هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتادم)
«اى بندگان خدا! از نافرمانى خدا بپرهيزيد و قبل از آنکه مرگ، فرصت را از شما بگیرد، ذخایری از کارهای خوب برای خودتان فراهم کنید و به وسیلهی چيزى که از دست شما میرود، چيزى را که براى شما جاودان میماند خريدارى کنيد. از اين منزلگاهِ دنيا، کوچ کنيد که به شدّت براى کوچ دادنِ شما اقدام شده است و آماده مرگ باشيد که بر شما سايه افکنده است و از کسانى باشيد که آنها را صدا زدند و آنها بيدار شدند و دانستند که دنيا، سراى ابدى آنان نيست، لذا آن را با سراى آخرت مبادله کردند؛ اينها همه به خاطر آن است که خداى سبحان شما را بيهوده نيافريده و بى هدف رها نکرده است»
(نهجالبلاغه، خطبه ۶۴)
شرح:
حضرت در این خطبه به مردم هشدار میدهد که مراقب گذشتِ سریعِ عمر و زوال دنیا و هدفى که براى آن آفریده شدهاند باشند. ایشان برای تحقّق این مطلب، شش نکته را بیان میکنند؛
۱- شما بنده خدا هستید، و بنده بودن با نافرمانی سازگار نیست.
۲- در مسابقهی میان «انسان» و «مرگ» با سوار شدن بر مرکب اعمال صالح، بر مرگِ خود سبقت بگیرند و زود به مقصد برسند.
۳- دنیا و کالایش ناپایدار و زوال پذیر است، ولى آخرت و نعمتهایش ابدى و ماندگار، پس در معاملهای عاقلانه، ناپایدار و ازبینرفتنی را بفروشید، و ماندگار و ابدی را بخرید.
۴- دنیا منزلگاهى است که کاروانی به صورت موقت در آنجا ساعتی استراحت میکند و سپس آماده سفر و کوچ میشود، و قافله سالار نیز، او را براى یک سفر سریع آماده مى سازد.
۵- در این سفر مهم و طولانی، قافله سالار، به کاروانیان هشدار میدهد که تا آنجا که میتوانند خود را آماده سازند و وسایل لازم را برای سفر تهیّه کنند.
۶- صدای رفتن و نصیحت دلسوزان را بشنوید و زندگی خود را بر اساس آن تنظیم کنید.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و یکم)
«فاصلهی ميان شما و بهشت و جهنم، فقط فرارسيدن مرگ است. و قطعاً مقصدى که گذشتنِ لحظات، فاصله آن را کم میکند، بسيار کوتاه است. و پایان زندگی که گذشتِ شب و روز، آن را به پيش میراند، به سرعت فرا میرسد. و مسافرى که به زودى با سعادت و خوشبختى، يا با شقاوت و بدبختى به مقصد میرسد، بايد بهترين آمادگى را براى استقبال از او داشت. حال که چنين است در اين جهان، از دنیا، براى خود زاد و توشه برگیرید که فرداى قيامت خود را با آن حفظ کنيد»
(نهجالبلاغه، خطبه ۶۴)
شرح:
حضرت در این بخش بیان میفرماید: اگر به شما هشدار دادم که با انجام کارهای نیک، آماده مرگ شوید، بخاطر این است که فاصله میان شما، و بهشت و جهنم، بسیار کوتاه است، و در یک لحظه مرگ فرا میرسد و بر اساس اعمالی که داشتید، خود را در میان بهشت یا جهنم میبینید. و مرگ که دریچه بهشت و دوزخ است، از انسان دور نیست، اما اکثر مردم غالب از این نکته مهم و انسانساز غافلند، و عمر خود را بدون دستاوردی مفید از دست میدهند.
«محقّق نراقى» در کتاب «مثنوی طاقدیس» مینویسد: انسانی حیلهگر به سراغ بقّالى رفت و از او قیمت گردو را سئوال کرد. بقّال گفت: هر هزار گردو، ۱۰ دِرهَم است. پرسید: قیمت صد عدد چند است؟ گفت: یک درهم. پرسید: قیمت ده گردو چند است؟ گفت: یکدهم درهم. پرسید: قیمت یک گردو چقدر است؟ گفت: قیمتى ندارد. مرد گفت: اگر قیمتى ندارد، یک گردو به من بده! بقال، یک عدد گردو به او داد. او برگشت و یکى دیگر خواست، بقال یک گردوی دیگر به او داد. برای بار سوم درخواست کرد، ولی بقّال به او کفت: ای حقهباز میخواهی سرمایه من را با این حیله، از چنگم درآوری. سپس مرحوم نراقی مینویسد: «اگر از عمر ما چهل سال باقى مانده باشد، و کسى بگوید این چهل سال را با چه معامله میکنی، میگوییم: اگر تمام دنیا را به من بدهى، عمرم را به تو نمیدهم. ولى این انسانِ نادان، این عمر عزیز را که از ماه، سال و روز تشکیل یافته، تدریجاً مفت و رایگان از دست میدهد.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و یکم)
«... پس، بنده بايد از پروردگارش پَروا داشته باشد، خودش را نصیحت کند، توبه را مقدّم نماید، و بر شهوات خود چيره شود؛ زيرا مرگ او، از نظرش پنهان است و آرزويش او را فريب مى دهد. شيطان همواره مراقب اوست و گناه را در نظرش جلوه میدهد، تا مرتکب شود، و او را در آرزوى توبه نگه میدارد، تا آن را به تأخير بیاندازد و هنگامى که مرگ بر او هجوم میآورد، در غافلترين حالت باشد. اى واى بر انسانِ غافلى که عمرش حجتى بر ضدّ اوست (و در قيامت گواهى میدهد که همهی امکانات در اختيار او بود، امّا از آنها استفاده نکرد)، و واى به حال انسانى که روزگارش (که بايد سرچشمهی سعادت او شود)، او را به بدبختی بکشاند. از خداوند سبحان میخواهیم که ما و شما را از کسانى قرار دهد که هيچ نعمتى آنها را مست و مغرور نمیسازد و هيچ هدفى آنها را از اطاعت فرمان پروردگار باز نمیدارد و بعد از فرا رسيدن مرگ، پشيمانى و اندوه به آنها روى نمیآورد»
(نهجالبلاغه، خطبه ۶۴)
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و سوم)
«اى مسلمانان! لباس زيرين خود را ترس از خدا (و احساس مسؤليّت در برابر دشمنان حق)، و لباس رويين خود را آرامش و خونسردى قرار دهيد. دندانها را بر هم بفشاريد که مقاومت جمجمهها را در برابر ضربات دشمن بيشتر میکند. زِره را (با کلاهخود و ساعد بند) کامل کنيد، و شمشيرها را قبل از کشيدن از غلاف، تکان دهيد (تا به آسانى از غلاف درآيد)، با خشم و بیاعتنایی به دشمن نگاه کنید، و به هر طرف حمله کنید و ضربه بزنيد، تا غافلگير نشويد. از فاصلهی نزديک - با لبه تيز شمشير -، حمله نماييد و با حرکت روبه جلو، شمشير را به دشمن برسانيد»
(نهجالبلاغه، خطبه ۶۵)
شرح:
اولین نکتهای که حضرت بر آن تأکید میکند، ترس از خدا و احساس مسؤلیّت در برابر فرمان اوست.
دومین دستور حضرت، حفظ آرامش و خونسردى است؛ زیرا هرگونه اضطراب و دستپاچگى در میدان جنگ، نشانهی ضعف، و باعث جرأت دشمن میشود.
سومین دستور این است که دندانها را بر هم بفشارید؛ زیرا این کار باعث رفعِ ترس و وحشت از انسان میشود و نیز عضلات و استخوانهای سر را محکم نگاه مى دارد، تا در برابر ضربات دشمن، آسیب کمترى ببیند.
در چهارمین نکته، حضرت اشاره به فراهم ساختن ساز و برگ جنگى، به طور کامل مینماید.
نکته پنجم مربوط به آمادهسازیِ سلاحهای جنگی و امتحان آنها قبل از جنگ است.
ششمین نکته پیرامون چگونگی نگاه کردم به دشمن است. انسان در جنگ باید نگاهی از روی بیاعتنایی به دشمن داشته باشد، که نتیجه این کار، عصبانی کردم دست و نیز نشان دادن قدرت خود است.
هفتمین مطلب درباره وارد کردن ضربه به نقاط مختلف ، و پرهیز از تمرکز بر روی یک نقطه در هنگام جنگ است.
هشتمین دستور، تنظیم فاصله با دشمن است.
نهمین نکته این است که باید یک گام به جلو گذاشت و شمشیر را بر پیکر دشمن وارد کرد.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و چهارم)
«بدانيد شما در پيشگاه خداوند قرار داريد (و خدا اعمال شما را میبیند و در مسير حق از شما حمايت میکند) و همراه و همگام با پسر عموى پيامبر خدا (ص) هستيد، پس پیدرپی (بر دشمن) حمله، و از فرار شرم کنید. چون فرار از جهاد، ننگى است که در نسلهایِ آیندهی شما نيز میماند و آتشى است که در روز حساب، دامان شما را فرا میگیرد. با آغوش باز از شهادت استقبال کنيد و با آرامش به سوى آن گام برداريد. به اين گروهِ انبوه و مرکز تجمّع دشمن و خیمه گاهِ عظيم (و پر زرق و برق معاويه) به شدّت حمله بريد و بر قلب آن بتازيد. چرا که شيطان در گوشه و کنار آن پنهان شده است و دستى براى حمله، رو به جلو، و پايى براى فرار، به عقب نهاده است. محکم بايستيد و مقاومت کنيد، تا حق بر شما آشکار گردد، و (بدانید که) شما (از دشمنانتان) برتريد؛ خدا با شما است و از اَعمال نيکتان چيزى نمى کاهد (بلکه به عالیترین وجه، به آن پاداش مى دهد)».
(نهجالبلاغه، خطبه ۶۶)
شرح:
نکته اول: این احساس که انسان در حضور مولایی قرار دارد که بر هر چیز قادر و از همه چیز عالم است، هم به انسان قدرت مى بخشد که تنها نیست و هم توجّه به مسئولیتها را بیشتر میکند.
نکته دوم: شما با پسر عمویِ پیامبر (ص) همراه هستید، بنابراین در حقّانیت خود و مسیرى که در پیش دارید، کمترین تردیدى به خود راه ندهید و با قدرت به پیکار با دشمنان بپردازید.
نکته سوم: پیدرپی به دشمن حمله کنید؛ زیرا توقع نداشته باشد که شاکلهی دشمن فرو بریزد.
نکته چهارم: هرمز فکر فرار به ذهن خود راه ندهید؛ زیرا لکهی ننگی برای شما و نسلِ شما میشود.
نکته پنجم: شهادت، گمشدهی اهل ایمان است. پس نه تنها از شهادت نهراسند، بلکه با آغوش باز از آن استقبال کنید.
نکته ششم: در حملاتِ خود، قلب لشگر دشمن را هدف بگیرید؛ زیرا اگر حمله از گوشه و کنار، و با ترس و احتیاط شروع شود، دشمن جسور میگردد. اما اگر حملهای برقآسا به قلب سپاه دشمن و مرکز فرماندهى آن بشود، روحیه آنها را درهم میشکند و به سرعت شکست میخورند.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و پنجم)
«(هنگامى که خبر شهادت «محمّد بن ابى بکر» والى اميرالمؤمنین (ع) در مصر، به آن حضرت رسيد، فرمود:)
میخواستم «هاشم بن عُتبه» را زمامدار مصر کنم و اگر او را والى آن منطقه کرده بودم، عرصه را بر آنها (لشکر معاويه) خالى نمى گذارد و به آنها فرصت نمیداد، (ولى فشار گروهى از افراد مانع این کار شد). با اين حال، «محمّد بن ابی بکر» را نکوهش نمیکنم. او مورد علاقهی من بود و در دامان من پرورش يافت»
(نهجالبلاغه، خطبه ۶۸)
شرح:
این سخن به وضوح نشان میدهد که امام علی (علیه السلام) با تمام محبت و اعتمادی که به «محمّد بن ابیبکر» داشت، - بهویژه به خاطر صفا و صداقت او -، ترجیح میداد از شخصی قویتر مانند «هاشم بن عُتبه» استفاده کند. «هاشم» نه تنها در شجاعت از «محمّد بن ابی بکر» برتر بود، بلکه تجربهی بیشتری نیز داشت. با این حال، به نظر میرسد برخی از اصحاب امام، بر انتخاب «محمّد بن ابی بکر» اصرار داشتند. یکی از دلایل این فشار، فرزندی محمّد از «ابوبکر» و شناخت بیشتری بود که مردم مصر از ابوبکر داشتند. همچنین، او در ماجرای عثمان در کنار مردم مصر قرار گرفت و در تلاشهای آنان برای دادخواهی همکاری داشت.
امام علی (علیه السلام) به خوبی میدانست که محمّد بن ابیبکر کم سن و سال و کم تجربه است. محمد، علیرغم امتیازات فراوانش، مقاومت او در برابر چالشها به اندازهی هاشم نبود. اما یاران و اصحاب امام به این خصوصیات او واقف نبودند و حضرت تحت فشار قرار دادند که محمّد را به عنوان استاندار مصر انتخاب کند. این فشارها مشابه آنچه در داستان «حکمتین» رخ داد، به امام تحمیل شد، که بعد از مشاهدهی نتایج منفیِ آن، پشیمانی نصیب آنان شد، هرچند که این پشیمانی دیگر سودی نداشت.
در جبههی حق، اصل و اساس تبعیت از تشخیصِ رهبر الهی است.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و ششم)
شکایت امیرالمومنین (علیه السلام) از لشکریان و یارانش؛
«چقدر با شما مدارا کنم!؟ مانند مدارا کردن با شترانِ تازه کار، که از سنگينى بار، پشتشان مجروح مى شود؟! و يا همچون لباسِ کهنه و فرسودهای که هر وقت گوشهای از آن را بدوزند، از جای ديگری پاره میشود؟! هر زمان گروهى از لشکريان شام به شما نزديک میشوند، هريک از شما در را به روى خود میبندد و همچون سوسمار در لانهی خود میخزد و يا مانند کفتار - که در خانهی خود پنهان شده است -، مخفى میشود. به خدا قسم! ذليل آن کسى است که شما ياورِ او باشيد، و آن کس که به وسيله شما (به سوى دشمن) تيراندازى کند، همچون کسى است که تيرى بى پيکان و بدون پايه پرتاب کند. به خدا سوگند! جمعيّت شما در میدانگاههایِ شهر (و مجالس بَزم) زياد است، ولى در میدان ِ نبرد، کم است. من به خوبى میدانم چه چيز شما را اصلاح مى کند و کژى هاى شما را راست مى نمايد، ولى هرگز اصلاحِ شما را، با تباه ساختن خويش، جايز نمیدانم. خداوند صورتهای شما را بر خاک مذلّت بگذارد و بهرهی شما را (از حيات سعادتمندانه) نابود کند. شما آنگونه که باطل را میشناسید، نسبت به حق شناخت نداريد و آنچنان که در راه از بین بردنِ حق کوشا هستيد، براى از بین بردنِ باطل اقدام نمیکنید»
(نهجالبلاغه خطبه ۶۹)
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و هفتم)
«درحالیکه نشسته بودم، خواب چشمانم را فراگرفت. ناگهان رسول خدا (ص) را دیدم. عرض کردم: اى رسول خدا! چقدر کژیها و دشمنیها از امّتت ديدم!!! پیامبر فرمود: آنها را نفرين کن! عرض کردم: خداوند بهتر از آنان را به من بدهد و به جاى من، شخص بدى را بر آنها مسلّط کند»
(نهجالبلاغه، خطبه ۷۰)
شرح:
گاهی اوقات، ناسپاسی و طغیان برخی گروهها به حدّی میرسد که تمام مسیرهای رحمت و فیض را بر خود مسدود میکنند و تنها گزینهای که باقی میماند، عذاب و محرومیت از نعمتها است. در این شرایط، نفرین به عنوان یک واکنش حکیمانه تلقی میشود. در تاریخ انبیا مشاهده میکنیم که با وجود صبر و شکیبایی فراوانشان، در مواردی خاص، به نفرین به عنوان آخرین راهکار روی میآوردهاند. به عنوان مثال، حضرت نوح (ع) پس از نهصد و پنجاه سال تلاش در تبلیغ، نهایتاً گفت: «پروردگارا، هیچ کافری را بر زمین زنده نگذار». این امر نشاندهندهی شدت آزارهایی است که او متحمّل شده بود. نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد، ادب امام علی (ع) در برابر پیامبر (ص) است. او قبل از هر اقدامی برای نفرین، از پیامبر(ص) اجازه گرفت، و سپس اقدام به نفرین کرد.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و هشتم)
«ای مردم عراق! وضعیت کنونی شما همانند زنی است در اواخر بارداری، جنین خود را سقط کند. همچنین سرپرست او نیز از دنیا رفته و خود او نیز در بیوگیِ طولانی، عمرش به پایان رسیده است و میراثش را نزدیکترین بستگانش به ارث میبرند (زیرا نتوانسته فرزندی سالم از خود به جای بگذارد).
آگاه باشید! قسم به خدا، من به میل و ارادهی شخصیِ خودم به سمت شما نیامدهام؛ بلکه شرایط اضطراری و ضرورتها مرا به سوی شما سوق داده است. به من گزارش رسیده است که برخی از شما میگویند: «علی خلاف و دروغ میگوید!» خداوند شما را بکُشد! من تا حالا به چه کسی دروغ بستم!؟ آیا نسبت دروغ به خدا دادم، درحالیکه - به خدا قسم - اولین ایمان آورنده به او بودم!؟ یا نسبت دروغ به پیامبرش دادم، درحالیکه نخستین تأیید کننده و تصدیق کنندهی او بودم!؟
نه، به خدا قسم! وضعیت اینگونه نیست (که منافقانِ نابینا) تصوّر میکنند. آنچه من بیان کردهام، حقیقتی است که شما یا از آن بیخبر بودید، و یا توان درکِ آن را نداشتید. وای بر حالِ گویندهی این سخنانِ نادرست! اگر آنها ظرفیت و درک لازم را داشتند، این علوم، دانشها و معارفِ والا را بدون هیچ هزینهای در اختیارشان قرار میدادم. «و به زودی از حقیقت این امر آگاه خواهید شد».
(نهجالبلاغه، خطبه ۷۱)
شرح:
دقّت در این سخنان و بررسى تاریخ زندگى حضرت (ع) بعد از پیامبر (ص) نشان میدهد که همان منافقان عصر رسول خدا (ص) یا کسانى که در مسیرِ آنها گام برمیداشتند، همان نسبتهایی را که به پیامبر (ص) میدادند، به على (ع) نیز میدادند. یعنی سیاست کلانِ و در بسیاری از موارد، سیاستهای جزئی جبههی باطل در مقابله و مبارزهی با جبههی حق، سیاستی ثابت است که در طول تاریخ بارها آن را بکار برده و تودههای اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده، و از دور سران جریانِ حق پراکنده کردهاند.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و نهم)
«مگر او (مروان) پس از قتل عثمان با من بيعت نکرد!؟! من نيازى به بيعت او ندارم، دست او، دست يهودى است! اگر (امروز) با دستش بيعت کند، (فردا) با پشت خود پيمانش را بر باد مى دهد. بدانيد او حکومت کوتاهى خواهد داشت؛ همچون مقدار زمانى که سگى بينى خود را با زبانش میلیسد. او پدرِ قوچهایِ چهارگانه است و امّت اسلام به زودى از دست او و پسرانش روز خونينى خواهند داشت»
( نهجالبلاغه، خطبه ۷۳)
شرح:
مروان بن حَکَم، یکی از چهرههای برجسته مخالف اهل بیت (ع) و از حامیان سرسخت بنیامیّه به شمار میرفت. او پسرعموی عثمان بود و در دوران خلافت عثمان، مرتکب سوءاستفادههای مالی فراوانی از بیتالمال شد. پس از عثمان، مروان برای مدتی از سوی معاویه به ولایت مدینه منصوب شد و سپس پس از مرگ معاویة بن یزید، به مقام خلافت رسید. پدر مروان، «حکم بن ابیالعاص»، به دلیل افشای اسرار پیامبر اسلام (ص)، توسط پیامبر از مدینه تبعید و مورد لعن قرار گرفت. اما پس از رسیدن عثمان به قدرت، حَکَم همراه پسرش مروان، به مدینه بازگشت. مروان در این دوره، به عنوان کاتب و از نزدیکان حکومت عثمان فعالیت میکرد و همچنین داماد او شد.
در این خطبه، پس از آن كه امام (ع) بيعت مروان را ردّ كرد، دليل عدم بيعت با او را به اين تعبير كه «دست او دست يهودى است» ذكر میفرماید؛ زيرا طبيعت يهود، ناپاكى و فريب است. سپس اين كنايه را حضرت اینگونه تفسير كرد كه اگر با دستش اعلام وفادارى كند، با فريب «نشيمنگاهش» آن را نقض میکند.
اميرالمؤمنین (ع) براى «مروان بن حَكَم» در اين كلام سه خصوصيّت پیشبینی كرده است؛
۱- بزودى خلیفه میشود، ولى مدّت فرمانروايى او بسيار كوتاه است (حكومت مروان حدود ۴ ماه و ۱۰ روز ،یا ۶ ماه است)
۲- مروان، پدر چهار خلیفه خواهد شد.
۳- مروان و فرزندانش در زمین فساد خواهند کرد و به وسیلهی آنها مردم كشته و هتک حرمت خواهند شد.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هشتاد و دوم)
«پروردگارا! نسبت به اموری که تو - از خودم - به آن آگاهتری، من را ببخش، و اگر بار دیگر به آن سمت کشیده شدم، تو نیز آمرزش خود را به سوی من بازگردان. ای خدا! نسبت به اعمال نیکی که برای انجامِ آن تصمیم گرفتم و عهد بستم، اما نتوانستم به آن عهد وفا کنم، من را عفو کن و ببخش. خداوندا! آنچه را با گفتار به تو نزدیک شدم (به زبان آوردم)، ولی قلبم با آن همراهی نکرد، از من بپذیر. پروردگارا! نگاههای ناخواسته (و زیانآور)، گفتارهای بیهوده، تمایلات نادرست دل و خطاهای زبانم را ببخش»
(نهجالبلاغه، خطبه ۷۸)
شرح:
امیرالمؤمنین (ع) در این سخنان نورانی، به طلب بخشش چهار موضوع مهم - که از مشکلات اخلاقی و معنوی انسان محسوب میشوند -، اشاره کردهاند. هر انسانی که بتواند این چهار مورد را از خود دور کند، به سعادت نزدیکتر شده است:
۱. فراموشی گناهان: انسان فراموشکار، گناهان زیادی مرتکب میشود و با گذشت زمان آنها را به یاد نمیآورد، در نتیجه نه تنها درخواست بخشش نمیکند، بلکه ممکن است دوباره به سمت همان گناهان کشیده شود. در این حالت، باید از خدا که بر اعمال ما آگاهتر است، طلب بخشش کرد، حتی برای گناهان فراموش شده. این فراموشی، دشمن سعادت انسان است و باید از آن به خدا پناه برد.
