eitaa logo
محمدرضا کائینی
622 دنبال‌کننده
125 عکس
19 ویدیو
2 فایل
ناگفته‌ها و یافته‌هایی در‌‌باره تاریخ و تاریخ‌سازان
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدرضا کائینی
‍ ‍ در "سعی سعید" ✒️این چند خط می‌توانست در سه‌شنبه یا چهارشنبه گذشته به قلم آید، اما نگارنده دید که دوستان سی‌ساله‌اش، "تضارب افکار" را به "تضارب افراد" مبدل ساخته اند! در چنین شرایطی، نه حرف زدن با موافقان هنر است و نه عصبی تر کردن مخالفان. در این چند روز اما، بخشی از پرده فرو افتاد و فرازهایی از دعوا، بلاموضوع شد. نه اجماع طرفداران دیروز را دارد، نه نظرسنجی هایی که افراد را بدان سو سوق می دادند. این عبارات در شرایطی نوشته می‌شود، که یاس و سرخوردگی برخی را منفعل ساخته است. از قضا در چنین شرایطی باید نوشت: یک: به کسی رای می‌دهم، که سخنش متعلق به خودش باشد. در این صورت رایش نیز، متعلق به خودش خواهد بود. سخنِ قرضی، رای قرضی و حتی وجود و عدم قرضی، یکی از بدترین پدیده‌ها در انتخابات است. اگر این ملاک را صحیح بدانید، کسی ارجحیت دارد که سراسر ایران را به دیدن و یافتن گشته، برای هر دردی علاجی یافته و از آن مهم تر، به اجرای آنچه ارائه می‌کند، اطمینان دارد. کسانی که با سرمایه "نمی‌توانم" و "نمی‌گذارند" در صف انتخاب شدن ایستاده اند، ماقبل داوری اند! دو: در اردوگاه نمی‌توانم و نمی‌گذارند، کار خراب‌تر از این حرف‌هاست. یک وقت کسی گفتمان قرض می‌کند، اما یک وقت کسی اصلا گفتمان ندارد. "همه خراب کرده‌اند"، "همه دزد بوده‌اند"، "نباید دو تا سفره انداخت"، "ببینیم کارشناسان چه می‌گویند"، ارائه راهبرد انتخاباتی و اجرایی نیست. افراط در فریاد کردن "سیاست‌های مقام معظم رهبری" هم، بیشتر پوشاندن دُم خروس قلمداد می‌شود! یکی از کاندیداها در این فقره، مرحوم حاجی بخشی را پشت‌سرگذاشته است! این در حالی است که سخن دومی از سرِ صدق، درد و باورپذیر بود، اما اولی با ترکیب ستادش، اسباب خنده درست کرده است. سه: کاهش سطح مشارکت، البته مهم‌ترین دغدغه است. اما نگرانی از آن، از سوی کسانی که بیشترین دولت ها و فرصت‌ها و نتیجتا بیشترین سهم را ایجاد این معضل داشته‌اند، مقبول نمی‌افتد. نباید گذاشت که خود این مساله نیز، اسباب کاسبی و رانت شود. چهار: با این اوصاف، نویسنده و کسانی که ماوقع را چون او می بینند، در رای دادن به دکتر سعید جلیلی تردید نخواهند کرد. سود و ضرر انتخاب خلایق -به هر شکل و نوع که باشد- نهایتا به خودشان بازخواهد گشت. در این میان، تنها دیرفهمی‌ها و بدفهمی‌ها در تاریخ حک و ماندگار می‌شود. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
‍ ‍ ✒در پیدا و نهان نتیجه انتخابات انتخابات جمعه گذشته، مملو از نکته‌ها و درس‌هاست. بخشی از آنها که کمتر دیده و نوشته می‌شود، از این قرار است: یک: عده‌ای به جدّ و قطعیت مدعی بودند،‌ که نظام تا آینده‌ای دور و دیر، نخواهد توانست به مشارکت پنجاه درصدی بازگردد. انتخابات دور دوم نشان داد، که اگر سیستم تنوع درونی خود را فعال‌ و تشدید کند، به راحتی می‌تواند بخشی از آرای خاموش را جذب نماید. آن هم نه تنها به نفع تجدیدنظرطلبان یا رفُرم‌خواهان، که حتی انقلابیون نیز در فاصله یک هفته، می‌توانند چهار میلیون به رای خویش بیفزایند. دو: رای دو طیف