eitaa logo
مصباح قرآنیان ۳
1.9هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
508 فایل
با سلام اطلاع رسانی کلیه برنامه های قرآنی مرکز قرآن ، عترت و نماز اع س نهاجا به متسابقین و فعالان قرآنی در سطح کل‌ کشور وآموزش قرآن کریم (از مبتدی تاپیشرفته ) با مسابقه جذاب آیدی رئیس مرکز قرآن، عترت و نماز ا.ع.س نهاجا: @smmostafavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۰ تیر ۱۴۰۳ میلادی: Wednesday - 10 July 2024 قمری: الأربعاء، 4 محرم 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹فتوی شریح قاضی ملعون به قتل امام حسین، 61ه-ق 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا عاشورای حسینی ▪️21 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️31 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️46 روز تا اربعین حسینی ▪️54 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ✅ با ما همراه شوید... @quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
38.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز اول برگزاری مرحله مقدماتی مسابقات قرآن کریم نهاجا در ستاد و قرارگاه پشتیبانی نهاجا با حضور و سخنرانی ریاست محترم عقیدتی سیاسی حجت‌الاسلام مهران رادمهر 🔹 وبا حضور پرشور وتحسین برانگیز کارکنان پایور و وظیفه ،جوانان و نوجوانان قرآنی در رشته های حفظ نیم جزء تا کل قرآن کریم و قرائت تحقیق و ترتیل ،اذان و مفاهیم برگزار گردید. 🔹 قرآن عترت و نماز عقیدتی سیاسی ستاد و قرارگاه پشتیبانی نهاجا @quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ درس عاشورا 🔰 شکستی در کار نیست وقتی کار برای خدا باشد @quranekarim1398
💚بالاخره یک روز همه دل‌ها به دست او زنده خواهد شد! 🔻فرازی از دعاهای امام هادی علیه‌السلام: 🔸خداوندا، دل‌های مرده را به دستان مهدی زنده کن و تمایلات مختلف را به وسیله او هماهنگ ساز و زنگار ظلم را از سر راه خود محو فرما تا به بهترین شکل، حق و حقیقت به دستان او آشکار شود و از نور حکومت او، باطل و اهل باطل نابود شوند تا آنجا که از ترس احدی، کوچکترین حق و حقیقتی مخفی نماند! 🔹... أَحْیِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَیْتَةَ وَ اجْمَعْ بِهِ الْأَهْوَاءَ الْمُتَفَرِّقَةَ وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ حَتَّی یَظْهَرَ الْحَقُّ عَلَی یَدَیْهِ فِی أَحْسَنِ صُورَتِهِ وَ یَهْلِکَ الْبَاطِلُ وَ أَهْلُهُ بِنُورِ دَوْلَتِهِ وَ لَا یَسْتَخْفِیَ لِشَیْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ. 📚 مصباح الزائر: ص ۴۸۰. 🌼 @quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - غم دل - پویانفر.mp3
5.5M
بنشین تا به تو گویم زینب غم دل با تو بگویم زینب بعد من قافله سالار تویی خواهر من 🎙 🔊 🌟 💔 @quranekarim1398
