❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
ابراهیم بعد از چند ماه به خانه آمد . سرتا پا خاکی و چشم هایش سرخ شده بود . به محض اینکه آمد ، وضو گرفت و رفت نماز بخواند .
گفتم : حاجی لااقل کمی استراحت کن ، بعد نماز بخوان .
گفت : با عجله آمدم که نماز اول وقتم از دست نرود .
این قدر خسته بود که احساس می کردم ، هر لحظه ممکن است در حال نماز از حال برود .
🌹 #شهید_محمدابراهیم_همت🌹
#شهیدانه
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
🔆 این کار فلسفه داره!
✍ یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور. نمازش که تمام شد، گفتم: «منصور جان، مگه جا قحطیه که برای نماز میآیی وسط بچهها؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم بیام دنبال مُهر تو بگردم!» تسبیح را برداشت و همانطور که میچرخاندش، گفت: «این کار فلسفه داره. من جلوی اینها نماز میخونم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مُهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم یه اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چطور بعداً بهشون بگم بیایین نماز بخونین؟!»
قرآن هم که میخواست بخواند، همینطور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش، قرآن میخواند. همه دورش جمع میشدیم. من هم قرآن دستم میگرفتم و خطبهخط با او میخواندم.
اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت بهجای اینکه چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم.
📚 برگرفته از کتاب «آسمان 5» | #سرلشکر_شهيد_منصور_ستاری به روايت همسر شهید
💚 هدیه محضرشهداصلوات
#شهیدانه #کلام_شهدا
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
شهید کاظم عاملو به ما میگفت :
اگر خوب باشید دیدن امام عصر(عجل الله فرجه)
کار مشکلی نیست.
گفت اگر کارهایی که میگم انجام بدید،
حتماً به آرزوتون میرسید.
«پاک باشید، با وضو باشید،
نماز اول وقت بخوانید و...»
خودش هم بسیار مقید بود که با وضو باشد حتی اگر نیمه شب از خواب بیدار میشد وضو میگرفت و دوباره میخوابید.
📕برشی از کتاب سه ماه رویایی
خاطرات بینظیر شهید کاظم عاملو
📸عکس شهید والامقام کاظم عاملو در کنار شهید سعیدرضا عربی(سمت چپ)❤️
هدیه محضرشهداصلوات
#شهیدانه #کلام_شهدا
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
معمولاً صورت بشاشی داشت. یکبار سر مسئلهای با هم به توافق نرسیدیم. هر کدام روی حرف خودمان ایستاده بودیم که او عصبانی شد، اخم روی صورتش افتاده بود و لحن مختصر تندی به خود گرفت، بعد از خانه زد بیرون... وقتی برگشت دوباره همانطور با روحیه باز و لبخند آمد. بهم گفت: بابت امروز ظهر معذرت میخواهم.
میگفت نباید گذاشت اختلافات خانوادگی بیش از یک روز ادامه پیدا کند...
راوی: همسر #شهید_اسماعیل_دقایقی
#شهیدانه #کلام_شهدا
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️