راه ما
🌴در مسیر کربلا🌴 🚫قسمت اول ((مخالفان رفتن امام حسین-علیه السلام-به سمت عراق)) 💢 ابو بكر بن عبد الر
🌴در مسیر کربلا🌴
🚫قسمت دوم ((مخالفان رفتن امام حسین-علیه السلام-به سمت عراق))
💢ابو محمّد واقدى و زُرارة بن جلح
ابو محمّد واقدى و زرارة بن جلح يا خلج يا حلج يا صالح نامى از اين دو، در كتب روايى جز اين مورد، نيامده است و در كتب رجالى شيعه و سنّی نيز نامى از آنان نيست. شايد در روايت تصحيفى صورت پذيرفته است.
📘دلائل الإمامة
- به نقل از ابو محمّد واقدى و زُرارة بن جَلَح - :
سه شب پيش از آن كه حسين عليه السلام آهنگ عراق كند، با او ديدار كرديم و از سستى مردم كوفه برايش گفتيم و اين كه دلهايشان با او و شمشيرهايشان، بر ضدّ اوست.
حسين عليه السلام با دستش به آسمان اشاره كرد و درهاى آسمان گشوده شدند و شمارى از فرشتگان - كه جز خدا آنان را نمى شمارد - فرود آمدند
و فرمود : «اگر نزديكىِ اشيا و از ميان رفتن پاداش نبود، با اين فرشتگان با آنان مى جنگيدم؛ ولى مى دانم كه آن جا قتلگاه من و يارانم است و جز فرزندم على، كسى از دست آنان نجات نمى يابد».
📚دلائل الإمامة : ص ۱۸۲ ح ۹۸
الملهوف : ص ۱۲۵
💢 ابو سعيد خُدْرى
ابو سعيد انصارى خُدرى - كه نامش سعد بن مالك بن سِنان است و به كنيه اش مشهور شده است - صحابى و از چهره هاى سرشناس انصار است.
او در جنگهاى بسيارى با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله حضور داشت و پس از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نيز همراهى امير مؤمنان را رها نكرد.
وى، محدّثى بزرگ است و امام صادق عليه السلام از او با بزرگى و تكريم ياد كرده است؛ زيرا از راه حق انحراف پيدا نكرد.
او در سال ۷۴ هجرى در گذشت.
📕الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) - به نقل از ابو سعيد خُدرى - :
حسين عليه السلام در رفتن بر من چيره شد.
در آن حال به وى گفتم: از خدا پروا كن و در خانه ات بنشين.
📚الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۴۵
تهذيب الكمال : ج ۶ ص ۴۱۷
💢 ابو واقد ليثى
ابو واقد ليثى - كه ظاهراً همان حارث بن عوف بن اُسَيد است كه با كنيه مشهور شده است - صحابى است و برخى گفته اند : در سال دوم هجرى به دنيا آمد.
در برخى از جنگهاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله حضور داشت و همراه امام على عليه السلام نيز در جنگ صفّين شركت كرد.
معاويه سوگند ياد كرد كه در گوش هايش سرب گداخته بريزد.
گفته اند: وى، يك سال در مكّه مجاور شد و همان جا در گذشت و در قبرستان مهاجران در فخ به خاك سپرده شد.
نيز گفته اند : در سال ۶۵ يا ۶۸ در مدينه در گذشت.
با اين كنيه مرد ديگرى به نام صالح بن محمّد بن زائده نيز هست كه در سال ۱۴۵هجرى از دنيا رفت و به كنيه ابو واقد ليثى صغير مشهور است و او غير از اين فردِ مورد نظر ماست.
📙الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) - به نقل از ابو واقد ليثى - :
خبرِ بيرون رفتن حسين عليه السلام به من رسيد.
در [منزلگاه] مَلَل به او رسيدم.
او را به خدا سوگند دادم كه بيرون نرود و قيام نكند؛ زيرا او در جايى كه نبايد، قيام مى كرد و خود را به كشتن مى داد. او فرمود : «باز نمى گردم».
📚الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۴۵
تهذيب الكمال: ج ۶ ص ۴۱۷
#نشرخوبیها
✏️ @raahemaa
راه ما
🌴در مسیر کربلا🌴 🚫قسمت سوم ((مخالفان رفتن امام حسین -عليهالسلام- به سمت عراق)) 💢اَحنف بن قَيس ا
🌴 در مسیر کربلا🌴
🌾قسمت چهارم
🕋 خوددارى امام حسین عليه السلام از پذيرش امان نامه عمرو بن سعيد
📓تاريخ الطبرى - به نقل از حارث بن كعب والى از امام زين العابدين عليه السلام - :
هنگامى كه از مكّه بيرون آمديم، نامه عبد اللَّه بن جعفر و دو پسرش، عون و محمّد رسيد كه به حسين بن على عليه السلام نوشته بود:
«امّا بعد، تو را به خدا، آن گاه كه اين نامه را ديدى، باز گرد كه بيم دارم اين سفرى كه در پيش دارى موجب مرگ تو و نابودى خاندانت گردد. اگر اينك نابود گردى، نور زمين خاموش مى شود؛ زيرا تو راهنماى رهيافتگان و اميد مؤمنانى پس در رفتن شتاب مكن كه من در پىِ نامه رهسپارم.
والسّلام !».
عبد اللَّه بن جعفر نزد عمرو بن سعيد رفت و با وى چنين سخن گفت:
به حسين نامه اى بنويس و او را امان بده و به او وعده نيكى و بخشش بده و در نامه خود تعهّد كن و از او بخواه كه باز گردد، شايد اطمينان يابد و باز آيد.
عمرو بن سعيد گفت: هر چه مى خواهى بنويس و پيش من بياور تا بر آن مُهر بزنم.
عبد اللَّه بن جعفر. نامه را نوشت.
(از متن نامه فهميده نمى شود كه نوشته عبد اللَّه بن جعفر است. همچنين از پاسخ امام حسين عليه السلام به او به دست مى آيد كه عمرو بن سعيد خود آن را نوشته است؛ چون در عبارتهايى از آن به امام عليه السلام جسارت شده است.)
و نزد عمرو بن سعيد برد و به او گفت: به آن مهر بزن و همراه برادرت يحيى بن سعيد بفرست كه كاملاً اطمينان يابد و بداند كه داستان جدّى است.
عمرو چنان كرد. وى كارگزار يزيد بن معاويه در مكّه بود.
يحيى و عبد اللَّه بن جعفر به حسين عليه السلام رسيدند و پس از آن كه يحيى بن عمرو نامه را برايش خواند، [به نزد عمرو] باز گشتند و گفتند: نامه را برايش خوانديم و به وى اصرار كرديم و از جمله عذرهايى كه آورد، اين بود كه : «خوابى ديده ام كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در آن بود و دستورى يافته ام كه آن را انجام مى دهم، به ضررم باشد يا به سودم».
به او گفت[يم] : اين خواب چه بود؟
گفت: «به هيچ كس نگفته ام و به هيچ كس نخواهم گفت تا به پيشگاه پروردگارم بروم».
نامه عمرو بن سعيد به حسين بن على چنين بود:
«به نام خداى بخشنده مهربان.
از عمرو بن سعيد
به حسين بن على
امّا بعد، از خدا مى خواهم كه تو را از آنچه مايه هلاكت تو مى شود، منصرف كند و تو را به آنچه مايه توفيقت مى شود، هدايت نمايد.
شنيدم به جانب عراق روانه شده اى؛ خدايت از مخالفت به دور بدارد كه بيم دارم مايه هلاكت تو شود. عبد اللَّه بن جعفر و يحيى بن سعيد را نزد تو فرستادم. با آنها پيش من بيا كه نزد من امان دارى و پاداش و نيكى و مصاحبت شايسته خدا را بر اين شاهد و ضامن و مراقب و وكيل مى گيرم.
درود بر تو باد!».
حسين عليه السلام به او نوشت:
«امّا بعد، هر كه به سوى خداى عزّوجلّ دعوت كند و عمل نيك نيك انجام دهد و بگويد من از مسلمانانم، بر خلاف خدا و پيامبر او رفتار نكرده است. مرا به امان و نيكى و پاداش خوانده اى؛ بهترين امان، امان خداست و خدا در روز رستاخيز كسى را كه در دنيا از او نترسيده باشد، امان نمى دهد. از خدا مى خواهيم كه در اين دنيا ترسى دهد كه در روز رستاخيز موجب امان شود. اگر از آن نامه قصد رعايت و نيكى به من داشته ای خدا به تو در دنيا و آخرت پاداش دهد. والسّلام !».
📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۸۷
الكامل فى التاريخ: ج ۲
#نشرخوبیها
#لینک کانال ما در ایتا👇👇👇
✏️ @raahemaa
✏️ @raahemaa
✏️ @raahemaa