حجت‌الاسلام والمسلمین مهران رادمهر ریاست محترم عقیدتی سیاسی ستاد و قرارگاه پشتیبانی نهاجادر افتتاحیه مسابقات مقدماتی قرآن کریم گفت: قرآن به عنوان معجزه جاویدان پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله برترین کتاب شناخت و معرفت است، کتاب انسان سازی و تربیت که تمامی راههای رستگاری در آن یادآوری شده است . قرآن کتاب نور، روشنایی و حکمت است که سعادت و نیک بختی انسانها را در پرتو عمل به مضامین بلند و نورانی خود تضمین نموده است; پاداش پیروان خود را بهشت برین و کیفر مخالفین خود را آتش قهر و غضب پروردگار معرفی کرده است . اهداف قرآن والاترین اهداف و ویژگیهای آن، برجسته ترین ویژگیهاست . در یک کلام آنچه که انسان در راستای رسیدن به قرب الهی نیاز دارد، در این کتاب هدایت وجود دارد عقیدتی سیاسی ستاد و قرارگاه پشتیبانی نهاجا (قرآن ،عترت و نماز)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه صدای از خرابه به کاخ یزید رسید؟ 🔰 برشی از سخنرانی به مناسبت سالروز شهادت حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها @quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهج البلاغه حکمت 323 - علل انحراف خوارج 🌺 وَ قَالَ عليه‌السلام وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى اَلْخَوَارِجِ يَوْمَ اَلنَّهْرَوَانِ بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ 🍀و درود خدا بر او، فرمود: (در جنگ نهروان هنگامى كه از كنار كشتگان خوارج مى‌گذشت فرمود) بدا به حال شما! آن كه شما را فريب داد به شما زيان رساند. (پرسيدند چه كسى آنان را فريفت، اى امير المؤمنين عليه السّلام‌؟ فرمود) 🌺اَلشَّيْطَانُ اَلْمُضِلُّ وَ اَلْأَنْفُسُ اَلْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ 🍀شيطان گمراه كننده، و نفسى كه به بدى فرمان مى‌دهد 🌺غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِي وَ وَعَدَتْهُمُ اَلْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ اَلنَّارَ ❇️ آنان را با آرزوها مغرور ساخت، و راه گناه را بر ايشان آماده كرد، و به آنان وعدۀ پيروزى داد، و سرانجام به آتش جهنّم گرفتارشان كرد. @quranekarim1398
▪️حکم مداحی به سبک آهنگ غربی 🔻 مداحی و مولودی خوانی به سبک آهنگ‌های غربی و مطرب چه حکمی دارد؟ ✅ اگر صدا را طوری در گلو بیندازد که غنا محسوب شود، یعنی صدا همراه با ترجیع و طرب بوده و مناسب مجالس لهو و گناه باشد، خواندن به این صورت و گوش دادن به آن حرام است. @quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺️شورای عالی قرآن وطرح منزلت نماز در قرارگاه پشتیبانی نهاجا برگزار شد 🔹️دراین جلسه که در هفته عفاف و حجاب و باتوجه حمله به مسجدگوهرشادبه دستور رضاخان درسال 1314اتفاق افتاده است ، برگزار شد فرمانده این یگان گفت: 🔸️همراهی باقرآن کریم ومأنوس بودن با این کتاب آسمانی باعث هدایت همه می‌شود ونیز در تعالی روح انسان تأثیر بسزایی دارد ،اگر رضاخان دستور حمله به مردم بی گناه در مسجد گوهرشاد رامیدهد،به این دلیل است که از درسها وعبرتهاوپیامهای این کتاب آسمانی بهره ای نبرده ،وگرنه همراه شدن با قرآن کریم ،موجب نجات انسان از هلاکت است. @quranekarim1398
