#شعر
#کودکانه
#شعر_کودکانه
#ولادت_حضرت_علی_اکبر
پایین پای پادشاه
شهزادهای شبیه ماه
نشسته مثل آینه
همه شدن غرق نگاه
🌸🌸🌸
ببین چی میشه که یه شب
فقط با یک گوشهی لب
حجازو دیوونه کنه
سوار زیبای عرب
🌸🌸🌸
وقتی که لبخند میزنه
خدیجه زهرا آمنه
میخوان بگن احمد ماست
لیلا میگه عشق منه
🌸🌸🌸
لیلا برای پسرش
برای قرص قمرش
شبیه پروانهای بود
که پر میزد دور و برش
🌸🌸🌸
تو پیرهنت حرز میذارم
بی تو من آروم ندارم
بیرون اگه خواستی بری
فقط با عباس میذارم
🌸🌸🌸
کنار عباس که باشی
یه خورده کمتر تو چشی
برای خلق تو خدا
انگار کشیده نقاشی
🌸🌸🌸
«والتین» یه آیه از لبات
«والیل» مال گیسوات
سوار اسبت که میشی
نازل میشه «والعادیات»
🌸🌸🌸
دستات که پیمونه میشه
سجاده میخونه میشه
«سبحان ربی» که میگی
فرشته دیوونه میشه
🌸🌸🌸
تو خونه حیدری دارم
شبه پیمبری دارم
الله اکبر! ، روبروم
علی اکبری دارم
🌸🌸🌸
الله اکبر! اومدی
الله اکبر! چه قدی!
الله اکبر! چه دلی!
سرمست ذات احدی
🌸🌸🌸
عاشقه تو شاه دینه
پسر ام البنینه
کریم آل هاشمی
بعد از حسن، تو مدینه
🌸🌸🌸
رقیه گریون که میشه
همه میگن بهونهشه
بگید علی اکبر بیاد
تا دخترک آروم بشه
🌸🌸🌸
شبیه غنچهها میشه
لباش به خنده وا میشه
علیِ اصغر وقتی که
تو آغوشت رها میشه
🌸🌸🌸
قبیله بود و یه پسر
که اومد از غیب یه خبر
قبیله یک قافله شد
قافله یعنی یه سفر
🌸🌸🌸
قافله یعنی که نمون
وقتی ندا میده جنون
یعنی عطش تو دل عشق
یعنی خدا تو دل خون
🌸🌸🌸
یعنی رجزهای علی
یه واحد عشق عملی
«قالوا بلی» یی ابدی
سَرِ قراری ازلی
🌸🌸🌸
«قالوا بلی» بود و بلا
یک کربلا بود و بلا
رند بلاکش مست مست
خون و خدا بود و بلا
🌸🌸🌸🌸
به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2