eitaa logo
مصباح قرآنیان ۳
2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
6.3هزار ویدیو
523 فایل
با سلام اطلاع رسانی کلیه برنامه های قرآنی مرکز قرآن ، عترت و نماز اع س نهاجا به متسابقین و فعالان قرآنی در سطح کل‌ کشور وآموزش قرآن کریم (از مبتدی تاپیشرفته ) با مسابقات جذاب
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مقطعی از تلاوت استاد محمد اللیثی در مقام صبا از سوره احزاب @quranekarim1398
🪐اين جهان منزلگاه اصلى شما نيست! 📿أَلاَ وَ إِنَّ هذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا، وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُکُمْ وَ تُرْضِيکُمْ، لَيْسَتْ بِدَارِکُمْ، وَ لاَ مَنْزِلِکُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لاَ الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ 🟤 «آگاه باشيد! اين دنيايى که شما پيوسته آن را آرزو مى کنيد و به آن عشق مى ورزيد، و آن نيز گاه شما را خشمگين و گاه خشنود مى سازد، خانه و منزلگاه اصلى شما نيست که براى آن آفريده شده و به سوى آن دعوت گرديده ايد» ✍اشاره به اینکه دنياسراى جاويدان و جايگاه اصلى ما نيست ; بلکه منزلگاهى است موقّت که در سفر خود به سوى آخرت در آن مسکن گزيده ايم تا زاد و توشه برگيريم و به سلامت از اين راه پر خوف و خطر بگذريم و به دار آخرت که به فرموده قرآن «لهى الحيوان ; حيات حقيقتى در آن است»، نايل شويم. @quranekarim1398
اسامی برندگان روز هشتم.pdf
196.3K
💫ســــازمــان عقیــدتی سیــــاسی ارتــــش جمـهـــوری اسـلامــی ایــــــران هر روز به ۱۰ نفر از برندگان عزیز این مسابقه(۵ نفر از کارکنان ارتش و خانواده های آنان و ۵ نفر از عموم شرکت کنندگان) هدیه نقدی به مبلغ ۳/۰۰۰/۰۰۰ ریال به قید قرعه تقدیم خواهد شد. 🎁 اسامی برندگان روز هشتم مــــاه مبــــارک رمضــــان 29 اسفند 🗯کانالهای ما را در فضای مجازی دنبال کنید 👇👇👇👇👇👇 🌐https://eitaa.com/joinchat/1198719519Cb202143416 🌐@quranekarim1398
ayatenoor 09.mp3
13.17M
💠 مسابقه پیامکی آیات نور 🔹روز نهم ماه مبارک رمضان 💢اداره ی قــــرآن عتــــرت و نمـــــاز ســـــازمان عقیـــــدتی سیـــــاسی ارتـــــش جمهـــــوری اســــلامی ایــــــــــــران به مناسبت ماه مبارک رمضان برگزار می کند.💢 سوال: با توجه به تفسیر آیه 194 سوره مبارکه اعراف کدام گزینه صحیح نمی باشد؟ 1- انسان در پرستش هر معبودی مخیر است. 2- معبودی شایسته ی پرستش می باشد که نیازهای بنده و مخلوق را برطرف نماید. 3- پرستش دلیل می خواهد و معبود باید برتر و بالاتر از عابد باشد. پخش همزمان در شبکه رادیویی معارف و کانال های ارتش در فضای مجازی 🔹شماره پیامک کارکنان و خانواده های ارتش: ۳۰۰۰۸۳۸۲ 🔹شماره پیامک عموم شرکت کنندگان: ۳۰۰۰۰۵۵۲ 🗯کانالهای ما را در فضای مجازی دنبال کنید 👇👇👇👇👇👇 🌐https://eitaa.com/joinchat/1198719519Cb202143416 🌐@quranekarim1398