زن، زندگی، آزادی قسمت دهم: سحر سوار ماشین پلیس شد و ماشین حرکت کرد به طرف کلانتری.. رنگ او مثل دو دختر کناری اش، مانند گچ سفید شده بود و در ذهنش دنبال بهانه ای میگشت تا بتواند با توسل به آن از چنگ پلیس بگریزد، ذهنش آنقدر درگیر بود که اصلا نفهمید کی به کلانتری رسیدند. جلوی درب کللنتری غلغله بود، یک لحظه به ذهن سحر رسید که از شلوغی استفاده کند و در حین ورود به کلانتری فلنگ را ببندد و از مهلکه بگریزد، با این فکر لبخندی کمرنگ روی لبانش نقش بست. به محض پیاده شدن، سحر به آرامی خودش را به طرفی کشید که جمعیت بیشتر بود و در همین هنگام، صدای همان مأمور زن بلند شد، خانم کجا؟! در کلانتری از اونوره و با این حرف، سحر فهمید که فرار بی فرار وارد کلانتری شدند و مستقیم به سمت اتاقی هدایت شدند. داخل اتاق که بیشتر شبیه یک سالن بود، صندلی های زیادی چیده بودند که دختران و زنانی که پوششان شبیه به سحر بود، آنجا بودند. سحر روی صندلی نشست، به نظر می رسید برای توبیخ شدن باید مناظر نوبت باشند. چند مإمور زن هم در اطراف و جلوی درب به چشم میخورد و هیچ راه گریزی نبود. زنها و دخترها یکی یکی جلو میرفتند و بعد از معرفی هود و دادن گوشی موبایل به ماموران به جایی دیگر راهنمایی میشدند. دقایق به کندی می گذشت اما بالاخره نوبت سحر رسید. از جا بلند شد و جلوی میز مأمور پیش رویش ایستاد و با لکنت گفت: ب... ب... بخدا منو اشتباهی گرفتین مأمور پلیس که سرش روی برگه روی میز خم بود، سرش را بالا گرفت و نگاهی به موهای افشان و صورت آرایش کرده سحر انداخت و گفت: از واهر پیداست که واقعا اشتباهی اینجا هستید... سحر همزمان دست و سرش را تکان داد و گفت: به جان مادرم دو تا از این اغتشاشگرها منو به زور سوار ماشینشون کردند و داشتند میبردند، روسری هم همونا از سرم درآوردند، شانس اوردم ماشین پلیس زسید وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرم میمود مامور پلیس که انگار به حرفهای سحر شک کرده بود سری تکان داد که از بدشانسی سحر در همین هنگام ناگهان.... ادامه دارد.. 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
زن زندگی آزادی قسمت یازدهم: ناگهان گوشی سحر زنگ خورد و سحر با شک و تردید دست داخل جیب مانتویش کرد و گوشی را بیرون آورد، چشمش به شماره روی گوشی خیره مانده بود که مأمور روبرویش، گوشی را از دست سحر گرفت و گفت: مگر جلو در گوشی هاتون را ندادین؟ سحر شانه ای بالا انداخت و با من و من گفت: از من نگرفتن... مامور پلیس اول نگاهی سرسری به گوشی انداخت و ناگهان نگاهی عجیب به سحر انداخت و گفت: از خارج کشور هست... در همین حین ماموری دیگه به آنها نزدیک شد و بدون آنکه بداند چه بحثی بین آنها است نگاه تندی به سحر انداخت و گفت: عه موش معرکه گیر هم که به دام افتاد، با اون میدان داری که میکردی فکر کردم زرنگ تر از این حرفایی و رو به مامور پشت میز گفت: اینو یک راست ببرین بازداشتگاه، خودم شاهد هنرمایی هاش بودم... سحر که به شانس بدش لعنت می گفت با لکنت گفت: ا... ا... اشتباه میکنید، منو چند تا اراذل دزدیدن چرا باور نمی کنید؟! در همین حین مامور پشت میز بلند شد و گفت: ببینم همین اراذل نیستن که الان از خارج کشور باهات تماس گرفتن؟! و سحر دوباره به بخت بدش لعنت گفت، آخه بعد از اینهمه انتظار، درست همین موقعی که گیر پلیس افتاده بود، جولیا هم میباست به او زنگ بزنه؟! سحر خوب می دانست الان به هر کسی هم قسم بخورد، محال است که پلیس باور کند این زنگ خارج کشور هیچ ربطی به اغتشاش نداره... سحر با خود فکر می کرد الان اینا فکر میکنن که سحر لیدر اغتشاشات هست که از خارج کشور دستور میگیره اما نمی دانستند... سحر غرق در افکارش بود که دو تا مامور زن پلیس، انگار یک فرد جانی را گرفته باشند، دو طرف او را گرفتند و به سمت دیگری از کلانتری راهنمایی کردند. ادامه دارد.. 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
