#سلام_امام_زمانم💞
السلام علیک یا بقیه الله💚
صبــحدم،
به عـشق دیدار خورشید،
خورشید،
به عـشق دیدار صبحی دوباره،
و من...
بہ عشق دیدار شما
چشمهایمان را باز میکنم...
امام خوب زمانم،
هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت، سلام...
🌺 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
4_6043955610465078337.mp3
12.42M
#خانواده_آسمانی ۴۵
#یقین و #تردید دو نقطهی مقابل یکدیگر هستند که اگر رشد داده شوند؛
اولی انسان را به بلندای مقام امام میرساند
و دیگری، به قعر گودال ذلّت.
⚡️اما اکسیر بسیار قدرتمندی در وجود انسان قرار داده شده، که اگر نحوه استفاده از آن را یاد بگیریم؛ هیچ تردیدی، گریبانمان را نخواهد گرفت.
و آن اکسیر....؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
🌷هفته دفاع مقدس گرامی باد🌷
🍃❤️مقام معظم رهبری:
توصیه میکنم این کتابهایی را که دربارهی شهدا نوشته شده، دربارهی ایثارگران دوران دفاع مقدّس نوشته شده و شخصیّتهای اینها را تشریح میکند، بخوانید؛ هم کتابهای شیرین و پرجاذبهای است، هم ذهن شما را با مسائل بسیاری آشنا میکند.۱۳۹۵/۰۹/۲۳
نقش کتاب یک نقش بیبدیل است، البته بهترین کتابها، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزشهای والا و انقلابی هدایت کند، و امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد۱۳۹۷/۰۲/۲۱
#کلام_بزرگان
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖سوره مبارکه #اسراء، ۱۱
🕋 وَ يَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا :
🌸🍃 ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻛﻪ ﻧﻴﻜﻲﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻰﻃﻠﺒﺪ [ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺍﻣﻮﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺟﻬﻞ ﺑﻪ ﻣﺼﺎﻟﺢ ﻭ ﻣﻔﺎﺳﺪ ﺧﻮﻳﺶ ﮔﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ] ﺑﺪﻱﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻰﻃﻠﺒﺪ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺷﺘﺎﺏ ﺯﺩﻩ ﻭ ﻋﺠﻮﻝ ﺍﺳﺖ.(١١)
#تلاوت
#درمحضرقرآن
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 4 . 5 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْ
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 6 . 7 . 8 )
🌺🍃✨🌸✨🌺🍃
🕋ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ «6»
🦋🦋تمام آبادىهايى كه پيشاز اينها هلاكشان كرديم، (تقاضاى اينگونه معجزات را كردند، ولى همين كه پيشنهادشان عملى شد) ايمان نياوردند، پس آيا اينان ايمان مىآورند؟
🕋وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «7»
🦋🦋و (اى پيامبر! به آنان بگو:) ما (هيچ پيامبرى را) پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه (آنها نيز) مردانى بودند كه ما به ايشان وحى مىكرديم، پس اگر نمىدانيد از اهل اطلاع (و اهلكتب آسمانى) بپرسيد.
نکته ها👇
🔷در آيات قبل، كفّار مىگفتند: «هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»؟ آيا اين مرد، جز بشرى مثل شماست؟ در اين آيه خداوند مىفرمايد: نه تنها اين پيامبر صلى الله عليه و آله بلكه تمام انبياى پيشين نيز انسانهايى بودند كه به آنان وحى مىشده است. بشر بودن با پيامبرى منافاتى ندارد.
🔷چون مشركين با اهل كتاب رابطه خوبى داشتند، خداوند به آنان مىفرمايد: از اهل كتاب (يهود و نصارى) سؤال كنيد.
🔷سؤال از اهل ذكر ورجوع به كارشناس، يك اصل عقلايى است ودر اين آيه مراد از اهل ذكر علماى يهود ونصارى هستند. در روايات سفارش شده كه هر كجا متحير شديد از اهلبيت پيامبر عليهم السلام سؤال كنيد كه آن بزرگواران مصداق كامل اهلذكر هستند.
