#دعای_مادرم
💠🔹زندگی ام سر و سامان گرفته بود، ولى گمشدهاى داشتم، دنياى من خوب بود ولى آرامش را گم كرده بودم.
💠🔹 روزى از روزها با خود فكر كردم كه چرا من گرفتار دنيا شدهام، احساس كردم كه دنيا دل مرا ربوده است و من اسير آب و گل شدهام.
💠🔹در خلوت خود بيشتر فكر كردم، گويا من خودم را گم كرده بودم... من خيلى ضرر كردم، میتوانستم رشد كنم، تا ملكوت خدا پر بكشم، ولى دل به چه بسته بودم؟
💠🔹 به دنيايى كه به هيچكس وفا نكرده است، عاشق بیوفاترين چيزها شدم.
من دچار غفلت شده بودم،
🔹از پوچیها و بیخبریها، وامانده شده بودم.
🔹 از رنگهايى كه بوى آسمان نمیدهند، دلگير بودم،
🔹از حرفهايى كه نتيجهاى جز گمراهى ندارد، خسته شده بودم.
⁉️به كجا بايد فرار میكردم؟
⁉️ از چه كس و چه چيزى بايد فرار میكردم؟
🔹 از دوستانى كه به زنجير دنيا در آمدهاند؛
🔹 از هياهوها؛
🔹 از مسابقه دنياخواهى
⁉️ كجاست آن چشمه آرامش؟
⁉️ چه كسى به من بیپناه، پناه میداد؟
⁉️ من چه بايد میكردم؟
💠🔹 مدّتى كه فكر كردم، به اين نتيجه رسيدم: «بايد براى اين گرفتارى خود، نماز استغاثه به حضرت فاطمه عليها السلام را بخوانم!». برخاستم، وضو ساختم و به نماز ايستادم... .
📚 برگرفته از کتاب دعای مادرم نوشته مهدی خدامیان
#صحیفه_فاطمیه
#دعاهای_حضرت_زهرا
#نماز_استغاثه
✅ @Quranmeead | میعادچی