15.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استودیو رفت رو هوا😂😂😂 ✨خاطره خنده دار حاج آقا موسوی واعظ @quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوسیس بندری در ازای سوسیس بندری!🌭 ویدیوی جذاب امروز رو که موضوعش آیه ۱۹۴ سوره اعرافه ببینید و برای بقیه هم بفرستید برای دیدن بقیه محتوا‌ها، شرکت در آزمون و ارسال کنش، اینجا رو کلیک کنید تا صفحه این آیه رو تو سایت مسطورا ببینید. ‌‌🌙 برای پیوستن به کانال مسطورا، اینجا کلیک کنید. @quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آغاز سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در جمع اقشار مختلف مردم 🔸بعد منزل نبود در سفر روحانی 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب: نسیم بهار طبیعت و بهار معنویت امروز برای بندگان مومن و صالح قابل استفاده است 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: شما در ماه رمضان به سوی صلاح سیر میکنید 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: ماه رمضان چنین هنری دارد که انسان آگاه راه به مراحل معنوی پیش ببر 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: اقتصاد مسئله اصلی کشور است 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: اگر اقتصاد کشور شکل مطلوبی پیدا کند میتواند در دین و دنیای مردم اثر داشته باشد 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: همت جوانان 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: برای موفقیت از مشارکت مردم به معنای واقعی کلمه استفاده شود 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: بهره‌وری در کشور ما کم است و البته علاج دارد 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تاکید رهبر انقلاب بر مراقبت مسئولین در حوزه مسائل اقتصادی؛ در گذشته کسانی بودند که از امکانات دولتی سوء استفاده کردند. 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: پیشرفت‌ها در صورتی امکان پذیر است که من و شما به آینده امیدوار باشیم 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: من به جوانها توصیه می‌کنم که جلوتر از نقشه دشمن حرکت کنید 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: نباید اختلاف سلیقه و اختلاف سیاسی موجب نفرت پراکنی شود 🔹 اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: بیش از سی هزار نفر در غزه قتل عام میشوند، دنیای غرب نگاه می‌کند و حتی کمک هم می‌کند 🗓اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: تشکیل جبهه مقاومت برای مواجهه با ظلم مستمر جنایتکاران صهیونیسم است 🗓اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: آمریکا در همه‌جای دنیا منفور شد 🗓اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳: ما از مقاومت دفاع می‌کنیم اما آنها خودشان هستند که دارند تصمیم می‌گیرند و حرکت می‌کنند 🗓اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران iqna.ir @iqnanews
📝 🌙 ویژه ماه مبارک رمضان ❓ سوالات روز نهم 9⃣ ماه مبارک رمضان سوال اول: خداوند در سوره مبارکه اعراف آیه ۱۰۷ بر کدام معجزه و توسط کدام پیامبر اشاره دارد؟ 1) زنده کردن مردگان_ حضرت عیسی علیه السلام. 2) ید بیضاء_ حضرت موسی علیه السلام. 3) قرآن_ پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و سلم. 4) اژدها شدن عصا_ حضرت موسی علیه السلام. سوال دوم : خداوند قوم بنی اسرائیل را در آیه ۱۶۰سوره مبارکه اعراف چند گروه معرفی می کند؟ 1) گروه ظالمان و حق پرستان. 2) دارای ۶ گروه. 3) ۱۲ گروه. 4) گروه گمراهان و هدایت شدگان. سوال سوم: نیکوترین نامها طبق آیه شریفه ۱۸۰ سوره مبارکه اعراف متعلق به کیست؟ 1) پرهیزگاران. 2) پیامبران الهی. 3) پیروان راه حق. 4) خداوند متعال.
