- @qranhadisesf @Qoranui
📚بر کرانۀ کافی 🍃 مروری بر باب یکم «کتاب العشره» بَابُ مَا يَجِبُ مِنَ الْمُعَاشَرَة شامل پنج روایت از مضمون روایات باب چنین استفاده می‌شود که در دوران امامت امام صادق علیه‌السلام (پنج روایت باب منقول از امام صادق علیه‌السلام است) حقیقتی به نام «شیعۀ جعفری» شکل گرفته که دارای هویتی اجتماعی است و ناگزیر از ارتباطات نزدیک، معاشرت و اختلاط با مخالفان عقیدتی خود ‌است. مخالفانی که در روایات با عنوان کلی «الناس» معرفی می‌شوند و گاهی جزء نزدیک‌ترین افراد قوم و عشیرۀ شیعیان هستند. از این رو مسئلۀ حدود و چگونگی این ارتباط از ابتدا جزء چالش‌های پیش روی جامعۀ تشیع بوده‌است. اگرچه ممکن است ضرورت و حساسیت توجه به این مضامین، در جامعۀ تقریباً یک‌دست شیعی امروز ما به درستی درک نشود؛ در کشورهایی که شیعه و مخالفانش زیست اجتماعی مشترک دارند و یا حتی در معرفی مانیفست شیعه در شیوۀ هم‌زیستی‌ با مخالفانش، مضامینی بسیار راهگشا است. 📜 أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ؛ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى‏، عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ الشَّحَّامِ، قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «اقْرَأْ عَلى‏ مَنْ تَرى‏ أَنَّهُ يُطِيعُنِي‏ مِنْهُمْ وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِيَ السَّلَامَ، وَ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ الْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ، وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ، وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ، وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ، وَ طُولِ السُّجُودِ، وَ حُسْنِ الْجِوَارِ؛ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلى‏ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَيْهَا، بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ‏ يَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَيْطِ، وَ الْمِخْيَطِ؛ صِلُوا عَشَائِرَكُمْ، وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ‏ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ، وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ؛ فَإِنَ‏ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ، وَ صَدَقَ الْحَدِيثَ، وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ، وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ، قِيلَ: هذَا جَعْفَرِيٌّ، فَيَسُرُّنِي‏ ذلِكَ، وَ يَدْخُلُ عَلَيَّ مِنْهُ السُّرُورُ، وَ قِيلَ: هذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛ وَ إِذَا كَانَ عَلى‏ غَيْرِ ذلِكَ، دَخَلَ عَلَيَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ، وَ قِيلَ: هذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛ فَوَ اللَّهِ‏ لَحَدَّثَنِي أَبِي عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنَّ الرَّجُلَ كَانَ يَكُونُ فِي الْقَبِيلَةِ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَيَكُونُ زَيْنَهَا: آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ، وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ، وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِيثِ، إِلَيْهِ‏ وَصَايَاهُمْ‏ وَ وَدَائِعُهُمْ، تُسْأَلُ‏ الْعَشِيرَةُ عَنْهُ‏ فَتَقُولُ‏ مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ؟ إِنَّهُ لَآدَانَا لِلْأَمَانَةِ، وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِيثِ». ---------------- @qranhadisesf @Qoranui
📚بر کرانۀ کافی 🍃 مروری بر باب دوم «کتاب العشره» بَابُ حُسْنِ الْمُعَاشَرَةِ شامل پنج روایت روایات این باب در مقام تشویق به معاشرت نیکو داشتن با دیگران و بیان مصادیق آن است. سخاوتمند بودن، به اصطلاح رایج «دست و پا خیر بودن»، هم‌غذا و هم‌سفره شدن با دوستان، قرض دادن، احترام کردن، حسد و بخل نورزیدن، به دیگران ضرر نرساندن همه از مصادیق معاشرت نیکو است. 📜علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:‏ مَنْ خَالَطْتَ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ يَدُكَ الْعُلْيَا عَلَيْهِمْ فَافْعَلْ. در کتاب النهایه ابن اثیر سه معنا برای عبارت «یدک العلیا» بیان شده‌است: 1. العلیا هی المتعففه و السفلی السائله؛ 2. العلیا هی المنفقه و السفلی الآخذه 3. [العلیا هی المعطیه و] السفلی المانعه. 