زن زندگی آزادی قسمت دوازدهم: سحر با ترس و بهت اطراف را نگاه می کرد، او را وارد اتاقی کردند که هیچ کس نبود، داخل اتاق شد و قبل از اینکه در را ببندند، با پایش مانع بسته شدن در شد و گفت: میشه بگین منو چرا اینجا آوردین؟ چرا مثل بقیه بازجویی نکردین؟ لااقل به خانواده ام خبر بدین... یکی از مامورین پاکتی را به طرف سحر داد و گفت: این روسری را بپوش لااقل مامورین مرد که برا بازجویی میان، حرمت نگه دارین و مامور دیگر بی انکه جوابی به سوالات سحر بدهد در را بست و قبل از اینکه درب کامل بسته شود گفت: فعلا حرف نزن، برو یه گوشه بشین، عجب اعتماد به نفسی داری تو.. در اتاق بسته شد و صدای چرخش کلید نشان از زندانی شدن سحر میداد. دخترک نگاهی به اتاق کرد، اتاقی که تقریبا شش متری بود و کف آن با موکت کرم رنگی که جای جایش لکه های سیاه رنگ به چشم می خورد، پوشیده شده بود و پنجره ای بسیار کوچک نزدیک سقف تعبیه شده بود که از آن نور کم جانی وارد اتاق میشد. کمی جلو رفت و کلید برق را زد و لامپ صد وسط اتاق روشن شد.. سحر گوشه دیوار نشست و همانطور که آه کوتاهی می کشید به سقف خیره شد... یعنی قرار بود چه بلایی سرش بیاد؟ با خودش می گفت کاش امروز قلم پام میشکست و نمی آمدم راهپیمایی.... کاش لااقل مثل بچه آدم فقط ناظر بودم و جو گیر نمیشدم و میدان داری نمی کردم... و کاش که جولیا همین امروز زنگ نمیزد... و با یاد آوری اون تماس، پشتش شروع به لرزیدن کرد... یعنی واقعا چه چیزی انتظارش را می کشید؟! وااای اگر بابا بفهمه درجا سکته میکنه.... اگر بیاد و منو آزاد کنه، حتما یه زهر چشم درست حسابی ازم میگیره و شاید از همه چیز محروم بشم و مجبورم کنه با اولین خواستگار سر سفره عقد بنشینم، اونم تازه اگر خواستگاری وجود داشته باشه... هزاران فکر به مغز سحر خطور کرده بود و دقایق به کندی می گذشت... بعد از گذشت ساعتی، صدای چرخش کلید بلند شد، سحر که انگار در عالمی دیگر بود، مانند فنر از جاپرید و قبل از باز شدن درب، صاف سرجایش ایستاد. در اتاق باز شد، مامور پلیس که خانم و ناآشنا بود، سرش را داخل اتاق کرد و گفت: دنبال من بیا... سحر آب دهانش را به سختی قورت داد و سرش را به نشانه بله تکان داد و بی صدا به دنبال او راه افتاد.. 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌷 آیت‌الله : ◼️هرآنچه موجب یادآوری مصائب (عـــلیه‌الــــسلام) شود از الــهـــی است؛ و تا زمانی که با فـــعلی که به‌خودی‌خود حـــــــــرام است، انجام نشود، خداوند و رسول او‌ صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله، آن را دوست دارند. 📚 رحمت واسعه، ص٣٨١ @quranekarim1398
بازدید ریاست محترم مرکز قرآن عترت و نماز اداره عقیدتی سیاسی نهاجا از روند برگزاری مسابقات قرآن کریم و ثبت نمرات در سالن سینمای شهدای نهاجا شهرک سازمانی شهید شجاعی (قصر فیروزه ۱) عقیدتی سیاسی ستاد و قرارگاه پشتیبانی نهاجا (قرآن عترت و نماز )
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان @quranekarim1398 ┄┅─✵💔✵─┅┄