ایتا - رَیان|ʳᵃʸᵃⁿ

دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم
اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی . .

453 مشاهده10:28

؛ )

460 مشاهده12:21

من ؛ هنرپیشه ی خندان ِ درون گریانم .

481 مشاهده16:38

میخوام انقدر گریه کنم که ، بمیرم .

469 مشاهده16:39

امشبم ماه خیلی قشنگه.!

450 مشاهده20:08

00:00

476 مشاهده20:30

صبح من خیری ندارد بی‌طلوعِ چشمِ تو
ذره‌ای چشمانِ خود را بازکن خورشیدِ من !

455 مشاهده05:16

گله ای نیست ، من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست .

531 مشاهده07:14

بغضی نهفته درون سینه بیداد میکند .

491 مشاهده07:17

: ))

505 مشاهده08:19

چیکار کردی باهام که بعد ِ این همه وقت هنوزم فکر و خیالت ملکه ِی ذهنم ِ ؟

1 مشاهده08:48

*

1 مشاهده11:15

مطالب بعدی