#قصص_قرآنی
#داستان_قوممدین
#هدایتگریشعیب_سرکشیقوممدین
🏘 #مَدْین شهری بود که در سرزمین معان، نزدیک شام، در قسمت انتهایی حجاز قرار داشت، مردم آن علاوه بر بتپرستی و فساد اخلاقی، در داد و ستدها خیانت و کلاهبرداری میکردند، کمفروشی و خیانت در خرید و فروش، در میانشان رایج بود، و به خاطر حبّ دنیا و ثروتاندوزی، به نیرنگ و حیله دست میزدند و به انواع تباهیهای اجتماعی خو گرفته بودند.
👳♂️ خداوند از میان مردم مَدْین، #حضرتشعیب (علیهالسّلام) را به پیامبری برانگیخت تا آنها را از لجنزار تباهیها برهاند و به سوی توحید و صفا و صمیمیت دعوت نماید.
اهل مدین سخنان او را با مسخرگی و استهزاء رد کردند و گفتند: آیا این نمازی که تو میخوانی ، میگوید ما از خدایان با سابقه خود دست بکشیم؟ یا در اموال خود روش دیگری اتخاذ کنیم ؟ از کمفروشی خودداری و ضرر به خود متوجه نماییم؟
🔰وجود تلاش بسیار شعیب، قوم او لجاجت کردند و با کمال گستاخی در برابر او ایستادند، تا آن جا که او را جاهل و سفیه و کم عقل و ضعیف خواندند و تهدید به اخراج از شهر نمودند.
🔰بعد از اینکه شعیب از ایمان آوردن قومش ناامید شد, از خداوند متعال درخواست کرد که این قوم کافر را به کیفر کفرشان مبتلا کند و دعای او مستجاب شد.
⛈زمینلرزه بسیار شدیدی سرزمین مَدْین را تکان داد و در همین وقت صیحه و فریاد آسمانی شدید آنها را فرا گرفت، و آنها به رو بر زمین افتادند و مردند، به گونهای نابود شدند که گویی هرگز از ساکنان آن دیار نبودهاند.
📒قصههای قرآن (سید محمد صحفی) ص ۱۲۰ تا ۱۲۳
💠💠💠
کانال رسمی دارالقرآن مسجد مقدس جمکران
@quran_jamkaran