♨️خواندنی
🔸دوران امام مجتبی (ع) و حادثهی صلح آن بزرگوار با معاويه، يا آن چيزی که به نام صلح ناميده شد، حادثهی سرنوشت ساز و بینظيری در کل روند انقلاب اسلامی صدر اسلام بود. ديگر ما نظير اين حادثه را نداشتيم.
🔸انقلاب اسلام، يعنى تفكر اسلام و امانتى كه خداى متعال به نام اسلام براى مردم فرستاد، در دورهی اول، يك نهضت و يك حركت بود و در قالب يك مبارزه و يك نهضت عظيم انقلابى، خودش را نشان داد و آن در هنگامى بود كه رسول خدا اين فكر را در مكه اعلام كردند و دشمنان تفكر توحيد و اسلام، در مقابل آن صف آرايى نمودند؛ براى اينكه نگذارند اين فكر پيش برود.
🔸پيامبر، با نيروگرفتن از عناصر مؤمن، اين نهضت را سازماندهى كرد و يك مبارزهی بسيار هوشمندانه و قوى و پيشرو را در مكه به وجود آورد. اين نهضت و مبارزه، سیزده سال طول كشيد. اين، دورهی اول بود.
📚کتابانسان۲۵۰ساله
#امامشناسی
#امامحسن
@quranekarim1398
♨️ خواندنی
بعد از صلح امام حسن مجتبى (ع) كار به شكلى هوشمندانه و زيركانه تنظيم شد كه اسلام و جريان اسلامى، وارد كانال آلودهاى كه به نام خلافت و در معنا سلطنت، به وجود آمده بود؛ نشود. اين، هنر امام حسن مجتبی (ع) بود. امام حسن مجتبى (ع) كارى كرد كه جريان اصيل اسلام ـ كه از مكه شروع شده بود و به حكومت اسلامى و به زمان اميرالمؤمنين و زمان خود ایشان رسيده بود ـ در مجراى ديگرى، جريان پيدا بكند؛ منتهی اگر نه به شكل حكومت، زیرا ممکن نبود، لااقل دوباره به شكل نهضت جريان پيدا كند. اين، دورهی سوم اسلام است.
اسلام، دوباره نهضت شد. اسلام ناب، اسلام اصيل، اسلام ظلم ستيز، اسلام سازش ناپذير، اسلام دور از تحريف و مبرا از اينكه بازيچهی دست هواها و هوسها بشود، باقى ماند؛ اما در شكل نهضت باقى ماند. يعنى در زمان امام حسن (ع) فكر انقلاب اسلامى كه دورهاى را طى كرده بود و به قدرت و حكومت رسيده بود؛ دوباره برگشت و يك نهضت شد.
📚کتابانسان۲۵۰ساله
#امامشناسی
#امامحسن
@quranekarim1398
♨️خواندنی👌
🔅السلام علی محالّ معرفة الله؛ سلام بر محل های معرفت خدا🔅
«محالّ» جمع محلّ و «معرفت» به معنای اطلاع یافتن از چیزی و علم پیدا کردن به خصوصیات و آثار آن است. اما معرفت یعنی تمیز دادن شیء از غیر خودش. به همین سبب، خداوند «معروف» خواهد شد و «عرفتُ الله» یعنی ادراک ذات ربوبی با اوصافش نه ادراک ذات به تنهایی، به طوری که قابل تمیز از غیر باشد.
قرآن کریم هدف خلقت را منحصراً عبادت می داند: « وما خلقت الجن والإنس إلاّ لیعبدون » (ذاریات،56) جنّ و انس را خلق نکردم، جز برای اینکه مرا عبادت کنند. عبودیت، به معنای وابستگی بیقید و شرط بنده به مولاست؛ به گونهای که چیزی از خود نداشته باشد و با همه وجود، مطیع و تسلیم او گردد؛ نه دنبال تمایل قلبی خود باشد و نه در مقابل معبود، به اندیشه خود تکیه کند.
امام باقر(ع) فرمود: «إنّما یعبدالله من عرف الله»(بحار، ج27، ص57) بدین ترتیب، هدف خلقت، معرفت الله است. بالاترین ارزش نیز همین معرفت است؛ به گونهای که در میان علوم و معارف، معادلی برای آن نمیتوان یافت. در نتیجه، قلبی که ظرف معرفت الله باشد، بهترین و با ارزشترین ظرف است و چون هر ظرفی به قدر معرفتی که دارد، می ارزد و هیچ قلبی به اندازه قلب ائمه اطهار (ع) نسبت به خدا معرفت ندارد، پس هیچ قلبی به اندازه آن قلبهای مطهّر نمیارزد. آنها بهتر از هر کس دیگری خدا را میشناسند و بهترین وسیله برای کسانی که در صدد شناخت خدا هستند، شاگردی در مکتب ائمه اطهار(ع) است
📚ادبفنایمقربان، ج۲
#امامشناسی
@quranekarim1398
♨️خواندنی👌
🔅و مساکن برکة الله؛ و مسکن های برکت خداوند🔅
«مساکن» جمع مسکن و بر آرامش و قرار دلالت میکند و واژه «برکت» دوام، بقا و عدم زوال است. امور مادّی تمام میشود و بقا و دوامی ندارد به همین سبب، واژه برکت غالباً در امور معنوی به کار میرود.
