eitaa logo
گام دوم _ اخبار و یاداشت ها و تحلیل های اقتصادی اجتماعی رضا عابدینی
208 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
9 فایل
اخبار دیدگاه ها و ملی و منطقه ای با محوریت پیشرفت اقتصادی تحصیلات : مهندسی اقتصاد کشاورزی(کارشناسی ارشد) ارتباط با ادمین: @rabedini43 صفحه ما در ویراستی: https://virasty.com/rabedini83 لینک دعوت در ایتا: https://eitaa.com/rabedini8
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله بهاءالدینی می خواستند دست آقا را ببوسند صبح زود تقریبا ساعت های سه ونیم، چهار صبح، رفتم منزل آیت الله «بهاءالدینی». قرار بود آقای خامنه ای از جمکران که نماز صبحشان را می خواندند، برویم منزل آقای بهاءالدینی. من با چندتا از دوستان در خانه را زدیم. آقاعبدالله، پسر آقای بهاءالدینی، آمد دم در. بهشان عرض کردم من شاه پسندی هستم از دفتر حفاظت آقا. آقای خامنه ای قرار است که خدمت آقا برسند. آقاعبدالله هم در را باز کردند و ما رفتیم بالا. هنوز ساعت چهار صبح نشده بود. آقای بهاءالدینی تقریبا لباس تنشان بود و مهیا و منتظر کسی بود. دست گذاشتم به سینه ام و خدمتشان عرض ادب کردم. احوالی از ما پرسیدند و گفتند: خب، آسیدعلی آقای ما کجاست؟ این حرف آقا، قبل از این بود که من حرفی بزنم. گفتم: جمکران هستند. از آن جا که حرکت کنند، قرار است خدمت شما برسند. گفتند: این جوری نگویید. ایشان اجلّ بر این هستند که خدمت من برسند؛ ایشان دارند لطف می کنند؛ ایشان بزرگواری می کنند، قدم می گذارند بر منزل ما. رونق منزل ماست... بعد نشستیم چند دقیقه ای تا اسکورت حرکت کند. اسکورت تماس گرفتند که شما حاضرید؟ گفتیم: بله. گفتند: پس ما راه افتادیم. اما آقای بهاءالدینی به ما گفتند که آقای خامنه ای از آن جا حرکت نکردند! نگاه کردم، یک خورده به من برخورد. من بی سیم دستم است و تماس دارم. مثلاً می دانم چه خبر است دیگر. رفتم بالکن و به «مجتبی حیاتی»، فرمانده مان بی سیم زدم و گفتم: آقا حرکت کردند؟ گفتند: نه! آقا رفتند توی گودی داخل محراب مسجد جمکران، آن جایند؛ الآن حرکت می کنیم. دیدیم آقای بهاءالدینی می داند که آقا حرکت نکردند. به ایشان گفتم: بله، آقا حرکت نکرده اند. چند دقیقه ای گذشت و این ها دوباره تماس گرفتند. گفتم: حرکت کردند. آقای بهاءالدینی گفتند: بله! حرکت کردند. چند دقیقه بعد آقا در خانه رسیدند و از پشت بی سیم تأکید زیادی به من داشتند که مزاحم ایشان نشوید؛ یعنی حتی توی خانه خیلی اذیت و آزار برای ایشان نداشته باشید. محافظ ها را برداشتیم بردیم بیرون و خانه را خلوت تر کردیم. آقا با تعدادی از همراه ها وارد منزل آقای بهاءالدینی شدند. آقای بهاءالدینی آمدند تا از پله های خانه ـ که پله های خیلی درب وداغانی هم بود و تقریباً آدم جوان هم شاید زمین بخورد ـ، بیایند پائین. آقای خامنه ای تند آمدند بالا و توی بالکن به هم رسیدند. آقا برگشتند با یک عصبانیت به من نگاه کردند، انگاری که من تخلف کردم و مزاحم آقای بهاءالدینی شده ام. آقای بهاءالدینی نگاه کردند و گفتند: آقا به این بچه ها چیزی نگویید. این طفلکی ها هیچی به من نگفتند. من دیشب تا حالا منتظر شما هستم. من دیشب نخوابیدم اصلاً. آقای بهاء الدینی می خواستند که دست آقا را ببوسند. آقا هم نمی گذاشتند. آقای بهاءالدینی فرمودند: درست است که شما جوانید و زور هم دارید و قدرت در حد، ولی ما پیر شدیم، ولی این جوری ها هم نیست؛ من یک خواهشی ازت دارم، بگذارید من دستتان را ببوسم که فردا به مادرتان حضرت زهرا(س) بگویم دست ولی ام را بوسیدم. وقتی نشستیم، آقای بهاءالدینی از آن دم در ورودی چشم می انداخت نگاه می کرد. آن هایی که یک چیزهایی می دانستند نزدیک بود قلبشان از توی سینه شان بزند بیرون. همه ترسیدند. ایشان چی می بیند ماها را؟ ما که مطمئن بودیم. به آقای خامنه ای گفتند: آقا من شنیده بودم شما مراقبید و مواظبید، ولی نمی دانستم این قدر؛ الحمدلله الحمدلله. چیزهایی را به قاعده خوب می بینم، خوب اند. بعد دربارة بچه های آقا صحبت کردند؛ دربارة آقامصطفی، آقامجتبی، آقامسعود، آقامیثم گفتند. آن آقا پسرهای بزرگ تان را بارها دیدم، الحق که مثل خودتان اند. آن دوتا بچه های کوچک ترتان را من ندیده بودم، همین چند روز پیش دیدم. این ها هم الحمدلله خیلی اهل اند، خیلی خوب اند. بعد آقا به بچه ها اشاره کردند و بچه ها آمدند. تک تک پاسدارها و محافظین و دفتری هایی که بودند، دست آقا را بوسیدیم و خداحافظی کردیم آمدیم بیرون. یعنی دیدگاه شخصی مثل آقای بهاءالدینی، دیدگاه شخصیتی مثل آیت الله العظمی «اراکی»، دیدگاه کسی مثل آقای حسن زاده آملی، دیدگاه آقای جوادی آملی، این ها را ماها از نزدیک با چشم خودمان دیده ایم. 🌴گوهر معرفت 🌴
22.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاجزانه تقاضا دارم نشر دهید به برکت امیر مومنان کشورمان سیراب گردد آمین یا علی ابن ابیطالب اغثنی🙏 🔹کلام نورانی امیر در نهج البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج احمد در یکی از عملیاتها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمان به بیمارستان می آمد اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود این غیبتش موجب نگرانی همه شد. با پیگیری و پرس و جوی فراوان یکی از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بکشد. سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم گچ پای حاج احمد کاملا سالم بود اما از انگشتانش خون می چکید حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت حواسم به گچ پایم بود چون که بیت المال است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔻به دور از تشریفات اضافی 🔹️ منصوری، معاون اجرایی رئیس جمهور که در جریان سفر استانی رییسی به زنجان، برای بازدید و آزادی تعدادی از زندانیان به ندامتگاه این استان رفته بود پس از مواجهه با فرش تشریفاتی، درخواست کرد تا این فرش قرمز جمع‌آوری شود. ✍ رضا عابدینی ؛ 💥درود خدا بر دولت مردان مردمی، این موضوعات شاید کوچک ،دقیقا همان چیزی است که اگر به آن توجه نشود کم کم مسئولین را از مردم دور خواهد کرد. 💥باید این رفتار تا جایی از سوی مسئولین مورد تقبیح قرار گیرد تا کسی به خود اجازه ندهد چنین تشریفاتی برای مسئولین تدارک نماید . کانال خبری تحلیلی مهندس رضا عابدینی https://eitaa.com/rabedini8
گام دوم _ اخبار و یاداشت ها و تحلیل های اقتصادی اجتماعی رضا عابدینی
#صدای_مخاطبین آقای عابدینی کارشناس ارشد مهندسی اقتصاد کشاورزی شهرستان گرمسار از #بازار_تبادل_آب در
نمی دانید چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم این کلیپ را. واقعیت این است که ما نباید بترسیم از تبیین و بیان مباحث اقتصادی. در هر رشته و صنعت و شغلی که هستید با عینک اقتصاد اسلامی نگاه کنید و مسائل را تحلیل کنید ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar ✍ رضا عابدینی: اظهار نظر برادر فرهیخته جناب آقای حسین عباسی فر مدیر کانال در خصوص کلیپ حقیر در خصوص موضوع که در کشاورز نیوز منتشر شد کانال خبری تحلیلی مهندس رضا عابدینی https://eitaa.com/rabedini8
✍ مطلب ارسالی از مخاطب گرامی برادر اندیشمند جناب آقای محمد تقی معصومی 🔶 قسمت اول بهبود وضعیت معیشت از اقدامات ضرب‌الاجلی امام علی (ع) بود امیرالمومنین وقتی که به خلافت رسید، مطابق سنت پیامبر بیت المال را بین افراد مدینه بالسویه تقسیم کردند. وقتی که مورد اعتراض قرار گرفتند، فرمودند اگر این اموال، دارایی‌های شخصی من بود، به طور مساوی بین مردم تقسیم میکردم! حال آنکه این اموال داریی خداست! این‌ها جزو اقدام‌های ضرب الاجلی ایشان در جهت بهبود وضعیت معیشت مردم بود. مثلا زمانی که ایشان جنگ جمل را به پایان رساند، بیت المال بصره را بین افراد سپاه به مساوی تقسیم کردند امیرالمومنین هنگامی که به حکومت رسیدند، کار‌هایی را به فوریت انجام دادند و کار‌هایی را نیز در طی زمان انجام دادند. آنچه را که ایشان به فوریت انجام دادند، موضوع تقسیم بیت‌المال بین آحاد مردم بود. از جمله سیاست‌های اقتصادی در زمان پیامبر تقسیم بیت‌المال به مساوات بود. اما پس از روی کار آمدن عمربن خطاب، او این سنت را برهم زد و نظامی تبعیض آمیز در تقسیم سرانه و درآمد‌های فتوحات ایجاد کرد. امیرالمومنین سنت تقسیم بیت‌المال به مساوات را زنده ساخت. ایشان در آغاز خلافت خود ضمن بیان خطبه‌ای از اصلاح نظام پرداخت سخن گفتند. از بیت‌المال با مردم سخن گفته و از آن‌ها خواست بدون درنظر گرفتن نژاد و سابقه و اینکه نام‌شان در دفتر ارزاق هست یا نیست، برای دریافت مقرری خود اقدام کنند. امام هدف خود از انجام این کار: بازگشت به سنت رسول خدا و برداشتن تبعیض اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت معرفی کرد. ایشان تنها به این بسنده نکرد بلکه تلاش کرد تا آنچه به عنوان مقرری در اختیار مردم قرار می‌گیرد، سیری صعودی داشته باشد تا همگان بتوانند از مشکلات معیشتی خود کاسته و از رفاه بیشتری برخوردار شوند. ایشان رویکرد مطالبه‌گری را از مردم می‌خواهد! می‌خواهد که افزایش درآمد خود را مطالبه کنند. اما علاوه بر عامه مردم، حضرت به تامین زندگی کارکنان حکومت نیز اهمیت می‌دادند تا با این وسیله از فساد و انحراف و تاثیرگذاری نامطلوب در اجتماع پیشگیری کنند. امیرالمومنین به مالک میفرماید: «روزی کارکنان را فراخ‌دار که فراخی روزی نیروشان را زیاد می‌کند و بدینوسیله دست به مالی که در اختیار آنهاست نگشایند و حجتی باشد بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند یا در امانت خیانت ورزیدند». ادامه دارد ....