🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
@quransharif
#لطفا کمی وقت بزارید و تا آخر بخونید.
👇👇👇👇👇👇👇
❤️شهید احمد علی نیری
#تربیت_نفس_فرزند
#قصه_واقعی
🕊🌹از نگاه نکردن به دختران درحال شنا تا .....
#داستان این شهید رو حتما بخونید
تا ببینید بعضی وقتا گذشتن از یک گناه آدم رو به چه جاهایی که میرسونه...
یکی از همرزمانش می گفت:در لحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد. وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم.
وقتی روی پایش ایستاد رو به کربلا دستش را به سینه نهاد وآخرین کلام را بر زبان جاری کرد :
❤️((السلام علیک یا ابا عبدالله)) بعد هم به همان حالت به دیدارارباب بی کفن خود رفت.
@quransharif
#آيت الله حق شناس در عظمت شهید فرمود:این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟
به من فرمود :
#تمامی مطالبی که (از برزخ و...)می گویند حق است . از شب اول قبر وسوال و ...
اما من را بی حساب و کتاب بردند.
بعد استاد مکثی کرد و فرمود :رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود چه کرد تا به این جا رسید...
📜🍃🌹 @quransharif
#داستان_تحول از زبان خود شهيد:
#یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار…
منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.
از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم .
همان جا پشت درخت مخفی شدم …
می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودند
همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن.
#خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم🔥😭
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها ومشغول درست کردن آتش شدم.
خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود
یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود : #تاسوعای_حسینی هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت .
گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم😔
حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم
خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله…
به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!!
#همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…😓
#از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد...❗️
📒 در سال ۱۳۹۱ دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .
در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم...🌸💚
🕊🍃🌹روحش شاد و یادش گرامی
📚 کتاب عارفانه
🌹 #شهیداحمد علی نیری
#در_ثواب_نشر_شریک_باشید.
#تربیت_نسل_طاهر
#تربیت_فرزند
@quransharif
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
@quransharif
#لطفا کمی وقت بزارید و تا آخر بخونید.
👇👇👇👇👇👇👇
❤️شهید احمد علی نیری
#تربیت_نفس_فرزند
#قصه_واقعی
🕊🌹از نگاه نکردن به دختران درحال شنا تا .....
#داستان این شهید رو حتما بخونید
تا ببینید بعضی وقتا گذشتن از یک گناه آدم رو به چه جاهایی که میرسونه...
یکی از همرزمانش می گفت:در لحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد. وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم.
وقتی روی پایش ایستاد رو به کربلا دستش را به سینه نهاد وآخرین کلام را بر زبان جاری کرد :
❤️((السلام علیک یا ابا عبدالله)) بعد هم به همان حالت به دیدارارباب بی کفن خود رفت.
@quransharif
#آيت الله حق شناس در عظمت شهید فرمود:این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟
به من فرمود :
#تمامی مطالبی که (از برزخ و...)می گویند حق است . از شب اول قبر وسوال و ...
اما من را بی حساب و کتاب بردند.
بعد استاد مکثی کرد و فرمود :رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود چه کرد تا به این جا رسید...
📜🍃🌹 @quransharif
#داستان_تحول از زبان خود شهيد:
#یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار…
منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.
از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم .
همان جا پشت درخت مخفی شدم …
می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودند
همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن.
#خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم🔥😭
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها ومشغول درست کردن آتش شدم.
خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود
یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود : #تاسوعای_حسینی هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت .
گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم😔
حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم
خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله…
به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!!
#همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…😓
#از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد...❗️
📒 در سال ۱۳۹۱ دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .
در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم...🌸💚
🕊🍃🌹روحش شاد و یادش گرامی
📚 کتاب عارفانه
🌹 #شهیداحمد علی نیری
#در_ثواب_نشر_شریک_باشید.
#تربیت_نسل_طاهر
#تربیت_فرزند
@quransharif
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
زندگی قرآنی
کتاب عارفانه زندگینامه و خاطرات عارف شهید احمد علی نیری - ناشر ابراهیم هادی/ خواندن این کتاب را
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
@quransharif
#لطفا کمی وقت بزارید و تا آخر بخونید.
👇👇👇👇👇👇👇
❤️شهید احمد علی نیری
#تربیت_نفس_فرزند
#قصه_واقعی
🕊🌹از نگاه نکردن به دختران درحال شنا تا .....
#داستان این شهید رو حتما بخونید
تا ببینید بعضی وقتا گذشتن از یک گناه آدم رو به چه جاهایی که میرسونه...
یکی از همرزمانش می گفت:در لحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد. وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم.
وقتی روی پایش ایستاد رو به کربلا دستش را به سینه نهاد وآخرین کلام را بر زبان جاری کرد :
❤️((السلام علیک یا ابا عبدالله)) بعد هم به همان حالت به دیدارارباب بی کفن خود رفت.
@quransharif
#آيت الله حق شناس در عظمت شهید فرمود:
این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟
به من فرمود :
#تمامی مطالبی که (از برزخ و...)می گویند حق است . از شب اول قبر وسوال و ...
اما من را بی حساب و کتاب بردند.
بعد استاد مکثی کرد و فرمود :رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود چه کرد تا به این جا رسید...
📜🍃🌹 @quransharif
#داستان_تحول از زبان خود شهيد:
#یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار…
منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.
از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم .
همان جا پشت درخت مخفی شدم …
می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودند
همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن.
#خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم🔥😭
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها ومشغول درست کردن آتش شدم.
خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود
یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود : #تاسوعای_حسینی هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت .
گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم😔
حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم
خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله…
به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!!
#همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح …😓
#از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد...❗️
📒 در سال ۱۳۹۱ دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .
در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم...🌸💚
🕊🍃🌹روحش شاد و یادش گرامی
📚 کتاب عارفانه
🌹 #شهیداحمدعلی_نیری
#سبوح_قدوس_ربنا_و_رب_الملائکة_والروح
#در_ثواب_نشر_شریک_باشید.
#تربیت_نسل_طاهر
#تربیت_فرزند
@quransharif
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