🔸 مفهوم برکت
هر نعمتی که خداوند به کسی داده است، اعم از مال، فرزند، علم و ... ممکن است خیر و برکت داشته باشد و موجب دوام و بقای یاد، نام و آثار آن متنعّم گردد و ممکن است بدون برکت باشد و چنین اثر و ثمری نداشته باشد.
🔸 جایگاه برکت
ائمه(ع) واسطه هر نعمتند و بدین ترتیب، هم اصل نزول هر نعمتی به وساطت آنهاست و هم برکت داشتن هر نعمتی که خود نعمتی دیگر است، به وساطت آنهاست. اگرچه هر مؤمنی برای مؤمن دیگر، برکت است: «إنّ المؤمن برکةٌ علی المؤمن»(بحار، ج2، ص283) لیکن ویژگی ائمه(ع) در این است که نه تنها خودشان برکتند، بلکه واسطه هر برکتی هستند و نعمت های مادی و معنوی خداوند به یُمن وجود آنها برکت پیدا میکند و مبارک میگردد و اساساً برکت نعمتهای الهی در وجود مبارک آنان قرار و آرام میگیرد.
همانطور که مخزنهای الهی متعدّد است، برای خیر و فیض الهی نیز چند مبدأ و مخزن ترسیم میشود. چیزی که سبب دوام فیض و یا خود، فیض دائم و پایدار است، برکت نامیده میشود و کسی که مخزن چنین مصدر و مقرّ چنین منشأ خیری باشد، مسکن برکت نامیده میشود و چون اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مخزن برکتند، آنان مساکن برکت الهی هستند.
📚ادبفنایمقربان، ج۲
#امامشناسی
#شرحزیارتجامعهکبیره
♨️خواندنی👌
🔅و معادن حکمة الله؛ و معدن های حکمت خداوند🔅
«معادن» جمع معدن و «حکمت» از ریشه «حکم» به معنای «منع» است. حِکمت که بر وزن «فِعلة» است و دلالت بر نوع خاصّی از حکم میکند نیز از آن جهت حکمت نامیده میشود که انسان را از جهل باز میدارد.
🔸معادن حکمت
رسول اکرم(ص) و سایر انبیای الهی، معلّمان حکمت هستند که به بشریت حکمت آموخته اند و خداوند نیز به هر کس که بخواهد، حکمت عطا میکند: «یؤتی الحکمة من یشاء»(بقره، 269) لکن امتیاز ائمه(ع) بر دیگران، این استکه آنان معدن تکوّن و تشکیل حکمت و منبع جوشش آن هستند؛ یعنی آنچه از فیوضات الهی که تنزّل میکند، باید در معدن وجود ائمه(ع) ذخیره شود تا بعد از ترقیق، مورد استفاده دیگران قرار گیرد. یعنی از آنجا باید بجوشد و هر کسی به مقدار توان و استعداد خود از آن بهره ببرد. با توجه به اینکه یکی از شئون رسول اکرم(ص) تعلیم کتاب و حکمت است، #ائمه_اطهار(ع) نیز وارث این شأن آن حضرت هستند و معلّم کتاب و حکمت شمرده میشوند. به بیان دیگر، رسول اکرم(ص) حکمت را به تعلیم مستقیم الهی دریافت کرده و ائمه(ع) از او ارث برده اند، در حالی که دیگران از مجرای تعلیم و تعلّم بشری به مقدار محدودی از این خیر بزرگ دست یافتهاند. تفاوت علوم ارثی با علوم تعلیمی بشری، هم در کمّیت و پایان ناپذیری و هم در کیفیت و خطاناپذیری آنست و غرض آنکه انبیای الهی، چراغهای فروزان و چشمههای جوشان حکمتند و اهل بیت (ع) وارثان اصیل آن ذوات مقدّسند.
📚ادبفنایمقربان، ج۲
#امامشناسی
#شرحزیارتجامعهکبیره
@quranekarim1398
♨️خواندنی👌
🔅و حفظة سرّ الله؛ و حافظان سرّ خدا🔅
«حفظة» از ریشه «حفظ» به معنای نگهداری چیزی از ضایع شدن و تلف گشتن است. «سرّ» مقابل «اعلان» است و به چیزی گفته میشود که کتمان میگردد.
🔸عالمان اسرار
مراحل گوناگون خلقت، حقایقی را در خود نهفته دارد که برخی از آنها با حواس ظاهری یا تعقّل و اندیشیدن به دست میآید، لیکن بسیاری از آنها نه با حواس ظاهری و تجربه، فهمیدنی است و نه به صید تعقّل و تفکّر در میآید. اینها همان اسرار نظام هستی است که ممکن است هر یک از موجودات عوالم مختلف خلقت، حامل بخشی از آنها باشد و حتی ممکن است خودش نیز نداند که سرّی را در خود نهفته دارد.