آنچنان شانه به شانه و نزدیک است، که دشوار بتوان جریانی را پیروز انتخابات، به معنای متعارف آن در ایران خواند. به عبارت دیگر ما در این رویداد، برنده عددی و حقوقی داریم، اما برنده حقیقی نداریم! چه دولت مستقر اگر بخواهد در مسائل کلان و ملی، قدم از قدم بردارد، ناچار از اقناع رقیب چهارده میلیونی است. سه: تعیین کننده نتیجه انتخابات اما، چهار استان با رای قومیتی و نه گفتمانی است. ضمن احترام به همه شرکت کنندگان ارجمند تُرک و کُرد، باید گفت که آنان نه نماد تئوری سیاسی ویژه‌ای هستند و نه رایشان، در سبد پیروز انتخابات ماندگار است. چهار: این انتخابات، لولوسازی از رقیب را تقریبا بی‌اثر کرد. گروهی که نماد آن "طالبان" خوانده شد، چهاره میلیون رای جذب کرد! در تهران که مرکز ابرتحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خوانده می شود، فاصله دو کاندیدا در حدود چهارصد هزار نفر است. استان‌هایی که مرکز تولید فرهنگ به درازای تاریخ بوده اند، از قبیل: خراسان‌ها، اصفهان، فارس، قم و...الخ نیز، بر "جهل مقدس" آغوش گشودند! آیا ستاد پیروز جرات اظهار این نکته را دارد، که اکنون چهارده میلیون نفر از مردم ایران جانبدار طالبان هستند؟ پنج: نه‌گمانم که تئوری اجماع اصولگرایان در مرحله نخست و تصورات عده ای در انتقال آراء دو کاندیدای این جربان به سبد یکدیگر، چندان درست باشد. به احتمال فراوان بهترین شکلِ ماجرا، همین است که روی داد. این امر همچنان می تواند محل بررسی‌های دقیق و روشنگر بماند، به شرط آنکه بر دعواها نیفزاید. شش: بدیهی است که در این مقطع، باید به آقای پزشکیان تبریک گفت. کارِ او، بسیار سخت است. از سناریو ها و احتمالات پیش رویش بهتر است سخنی نگوئیم، که خود مجالی موسَّع می‌طلبد. بهترین توصیه به وی، همان است که خود وعده داد. در آغاز همگرایی با رقیب و در مرحله بعد، نزدیکی به بدنه بی تفاوت یا دلخور. از قضا با رادیکالیسم، هنجارشکنی و تمامیّت خواهی اطرافیان، هرگز نمی‌توان به این هدف دست یافت. او هرقدر بتواند دولت سوم حسن روحانی نباشد، ضریب توفیق بیشتری خواهد داشت. برای نیفتادن به ورطه پیشداوری، همین مقدار کافی است. از بقیه اش در آینده رونمایی خواهد شد. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
"به گستره جاودانگی، به وسعت بی‌کرانگی..." پایان پرشکوه یک پایمردی، چه پیامی می‌تواند داشته باشد؟ مردی که سه دهه ایمان و بشارت و متانت و تبسمِ پیروزمندانه را به جان رنجدیدگان روانه ساخت و اینک به بام تاریخ و ستیغ زمان بار یافته است، چه در ادامه خواهد داشت؟ تاریخ اما در این فقره، نشانی جاوید دارد. آنان که بنایی برحق می‌نهند و زمانه را از بیداری و عزم و شگفتی‌های کم‌تکرار سرشار می‌سازند، هرگز سر به نیستی و مرگ ننهاده‌اند. ایشان چون روزی روشن و جانفزا جاری خواهند شد، والصبح اذا تنفس! سید به جرگه پرآوازه‌ترین و ماناترین رهبران معاصر جهان اسلام پیوست. از این پس روایت هایی شگفتی‌ساز از او خواهید شنید و به سختی باور خواهید بُرد، که با چنین اسطوره‌ای هم‌عصر بوده اید..." * ...همهمه اورژانس و سرگیجه داروها و خلایقی که درد به این نقطه رهنمونشان ساخته، امانم را بُرید. فقط جانِ نوشتن این چند خط را داشتم. اصلاً مگر همه چیز را، باید یا می‌توان نوشت؟ آنان که سالها مهرِ سید را به دل داشته‌اند و حتی مصاحبش بوده اند، مگر الان تاب نوشتن دارند؟ مگر عمری نگفتیم، که خلوص و خون راه خود باز می‌کند؟ نکند در این روزها نیز، همچنان اسیر خودخواهی مانده باشم؟ نگاهم‌ به صفحه گوشی می رود، بالاخره خبر را اعلام کردند... * آقا، آزمایشاتتان می‌گوید باید چند روز بستری شوید، وگرنه خطرناک است!... تسلیم تقدیرم، چه می‌توان کرد؟ حالا در غروبی به تیرگی و دلگیری یک بیمارستان -که هرگز اینگونه تجربه‌اش نکرده بودم- جز نگاه ساده‌ای به افق، کار دیگری از من ساخته نیست! اما نه، گو آسمان نیز سخنی برای اهل معنا دارد. امشب دومین شبی است که سید در هماره عمر، انتظارش را می کشید! وصال او نمی تواند تلخ باشد! مائیم که در رهگذر عمر و تن‌فرسایی، به گوشه جهان دلالت شده و مغموم شده‌ایم. بر او گوارا باد. شامگاه شنبه، ۷ مهر۱۴۰۳ ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
✒سروها ایستاده می‌میرند! کسی که گمان می‌برد اغلب راهبران دلیر و دریادل، جز با تیغ و ترور از درگاه دنیا می‌گذرند، ماقبل تاریخ و حتی درک ایستاده است! سرگذشتنامه‌ها جز خون و خطر، برای ایشان نقش نکرده است. بدیهیات ردیف نکنم، اکنون سخن از امر دیگری است. فقط در این میان از خاطر مبرید که این رادمردان، چه آسان باری سنگین از تهمت و هجو و پلشتی‌های تله‌ویزیون‌ها و نیوزها را به کناری فکندند و رو به معبود نهادند. او که امروز پرچم سوگش در اهتزاز است، متهم بود به اختفاء در هفت‌توی پناهگاهها، سپر کردن اُسَرا، افشای اسرار دِگر رهبران و سازش برای آتش بس! آنان که این سروِ افراشته و بلند قامت را تبر زدند، بس بلاهت‌آمیز بر تاریخ علامت نهادند. تصاویرِ واپسینِ مردی که بی‌نشان، اما در میانه میدان، تا آخرین لحظه سپر نمی‌اندازد و حتی نگاه دزدانه دشمن را نیز بی‌جواب نمی‌نهد و پرتابه‌ای نثارش می سازد! برای سَلَف او اما، مگر چنین افسانه‌هایی سرِ هم ندادند؟ در هتل‌های ترکیه و قطر می‌نشیند و با تجمل و تَنَعم قرین است و خلایق را در غزه به کشتن می‌دهد! سرحساب که شدند، دیدند که اغلبِ ایل و تبار خویش را، نثار همین مصاف ساخته است و آخرالامر، جان خود را به گاه قرائت شبانه قرآن در اقامتگاهی در تهران. یا چرا راه دور برویم؟ سیّدِ ضاحیه نشین، مگر متهم نبود که لبنان‌گراست و غزه را در حد حرف دارد و عافیت‌طلبی فرونمی‌نهد. او نهایتا جان بر سر لبنان نهاد یا فلسطین؟ و اگر به کمک باریکه نمی آمد، به حیات نزدیک‌‌تر نمی‌ماند؟ خداوند این روزها را، جلوه تدارک آبروی یارانش ساخته است! ملخّص کلام: از یاوه‌سرایی و هرزه‌بافی ابناء شیطان نهراسید، که جز پوچی و بی‌دوامی در بساط نداشته است. این روزها که دشمن با همه توش و توان برای بودن و ماندن به میدان آمده و البته جز ترور نمی‌شناسد، نیز می گذرد، لَختی بعد در خواهید یافت که در پس این رذالت‌ها و شلتاق‌ها، چه آرزوهای خاک‌شده‌ای پنهان بوده است و چه پایمردی‌ها در برابر بهتان‌ها و انگ‌ها. صبحگاه جمعه، ۲۷ مهر ۱۴۰۳ ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