ارسال پاسخ ها باید به این شکل باشد👇 نام و نام خانوادگی شماره مسابقه گزینه های صحیح فقط به شکل عدد مثال: سوال اول: ۱ در پایان ماه امتیاز ها جمع شده و برگزیدگان اعلام خواهند شد. پاسخ ها به ای دی زیر ارسال شود @S_204_Sh فرصت ارسال پاسخ فقط تا ساعت ۲۴ همان روز هست
🦋 ای در دام عنکبوت 🎬 یک مرد که از لباسش مشخص بود از نظامیان اسراییلی,است از دیوار خانه بالا امد ودر حیاط راباز کرد وچند نفردیگه وارد شدند,فوری خودم را به اتاق خواب رساندم واسلحه ی کمری را که علی بهم داده بود تا برای مواقع اضطراری استفاده کنم زیر لباسم پنهان کردم که صدای در هال بلند شد. خودم رابه در رساندم,بازش کردم وطوری که انگار از خواب بیدار شدم باتعجب گفتم:ببخشید شما؟؟مگه در حیاط باز بود؟شما به چه جراتی وارد خانه ی من شدید؟؟ یکیشان که به نظرمیامد بربقیه ارجحیت دارد جلو امد وگفت:ببخشید خانم هانیه الکمال؟ من:بله امرتان؟ نظامی:ما قصد جسارت نداشتیم اما دکتر انور امر کردند شما را پیش ایشان ببریم وتاکید کردند اگر درخانه را بازنکردید ,از نبود شما درخانه مطمین شویم وگرنه ما قصد بدی نداشتیم. وقتی لحن کلام نظامیه راشنیدم ,کمی خیالم راحت شد ,اما احساس درونم خبراز خطری بزرگ وقریب الوقوع میداد. پس روکردم به مردنظامی وگفتم:شما بیرون بیاستید تا من اماده شوم وباشما بیایم. همه شان از خانه بیرون رفتند,به سرعت گوشی راروشن کردم,هرچه زنگ میزدم علی در دسترس نبود ,پس برایش پیغام گذاشتم وتوضیح دادم چه شده وکجا رفته ام وبرای اطمینان بیشتر هم روی کاغذی یادداشتی نوشتم وگذاشتم روی میز جلوی تلویزیون,تا به محض امدن ببیند. ساعتم را به زهرا داده بودم,پس گردنبند رابه گردنم بستم ویه چاقوی کوچلو اما تیز ,ضامن دار داخل جیب پیراهنم گذاشتم واسلحه کمری را مسلح واماده ,داخل جورابم پنهان کردم,چون حسم بهم میگفت خطری تهدیدم میکند واز وضعیت خانه انور هم مطلع بودم,یک ماده ی خمیری مانند نرمی راکه علی قبلا عملکردش رابرایم شرح داده بود کف دستم پنهان کردم ,که هنگام ورود به خانه به قفل در ورودی خانه انور بزنم تا از بسته شدن کاملش جلوگیری کنم واگر احیانا خطری تهدیدم کرد,از باز بودن در خانه مطمین باشم. زیر لب بسم الله گفتم وباخواندن آیت الکرسی ,سوار ماشین نظامیان شدم. جلوی خانه انور پیاده شدم,یکی از نظامیان تا جلوی در بدرقه ام کرد ودرهمین حین باانور تلفنی صحبت میکرد واصرار داشت که بمانند اما مثل اینکه انور مرخصشان کرده بود. خیلی ارام ومعمولی لنگ در را گرفتم ,که انگار میخواهم از نظامیان خداحافظی کنم,وخیلی نرم,کف دستم راکه ماده ی خمیرمانند بود روی قفل وسوراخ کلید در فشاردادم,وعادی برگشتم وبا سربازان اسراییلی خداحافظی کردم ,در را پشت سرم بستم وکاملا مطمین شدم ,زبانه در جا نرفت. دوباره بسم الله ای گفتم ووارد خانه شدم. دارد.... 💦🌧💦🌧💦🌧
