eitaa logo
دانشکده علوم قرآنی قم
1.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
520 ویدیو
417 فایل
👈 کانال اطلاع رسانی دانشکده‌ علوم قرآنی قم 👉 ارتباط با مسئول روابط عمومی دانشکده: @mahdavi038
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🕊 🥀🕊 🕊 شهيد حسن باقري: ( راوي :مادر شهيد) اهمیت به نماز اول وقت؛ به‌طوری که وقتی ایشان را من بیدار می‌کردم طوری از جای می‌جست که بعضاَ ناراحت می‌شدم. فکر می‌کردم ایشان را بد صدا کرده‌ام که این‌طور برای نماز شتابزده بلند می‌شود. بعد دیدم نه! از آن علاقه و ایمانی که به نماز دارداینطور می‌شتابد برای نماز. هرجا صدای اذان می‌شنید، دیگر طاقت از دست می‌داد. و از خصوصیات ایشان بود. @mqurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سردار سلیمانی: شهید همت سوار بر موتور -نه سوار بر بنز ضدگلوله- به صورت ناشناس به شهادت رسید و کسی نمیدانست او همت است... جمله آخر شهید سلیمانی:اینطوری میشود که او بر جان ها امروز حکومت می‌کند 😭😭 ♦️امروز سالگرد شهادت محمدابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) هست 🕊شادی روحشان صلوات @mqurani
🌷کلام شهید🌷 میانبر رسیدن به خدا"نیت"است کار خاصی لازم نیست بکنیم.... کافی است کارهای روزمره مان را بخاطرخدا انجام دهیم........ اگر تو این کار زرنگ باشی شک نکن شهید بعدی تویی.... @mqurani
🔻یکی از کارمندان شهرداری می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم، از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان. 🔅رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟ گفتم :کار گفت : فردا بیا سرکار باورم نمی شد فردا رفتم مشغول شدم . بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود. چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت جبهه. 🔅 بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق جناب شهردار کسر و پرداخت می شد، یعنی از حقوق شهید باکری، و این درخواست خود شهید بود.. @mqurani
روزت مــبارڪ ســردار قلـ❤️ـبم امام‌خامنه‌ای: عنوان پاسدار، یادگار لحظه‌های حساس این انقلاب است. 🔹 @mqurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی حاج قاسم سردار قاآنی و حسن پورجعفری رو توبیخ کرد! سرداری که حتی برای یک ماموریتش پول نگرفت درحالی که با هر ماموریت جانش را به خطر می‌انداخت 😔 @mqurani
شهید سید مرتضی آوینی:دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین ... @mqurani
”شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکے از پایگاه های شلمچه، به عنوان یک سرباز معمولے همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بود بہ طوری کہ بوی بدی بدن او را فرا مے گرفت تا اینکه در سال ۶۶ در یک حمله هوایے✈️، هنگامے که او به مانند سایر روزها در حال نظافت بود، موشکے به آنجا برخورد کرده و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود😔 پس از این اتفاق هنگامے کہ امدادگران در حال جمع آوری زخمے ها و شهیدان بودند، متوجه بوی شدید گلاب از زیر آوار میشوند، پس از کنار زدن آوار با پیکر پاک این شهید که غرق در بوی گلاب بود، مواجه میشوند😭🌸⚘ 🦋پیکر پاک شهید پلارک در بهشت زهرای تهران (قطعه ۲۶، ردیف ۳۲، شماره ۲۲) بہ خاک سپرده شده است، اما نکته قابل توجه درباره این شهید که آن را از سایر شهدا متمایز می کند، بوی گلابے است که از مزار مطهرش به مشام میرسد. همچنین سنگ قبر این شهید همواره نمناک بوده، به طوری که اگر سنگ قبر وی را خشک کنیم، از سمت دیگر خیس شده و از گلاب سرشار خواهد شد. به همین دلیل او را «شهید عطریِ قطعه ۲۶»لقب داده اند🌷 میگویند شهید پلارک مثل جناب حنظله از سربازان پیامبر اکرم (ص) در صدر اسلام، « غسیل الملائکه» بوده است «غسیل الملائکه» به کسی میگویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است.✨🌹“ 🕊 🍃تاریخ تولد: : ۷/اردیبهشت/۱۳۴۴ 🍂تاریخ شهادت: ۲۲/فروردین/۱۳۶۶ @mqurani
📄خاطره ‌❤شهیدی‌کہ‌سربےتنش سخن‌گفت❤️ در جاده بصره خرمشهر شهید همین طور که میدوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد در همان حال که تنش داشت میدوید، سرش روی زمین غلتید.. سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر میداد همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه مےکردند...😭💔 چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش📜 را برداشتند، نوشته بود: 🍃ألسلام علی الرأس المرفوع🍃 🌹خدایا من شنیده ام که امام_حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهید بشوم… 🌹خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود 🌹خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمیدانم، ولے به امام حسین (ع) خیلے عشق❤️ دارم، دوست دارم وقتی شهید ‌میشوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد... "عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است" 🥀🕊 @mqurani
📑خاطرات 🌱 همیشه بعد از نماز صبح با حال و هوای خاصے دو رکعت نماز میخوند. نماز مستحبے زیاد میخوند،اما به این دو رکعت خیلے مقیّد بود... وقتے پرسیدم این نماز چیه؟؟ اول از جواب دادن طفره رفت.. اصرار که کردم،گفت: اگر قول بدی‌تو هم بخونےمیگم😊 قول دادم و گفت: من هر روز این دو رکعت نماز رو میخونم به نیت سلامتے و ظهور امام زمان علیه السلام..🌸💚 🥀🕊 @mqurani
📜خاطره 🌙ماه رمضان بود و ما در سوریه بودیم که یکے از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت افطار دعوت کرد.😋 با تعدادی از رزمندگان از جمله ،بیضائے به میهمانے رفتیم و خیلے هم‌تشنه‌بودیم دو سه دقیقه بیشتر تا افطار نمانده بود و میخواستیم وارد سالن غذا خوری شویم اما محمود رضا منصرف شد و گفت من برمیگردم! رزمندگان لبنانے اصرار داشتند که با آنها به افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم ، بیضائے به من گفت شما ماشین🚗 را به من بده که برگردم و شما بروید و افطارتان را بخورید من هم بعد از افطار که برگشتید دلیلش را برایتان میگویم . بعد از افطار علت انصرافش از میهمانے را پرسیدم و او در جوابم گفت: اگر خاطرت باشد این افسر قبلا نیز یکبار ما را به میهمانے ناهار دعوت کرده بود ؛ آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به سربازانشان داده‌اند و آنها نیز از فرط گرسنگے با ولع غذای ته‌مانده را میخورند ، امروز که داشتم وارد سالن میشدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای افطاری مرا به این سربازها بدهند ، من آن افطار را نمیخورم...🌱🧡 👤(نقل از سرهنگ پاسدار محمدی جانشین تیپ امام زمان (عج) سپاه عاشورا) 🥀🕊 @mqurani
🎙در دفتر فرماندهے سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد. مسئول دفتر گفت: این سرباز تازه از مرخصے برگشته ولے دوباره تقاضای مرخصی داره!!! فرمانده گفت: خب! پسر جان تو تازه از مرخصے آمدی نمیشه دوباره بری... یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلے محکمے نثار شهید بروجردی‌کرد😳 در کمال تعجب دیدم شهید بروجردی خندید😊 و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت: دست سنگینے داری پسر! یکے هم این‌طرف بزن تا میزان بشه... بعد هم او را برد داخل اتاق صورتش را بوسید و گفت: ببخشید، نمیدانستم این قدر ضروری است میگم سه روز برات مرخصے بنویسند...☺️ سرباز خشکش زده بود و وقتے مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینے هماهنگ کند گوشے را از دستش گرفت و گفت: برای کے می‌خوای مرخصے بنویسے؟ برای من؟ نمیخوادمن لیاقتش را ندارم. بعد هم با گریه بیرون رفت...😭 بعدها شنیدم آن سرباز راننده و محافظ شهید بروجردی شده؛ یازده ماه بعدهم به شهادت رسید🥀 آخرش هم به مرخصے نرفت... 🕊 @mqurani