🔷پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: نه عالم اهل سكوت وكتمان باشد و نه جاهل خاموش. لا ينبغى للعالم أن يسكت على علمه و لا ينبغى للجاهل أن يسكت على جهله و قد قال الله تعالى: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ ... «1»
📚جلد 5 - صفحه 426
📝پیام ها🔰
🔶1- سنّت الهى اين است كه هر كجا كفر و لجاجت باشد قهر الهى خواهد بود. ما آمَنَتْ ... أَهْلَكْناها (ايمان سبب حفظ و بقاى جوامع بشرى است.)
🔶2- با ديدهى عبرت به تاريخ بنگريم. «أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ»
🔶3- تمام انبيا از مردان بودهاند. «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا»
🔶4- به همهى انبيا وحى مىشده وعلم آنان از همين سرچشمه است. «نُوحِي إِلَيْهِمْ»
🔶5- سؤال و پرسش، سفارش دين است. «فَسْئَلُوا»
🔶6- سؤال بايد براى فهميدن باشد، نه چيز ديگر. فَسْئَلُوا ... إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
🔶7- تا از اهلش نپرسيم، به علم نمىرسيم. فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ ...
🔶8- در مسائل اعتقادى ودينى تا رسيدن به علم، كاوش وتحقيق كنيم. فَسْئَلُوا ...
🔶9- عالم بايد در دسترس باشد تا سؤال از او ممكن باشد. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»
🔶10- اهل علم بودن كافى نيست، اهل ذكر بودن با ارزش است. (بسيارند افراد دانشمندى كه از خدا غافلند) «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»
🔶11- در هر كارى اهليّت لازم است، داشتن اطلاعات سطحى، تقليدى وگذرايى كارساز نيست. «أَهْلَ الذِّكْرِ»
🔶12- بر اهل ذكر، راهنمايى مردم واجب است وگرنه امر به سؤال، لغو و بيهوده خواهد بود. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»
📚«1». تفسير درّالمنثور.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🕋وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «8»
🦋🦋و (همچنين) ما آنها را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم و آنان جاويدان نبودند (كه نميرند).
📚جلد 5 - صفحه 427
📝نکته ها👇
🔷از جمله رموز موفّقيّت يك رهبر آن است كه در امور زندگى، در كنار مردم و همانند با آنان باشد تا مردم با ديدن او و برخوردهاى او ساخته شوند.
📝پیام ها🔰
🔶1- انبيا در بعد مادّى و نيازهاى انسانى هيچ فرقى با ساير مردم ندارند. ما جَعَلْناهُمْ ... لا يَأْكُلُونَ
🔶2- انتظار فرشته بودن انبيا و مصلحين و مربيان، توقّعى نابجاست. ما جَعَلْناهُمْ ...
🔶3- ترك غذا و همسر، خواست خدا و اديان الهى نيست. ما جَعَلْناهُمْ ... لا يَأْكُلُونَ
🔶4- مرگ فراگير است، حتّى پيامبران هم ابدى نيستند. «ما كانُوا خالِدِينَ»
-------------------------------------------------
📚 برگرفته از تفسیرنور
#تفسیر
#سوره_انبیاء
❤️🍃
🆔 @QURAN_SOUND114
📎 با ما همراه باشید👆
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑غریب بودن #قرآن بین ما
#سخنرانی کوتاه و شنیدنی حجت الاسلام عالی
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
وجـــودتـان را ...
با #عشق سرشته بودند
و سرنوشت تـــان را با #شهادت ...
گـــــم نخواهیـــم کــــرد ردّ قــــدمهایتان را !
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
📎پ ن : ۳۱ شهـریور
آغاز هفته دفاع مقدس گرامیباد🌷
#شهیدانه
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
19.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این خاطره جالب از هدیه #حاج_قاسم سلیمانی به یک خانمِ کمحجابِ معترض رو حتما ببینید.
«اگر در این کشور کمکاری هست، تقصیر منِ مسئوله، نه رهبرانقلاب. ایشان یکتنه ایستادهاند»
#حجاب
#شهیدانه
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 «تمرینِ امام زمانی»
تا بیعت واقعی با #امام_زمان در زندگیمون نداشته باشیم غیبت حضرت ادامه داره.