🦋 ای در دام عنکبوت 🎬 انور داخل هال نبود,چند دقیقه ای که گذشت صدای در هال که روبه حیاط بزرگ وازمایشگاه مجهزش باز میشد امد وسرتاس انور پدیدارشد. من:سلام استاد... انور:کجایی هانیه الکمال,چرا گوشیت خاموشه وبا لحنی که احساس کردم حاکی از متلک است ادامه داد:نمیگی این پدر پیرت برای تو واون نوه های عزیزش ,دلتنگ میشه ودرحینی که خنده جنون امیزی میکرد اشاره به درحیاط کرد وگفت ,بیا بریم ازمایشگاه,کار اصلی ما اونجاست.... از لحن کلامش متوجه شدم از چیزی عصبانی ست وخطر بیخ گوشم است ,باخودمذفکر میکردم این چی چی میگفت نوه هایم؟؟؟ ,اما با طمانینه پشت سرش حرکت کردم وگفتم:یه کم خسته بودم,گوشی را خاموش کرده بودم وخواب بودم. انور:پس اون شوهر دلقکت کجا بود؟؟ ازاین طرز,حرف زدن انور جاخوردم واصلا تحمل نداشتم کسی به علی من ,توهین کند,همینطور که وارد ازمایشگاه میشدم ,گفتم:وای استاد شوهرمن ماهه,راجب علی اینجور نگین.... وای, من چی گفتم؟!!خدای من اشتباه کردم....هارون نه علی .... دارد.... 💦🌧💦🌧💦🌧
🦋 ای در دام عنکبوت 🎬 انور سریع برگشت طرفم,انگار منتظر همچین آتویی از طرف من بود...پس درسته...اسمش علی هست درجلد هارون.... با تحکم اشاره کرد تا روی صندلی بنشینم وخودشم روی صندلی روبروم نشست وگفت:ببین هانیه الکمال قلابی که نمیدونم اسمت چی چی هست,اگه ما یهودیها دست توجادوگری وارتباط بااجنه داریم,گویا شما که فکرمیکنم مسلمان باشید جادوی قویتری دارید,طوری من,اسحاق انور این مغزمتفکر اسراییل را همون لحظه اول دیدار جادو کردید که اون لحظه هیچ خواسته ای نداشتم جز اینکه تو درکنارم باشی.... باهر حرف انور پشتم یخ میکرد,پس هوییت ما لو رفته بود,خدای من, علی.....نکنه علی را گرفتند.....همینجور که توافکار خودم غوطه ور بودم ,نا گهان با صدای فریاد انور به خود امدم:ای دخترک بی شرم من تورا مثل دختر خودم میدانستم,میخواستم تمام دنیا رابه پات بریزم,یادته چندماه پیش یه ماده بهت تزریق کردم وگفتم بسیار مفیده برای بدنت؟ یاد اون روز افتادم,درست میگفت دوماه پیش بود...اروم سرم راتکان دادم. انور ادامه داد:ارزوها برات داشتم,چون میدانستم درسن باروری هستی,دارویی بهت تزریق کردم که در زایمان اول صاحب حداقل شش بچه بشی,بله یک شش قلوی ناز وملوس,من بادیدن نوه های رنگ ووارنگ خوشحال میشدم وتوهم با زیاد کردن جمعیت اسراییل ,خدمتی ارزنده میکردی به این قوم برگزیده که یکی از,اهداف بزرگش,افزایش جمعیت با رشد بالا برای خودش وکاهش جمعیت برای مسلمانان بود.... اما تواونی نبودی که من فکر میکردم.... من اشتباه میکردم,اما حالا وقت برای جبران اشتباهم هست... میدانستم که از استرس رنگم مثل گچ سفید شده... انور فریاد زد:نترس دخترک مسلمان...نمیکشمت,میخوام موش ازمایشگاهی خودم بشی وزجر کشت کنم....ودوباره خنده ای از,سرجنون سرداد... دارد.... 💦🌧💦🌧💦🌧