✒"خودتسکینیِ تبلیغی" یا حمله دردناک؟ این مَثل را قبلا نیز، به مناسبتی دیگر آورده‌ام. حرامیان به خانه بینوایی هجوم بردند و به غارت مال و همسرش شدند. دورِ صاحب‌البیت نیز خطی کشیدند، که اگر پای از آن فراتر نهد، حکم به مرگ خویش کرده است! به گاه اتمام کار و خروج مهاجمان، مردِ دایره‌نشین درآمد: "من در طول این مدت، چند بار پای از خط برون نهادم و حرفتان را به گوش نگرفتم!...". شواهد حاکی از آن است، که به اصطلاح حمله دیشب نتانیاهو به برخی نقاط نظامی ایران، به نوعی "خودتسکینیِ‌ تبلیغی" می ماند، تا پاسخی متناسب به وعده صادقِ دو. دُمِ خروس در این فقره، متعدد است. از عدم تناسب عربده‌جویی و رجزخوانی‌های رسانه‌ای با آنچه دیشب گذشت، تا خیره شدن گالانت به تصویری فیک در اتاق فرماندهی! تنها استیصال است و دیگر هیچ! با این همه، داستان جنبه‌هایی دیگر نیز دارد،‌ که تذکار بدان به‌هنگام است: 🔹️یک: ارباب توجیه از دیشب این مستمسک را برداشته‌اند، که آمریکا مهاجم را از حمله گسترده بازداشته و محدود ساخته است. این جماعت ناخواسته، به توان بازدارندگی ایران اذعان می‌کنند. چه عموسام نه از سر علاقه به چشم و اَبروی کشورمان، که از بیم از پیامدِ پاسخ گسترده ایران، به مهارِ توحش دست زده است. در این مرز و بوم توانی خلق شده، که هر فکر رذالت آمیزی را به خودی خود خنثی میکند. 🔹️دو: آنچه گفتیم، هرگز به مفهوم بی ارزش کردن پدافند پرتوان و کارایِ کشورمان نیست. از قضا یکی از عواملی که دشمن را بیشتر به صحنه‌آرایی و حملات پوچ و تبلیغی سوق می دهد، اطلاع از هرآنچه است که در ایران انتظار آنان را می کشد‌. 🔹️سه: اکنون حقیقی عریان، خودنمایی می‌کند. دستان آمریکا لای درب انتخابات است و دستان مهاجم لای درب هراس از حمله گسترده ایران و محدودیت های ایالات متحده. هرگز نباید گذاشت، که این فرصت تاریخی از بین برود و دشمن به شرایط عادی بازگردد. بی تردید جبهه مقاومت، باید ضعف‌ها و حرمان‌های آشکار دشمن را، مبنای طراحی نوین راهبردیِ خویش قرار دهد و گام هایی بلند به سوی هدف بردارد. اِنَّ لِرَبِّکُم فی اَیّامِ دهرِکُم نَفَحات، الّا فَتَعَرّضُوا لَها. 🔹️چهار: هرگز نباید اجازه داد که تعرضات محدود و نمایشی به ایران نیز، عادی و مشمول مرور زمان شود. بی‌شک نوع واکنش ایران به این رویداد،‌ موجد استنتاجات و طراحی‌های بعدی دشمنان خواهد بود.‌ هم از این روی باید به دور از تعلّل و شتابزدگی،‌ پاسخی درخور برای نقض حاکمیت‌ملی تدارک نمود. والعاقبه‌ للمتقین. ظهرگاه شنبه، ۵ آبان ۱۴۰۳ ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
📚 صدسالگی؛ قضاوت تاریخ درباره جلال آل‌احمد 🔸به همت: 🔸تعداد صفحه: ۱۹۲ 🔸قطع: رقعی 🔸جلد: شومیز 🔸قیمت: ۱۹۰ هزار تومان جلال آل‌­احمد نویسندهٔ پُرکار و پُرجاذبه‌­ای بود، با سری پرشور و زندگی­‌ای پرماجرا. جمعاً ۴۶ سال زندگی عرفی داشت، ولی تا الآن علی‌­الحساب(!) صد سال است که “زنده” است: زنده در ذهن­‌ها، حاضر در دل­‌ها و چابک نشسته بر سرِ زبان­‌ها و نوکِ قلم‌­ها. صدها نفر با او حرف دارند و دربارهٔ افکار و آثارش می­‌نویسند، هزاران نفر آنها را می­‌خَرَند و می­‌خوانند و خرخاکی‌­ها هم به قول احمد شاملو: در جنازه­‌اش به سوءظن می­‌نگرند! با مقالاتی از (به ترتیب الفبا): احمد افرادی آراز بارسقیان عمادالدین باقی رسول جعفریان غلامرضا خاکی مهدی خلجی محمدحسین دانایی مرتضی سیدی‌نژاد امید طبیب‌زاده حاتم قادری محمدرضا کائینی عبدالجواد موسوی حورا یاوری ♦️http://eitaa.com/r_kaeini