eitaa logo
آموزش مجازی قرآن
847 دنبال‌کننده
520 عکس
360 ویدیو
18 فایل
#آموزش_مجازی #قرآن #روخوانی #روانخوانی #صوت #لحن #تجوید #حفظ #مفاهیم #تدبر #آموزش_قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃ادامه زندگی و قبض روح ادریس (ع) آرزوی ادریس برای ادامه زندگی به خاطر شکرگزاری فرشته‎ای از سوی خداوند نزد ادریس علیه السلام آمد و او را به آمرزش گناهان و قبولی اعمالش مژده داد. ادریس بسیار خشنود شد و شکر خدای را به جای آورد، سپس آرزو کرد همیشه زنده بماند و به شکرگزاری خداوند بپردازد. فرشته از او پرسید: «چه آرزویی داری؟» ادریس گفت: «جز این آرزو ندارم که زنده بمانم و شکرگزاری خدا کنم، زیرا در این مدت دعا می‎کردم که اعمالم پذیرفته شود که پذیرفته شد، اینک بر آنم که خدا را به خاطر قبولی اعمالم شکر نمایم و این شکر ادامه یابد». فرشته بال خود را گشود و ادریس را در برگرفت و او را به آسمانها برد. اینک ادریس زنده است و به شکر گزاری خداوند اشتغال دارد.[1] مطابق بعضی از روایات، ادریس علیه السلام پس از مدتی که در آسمانها بود، عزرائیل روح او را در بین آسمان چهارم و پنجم قبض کرد، چنان که خاطر نشان می‎شود. 🍃قبض روح ادریس علیه السلام امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از فرشتگان، مشمول غضب خداوند شد. خداوند بال و پرش را شکست و او را در جزیره‎ای انداخت. او سالها در آن جا در عذاب به سر می‎برد تا وقتی که ادریس علیه السلام به پیامبری رسید. او خود را به ادریس علیه السلام رسانید و عرض کرد: «ای پیامبر خدا! دعا کن خداوند از من خشنود شود، و بال و پرم را سالم کند». ادریس برای او دعا کرد،‌او خوب شد و تصمیم گرفت به طرف آسمانها صعود نماید اما قبل از رفتن، نزد ادریس آمد و تشکر کرد و گفت: «آیا حاجتی داری که می‎خواهم احسان تو را جبران کنم». ادریس گفت: «آری،‌دوست دارم مرا به آسمان ببری، تا باعزرائیل ملاقات کنم و با او انس گیرم، زیرا یاد او زندگی مرا تلخ کرده است.» آن فرشته،‌ ادریس علیه السلام را بر روی بال خود گرفت و به سوی آسمانها برد تا به آسمان چهارم رسید، در آن جا عزرائیل را دید که از روی تعجب سرش را تکان می‎دهد. ادریس به عزرائیل سلام کرد، و گفت: «چرا سرت را حرکت می‎دهی؟» عزرائیل گفت: «خداوند متعال به من فرمان داده که روح تو را بین آسمان چهارم و پنجم قبض کنم، به خدا عرض کردم: چگونه چنین چیزی ممکن است با این که بین آسمان چهارم و سوم، پانصد سال راه فاصله است، و بین آسمان سوم و دوم نیز همین مقدار. (و من اکنون در سایه عرش هستم و تا زمین فاصله فراوانی دارم و ادریس در زمین است، چگونه این راه طولانی را می‎پیماید و تا بالای آسمان چهارم می‎آید!!). آنگاه عزرائیل همان جا روح ادریس علیه السلام را قبض کرد. این است سخن خداوند (در آیه 57 سوره مریم) که می‎فرماید: «و رفعناه مکانا علیا؛ و ما ادریس را به مقام بالایی ارتقا دادیم.[2]» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: در شب معراج، مردی را در آسمان چهارم دیدم، از جبرئیل پرسیدم: «این مرد کیست؟» جبرئیل گفت: «این ادریس است که خداوند او را به مقام ارجمندی بالا آورده است». به ادریس سلام کردم و برای او طلب آمرزش نمودم، ‌او نیز بر من سلام کرد و برایم طلب آمرزش نمود.[3] 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 [1] . ارشاد القلوب دیلمی، ج 2، ص 326. [2] . تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 350 و 349. [3] . همان مدرک، ص 350. 📚نرم افزار دانشنامه قرآنی