🦋 ای در دام عنکبوت 🎬 انور همینطور که به طرف قفسه های ازمایشگاه میرفت گفت:وقتی صبح بهم خبردادند که بیمارستان صحرایی مورد حمله افراد ناشناسی,قرارگرفته وتمام بچه ها,یعنی گنجینه ی اسراییل را غارت کردند,اصلا فکر نمیکردم که کار تو باشه ,تا وقتی ساعت تورا,همون که توی بی شرف داخلش ردیاب کارگذاشته بودی رابا چشم خودم ندیدم باورم نشد که کار کار دخترمن است ومن ماردر استین پرورش دادم. بااین حرف انور مطمین شدم که بچه ها به سلامت نجات پیدا کردند,لبخندی روی لبم نشست که با بطری ازمایشگاهی که انور به سمتم پرتاب کردوبه سرم برخورد کرد,متوجه انور شدم. انور:اره بخند دخترک جاسوس,بخند که نوبت خنده من هم میرسه,ودوباره فریاد زد:من الاغ همون دفعه که تواورشلیم اون پسرک عماد را از دستم دراوردن واسیرم کردند وتوشدی زورو ونجاتم دادی باید بهت شک میکردم....وای که من,اسحاق انور با شصت سال سن از دخترکی عراقی رودستم خوردم.... اما این راز راهیچ جا برملا نمیکنم وخودم میدانم وتو,شیشه ی بسیارکوچکی را از یخچال ازمایشگاه دراورد وگفت:این را میبینی,یک ویروس جهش یافته است که به شدت مسری هست ,قراره روتو امتحانش کنم تا ببینم عوارض مخربش تا کجاها هست.....وخنده ی وحشتناکی کرد وادامه داد نترس موش کوچلوی من,الان باهات کار دارم,این ویروس را یک وقت دیگه روت امتحان میکنم... کل تنم خیس از عرق شده بود,وزیرلبم زمزمه میکردم(یا صاحب الزمان,ادرکنی ولاتهلکنی) انور از داخل یخچال ازمایشگاه دوتا حباب تزریقی بیرون اورد. اولی را بالا گرفت وگفت:این رامیبینی ,تزریق یک بار ازاین ماده باعث عقیم شدن کامل فرد میشه وحباب دومی را بالا اورد وادامه داد واما اگر با این ماده مخلوط بشه,باعث مرگ جنین نه ماهه هم میشه,جنین چند روزه را طی چندثانیه نابود میکند. خدای من این جانی میخواست اول حساب بچه,یابچه های من رابرسد وبعد.... باید کاری کنم,اما اگر کوچکترین حرکتی کنم ,انور را هوشیارمیکنم ومطمینا بااسلحه ی کمریش کارم راتمام میکند,پس نمیتوانم اسلحه ام را از جورابم دربیارم اما طبق شناختی که از انور داشتم ,اگر روی اعصابش راه میرفتم,تمرکزش را از بین میبردم واینجوری فلجش میکردم و نمیتوانست هیچ کاری انجام دهد وحداقل برای خودم وقت میخریدم...شاید صدام را از میکروفن گردنبند میشنیدند شاید علی بیاد....با به یاد آوردن علی اشک از چشمام سرازیر شد,انور تا گریه ام را دید,در حالی که ماده ی حباب اولی را داخل سرنگ میکشید گفت: چیه مارمولک ترسیدی؟گریه میکنی؟؟ من با جسارتی درصدام گفتم:ترس؟؟!!اونم از ابلیس شکم گنده ای مثل تو؟؟هی چی فکر کردی؟؟من شیعه ی مولا علی ع هستم همون که در خیبر ,قلعه ی یهودیها وصدالبته اجداد تورا با دستان نیرومندش از جا کند وتو که هستی؟