📜عدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ الْبَيْتُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ1 فِيهِ الْخُرَاسَانِيُّ وَ الشَّامِيُّ وَ مِنْ أَهْلِ الْآفَاقِ فَلَمْ أَجِدْ مَوْضِعاً أَقْعُدُ فِيهِ فَجَلَسَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ كَانَ مُتَّكِئاً ثُمَّ قَالَ يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَمْلِكْ نَفْسَهُ عِنْدَ غَضَبِهِ وَ مَنْ لَمْ يُحْسِنْ صُحْبَةَ مَنْ صَحِبَهُ وَ مُخَالَقَةَ مَنْ خَالَقَهُ 2 وَ مُرَافَقَةَ مَنْ رَافَقَهُ وَ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَهُ وَ مُمَالَحَةَ مَنْ مَالَحَهُ 3 يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ اتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ‏ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ. 1. بيت و منزل‏ غاص‏ بالقوم: ممتلئ 2. ‏ خالقهم‏: عاشرهم بحسن خلق 3. ‏ الممالحة: المؤاكلة. ---------------- @qranhadisesf @Qoranui
🍃درنگی بر نماز یک‌شنبه‌های ماه ذی‌القعده قدیمی‌ترین مدرک این عمل در اقبال الاعمال سید بن طاووس است و محدث قمی در کتاب مفاتیح الجنان، این عمل را از کتاب وی نقل می‌کند. متن روایت چنین است: وجدنا ذلك بخط الشيخ علي بن يحيى الخياط رحمه الله و غيره في كتب أصحابنا الإمامية و قد روينا عنه كلما رواه و خطه عندنا بذلك في إجازة تاريخها شهر ربيع الأول سنة تسع و ست مائة فقال ما هذا لفظه. 📜روَى أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي أُمَامَةَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ الْأَحَدِ فِي شَهْرِ ذِي الْقَعْدَةِ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُرِيدُ التَّوْبَةَ قُلْنَا كُلُّنَا نُرِيدُ التَّوْبَةَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ع اغْتَسِلُوا وَ تَوَضَّئُوا وَ صَلُّوا أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ وَ اقْرَءُوا فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ مَرَّةً ثُمَّ اسْتَغْفِرُوا سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ اخْتِمُوا بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ثُمَّ قُولُوا يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ ثُمَّ قَالَ ع مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ أُمَّتِي فَعَلَ هَذَا إِلَّا نُودِيَ مِنَ السَّمَاءِ يَا عَبْدَ اللَّهِ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَإِنَّكَ مَقْبُولُ التَّوْبَةِ مَغْفُورُ الذَّنْبِ وَ يُنَادِي مَلَكٌ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَيُّهَا الْعَبْدُ بُورِكَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِكَ وَ ذُرِّيَّتِكَ وَ يُنَادِي مُنَادٍ آخَرُ أَيُّهَا الْعَبْدُ تَرْضَى خُصَمَاؤُكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يُنَادِي مَلَكٌ آخَرُ أَيُّهَا الْعَبْدُ تَمُوتُ عَلَى الْإِيمَانِ وَ لَا أَسْلِبُ مِنْكَ الدِّينَ وَ يُفْسَحُ فِي قَبْرِكَ وَ يُنَوَّرُ فِيهِ وَ يُنَادِي مُنَادٍ آخَرُ أَيُّهَا الْعَبْدُ يَرْضَى أَبَوَاكَ وَ إِنْ كَانَا سَاخِطَيْنِ وَ غُفِرَ لِأَبَوَيْكَ ذَلِكَ وَ لِذُرِّيَّتِكَ وَ أَنْتَ فِي سَعَةٍ مِنَ الرِّزْقِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يُنَادِي جَبْرَئِيلُ ع أَنَا الَّذِي آتِيكَ مَعَ مَلَكِ الْمَوْتِ ع أَنْ يَرْفُقَ بِكَ وَ لَا يَخْدِشَكَ أَثَرُ الْمَوْتِ إِنَّمَا تَخْرُجُ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِكَ سَلًّا [سَلَاماً] قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً يَقُولُ فِي غَيْرِ الشَّهْرِ فَقَالَ ع مِثْلَ مَا وَصَفْتُ وَ إِنَّمَا عَلَّمَنِي جَبْرَئِيلُ ع هَذِهِ الْكَلِمَاتِ أَيَّامَ اللَّهِ رَبِّي [أُسْرِيَ بِي‏]. همان‌طور که مشاهده می‌شود در سند روایت، راویان عامه وجود دارند. و همین سبب شده تا برخی این روایت را بدون ریشه در منابع متقدم شیعی و فاقد ارزش عملی بدانند. اما این نگاه افراطی به نظر می‌رسد. زیرا تصریح سید به مشاهدۀ روایت در «کتب اصحابنا» می‌تواند به وجود روایت در منابع قدیمی‌تر اشعار داشته‌باشد. از سوی دیگر صرف وجود راوی سنی در سند، دلیل بر رد روایت نیست. در امالی صدوق نیز روایات متعددی از اهل سنت نقل شده‌است که شاهدی بر پذیرش مبنای وثاقت صدوری، نزد محدثان متقدم شیعه است. علاوه بر آن وجود حدیث موثق در تقسیمات سخت‌گیرانۀ چهارگانۀ حدیثی (صحیح، حسن، موثق و ضعیف)، به معنای اعتبار حدیثی است که راوی آن سنی راستگو باشد. اما آن‌چه شایسته است در معرفی این گونه روایات به مخاطب لحاظ شود؛ توجه به تعادل و تناسب اندام‌وارۀ دین است. به این معنا که در بازنمایی اثر عمل و میزان انگیزۀ شارع به آن، اغراق صورت نگیرد و بزرگی و کوچکی هر عمل تابع تأکید و راهنمایی دین باشد؛ در غیر این صورت، به مرور با چهره‌ای مخدوش و کاریکاتورگونه از سیمای دین مواجه خواهیم شد. @qranhadisesf @Qoranui
