eitaa logo
موسسه قرآن‌ و عترت علمداران‌نور نبی (ص)
318 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
4 فایل
❀﴾﷽﴿ موسسه قرآن و عترت علمداران نور‌النبی(ص) برگزار کننده کلاسها و کارگاه های قرآنی .فرهنگی .هنری با مجوز رسمی سازمان تبليغات اسلامي استان البرز، محمدشهر راه ارتباطی با ادمین https://eitaa.com/Bakhshayeshy255
مشاهده در ایتا
دانلود
15.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌕💐 💐 ❇️ علیه السلام برطرف کننده غم و اندوه 🎙استاد_رفیعی به مناسبت و علیه السلام https://eitaa.com/quran_AlamdaranNoralNabi
📌 ▫️ در صحن و سرای چون بهشتت آقا، «عجّل لولیک الفرج» می‌چسبد... 💐 سالروز ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت شمس‌الشموس، علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام تبریک و تهنیت باد. علیه السلام مبارک باد. https://eitaa.com/quran_AlamdaranNoralNabi
💠 👈عنایت حضرت امام رضا علیه السلام به سلمانی نیشابور 🔹هنگامی‌که امام رضا علیه السلام به سمت مرو می‌آمدند بعد از نیشابور به کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. بر اساس دستور مأمون، مأموران اجازه ارتباط‌گیری مردم با امام را نمی‌دادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا(علیه‌السلام) شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند. او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا(علیه‌السلام) خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد. پیرمرد سلمانی هنگام آرایش مو‌های امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت می‌کرد که یک لحظه فکر کرد: «ای کاش از امام تقاضای اجرت کند» تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا(علیه‌السلام) با اشاره به سنگی که به‌وسیله آن قیچی خود را تیز می‌کرد آن را تبدیل به طلا کردند. این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من [پشیمان شدم] اجرت دنیوی نمی‌خواهم، من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذرانده‌ام! پیراهنی از شما می‌خواهم که با آن نماز خوانده‌اید و عبادت خدا را کرده‌اید تا کفنم باشد و خداوند به‌واسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد. امام رضا(علیه‌السلام) دستور دادند که یکی از لباس‌هایشان را به سلمانی بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولا! من از سکرات موت می‌ترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند. پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمی‌گیریم. (این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمی‌دارند مخصوصاً که لقب رضا(علیه‌السلام) را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.) 🔸روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا(علیه‌السلام) فرمودند: «لبیک لبیک لبیک» و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد. همای سعادت، همائی واعظ، ص۱۱۵ https://eitaa.com/quran_AlamdaranNoralNabi
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 💐🌸 🌸 تو همین حرم ؛ چه گره هایی که وا شدن خیلیا از اینجا مسافرکربلا شدن 💔 یا علیه السلام به مناسبت و علیه السلام مبارک باد 💐