تویی که سروسردار ومرادت شیطان است ,شما یک مشت غارتگر وظالمید که حتی سرزمینتان غصبی است,تو وامثال تو برای سلامتیتان ,احکام دین من را رعایت میکنید یعنی حتی ازخود دین درست وحسابی ندارید,شما یک قوم برگزیده خدانیستید,شما یک مشت انگل هستید که درکثافات خودتان میلولید,قوم برگزیده من هستم,شوهرم علی است ,قوم برگزیده شیعیان مولاعلی ع هستند که به زودی زود حجت زنده ی خدا,امام دوازدهم ما همان که شما سعی به دستگیریش دارید,می اید وریشه ی شما را از جا خواهد کند ومیشود انچه که باید بشود وبراستی زمین از آن صالحان است.... به خدا قسم به صدق حرفها ودرستی کلام من اطمینان دارید اما چاره ای جز جنگ ندارید اخر,شما حزب شیطانید وما حزب الله.... درست حدس زدم,انور با شنیدن رجز خوانی من ,خشکش زده بود,حباب دوم دست نخورده بود وسرنگ حاوی موادحباب اول در دستان لرزان انور بود. ناگهان انور مثل گراز وحشی به سمتم حمله ور شد.... دارد... 💦🌧💦🌧💦🌧
🦋 ای در دام عنکبوت... . پایانی از فصل اول: انور به سمتم حمله ور شد,دریک چشم به هم زدن چاقوی ضامن دار را از جیبم دراوردم وهمزمان که چاقو را به شکم گنده انور فرو میکردم,سوزشی شدید در شانه ام حس کردم.... مرتیکه ی شیطان صفت سرنگ را به شانه ام فرو کرده بود وکل موادش راخالی کرد. انور که از حمله ی من غافلگیرشده بود وصدالبته پشیمان که چرا بدن مراحین ورود بازرسی نکرده,درحالی که دستش روی شکمش بود ,عقب عقب رفت وکنار میز ازمایشگاه رسید ,کلیدی رافشار داد که صدای اژیر بلندی درفضا پیچید ,خم شدم اسلحه کمری را از جورابم دراورم که لوله ی,اسلحه ی انور را روبه من گرفته بود دیدم... صدای سفیر گلوله یا گلوله هایی در فضا با صدای اژیر درهم امیخت ودیگر چیزی نفهمیدم.... وقتی چشمانم را باز کردم, خودم را زیرسقف چوبیی یافتم,با شتاب خواستم بلندشوم که سوزشی در بازو همراه دست مهربان علی ,مرا وادار کرد تا بخوابم.... کم کم ,همه چیز داشت یادم میامد...من ....انور...ازمایشگاه....علی.... عه علی که اینجاست.. میخواستم حرف بزنم,تمام توانم را جمع کردم وباصدای ضعیفی پرسیدم:علی,کجا بودی؟من کجام؟اینجا کجاست.... علی:من رفته بودم با مبارزین دیگه اون فرشته های کوچلو رانجات دهم,فرشته های کوچلو جاشون امنه وخدارا شکربه موقع به داد تو رسیدم,یه گلوله به بازوت اصابت کرد امانگران نباش ,خوب میشی,انور هم یک گلوله حرومش کردم والانم ما بیرون از خاک رژیم اشغالگر قدس هستیم...درروستایی نزدیک بیروت در لبنان....سلما نیروهای حاج قاسم ما رانجات دادند....اصلا من وتو جز نیروهای حاج قاسم بودیم....بالاخره باهمین نیروها قدس را فتح میکنیم شک نکن..... خدا راشکر کردم که از دام عنکبوت رها شدم وبا تصویر زیبا ونورانی حاج قاسم که درخیالم شکل گرفت در حالی که باخودم میگفتم:((ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت,,همانا سست ترین خانه ها,خانه ی عنکبوت است)) دوباره چشمانم بهم امد وبخواب رفتم..... .... ………پایان فصل اول…… با ما همراه باشید در فصل دوم پروانه ای در دام عنکبوت با عنوان(ازکرونا تا بهشت) لازم به ذکراست,قهرمانهای فصل دوم رمان هم سلما وعلی و....هستند. 💦🌧💦🌧💦🌧