🏷 #برشی_از_کتاب | اصول تفکر انتقادی و دیالکتیکی
🖇 تفکر دیالکتیکی بر ارتباط تنگاتنگ و سرنوشتساز اجزا و زیر شاخههای مختلف و متعدد یک سیستم اجتماعی و در نتیجه نوعی ارتباط ارگانیک بین آنها که در نهایت کلّیتی غیر قابل تجزیه را به وجود میآورد، تأکید دارد. به بیانی مهشورتر، در معادلات دیالکتیکی این برهم کنش و تز و آنتی تز است که سنتز را باعث میشود.
📚 سینما، دین و سیاست صفحه ۱۷۷
#تفکر_انتقادی
#تفکر_دیالکتیکی
🔗 @r_esmaeili
📚 #برشی_از_کتاب| معیارهای تفکیک فیلمهای دینی از فیلمهای غیردینی
🖇معیارهای اصلی ما برای تشخيص فیلمهای متعلق به جریان دینی از غیردینی، تمرکز قصه فیلم بر پنج عامل مشخص بوده:
1⃣زندگی شخصیت یا کنشگران خاص دینی: نظیر روحانیان، متولیان مساجد یا امامزادهها یا افرادِ مؤمنی که دینداری آنها عاملی است که روایت فیلم براساس آن پیش میرود.
2⃣مناسک مشخص دینی: نظیر نماز خواندن روزه داری و زیارت.
3⃣اسطورههای دینی: نظیر خداوند، پیامبران و ائمه و تاریخ مقدس.
4⃣مفاهیم ماورایی.
5⃣دغدغههای درونی و شخصی یا فیلمهایی که استعاری، معانی دینی و غیر این جهانی را در قالب تجارب شخصی به گونهای غیرسنتی به مخاطب ارائه میدهند.
📖 سینما، دین و سیاست
🔗 @r_esmaeili
📗#برشی_از_کتاب | کارکرد همذات پنداری در سینما
📎همذات پنداری از خصیصههای فیلم است که در حوزه روانشناسی سینما قرار میگیرد. این مفهوم به معنای همدلی و سمپاتی با شخصیتها و البته عموماً با قهرمانهای شکستناپذیر فیلم است. گونههای روایت، نیازهای ریشه دار و پنهانی مخاطب را برآورده میسازند و به همین سبب، همذات پنداری با نوع داستان از اهمیت فراوانی برخوردار میشود.
📎همذات باعث میگردد مخاطب برای پارهای شکلهای داستانی، مثل فیلمهای جنگی، وسترن، موزیکال یا فیلمهای عاشقانه و رمانس، اولویت بیشتری قائل شود و پیوندهای عمیقی با آنها برقرار سازد.
📚 سینما، دین و سیاست، صفحه ۳۳
#کاربرد_سینما
#هم_ذات_پنداری
🔗@r_esmaeili
📖 #برشی_از_کتاب | مردم از نگاه پهلوی ها
🔹 فارغ از عرصه عمل و برگزاری انتخابات مردمی، حکام پهلوی حتی در گفتار خود نیز نشان میدادند که کم ارزش ترین موضوع در نزد آنها نظر و رأی مردم است. شاه چنان خود را از مردم بی نیاز میدید که گاه به صراحت به آنان توهین میکرد؛ از جمله دربارۀ مردم ایران میگفت: این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند؛ مثل گوسفندان میمانند.
🔸 روحیۀ نخوت و تحقیر مردم ایران، نه فقط در رضاشاه و محمدرضاشاه ریشه زده بود، بلکه اغلب درباریان هم به این بیماری مبتلا شده بودند. ملکه مادر، مردم ایران را مردمی حسود و مُذَبذَب میدانست که حتی حکومت کردن بر آنان افتخار نداشت.
🔹 فرح هم که
سعی میکرد، خود را تافته جدابافتهٔ دربار نشان بدهد، از این امر مستثنا نبود. به روایت علی شهبازی، سرتیپ محافظ شاه فرح مردم جنوب تهران را کمتر از حیوان میدانست.
📚 گام تمدن ساز صفحه ۶۷ و ۶۸
🔗 @r_esmaeili