eitaa logo
شگفتی های علمی قرآن
204 دنبال‌کننده
306 عکس
56 ویدیو
80 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مقاله جدید و مهم دانشکده طب ایرانی دانشگاه تهران در ژورنال بسیار معتبر بین المللی خارجی طبق این مقاله، بر روی 380 بیمار بستری کرونایی، تاثیر مجموعه ای از فرآورده های طب ایرانی (داروهای سنتی) بر روی بیماری کرونا مورد مطالعه قرار گرفته است. 174 بیمار در دسته اول بودند که فقط درمان استاندارد کرونا (بدون استفاده از طب ایرانی) را دریافت کردند. 184 بیمار در دسته دوم بودند که هم درمان استاندارد کرونا و هم داروهای طب سنتی این مطالعه را دریافت کردند. داروهای طب سنتی مورد استفاده دو کپسول (کپسول شیرین بیان و انار و ریوند و کپسول سیاه دانه) و یک شربت (بابونه، آویشن، شیرین بیان، عناب، انجیر، گزنه، ختمی و زوفا) بوده است. متوسط طول مدت بستری در دسته دوم، نصف دسته اول بوده است (حدود 3 روز به جای حدود 6 روز). موارد انتقال به آی سی یو در دسته دوم، نصف دسته اول بوده است (2 مورد به جای 5 مورد). موارد فوت دسته دوم هم نصف موارد فوت دسته اول بوده است (2 نفر به جای 4 نفر). در مجموع قدرت درمانی داروهای طب ایرانی مورد استفاده در این مطالعه، به شیوه کاملا علمی اثبات شده است. لازم به ذکر است که شیرین بیان و سیاه دانه دارای مقادیر خوبی تریگونلین و دیگر آلکالوئیدها هستند. مقاله فوق الذکر: https://onlinelibrary.wiley.com/doi/full/10.1002/ptr.7277
زرتشت و کوروش 1- نقل است که در کتاب زرتشت خطاب به پیروانش آمده بوده که منتظر صاحب شتر سرخ (یعنی پیامبر اکرم (ص)) در 1000 سال بعد از من باشید. لذا حوالی زمان ظهور زرتشت را می توان حدود 2400 سال پیش تخمین زد که تخمینی نزدیک به زمان کوروش است. 2- دسته ای از مستشرقان بنا به شواهد تاریخی شان، زمان زرتشت را معاصر کوروش و داریوش دانسته اند. کوروش مطابق شواهد تاریخی، فردی موحد و مومن بوده است. 3- مطابق شواهد عهدینی، کوروش ملازمت و همراهی با انبیاء بنی اسرائیل داشته است. شواهدی وجود دارد که ادریس نبی (ع) (که همان هرمس و همان اخنوخ و همان الیاس (ع) ملازم خضر است) مرشد و ملازم کوروش بوده است. 4- تلفظ قدیم زرتشت، "زره توره" بوده که آن را می توان "تورات زربانی" یعنی "تورات مجوسان" دانست. 5- از جمع روایات تاریخی، مذهبی، ملی، عهدینی و ... می توان پیشنهاد نمود که: زرتشت احتمالا معاصر یا شاگرد ادریس (ع) بوده است که وظیفه ترجمه و تبلیغ معارف تورات موسی (ع) را در میان مجوسان داشته است و مورد حمایت کوروش بوده است و نهایتا در این راه به دست جبهه باطل و در تهاجم آنها، در شهری به نام بلخ در ایران شرقی قدیم در حوالی شمال شرق آسیا، و نه بلخ آسیای میانه، شهید می شود. احتمال یکسان بودن کوروش و زرتشت هم وجود دارد. همچنین شواهدی وجود دارد که کلمه زرتشت در متون ایران قدیم (علاوه بر نام کتاب، نام دین و نام انسان) یک نام نمادین برای اشاره به "نبوت ابراهیمی مختوم به ختم مرسلین" باشد. لذا می بینیم که نوه زرتشت شهید می شود و یکی از فرزندان یا نوادگان زرتشت، منجی آخرالزمان ایشان است. پس لفظ زرتشت از یکسو با یکتاپرستی، از سوی دیگر با تورات، از سوی دیگر با کوروش و از سوی دیگر با نبوت ابراهیمی و محمدی (ص) مرتبط است. لذا من حیث المجموع می توان لفظ زرتشت را یکی از مستحدثات زمان و زمانه کوروش و دارای اشاره به توحید و نبوت و امامت دانست. والله اعلم
معنای واژه قم قم نام شهری در مرکز ایران است. تاسیس آن را از جمله به کیخسرو (که احتمالا همان کوروش است) نسبت داده اند. قم احتمالا صورت تغییریافته کمیران (به ضم کاف) بوده است. کمیران از دو بخش کم + ایران تشکیل شده است. کم از ریشه آریایی کومه است که Home انگلیسی هم از همان ریشه است. پس کمیران می شود: خانه ایران، شهر ایران. پس معنای قم یا همان کمیران، "ایرانشهر" است. اما ایرانشهر به چه معناست: 1- احتمال اول: شهر ایرانیان. پس شهر صلحجویان می توانش دانست. پس معادل فارسی "دار المسلمین" است. تاسیسش هم احتمالا با کوروش ذوالقرنین بوده است. والله اعلم. 2- احتمال دوم: شهر ایران. پس یک ایران زمین داریم که کشور ایران است و یک ایرانشهر داریم که "شهر ایران" است. نوعی مرکز یا پایتخت. شاید کوروش قصد داشته که قم را پایتخت ایران قرار دهد ولی نظر داریوش بر پایتختی پاسارگاد بوده باشد والله اعلم. به هر حال به نظر می رسد که تاسیس شهر قم ظاهرا به دست ذوالقرنین و تلمیحا "اسس علی التقواء" بوده باشد. لذا احادیثی که رانده شدن شیطان از قم را به امر پیامبر (ص) ذکر کرده اند ممکن است ناظر به همین اسس علی التقوای قم بوده باشد. جالب است که در اسطوره های ایرانی هم داریم که کیخسرو، اژدها را از قم میراند.
از هوشنگ و هرمس و بودا تا ذوالقرنین و الیاس (ع) از تطبیق معانی داستانهای ملی ملل خاورمیانه با معانی مذکور در نصوص دینی این طور به نظر می رسد که وجوهی از شخصیت هوشنگ و هرمس بابلی را بایستی به ترتیب در ذوالقرنین و ادریس ثانی (ع) (همان الیاس نبی (ع)) جست و جو کرد. گویند که هوشنگ هر کدام از مردمان را مطابق سنت و رسم خودشان به حکمت رهنمون کرد. از سویی دیگر به نظر می رسد که هوشنگ پیشدادی، از برخی وجوه، بازروایتی از کیخسرو کیانی است. آنجا که هر دو کین پدر را از بدکاران می ستانند و بر 7 کشور فرمانروا می شوند. از آنجائیکه کیخسرو، احتمالا روایتی از زندگی کوروش در اساطیر ایرانی است، می توان پیشنهاد نمود که وجوهی از شخصیت هوشنگ، با کوروش مشابهت دارد. از سویی دیگر فیثاغورث را شاگرد هرمس بابلی و معاصر کیخسرو (و معاصر کوروش) دانسته اند. از سویی دیگر الیاس نبی (ع) را به همراه خضر (ع)، از ملازمان ذوالقرنین دانسته اند. در احادیث، علم نجوم را به ادریس (ع) و ذوالقرنین (به ترتیب از حیث تعلیم و مهارت) نسبت داده اند. از جمع این موارد می توان پیشنهاد کرد که هوشنگ و کوروش و ذوالقرنین، یک شخصیت واحد تاریخی بوده اند. همچنین می توان پیشنهاد کرد که هرمس بابلی و الیاس نبی (ادریس ثانی)(ع) یک شخصیت واحد تاریخی بوده اند. از سویی دیگر میان شخصیت هرمس و بودا برخی جمع کرده اند. از سویی دیگر می دانیم که بودا تقریبا معاصر زمان کوروش بوده است. طبق معارف عهدینی، ذوالقرنین کسی است که نام خدا و معارف الهیات را در شرق و غرب عالم گسترش می دهد. از جمع جمله ی این شواهد و دیگر شواهد می توان پیشنهاد کرد که: ذوالقرنین یا همان کوروش به همراه الیاس نبی (همان ادریس ثانی)(ع) یک انقلاب فرهنگی-الهیاتی-معرفتی را در قرن ششم قبل از میلاد رقم می زنند. از جمله اعضای این مکتب، می توان به فیثاغورث یونانی-مصری، زرتشت ایرانی و بودای نپالی-هندی اشاره کرد. آئین شینتو هم از این انقلاب فرهنگی نشئت و تاثیر گرفته است. بعدها به مرور زمان، تحریفات و تصحیفات و دگرگونی ها، این آئین ها را در جزئیات با هم متفاوت می نماید. پس ذوالقرنین (احتمالا همان کوروش ایرانی) کسی است که نام خدا و الهیات توحیدی را در زمان خود در شرق و غرب عالم گسترش می دهد. والله اعلم.
طبق تحقیقات صورت گرفته، منظور از دریای خاور و دیار یاجوج و ماجوج، به ترتیب اقیانوس آرام شمالی (مابین سیبری آسیا و آلاسکای آمریکا) و قاره آمریکاست. لذا منظور از دریای خزر قدیم، دریاهای شمال روسیه است. منظور از جیحون قدیم هم که به خزر قدیم میریخته هم یکی از رودهای شرق دور آسیاست. (البته ظاهرا چندین جیحون در قدیم داشته ایم). در کتیبه هخامنشی، حد ایران را بین دو دریای شمال و جنوب (یعنی از دریاهای شمال روسیه فعلی تا دریاهای جنوب ایران فعلی) دانسته است و یک ایالت هخامنشی هم پشت دریای خاور (یعنی در قاره آمریکا) واقع بوده است. این موارد با اشارات داستان کیخسرو در شاهنامه هم هماهنگ است. ایران در زمان کوروش ذوالقرنین، وسعتی جهانگیر داشته است.
"مریه آندلس غربی" یا همان "مریکان آمریکا" طبق منابع جغرافیایی اسلامی، یک بلاد بحری در آندلس غربی وجود داشته است که نامش مریه (با تشدید یاء و کسر میم) بوده است. از جمله محصولات این بلاد، "شکر" و "موز" بوده است و نزدیک مغرب اقصی بوده است. از جمع این موارد و آنچه قبلا تقدیم شده بود می توان نتیجه گرفت که مریه در اصل در قاره آمریکا قرار داشته است و بعدا یک مریه متاخر در جنوب اسپانیا هم وضع شد. پس از جمله اسامی قاره آمریکا در نزد مسلمین، "مریه، از مراسی (لنگرگاه) های بلاد آندلس غربی" بوده است. والله اعلم. از جمله اسامی آمریکا نزد مسلمین: مریس (به کسر میم) مریه مریک امریق مراکش (قبل از خلط با آفریقا) مغرب اقصی (قبل از خلط) سوس اقصی (قبل از خلط) جزائر خالدات (قبل از خلط) تمامی این اسامی در کتب اسلامی مربوط به قبل از کریستف کلمب، وجود دارد.