خداوند به مجموعه نظام هستی علم حضوری دارد. به همین دلیل، عالِم به همهی اسرار است. لیکن بخشی از این اسرار اختصاص به او دارد و علمِ کسی به آن راه ندارد؛ مانند علم به ذات حق تعالی و خصوصیات آن. بخش دیگر این اسرار در اختیار بندگان شایسته قرار میگیرد و معصومین (ع) بیش از هر کسی از این علوم و اسرار، بهرهمند شدهاند.
🔸 معنای حفظ اسرار
حفظ اسرار، دو معنا دارد:
1- برخورداری از قدرت فهم، تجزیه و تحلیل معارف و اسرار بلند و تسلیم شدن در برابر آن؛ 2- پرهیز از اشاعه و انتشار بیحساب اسرار و معارف الهی و دارا بودن قدرت برخورد مناسب با طالبان و متقاضیان؛ زیرا اسرار الهی، گوهرهای گرانبهایی است که برخی از آنها را به هیچ کس نمیتوان گفت؛ زیرا هیچ کس تاب تحمّل آن را ندارد.
📚ادبفنایمقربان، ج۲
#امامشناسی
#شرحزیارتجامعهکبیره
@quranekarim1398
🔸توحيد، وادى بسيار باعظمتى است؛ اما در چنين وادى باعظمتى، باز از مؤمنين و مسلمين و موحدين خواستهاند كه با تكيه به تفكر و تدبر و تعقل، پيش بروند. واقعا هم عقل و تفكر مىتواند انسان را پيش ببرد. البته در مراحل مختلف، عقل به نور وحى و نور معرفت و آموزشهاى اولياى خدا، تجهيز و تغذيه مىشود؛ ليكن بالاخره آنچه كه پيش مىرود، عقل است. بدون عقل، نمىشود هيچ جا رفت. ملت اسلامى، در تمام دوران چند صدسالهاى كه چيزى به نام خلافت، بر او حكومت مىكرد ـ يعنى تا قرن هفتم كه خلافت عباسى ادامه داشت، البته بعد از انقراض خلافت عباسي، باز در گوشه و کنار، چيزهايي به نام خلافت وجود داشت؛ مثل زمان مماليک در مصر و تا مدتها بعد هم در بلاد عثماني و جاهاي ديگر ـ آن چيزى كه مردم احتياج داشتند بفهمند، اين بوده كه عقل را قاضى كنند، تا بدانند آيا نظر اسلام و قرآن و كتاب الهى و احاديث مسلمه راجع به اولياى امور، با واقعيت موجود تطبيق مىكند، يا نه؟ اين، چيز خيلى مهمى است.
📚کتابانسان۲۵۰ساله
#امامشناسی
#امامحسن
@quranekarim1398
🔰تقدیر الهی برای حکومت اهلبیت🤔
🔸حضرت صادق (ع) میفرمايد: وَقَّتَ هذَا الأمرَ في السبعین، یعنی تقديرات الهى اين بوده كه با فاصلهی سى سال از شهادت اميرالمؤمنين (ع) و ده سال بعد از شهادت امام حسين(ع) امر حكومت به دست اهل بيت برگردد. منتها، نتيجهی به اين بزرگى، كِى حاصل میشود؟ وقتى مردم، مقدماتش را با اراده و با تصميم خودشان فراهم كرده باشند. خداى متعال كه با كسى قوم و خويشی ندارد! كارى كه به عهدهی مردم بود، انجام نگرفت. كارى كه به عهدهی امام حسن و امام حسين بود، آنها انجام دادند؛ اما كارى كه به عهدهی خواص بود از عبدالله جعفر و عبدالله عباس تا بقيه انجام نشد. حتى همانهایی كه بعد به كربلا آمدند و همراه با امام حسین (ع) جنگيدند، در زمان جناب مُسلم، كارى كه بايد میکردند، نكردند. كوتاهى كردند، واِلا مسلم آ نطور نمیشد. بايد قضيه را تمام میکردند كه نكردند.
خُب؛ اين نكردنها، موجب شد كه حادثهی كربلا پيش آيد!
بعد حضرت می فرمايد: «فَلَمّا أن قُتِلَ الحُسَین اشتدَّ غَضَبُ اللهِ تَعالى عَلَى أهلِ الأرضِ فَأخَّرَهُ إلى أربَعينَ وَ مِائَة. يعنى عقب افتاد ظاهراً؛ به نظرم به سال ۱۴۰ رسید. يعنى هفتاد سال عقب افتاد. سالهایی است كه بنیعباس بر سر قدرت بودند. يعنى معلوم میشود كه صلح امام حسن زمينهاى براى یک كار بزرگ شد والا ائمه، اينطور نبود كه قضيه را رها كنند.
قضيهی ولايت و حكومت، مگر كوچك بود؟! اساس و محور دين، اين بود. منتها ديگر اين وضع پيش آمد.
📚کتابانسان۲۵۰ساله
#امامشناسی
#امامحسن
@quranekarim1398