🖋 #شعر | یاد یاس
🏴 اگرچه كاسه ى شيرى به دست هاى امام است
🏴 طبيب حاذق كوفه نوشته كار تمام است
🏴 سرم شكسته و راحت شدم ز غربت دنيا
🏴 سلام من به مدينه، به قبر مخفى زهرا
🏴 نماز مسجد كوفه شده بدونِ مؤذّن
🏴 سلام من به مدينه، به قبر كوچك محسن
🏴 غم و مصيبت زهرا ميانِ خانه كمين زد
🏴 درِ شكسته و ميخش مرا شكست و زمين زد
🏴 اگرچه بسته دو چشمم، ولى هنوز به هوشم
🏴 صداى ضربه ى سيلى است، پشتِ پرده گوشم
🏴 زمان آن شده گويم همه وصيّت خود را
🏴 در اين اتاق نماند به غيره بچه ى زهرا
🏴 حسين هست و حسن هستْ پس كجاست ابالفضل
🏴 عزيزْ كرده ى زهرا، عزيزِ ماست ابالفضل
🏴 سپرده ام به غرورش، غرورِ انسيه ها را
🏴 خراش و خدشه نيفتد به روى چادر آن ها
🏴 شده است خيره نگاهم به ديده ى تَرِ زينب
🏴 شده عذاب برايم، غبار معجر زينب
🌺 السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ...
🖊شاعر: ناشناس.
@quran_ac