📄خاطره 🌻فرمانده بےادعا: 🌪پادگان دوکوهه ... ساعت ۲ نصف شب بود ؛داشتم میرفتم نمازشب بخونم رفتم سمت دستشویے برای تجدید وضودیدم صدای خس خس میاد ... ۴ تا توالت از حدود ۲۵ تا رو شسته بود رفته بود سراغ پنجمے ... کنجکاو شدم که این آدم مخلص کیه؟!پشت دیواری قایم شدم ،اومد بیرون وچندلحظه‌ای سرش رو گرفت روبه آسمان نور ماه🌙 افتاد رو صورتش ... تعجب کـردم باورم نمیشد !😳 اسدالله بود فرمانده گردان!! تا سحر درگیر بودم با خـودم‌فرمانده دو تا گردان با یه دست ،داشت دستشویے‌های پادگان دوکوهه رو تمیز میکرد ...🌱❤️ 🥀 ۸ پ. ن:افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است @mqurani
📄خاطره 🎙والفجر یک بود با گردانمان نصفه شبے توی راه بودیم مرتب بیسیم میزدیم بهش و ازش مے پرسیدیم: چیکار کنیم؟؟ وسط راه یک نفربر دیدیم درش باز بود. نزدیک تر که رفتیم، صدای آقا مهدی را از توش شنیدیم با بیسیم حرف میزد... رسیده بودیم دم ماشین فرماندهے رفتیم بهش سلام بکنیم رنگ صورتش مثل گچ سفید بود چشم هایش هم کاسه‌ی خون توی آن گرما یک پتو پیچیده بودبه خودش و مثل بید میلرزید،بد جوری سرما خورده بود.😷 تا آمدیم حرفے بزنیم، راننده ش گفت: به خدا خودم رو کشتم که نیاد ؛ مگه قبول میکنه؟؟؟ 🥀🕊 @mqurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷کدام شهید شما را متحول می‌کند... 🌷 شهید ابراهیم هادی که عراقی ها با اذانش متحول شدند... شهید پلارک که مزارش بوی گلاب میدهد... شهید دهقان که سر از بدن‌ جدا شده اش صحبت کرد 🌸🌸شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌸🌸 @mqurani
🌹جمله ای زیبا از شهید دکتر بهشتی : 👌 در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هر چه به جنبه های خصوصی تر زندگی ایشان نزدیک شوید تجلی ایمان را بیشتر می‌بینید. 🌷7 تیر سال روز شهادت شهید بزرگوار شهید بهشتی گرامی باد🌷 @mqurani
📃خاطره 🔸گاهے که خبرنداشت ومیرفت مجلس و مراسمے‌ناگهان غافلگیر میشد... چشمش که به زنهای نامحرم مےافتاد مےنشست یک گوشه، سرش را پایین مےانداخت... چند لحظه که میگذشت بلند میشد چیزی را بهانه میکرد و زود خداحافظے✋🏻 میکرد و مجلس را ترک میکرد. دیگر لازم نبود توضیحے بدهد: همه مےدانستند که محمدعلےرجایے آدمے نیست که پا به هر محفلے بگذارد و در مقابل عمل حرام بےتفاوت بماند...!🌼🍃 🥀🕊 @mqurani
📄سیره‌شهید ❣مهریه مون انتخاب حسن بود،هفت سفر عشق: مکه و کربلا وسوریه و... که تموم سفرها رو دوتایے باهم‌رفتیم. ❣خیلے به ظاهرش اهمیت میداد میگفت: مسلمون باید ظاهرش هم بوی مسلمونے بده... خیلی هم شیک پوش بود... خیلے به عطر وادکلن و این چیزا اهمیت میداد رو بچه ها هم خیلے تاکید داشت و میگفت باید مرتب باشن... هیچ وقت صدای بلندش را نشنیدم نماز شبش،زیارت عاشورا و نماز اول وقتش هیچ وقت ترک نشد...🌱💫 🥀🕊 @mqurani
📃خاطره 🔹یک قسمت از حقوقش را به کسانے میداد که بنیه مالے خوبے نداشتند. وقتے به او معترض میشدند که تو خودت بےنیاز و مرفه نیستے، چرا این‌قدر به دیگران مےبخشے؟؟؟ جواب میداد: عیبے ندارد،انفاق به مال‌کم‌برکت میدهد...😊 🔹حاجے هیچ‌وقت فرصت شرکت در پیاده‌روی اربعین را از دست نمیداد، ولے وقتے امکان سفرش به سوریه فراهم شد، هزینه حضور چند نفر از نیازمندان را که حسرت شرکت در این مراسم را داشتند، پرداخت کرد تا از طرف او نایب‌الزیاره باشند...😭🙏❤️ 🎙به روایت همسر 🥀🕊 (خواهر ) @mqurani