🎤استاد عالی
🤲 اللّٰھـُــم ؏جـــِّل لِوَلـیڪَ الفــَرَج
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘ 💥قسمت بیست و هشتم : نماز اول وقت ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸محور همه
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘
💥قسمت بیست و نهم : برخورد با دزد
✔️ راوی : عباس هادی
🔸نشسته بوديم داخل اتاق. مهمان داشتيم. صدايي از داخل کوچه آمد. ابراهيم سريع از پنجره نگاه کرد. شخصي موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
بگيرش... دزد... دزد! بعد هم سريع دويد دم در. يکي از بچه هاي محل لگدي به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمين شد!
🔸تکه آهنِ روي زمين دست دزد را بريد و خون جاري شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد ميكشيد که #ابراهيم رسيد. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سريع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد با هم رفتند مسجد! بعد از #نماز كنارش نشست؛ چرا دزدي ميكني!؟ آخه پول حرام كه...
دزد گريه ميكرد. بعد به حرف آمد: همه اينها را ميدانم. بيكارم، زن وبچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.
🔸ابراهيم فكري كرد. رفت پيش يكي از نمازگزارها، با او صحبت كرد.
خوشحال برگشت و گفت: خدا را شكر، شغلي مناسب برايت فراهم شد.
از فردا برو سر كار. اين پول را هم بگير، از خدا هم بخواه كمكت كند.
هميشه به دنبال #حلال باش. مال حرام زندگي را به آتش ميكشد. پول حلال كم هم باشد #بركت دارد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘
💥قسمت سی ام : شروع جنگ ۱
✔️ راوی : تقی مسگرها
🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. #ابراهيم و برادرش را ديدم. مشغول اثاث كشي بودند.
سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاسم با يك ماشين تداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم.
با تعجب پرسيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مييام.
🔸ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ساعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشكري با يك جيپ آهو، پر از وسايل تداركاتي آمد. علي خرّمدل هم بود. من هم سوار شدم.
موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاث كشي نداشتيد؟!
گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم.
روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با سختي بسيار و عبور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب.
هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باور كند. مردم دست هدسته از شهر فرار ميكردند.از داخل شهر صداي #انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد.
🔸مانده بوديم چه كنيم. در ورودي شهر از يك گردنه رد شديم. از دور بچه هاي #سپاه را ديديم كه دست تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره ميكنند كه سريعتر بياييد!
يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد.
🔸از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملاً پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت.
از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟
من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد!
قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟!
آن #رزمنده هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچ ههاست. امروز صبح عراقيها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند.
🔸حركت كرديم و رفتيم داخل شهر، در يك جاي امن ماشين را پارك كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت #نماز خواند!
ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرسيد: قاسم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي با آرامش گفت: تو كردستان هميشه از #خدا ميخواستم كه وقتي با دشمنان #اسلام و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه #شهادت رو نصيبم كنه! ديگه تحمل #دنيا رو ندارم!
🔸ابراهيم خيلي دقيق به حرفهاي او گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد.
بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد و گفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر.
🔸با هم رفتيم. آنجا پر از سرباز بود. همه مسلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلاً آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند.
آخر صحبتها هم گفتند: هر كي مَرده و #غيرت داره و نميخواد دست اين بعثيها به ناموسش برسه با ما بياد.
🔸سخنان آنها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كردند.قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم.
قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند.
با شليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند.
🔸غروب روز دوم جنگ بود. قاسم خانه اي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به سنگر سربازها نزديكتر باشد. بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم.
شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نماز مغرب شد. هنوز زياد دور نشده بودم كه يك گلوله #خمپاره جلوي درب همان خانه منفجر شد.
گفتم: خدا رو شكر قاسم رفت تو اتاق. اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم كه صداي انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد.
🔸وارد اتاق شديم. چيزي كه ميديديم باورمان نميشد. يك تركش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه #قاسم خورده بود. قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد!
محمد بروجردي با شنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد. آن شب كنار پيكر قاسم، دعاي #توسل را خوانديم.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم