#قصه_های_قرآنی
#حضرت_محمد(ص)
اسير گرفتن على عليهالسلام در حالت سخت!
چنان كه گفتيم: براى آن كه دشمنان در راه بر نگردند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور داد كه مسلمانان، حتى مجروحين، دشمن را تعقيب كنند، و آنها را از بازگشت، منصرف سازند و اين خروج مسلمانان مانورى بود كه رعب و وحشتى در دشمن ايجاد كرد.
على عليهالسلام با اين كه بدن مباركش يكپارچه زخم بود تا حمراء الاسد (هشت ميلى مدينه) دشمن را تعقيب كرد، و چند روز در آن جا ماند، و هنگام مراجعت دو نفر از سرشناسان دشمن به نامهاى: معاوية بن مغيره اموى و ابوعزه جُمَحى را به اسارت گرفت و به مدينه آورد.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم حكم اعدام ابوعزه را صادر كرد، زيرا او در جنگ بدر، اسير مسلمانان شده بود و عهد و پيمان داده بود كه اگر آزاد شود، ديگر به جنگ مسلمانان نيايد، و با اين شرط، آزاد شده بود، ولى بر خلاف پيمان، در جنگ احد براى سركوبى مسلمانان، شركت كرد.
او پس از اين حكم، به گريه و زارى افتاد و التماس كرد و رهايش كردند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: لا يُلدَغُ المؤمنُ مِن جُحرٍ مَرَّتَينِ؛ مؤمن از يك سوراخ، بيش از يك بار گزيده نمىشود . (كنايه از اين كه اگر بار اول دستش گزيده شد، براى بار دوم، اين تجربه تلخ را تكرار نمىكند .) آن گاه حكم اعدام درباره او اجرا شد.
http://eitaa.com/joinchat/2225733689C823d32baef
#قصه_های_قرآنی
#زندگی قرآنی
#لقمان_حکیم
🔴يكى از حكماى صالح و وارسته بزرگ تاريخ، حضرت لقمان عليهالسلام است كه نام مباركش در قرآن، دو بار آمده، و يك سوره قرآن (سوره سى و يكم) به نام او است.🔴
از اين رو خداوند در اين سوره از او ياد كرده كه فرزندش را به ده اندرز حكيمانه و بسيار مهم نصيحت كرده كه در قرآن در ضمن پنج آيه بيان شده است.
✅
👌شيوه بيان قرآن نشان میدهد كه لقمان (عليهالسلام) پيغمبر بوده است،
📖 و در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده فرمود:
حَقّاً اقوُلُ لَمْ یکنْ لُقْمانُ نبیاً وَ لکنْ کانَ عَبْداً کثیرُ التَّفَکرِ حَسَنُ الْیقینِ، احَبَّ اللَّهَ
فَاحَبَّهُ وَ مَنَّ عَلَیهِ بالْحِکمَةِ.[1]
🌺به حق میگويم كه لقمان (عليهالسلام) پيامبر نبود، ولى بنده اى بود كه بسيار فكر میكرد، و يقينش عالى بود، خدا را دوست داشت، و خدا نيز او را دوست داشت و نعمت حكمت را به او عنايت فرمود🌺
.............................................
⬅️داغ نزدیکان ➡️
🔴وقتی لقمان از سفری بر می گشت غلامش از او استقبال کرد، از حال خویشان خود بدین گونه از غلام سؤال کرد:👇
⁉️ از پدرم چه خبر داری⁉️
گفت: از دنیا رفت.
👈جواب داد: خدا را شکر که مالک کار خود شدم
⁉️از مادر چه خبر داری⁉️
گفت: به رحمت حق رفت
👈گفت: اندوه من برطرف شد
⁉️ از همسرم چه خبر داری⁉️
گفت: مرد.
👈گفت: تجدید فراش شد
⁉️ از خواهرم چه خبر داری⁉️
گفت: او نیز به حق پیوست.
👈گفت: ناموسم پوشیده شد
⁉️ از برادرم چه خبر داری⁉️
گفت: از دنیا رفت.
👈گفت: پشتم شکست😔
⁉️ از پسرم چه خبر داری⁉️
گفت: رحلت کرد.
گفت: دلم داغدار شد[2].🖤
......................................................
📚منابع:
1⃣مجمع البيان، ج 4، ص 315.
2⃣بحار، ج13، ص424 ؛ مجمع البیان ، ج8 ، ص317
http://eitaa.com/joinchat/2225733689C823d32baef