🖼 لوح| مدار جاودانگی 🌷سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: هر كس به مدار مغناطيسی علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) نزدیکتر شد، اين مدار بر او اثر میگذارد؛ او کمیل‌بن‌زیاد می‌شود، او ابوذر غفاری می‌شود، او سلمان پاک می‌شود. @mqurani
🔈میگفت: شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم صحبت از شهادت بود. یهو حاج عبدالله گفت : من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامےام خاکم کنید...🌹 بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن.حالا تو شهید شو...!شهیدم بشے تهران بفرستنت باید کفن بشے سعے میکنیم لباس نظامے ات رو بزاریم تو قبر...! تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت حاج عبدالله رو شنیدیم محاصره شده بودن،امکان برگشتشون هم نبود. شهید شد و پیکرش هم موند دست تکفیری‌ها سر از تنش جدا کرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت... بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودن خاکش کردیم . چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایے نیست حاج عبدالله به آرزوش رسید...🕊💔 🥀 🍃ولادت: ۱۵/ ۱/ ۱۳۳۷ 🍂شهادت: ۳/ ۳/ ۱۳۹۳ @mqurani
احمد توجه ویژه‌ای به فرهنگ عاشورا و محرم داشت. احمد عاشورا و اتفاقات آن را لحظه به لحظه بررسے کرده و با آن زندگے میکرد. قبل از شروع محرم طبق وقایع سال ۶۱ هجری همه چیز را برای خود مرور و تداعے میکرد. روز هشتم ذی الحجه که عمروبن سعید اشدق(لعنت الله علیه) به قصد ربودن امام حسین(ع)وارد مکه شد،را اینگونه مرور میکرد: امروز اباعبدالله حج واجب خود را به مفرده تبدیل کرده و به همراه یاران خود مکه🕋 را ترک کردندو راهے کوفه شدند. دوم محرم تداعےمیکرد: امروز امام حسین (ع) به کربلا رسید و پرسید که این سرزمین چه نام دارد و وقتے نام کربلا را شنید فرمود: اللهم ان اعوذ بك من الكرب‌والبلاء.💔 قبل و بعد از عاشورا همه مصیبت های اهلبیت و علےالخصوص حضرت زینب را بیان میکرد و از آنها تاسف میخورد و36 اشک میریخت. این‌نوع‌ارتباط عمیق بافرهنگ غنےعاشوراوتکرار وقایع‌ومصائب‌کربلا هرسال‌دراحمدبروز وظهورداشت. راوی:مادر شهید 🥀🕊 ولادت: ۹/ ۶/ ۱۳۷۴ شهادت: ۱۰/ ۱۲/ ۱۳۹۴ @mqurani
فرازی از وصیتنامه خواهر عزیزم هرگاه خواستے ازحجاب خارج شوی وَ لباس اجنبے را بپوشے بہ یادآور کہ اشک امام زمانت را جاری میکنے بہ خون های پاکے کہ ریختہ شد برای حفظ این وصیت خیانت میکنے... بہ یادآر کہ غرب را در تهاجم فرهنگے اش یاری میکنے و فساد را منتشر میکنے و توجہ جوانے کہ صبح و شب سعے کرده نگاهش را حفظ کند جلب میکنے... بہ یاد آر حجابے کہ بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمے حفظ کند، تغییر میدهے... تو هم شامل آبرویے، بعد از همہ این ها اگر توجہ نکردی،هویت شیعہ را از خودت بردار... (دیگہ اسم خودتو شیعہ نذار) جوان زیبارویےکه دفاع از حرم عقیله بنے هاشم(س) را به بازیگری در سینمای لبنان عوض نکرد. @mqurani
ظرف شستن🥣 شهید بهشتی شهید به نشاط من و بچه‌ها خیلی توجه داشت. ✨در سالهای طاغوت، محیط های تفریحی، خیلی برای خانواده‌های مذهبی مناسب نبود. او ما را سوار ماشین می کرد و به اطراف تهران، جاهای خلوت و خوش آب و هوا می برد و یکی، دو ساعتی قدم میزدیم. برای بچه ها شیرینی و بستنی میخرید و با آنها بازی می کرد تا خستگی هفته از تن شان بیرون برود و برای درس هفته بعد آماده باشند. ظرف شستن در خانه نوبتی بود، حتی پسرها هم باید ظرف می‌شستند، خود شهید هم نوبتش را رعایت می‌کرد 📚 کتاب او یک ملت بود 🍒 @mqurani
فاطمہ‌گفت↯ عمہ‌من‌میدونم‌بابامصطفام‌شھیدشدھ(: بارآخرۍ‌ڪہ‌اومدتہران من‌روباخودش‌بردبھشت‌زهرا سرمزارشھدا بھم‌گفت↯ فاطمہ..! یادت‌باشہ‌شهداهمیشه‌زندَن ! وقتےکه‌چشمات‌روببندۍ‌میتونی اوناروببینےوباهاشون‌حرف‌بزنی🥀 @mqurani