25.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[بخش نخست]
تو گویی پیامبرِ خاتم...
به رسالت مبعوث نشد...
مگر برای رساندنِ بزرگترین خبرِ عالَم
که آن هم معرفی علیبنابیطالب بود!
دارم فکر میکنم...
آنچه مرادِ حضرت حق بوده...
اعلام ولایت و محبتِ امیرالمومنین...
بوده و رسولِ خدا آمده...
تا این را به گوشِ عالَم و آدم برساند!
چه خوب گفت:
قسم به اَشهَدُاَنلااِلَهاِلّاالله
تو آمدی که بگویی علیوَلّیُالله
@qurantehran
27.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[قسمت دو]
چشمها، در انتظار...
قدمها، استوار...
دلها، امیدوار...
برای بهدنیا آمدن مولودی که...
بشارت ولادتش...
خبری بزرگ است!
علی، پسرِ ابوطالب خواهد آمد!
که با آمدنش...
اتفاق مبارکی رقم خواهد خورد.
eitaa.com/qurantehran
39.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[قسمت سه]
خبر، کوتاه بود!
دیوارِ کعبه شکافت...
و فاطمه، دخترِ اسد وارد خانه شد!
گویا خدا خواسته...
حریمِ اَمنِ حرمش...
محل تولدِ علی باشد...
تا از روزِ نخست...
همه بدانند تافتهی جدابافتهی خلقت...
پسرِ ابوطالب است.
eitaa.com/qurantehran
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[قسمت چهار]
وقتی خبر آمد:
ای رسول! دعوتِ خود را...
برای همه بازگو کن...
تنها کسی که لبیک گفت...
علی بود!
او، اولین مردی بود...
که از روزِ نخست هم...
پایِ پیامبر ایستاده بود!
گویی خدا میخواست از همان اول...
بگوید: فقط علی، مردِ این میدان است!
eitaa.com/qurantehran
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[قسمت پنج]
مگر میشود مولای ما...
قدمی بردارد و...
قلمی بزند...
جز با اجازهی خدا...
و رضایت او؟!
هر عملِ او...
فضیلت است؛ هر عملِ او!
خواه در لیلهالمَبیت...
جای پیامبر بخوابد...
خواه در جهاد...
شمشیر بزند...
خواه در مقابل دشمنان...
صبوری کند!
نادان است...
آنکه رفتار و گفتار و کردارِ علی را...
فضیلت نمیداند!
eitaa.com/qurantehran
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[قسمت شش]
پیوندِ آنان را...
خدا در آسمانها بسته!
قرار است وصلتِ خورشید و ماه...
روی زمین هم برقرار شود!
خدا...
خطبه خوانده و...
ملائکه...
میزبانِ این بزم هستند!
eitaa.com/qurantehran
15.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[قسمت هفت]
داماد...
فخر خلقت است و...
عروس...
سروَرِ زنان عالم!
این ازدواج...
همان است که خدا میخواسته!
وقتی خدا بخواهد...
همهچیزَش خاص میشود؛
مثل مهریهی آن.
eitaa.com/qurantehran
15.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[قسمت هشت]
شب بود و... گفت: علی!
میانِ دو نماز، گفت: علی!
در کوچه و بازار... علی!
زیرِ آفتابِ صحرا... علی!
دَم، علی...
بازدَم، علی...
نَفس و جانِ پیغمبر بود؛
علی!
eitaa.com/qurantehran
12.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[قسمت نُه]
نمیدانم اگر آن روزها بودم...
چگونه و چطور میشد؟!
اما دوست داشتم اگر میشد...
جایی حوالیِ خانهتان...
خانهای میگرفتم و...
روزها را به امیدِ دیدنِ رویِ ماهِتان...
شب میکردم!
دوست داشتم بههر بهانهای که شده...
میآمدم کوبهی خانهی وحی را میزدم...
تا شما دَر را باز کنید...
و من...
حتی اگر کاری نداشتم...
چند کلامی همصحبتتان میشدم...
تا جهانِ جانم...
پُر شود از محبتتان!
دوست داشتم...
من هم شبیه سلمان و مقداد و ابوذر...
در هوایِ حریمتان نَفَس میکشیدم و...
میشدم یارِ شما!
چه دوست داشتمهای خوبی!
دوستشان دارم!
eitaa.com/qurantehran
14.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نباء_عظیم
[قسمت دَه]
من...
از پَسِ قرنها...
رسیدهام به تو!
حالا که نَفَس میکشم و...
مِهرَت را در سینه دارم...
و دارم زندگیات را...
لحظهلحظه زندگی میکنم...
در مییابَم که چه زحمتها کشید...
رسولخدا...
تا این #عشق...
در جانِ ما بنشیند!
و ما...
ماهیانِ در آبی هستیم...
که نعمتِ ولایتِ علی و اولادش را...
ندانسته و نمیدانیم!
eitaa.com/qurantehran