eitaa logo
روابط عمومی ف.ا. خراسان‌جنوبی(شهرستان درمیان)
1.5هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
10.4هزار ویدیو
52 فایل
کانال اطلاع رسانی، فرهنگی، اجتماعی و ....
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 آخرین صحنه شهر زیبا و سرسبز ، قبرستانی بود که داغش روی قلب‌مان ماند و این داغ با هیچ آبی خنک نمی‌شد که تا فقط گریه کردیم. مصطفی آدرس را از ابوالفضل گرفته و مستقیم به خیابانی در نزدیکی حرم (علیهاالسلام) رفت. ابوالفضل مقابل در خانه‌ای قدیمی ایستاده و با نگاهش برایم پَرپَر می‌زد که تا از ماشین پیاده شدم، مثل اینکه گمشده‌اش را پیدا کرده باشد، در آغوشم کشید. 💠 در این سه روز بارها در دلم رؤیای دیدارش را به قیامت سپرده بودم و حالا در عطر ملیح لباسش گریه‌هایم را گم می‌کردم تا مصطفی و مادرش نبینند و به‌خوبی می‌دیدند که مصطفی از قدمی عقب‌تر رفت و مادرش عذر تقصیر خواست :«این چند روز خیلی ضعیف شده، می‌خواید ببریمش دکتر؟» و ابوالفضل از حرارت پیشانی‌ام تب تنهایی‌ام را حس می‌کرد که روی لبش لبخندی نشست و با لحنی دلنشین پاسخ داد :«دکترش حضرت زینبه (علیهاالسلام)!» 💠 خانه‌ای دو طبقه برایمان تهیه کرده بود و می‌دانست چه از این خانه نمایان است که در را به رویمان گشود و با همان شرین‌زبانی ادامه داد :«از پشت بام حرم پیداس! تا شما برید تو، من می‌برمش رو ببینه قلبش آروم شه!» نمی‌دانستم پشت این نسخه، رازی پنهان شده که دستم را گرفت و از راه پله باریک خانه، پا به پای قامت شکسته‌ام تا بام آمد. 💠 قدم به بام خانه نهادم و خورشید حرم در آسمان آبی طوری به دلم تابید که نگاهم از حال رفت. حس می‌کردم گنبد حرم به رویم می‌خندد و (علیهاالسلام) نگاهم می‌کند که در آغوش عشقش قلبم را رها کردم. از هر آنچه دیده بودم برای حضرت شکایت می‌کردم و به‌خدا حرف‌هایم را می‌شنید، اشک‌هایم را می‌خرید و ابوالفضل حال دیدنیِ دلم را می‌دید که آهسته زمزمه کرد :«آروم شدی زینب جان؟» 💠 به سمتش چرخیدم، پاسخ سوالش را از آرامش چشمانم گرفت و تیغی در گلویش مانده بود که رو به حرم چرخید تا سوز صدایش را پنهان کند :«این سه روز فقط (علیهاالسلام) می‌دونه من چی کشیدم!» و از همین یک جمله درددل خجالت کشید که دوباره نگاهم کرد و حرف را به هوایی دیگر بُرد :«اونا عکست رو دارن، اون روز تو بیمارستان کسی که اون زن رو پوشش می‌داده، تو رو دیده. همونجا عکست رو گرفتن.» 💠 محو نگاه سنگینش مانده بودم و او می‌دید این حرف‌ها دل کوچکم را چطور ترسانده که برای ادای هر کلمه جان می‌داد :«از رو همون عکس ابوجعده تو رو شناخته!» و نام ابوجعده هم ردیف حماقت و بی‌غیرتی سعد بود که صدایش خش افتاد :«از همون روز دنبالته. نه به خاطر انتقام زنش که تو لو دادی و تا الان حتماً اعدام شده، به خاطر اینکه تو رو با یه ایرانی دیدن و فکر میکنن از همون شبی که سعد تو رو برد تو اون خونه، جاسوس سپاه بودی. حالا می‌خوان گیرت بندازن تا اطلاعات بقیه رو ازت دربیارن.» 💠 گیج این راز شش ماهه زبانم بند آمده بود و او نگاهش بین من و می‌چرخید تا لرزش چشمانم بند زبانش نشود و همچنان شمرده صحبت می‌کرد :«همون روز تو فرودگاه بچه‌ها به من خبر دادن، البته نه از دمشق، از ! ظاهراً آدمای تهران‌شون فعال‌تر بودن و منتظر بودن تا پات برسه تهران!» از تصور بلایی که تهران در انتظارم بود باز هم رنگش پرید و صدایش بیشتر گرفت :«البته ردّ تو رو فقط از و از همون بیمارستان و تو تهران داشتن، اما داریا براشون نقطه کور بود. برا همین حس کردم امن‌ترین جا برات همون داریاست.» 