أَنَّ یُونُسَ بْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قِیلَ لَهُ: إِنَّ کَثِیراً مِنْ هَذِهِ الْعِصَابَهِ یَقَعُونَ فِیکَ وَ یَذْکُرُونَکَ بِغَیْرِ الْجَمِیلِ! فَقَالَ: أُشْهِدُکُمْ أَنَّ کُلَّ مَنْ لَهُ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین (ع) نَصِیبٌ فَهُوَ فِی‏ حِلٍ‏ مِمَّا قَال. «به یونس‌بن‌عبدالرحمن گفته شد، بسیاری از شیعیان بدگویی تو را می‌کنند و از تو به بدی یاد می‌کنند. یونس گفت: شما را شاهد می‌گیرم هر کسی که از [محبت] امیرالمؤمنین علیه السلام نصیبی برده است، از آنچه گفته، حلالش کردم» (رجال کشی، ص488) چه مبارک است این روز! روز تجلی یافتنِ «هل الدین الا الحب»! محورش آن‌چنان عظیم است که محبت او می‌تواند منشأ صلاح و اصلاح شود. پشتوانۀ حرکت‌های نو و عزم‌های قوی. حکایت یونس‌بن‌عبدالرحمن، نمونۀ ارزشمند و الهام‌بخشی‌ است؛ برای درک ظرفیت عظیمی که این محبت در وجود آدمی می‌تواند ایجاد کند. این روزها غدیر را از این چشم‌انداز نیز بنگریم و به شادی بنشینیم. @qranhadisesf
شیخ مفید (ره) در کتاب فصول المختاره ذیل عنوان «فصل حوار بين الرضا (ع) و المأمون في المباهلة» گفت‌وگویی میان امام رضا (ع) و مأمون نقل می‌کند که امام در پاسخ به پرسش مأمون دربارۀ بزرگ‌ترین فضیلت امیرالمومنین (ع) در قرآن، به آیۀ مباهله اشاره کرده و بدین صورت استدلال می‌کند: «...فَكَانَ نَفْسَهُ بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَفْضَلَ فَوَجَبَ أَنْ لَا يَكُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (امیرالمومنین (ع) به حکم خداوند، نفس نبی است و هیچ یک از خلق خداوند سبحان برتر و بلندمرتبه‌تر از رسول خدا (ص) نیست؛ بنابراین به حکم خدا لازم است هیچ کس از نفس ایشان نیز برتر نباشد.) در ادامه مأمون سؤالی دربارۀ آیه مطرح می‌کند که چنین است: «... فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ: أَ لَيْسَ قَدْ ذَكَرَ اللَّهُ الْأَبْنَاءَ بِلَفْظِ الْجَمْعِ وَ إِنَّمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص ابْنَيْهِ خَاصَّةً وَ ذَكَرَ النِّسَاءَ بِلَفْظِ الْجَمْعِ وَ إِنَّمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص ابْنَتَهُ وَحْدَهَا فَلِمَ لَا جَازَ أَنْ يَذْكُرَ الدُّعَاءَ لِمَنْ هُوَ نَفْسُهُ وَ يَكُونَ الْمُرَادُ نَفْسَهُ فِي الْحَقِيقَةِ دُونَ غَيْرِهِ فَلَا يَكُونُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع مَا ذَكَرْتَ مِنَ الْفَضْلِ» (مأمون: در این آیه خداوند ابناء را به لفظ جمع بیان کرده و در مقابل رسول خدا (ص) فقط دو فرزندش را فراخواند. نساء را با لفظ جمع بیان کرد و رسول (ص) فقط دخترش را فراخواند. چطور جایز نباشد که در این فقره از آیه هم مقصود از «انفس» خود رسول (ص) باشد نه دیگری! و اگر چنین باشد دیگر فضیلتی برای امیرالمومنین (ع) نیست.) امام در پاسخ چنین می‌فرماید: «لَيْسَ بِصَحِيحٍ مَا ذَكَرْتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّ الدَّاعِيَ إِنَّمَا يَكُونُ دَاعِياً لِغَيْرِهِ كَمَا يَكُونُ الْآمِرُ آمِراً لِغَيْرِهِ وَ لَا يَصِحُّ أَنْ يَكُونَ دَاعِياً لِنَفْسِهِ فِي الْحَقِيقَةِ كَمَا لَا يَكُونُ آمِراً لَهَا فِي الْحَقِيقَةِ وَ إِذَا لَمْ يَدْعُ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا فِي الْمُبَاهَلَةِ إِلَّا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ نَفْسُهُ الَّتِي عَنَاهَا اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ وَ جَعَلَ حُكْمَهُ ذَلِكَ فِي تَنْزِيلِهِ» خلاصۀ کلام امام (ع): قاعده این است که فراخواننده کسی غیر فراخوانده‌شده‌ باشد. بنابراین فراخواننده که رسول (ص) است نمی‌تواند با فراخوانده شده (انفس) یکی باشد. مأمون در واکنش به پاسخ امام (ع): «إِذَا وَرَدَ الْجَوَابُ سَقَطَ السُّؤَالُ» @qranhadisesf