🍃مبارزه ادریس (ع) با طاغوت عصرش 🍃ادریس علیه السلام تنها به عبادت و اندرز مردم اکتفا نمی‎کرد، بلکه به جامعه توجه داشت که اگر ظلمی به کسی شود، از مظلوم دفاع کند و در برابر ظالم، ایستادگی نماید. به عنوان نمونه به داستان زیر توجه نمایید: 👑در عصر او پادشاه ستمگری حکومت می‎کرد، ادریس و پیروانش از اطاعت شاه سر باز زدند و مخالفت خود را با طاغوت، آشکار ساختند، از این رو آنها را از طرف دستگاه آن شاه جبار، به عنوان «رافضی» (یعنی ترک کننده اطاعت شاه) خواندند. 🌳روزی شاه با نگهبانان خود در بیابان، به سیر و سیاحت و شکار مشغول بود که به زمین مزروعی بسیار خرم و شادابی رسید، پرسید: «این زمین به چه کسی تعلق دارد؟» اطرافیان گفتند: «به یکی از پیروان ادریس». شاه، صاحب آن ملک را خواست و به او گفت: این ملک را به من بفروش. او گفت: من عیالمند هستم و به محصول این زمین محتاج‎تر از تو می‎باشم و به هیچ عنوان از آن دست نمی‎کشم. 👑شاه بسیار خشمگین شد، و با حال خشم به قصرش آمد، چون همسرش او را خشمگین یافت، علت را پرسید و او جریان را بازگو کرد و با همسرش در این مورد به مشورت پرداخت، و به این نتیجه رسیدند که رهنمودهای ادریس، مردم را بر ضد شاه، پر جرئت و قوی دل کرده است. 👑همسر شاه که یک زن ستمگر و بی‎رحم بود گفت: «من تدبیری می‎کنم که هم تو صاحب آن زمین شوی و هم مردم با تبلیغات وارونه، رام و خام شوند»، شاه گفت: «آن تدبیر چیست؟» ⚔زن که حزبی بنام «ازارقه» (چشم کبودها) از افراد خونخوار و بی‎دین تشکیل داده بود، به شاه گفت: «من جمعی از حزب «ازارقه» را می‎فرستم تا صاحب آن زمین را به این جا بیاورند و همه آنها شهادت بدهند که او آیین تو را ترک کرده، در نتیجه کشتن او جایز می‎شود، تو نیز او را می‎کشی و آن سرزمین خرم را تصرف می‎کنی». ⚔شاه از این نیرنگ استقبال کرد و آن را اجرا نمود و پس از کشتن آن شیعه ادریس، زمینهای مزروعی او را تصرف و غصب نمود. 🍃حضرت ادریس از جریان آگاه شد و شخصا‌ نزد شاه رفت و با صراحت به او اعتراض کرده آیین او را باطل دانست و او را به سوی حق دعوت نمود، و سرانجام به او گفت: «اگر توبه نکنی و از روش خود برنگردی، به زودی عذاب الهی تو را فرا خواهد گرفت، و من پیام خود را از طرف خداوند به تو رساندم». 👑همسر شاه، به او گفت: «هیچ ناراحت مباش، من نقشه قتل ادریس را طرح کرده‎ام، و با کشتن او رسالتش نیز باطل می‎شود.» ⚔آن نقشه این بود که چهل نفر را مخفیانه مامور کشتن ادریس کرد، ولی ادریس توسط ماموران مخفی خود، از جریان آگاه شد و از محل و مکان همیشگی خود به جای دیگر رفت، و آن چهل نفر در طرح خود شکست خوردند و مدتها گذشت تا این که عذاب قحطی، کشور شاه را فرا گرفت 🍂کار به جایی رسید که زن شاه، شبها به گدایی می‎پرداخت تا این که شبی سگها به او حمله کردند و او را پاره پاره نموده و دریدند. بلای قحطی نیز بیست سال طول کشید و سرانجام، آنها که باقی مانده بودند به ادریس و خدای ادریس ایمان آوردند و کم کم بلاها رفع گردید. و ادریس علیه السلام پیروز شد.[1] [1] . اقتباس از کمال الدین شیخ صدوق، ص 76 و 77. اقتباس از کمال الدین شیخ صدوق دانشنامه قرآن کریم