💠 از وحشتی که این مدت به تنهایی تحمل کرده بود، دلم آتش گرفت و او می‌دید نگاهم از نفس افتاده که حال دلم را با حکایت مصطفی خوش کرد :«همون روز از فرودگاه تا بیمارستان آمار مصطفی رو از بچه‌های دمشق گرفتم و اونا تأییدش کردن. منم همه چی رو بهش گفتم و سفارش کردم چشم ازت برنداره. فکر می‌کردم شرایط زودتر از این حرفا عادی میشه و با هم برمی‌گردیم ، ولی نشد.» و سه روز پیش من در یک قدمی همین خطر بودم که خطوط صورتش همه در هم شکست و صدایش در گلو فرو رفت :«از وقتی مصطفی زنگ زد و گفت تو داریا شناسایی‌ات کردن تا امروز که دیدمت، هزار بار مردم و زنده شدم!» 💠 سپس از همان روی بام با چشمش دور حرم چرخید و در پناه (علیهاالسلام) حرف آخرش را زد :«تا امروز این راز بین من و مصطفی بود تا تو آروم باشی و از هیچی نترسی. برا اینکه مطمئن بودیم داریا تو اون خونه جات امنه، اما از امروز هیچ جا برات نیست! شاید از این به بعد حرم هم نتونی بری!»... به کانال روابط‌عمومی ف.انتظامی شهرستان درمیان بپیوندید 👇👇 🆔https://eitaa.com/r_fe_darmyan
✅ استخدام فروشنده مواد غذایی با بیمه و وام در شکلات پاپیون در 📋 شکلات پاپیون جهت تکمیل کادر خود در استان تهران از افراد واجد شرایط زیر دعوت به همکاری می نماید. 🔻فروشنده مواد غذایی آقا 🔹نوع قرارداد: پاره وقت 🔹حقوق ماهیانه: از 7 تا 8 میلیون تومان 🔸شرایط احراز: 🔹 ظاهری آراسته و دارای فن بیان بالا 🔹 متعهد و مسئولیت پذیر 🔹 علاقه مند به یادگیری 🔹 دارای روابط اجتماعی بالا 🔹 در زمینه فروش مواد غذایی اجناس خارجی 🔹 سن: از 20 سال تا 30 سال 🔸تسهیلات و مزایا: 🔹بیمه 🔹وام 🔹 بیمه از ماه سوم در صورت رضایت 🔹 افزایش حقوق در صورت رضایت 🔹 همکاری با گروهی جوان، حرفه ای و خلاق 🔹 امنیت شغلی توام با همکاری بلند مدت 🔹 همراه درصد از فروش ⬅️ از متقاضیان واجد شرایط خواهشمندیم رزومه خود را به واتس‌اپ زیر ارسال نمایند و یا با شماره موبایل زیر تماس حاصل نمایند. 📱09354858068 (Whatsapp) ➡️ https://www.e-estekhdam.com/k31jna اخبار کوتاه و استخدام 🔰👇 به کانال روابط‌عمومی ف.انتظامی شهرستان درمیان بپیوندید 👇👇 🆔https://eitaa.com/r_fe_darmyan
✅ استخدام تکنسین فنی برق در فرین تجارت زمرد در 📋 شرکت فنی مهندسی فرین تجارت زمرد در تهران (منطقه 1، نیاوران) جهت تکمیل کادر خود از متقاضیان ساکن استان تهران استخدام می‌نماید. 🔻تکنسین فنی برق آقا 🔹نوع قرارداد: تمام وقت 🔹سابقه کار: دارای سابقه کار 🔸شرایط احراز: 🔹 بازه سنی: 25 تا 35 سال 🔹 حداقل 3 سال سابقه کار فنی 🔹 آشنایی کامل با برق ساختمان و سیستم های امنیتی 🔹 آشنایی با اسمبل و نصب تابلو 🔹 روحیه همکاری و کار تیمی 🔹 خلاق و مسئولیت پذیر 🔹 ترجیحا آشنا با سیستم های اتوماسیون خانگی پروتکل knx ⬅️ از متقاضیان واجد شرایط خواهشمندیم رزومه خود را از طریق سیستم ارسال رزومه «ای-استخدام» ارسال نمایند. ➡️ https://www.e-estekhdam.com/kkyhpu اخبار کوتاه و استخدام 🔰👇 به کانال روابط‌عمومی ف.انتظامی شهرستان درمیان بپیوندید 👇👇 🆔https://eitaa.com/r_fe_darmyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 تو چیکار کردی؟ 📢روشنگر: امام جمعه چهاردانگه به کانال روابط‌عمومی ف.انتظامی شهرستان درمیان بپیوندید 👇👇 🆔https://eitaa.com/r_fe_darmyan
🔻📷پیام عبری دیوارنگاره میدان فلسطین به صهیونیست‌ها: طوفان دیگری در راه است... 🆔 به کانال روابط‌عمومی ف.انتظامی شهرستان درمیان بپیوندید 👇👇 🆔https://eitaa.com/r_fe_darmyan