ایران قدیم، ایران بزرگ طبق کتاب جغرافیای ابن حوقل و دیگر منابع، شواهد قوی وجود دارد که تا زمان ابن حوقل، یعنی ابتدای قرن پنجم هجری (قرن دهم میلادی)، کل آسیا (به جز چین و هند) ایرانی نشین بوده است. یعنی سرزمینهای روسیه، از انتهای شرقی آسیا تا قفقاز کنونی، ایرانی نشین بوده است. بعد از حمله مغول از شرق و برخی روس های مهاجم از غرب، مهاجرتهای بزرگی در آسیا شکل گرفت و نهایتا نواحی ایرانی نشین، از شمال به قفقاز کنونی محدود شد. اقوام آریایی و ایرانی مانند طبری ها، گیلک ها، دیلم ها، آماردها، پارتها، هیرکانی ها، تات ها، آذری ها، ارمنی ها، آلان ها، مادها، خوارزمی ها، ساسانی ها، صغدی ها، سجستانی ها، کردها، انیانی ها (پارس ها)، بلوچ ها، عربهای آسیای میانه (مهاجران پس از اسلام)، سادات علوی، تاجیکها، مجوس های فارسی زبان سیبری (طبق گزارشات قرون اول) و دیگر اقوام ایرانی و آریایی.
1- زرتشت را از نسل ابراهیم (ع) دانسته اند. 2- زرتشت را شاگرد عزیر (ع) دانسته اند. 3- عزیر (ع) معاصر با کوروش بوده است. 4- کوروش را همان کیخسرو دانسته اند (ابوریحان و دیگران). 5- کیخسرو پیغمبر خدا بود. 6- کیخسرو از نسل منوچهر و منوچهر از نسل ابراهیم (ع) بود. 7- کوروش را نماینده اهورامزدا می دانسته اند ونام فردی دیگر در زمان او در میان پارسیان وارد نشده است. از جمع این موارد نتیجه می شود که: 1- کوروش و زرتشت معاصر بوده اند. 2- کوروش احتمالا همان زرتشت است. 3- کوروش از نسل ابراهیم (ع) است. 4- کیانیان سید ابراهیمی بوده اند. 5- احتمالا کوروش همان ذوالقرنین قرآن کریم است. والله اعلم
پرسش: برای من یه سؤال پیش اومده اگه در این گستردگی ایرانیان بودن پس چطور در یک منطقه کوچکی قرار گرفتن؟ قتل عام شدن؟ پاسخ:  با سلام و احترام، وقت بخیر و متشکرم، 1- مهاجرتهای بزرگ پس از حملات اقوام مختلف خصوصا مغول و روس. 2- هضم شدن فرهنگی به دلیل تضعیف قدرت محلی. وقتی حاکمیت یک سامانه از هم بپاشد، اجزای آن آرام آرام در محیط پیرامونی خود هضم و جذب می شوند. 3- هر 100 سال برای خود یک دوره طولانی و موثر برای تغییرات و تبدیلات است. هر 100 سال حداقل 3 نسل را شامل می شود و شکاف بین نسلی می تواند آرام آرام در خلال 1000 سال، از ایرانیان انیانی، ژاپنیان آن سامانی بسازد. 4- حکومتهای قدیم آگاهانه در طول تاریخ دست به اجبار و مهندسی قومی-فرهنگی، کوچ دادن ها و حتی گاهی اوقات قتل عام (مانند حمله مغول) می کرده اند. 5- تاریخ ما و جغرافیا را برای ما دشمنانمان نوشته اند. مثلا بسیار تلاش شده تا از عربهای اصالتا آریایی خاورمیانه و آریایی های اصالتا عرب در ایران (حداقل 30 درصد ژنوم در سراسر ایران)، دشمن بسازند. خیلی ممنون و متشکرم
ابوزید سیرافی (سلمان سیرافی) که برخی او را افتخارا "کریستف کلمب ایران" لقب داده اند و فیلم سینمایی راه آبی ابریشم بر اساس الهام از کتاب او نوشته شده است در کتابش "رحله السیرافی" اولین چیزی که درباره دریای هند و سند می نویسد این است: غوز و ماغوز (گوگ و ماگوگ، یاجوج و ماجوج) و جبل قاف (طبق دیگر منابع همان کوه های سیبری شرقی تا آلاسکا) در این دریاست. لذا یکی از راه های باستانی شناخته شده آمریکا، راه دریای هند و چین (اقیانوس مشرقی) بوده است. همچنین از دیگر اقوال این کتاب و دیگر کتب به نظر می رسد که گاهی به برخی نواحی آمریکا هم هند یا جزائر بحر هند و چین می گفته اند.