۲. پیمانشکنی: انسان با خدا یا با خود پیمانهایی میبندد، اما هنگام آسایش، آنها را فراموش میکند. بسیاری در سختیها با خدا عهد میبندند که اگر گشایش یابند، انفاق کرده و صالح خواهند شد، اما پس از رفع مشکلات، از پیمان خود سرپیچی میکنند.
۳. تظاهر و ریاکاری: انجام اعمال نیک به صورت نمایشی (ریا)، یکی از خطرناکترین شعبههای شرک است. این رفتار، که در آیات و روایات مورد نهی قرار گرفته، زیانهای جبرانناپذیری به بار میآورد. ریاکار، توحید افعالی خداوند را نپذیرفته و عزت و ذلت را در دست مردم میبیند.
۴. لغزشهای رفتاری و گفتاری: نگاههای تحقیرآمیز به مؤمنان، اشارات غرورآمیز، سخنان بیملاحظه که باعث کینه و هتک آبرو میشود، تمایلات نفسانی و شهوانی، و لغزشهای زبانی که منشأ فسادهای بزرگ است، همگی از موانع سعادت محسوب میشوند.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هشتاد و سوم)
«اى مردم! «زهد» همان کوتاهى آرزو، و شکر و سپاس در برابر نعمت، و پارسايى در برابرِ گناه است. و اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، لااقل مراقب باشيد حرام بر اراده و صبر شما چيره نگردد، و در برابر نعمتهایِ الهى، شکر خدا را فراموش نکنید؛ زیرا خداوند با (فرستادنِ) دلائل روشن و کتب آسمانىِ واضح، اتمام حجّت کرده است! (و آنچه درباره زهد و شکر لازم بوده، به شما تعليم داده است)»
(نهجالبلاغه، خطبه ۸۲)
شرح:
امیرالمومنین (ع) در این خطبه به تبیین حقیقت زهد میپردازند و با تفاسیر نادرستِ رایج، مقابله میکنند. بسیاری زهد را تنها در پوشیدن لباس ساده، کنارهگیری از جامعه، انزوا، یا عدم مشارکت در فعالیتهای اقتصادی خلاصه میکنند، در حالی که این موارد نشانه واقعی زهد نیستند. حقیقت زهد، که در مقابل «رغبت» قرار دارد، عبارت است از «بیاعتنایی به مواهب مادی» و «عدم وابستگی به دنیا و مظاهر آن»، حتی اگر فرد امکانات وسیعی در اختیار داشته باشد.
فرد زاهد، به دلیل عدم وابستگی به دنیا، دارای ویژگیهای زیر است:
۱. عدم پیروی از آرزوهای دور و دراز: آرزوهای دستنیافتنی و طولانی، مختص دنیاپرستان است و فرد زاهد از آنها دور است.
۲. سپاسگزاری در برابر نعمتها: او در مواجهه با نعمتهای الهی، شاکر است و این نعمتها او را از یاد خدا غافل نمیکند.
۳. خویشتنداری در برابر گناهان: زاهد در برابر گناهان، کنترل نفس خود را حفظ میکند و دل و دینش را به گناه نمیبازد.
بنابراین، زهد واقعی، حالتی درونی و روحی است که در آن فرد، دل به دنیا نمیبندد و این بیاعتنایی، او را در مسیر بندگی خدا استوارتر میسازد.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari