eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست/اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود رهبرحکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ بانوان ستاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان ارتباط با ادمین: @jebhe97
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿۱﴾ فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿۲﴾ فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿۳﴾ فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿۴﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿۵﴾ "قسم به نفس اسب‌های مجاهدین قسم به جرقه‌ای که از برخورد نعل آهنی اسب مجاهد بر جاده بروز می‌کند. قسم به نوع غافلگیر کردنشان در صبحدم‌ها قسم به شبیخون مجاهدان و گرد و غباری که به پا می‌شود. سوگند که آن‌ها خودشان را با هجوم صبحگاهان در جمع حرکت توحیدی تاریخ قرار دادند. خداوند متعال زمانی چیزی را مورد قسم قرار می‌دهد که می‌خواهد خودش را در آن چیز به تجلی بگذارد و در این سوره به کمترین چیزی که از یک مجاهد سراغ داریم من جمله نفس و برق سم اسب‌هایشان قسم می‌خورد. جایگاه سوره به این است که قصه جهاد و مجاهده در همه تاریخ محل نجات انسان‌ها بوده است. مجاهدان محل ظهور اراده خداوندند." 🌙 شب از نیمه گذشته است و نگرانی تب دخترکم نگذاشته خواب میهمان چشم‌هایم شود. از صبح هم پای درس و مشق پسرها بوده‌ام. دیگر رمقی برایم نمانده اما چاره‌ای نیست می‌ترسم خواب بمانم و اتفاقی برای دخترکم بیفتد. فرصت خوبی است برای همنشینی با بیانات شیوای استاد طاهرزاده در تفسیر دلنشینشان از فرازهای آسمانی سوره عادیات. به تکان دادن پاهایم ادامه می‌دهم تا دخترکم خوب بخوابد و باز دستم می‌رود روی دکمه play گوشی: "برکات خاصی در روحیه جهادی است. کسی که ظلمات زندگی عادی را بشناسد نمی‌تواند بدون جهاد زندگی کند. اگر کسی اهل مجاهده باشد خداوند ره صد ساله سلوک را یک شبه برای او می‌گشاید. در زندگی جهادی است که انسان خدا را می‌یابد..." ✨ چشمانم را می‌بندم. نمی‌دانم خود را در کجای تاریخ تصور کنم تا بتوانم در جایگاه مجاهدان قرار بگیرم. آیا سهم من از این بشارت‌های قرآنی فقط آه کشیدن است؟ آیا سهم من از آیات نورانی جهاد، تنها حسرت مقام مجاهدین است؟ 🖤 دلم می‌گیرد اما... یکباره به خود می‌آیم. صدای شیرین رهبرم در گوشم می‌پیچد: " فرزندآوری یکی از مهمترین مجاهدت‌های زنان و وظایف زنان است." آرام می‌گیرم. اشک شوق از گوشه چشمانم فرو می‌ریزد. خونی تازه در رگ‌هایم شروع به دویدن می‌کند. آهسته دخترم را از روی پاها پایین می‌گذارم. پیشانی‌اش را می‌بوسم و با دمیدن سوره حمد به صورت زیبایش دعا می‌کنم بدون تب بخوابد. 💫 نفس نفس زنان از جا بلند می‌شوم تا در آخرین روزهای باقی مانده به زمانِ دنیا آمدن فرزندم کارهای نیمه تمام فرهنگی‌ام را تمام کنم. از کجا شروع کنم؟ نمی دانم! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده... 📋 قلم در دست می‌گیرم و شروع می‌کنم. خدایا می‌نویسم. می‌نویسم از رازهای سر به مهر عشق تو برای کودکان سرزمینم. قصه‌هایی خلق می‌کنم که اگر به دست تک تک فرزندان این مرز و بوم برسد، لبخند روی صورتشان لبخندی را به صورت امام زمانم هدیه خواهد کرد و بذر ایمانی که در دلشان جوانه می‌زند تیری بر قلب دشمنانمان خواهد بود... 🖊 م شبانی @rabteasheghi
💫 باز صدای استاد در گوشم نجوا می‌کند: "انَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ ﴿۶﴾ وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ ﴿۷﴾ وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ ﴿۸﴾ انسان خصوصیتی دارد که دچار کفران می‌شود مگر اینکه با خود در بیفتد و از خود مراقبت کند. خصوصیت دیگر انسان این است که هر خیری را دوست دارد و چون عموما انسان مال را خیر می‌داند شدیدا مال پرست می‌شود و به دنبال آن می‌افتد و از یاد خدا و شکرگزاری نعمتی که از طریق مجاهدان به آنها رسیده غافل می‌شود. زندگی بدون جهاد به نوعی کفران نعمت است که در اثر حب به دنیا پدید می‌آید." 🌙سیاهی شب همه جا را فرا گرفته است. سجاده ام را باز می‌کنم. عطر گل محمدی در فضا می‌پیچد. سرم را به سجده شکر می‌گذارم. اشکم بر روی گونه‌ها فرو می‌غلتد. به یاد روزی می‌افتم که " لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيم." سفره دلم را باز می‌کنم: خدایا در این تاریکی شب که خلوت دو نفره من و تو برپا شده است برای روزی دست به دعا بر می‌دارم که همه ارتباط‌هایم قطع می‌شود جز ارتباطم با تو. 🤲 عاجزانه از تو می‌خواهم مرا از بنده‌های ناسپاست قرار ندهی. از کسانی که نعمت حیات و ولایت را به آن ها ارزانی داشتی ولی آن را نادیده گرفتند. آن‌هایی که در فضای عطرآگین انقلاب اسلامی نفس کشیدند اما یادشان رفت خواب آرام شب‌هایشان را مدیون چه کسانی هستند! خدایا طعم شیرین مجاهدت در راه خودت را بیش از پیش به من بچشان! 📿 دلم نمی‌آید از سجاده‌ام جدا شوم. باز او را می‌خوانم... خدایا حب دنیا را از من بگیر تا برای چند صباح خواب و استراحتِ بیشتر درهای بهشت مادری و حضور در جهاد زنانه در عرصه‌های گوناگون را به روی خود نبندم. خدایا با بستن درهای مجاهده به رویم مرا از ناسپاسان و بدبختان روزگار قرار مده... 🖊 م شبانی @rabteasheghi
أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ ﴿۹﴾ وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ﴿۱۰﴾ إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ ﴿۱۱﴾ "آیا این‌ها دانا نیستند نسبت به وقتی که آنچه در قبرهاست برانگیخته می‌شود؟ (قبر هیات‌های فکری و اخلاقی است که انسان را در بر گرفته. هر کس قبر خودش را دارد و قبر او ربطی به قبر مادی خاکی ندارد بلکه مربوط به ملکات و اخلاقیات و خصوصیات فرد است. قبر هیئات ظلمانی است که دور خودمان پیچیده ایم.) به هر حال در محشر حاضر خواهیم شد. بالاخره از تنگناها و قبرهایی که ما را گرفتار کرده بیرون می‌آییم و متوجه پوچی چیزهایی که به آن مشغول بوده‌ایم خواهیم شد. وقتی از قبرها بیرون می‌آییم و آن امیال فرو می‌ریزد ما می‌مانیم و ما... و در آن روز جنبه‌های ایمانی و جنبه‌های کفر وجود ما از هم تفکیک خواهد شد. باید با روحیه مجاهده همین الان و در دنیا خود را از صفات ظلمانی جدا کنیم. انسان‌های عاقل از رنج‌ها فرار نمی‌کنند. این انسان‌های غافل هستند که از رنج‌ها فرار می‌کنند و می‌دانند چه بلایی سر خود می‌آورند. جدا شدن از بسیاری از دام‌های دنیا من جمله صفات ظلمانی با روحیه جهادی به راحتی قابل رفع شدن است. مجاهد خود را ماورای امیال مادی می‌بیند." ✨ باز صحبت‌های دلنشین استاد مرا به فکر فرو می‌برد... از جاماندن می‌ترسم... از سکون و بی‌حرکتی و بی‌تفاوتی بدم می‌آید... وقتی می‌دانم جبهه باطل با تمام قوا در مقابل جبهه حق ایستاده و در این میان جبهه سومی در کار نیست بر خود می‌لرزم... وقتی گذر سریع تاریخ از سرسلسله انبیا تا انتظار موعود جهانیان را تصور می‌کنم و صدای گام‌های ظهور و به پایان رسیدن این انتظار را می‌شنوم به خود می‌آیم تا بدانم برای نجات خود چه کاری از دستم برمی‌آید، مبادا از جاماندگان این مسیر سرتاسر نور باشم... 🔆 پهلو به پهلو شدن پسرم مرا از دنیای افکارم بیرون می‌کشد. نیم نگاهی به بچه ها می‌اندازم. لبخند بر لب در رختخواب‌شان خوابیده‌اند. قلبم اعتراف می‌کند که قبل از داشتنشان در تنگناهای نفس سرکشم اسیر و مجروح بودم و حالا مرا از قبرِ خودخواهی‌ها، راحت‌طلبی‌ها و روزمرگی‌ها بیرون کشیده‌اند. 🤲 آرزو می‌کنم در روزی که دست دلم رو می‌شود چیزی جز رضایت مهدی فاطمه عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و نائبشان در افق قلبم جای نداشته باشد و در آن روز، خداوند و ولی امرش که حال و روز مرا در رنج‌های کوچک و بزرگ دنیا شاهد بوده‌اند این برگ سبز تحفه درویش را از من بخرند و مرا نیز در زمره اصحاب آخرالزمانی امام عشق بپذیرند... 🖊 م شبانی @rabteasheghi