eitaa logo
رادار انقلاب
29.3هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
45.5هزار ویدیو
140 فایل
گلچین مطالب انقلابی ویراستی رادار انقلاب: https://virasty.com/Radar_enghelab ارتباط ، ارسال سوژه و پیشنهادات : @Radarenghelab_ad فقط تبلیغات: @radar_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
💢عاقبت توهین به امام علی ✅مردی، یک نفر را دستگیر کرد و به خدمت امام علی علیه السلام آورد و عرض کرد: دیدم که چند نفر شده‌اند و شما را اهل می دانند. همگی فرار کردند، اما من این یکی را گرفتم. امام علی علیه السلام فرمودند: آیا کسی را به رسانم که مرا نکشته است؟ مرد عرض کرد: او تو را می‌داد. امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند: تو هم او را یا بده یا رهایش کن. 📚میزان الحکمه ، ج ۵ ، ص ۱۹۰ https://t.me/joinchat/AAAAADvV7pY_b_pIaHwEmg http://sapp.ir/mobahelegharn https://eitaa.com/mobahelegharne_21
💢علی(ع) فقیر نبود... ✅علی(ع) از لحاظ مالی فقیر نبود؛ میتوانست به بهترین شکل ممکن و مانند جامعه خود زندگی کند اما.... ✅این حکایت را بخوانید. علی(ع) روزى از کنار از قریش عبور می‌کرد، در حالی‌که پیراهنى کهنه و وصله‌‏دار به تن داشت، آنها بهم گفتند على(ع) تهی‌دست شده، این سخن به گوش حضرت رسید، به صدقات خود فرمود که همه محصول خرماى امسال را جمع کن و یک‌جا بفروش و نقد نما، متصدى دستور حضرت را عملى کرد و پول آنها را خدمت حضرت آورد. امام(ع) پول‌ها را در همان انبار خرما ریخت، و به کارگزارش گفت: چون از تو خرما خواستم را با پا پراکنده کن و بپاش. در این موقع به دنبال یکى از آن افراد قریش فرستاد، و در حضور آنها از کارگزار خود خرما طلبید، وى درهم‌‏ها را با پا پخش نمود، مردان پرسیدند، یا ابا الحسن این همه اموال از کجا آمده؟! فرمود: این مال کسى است که مال ندارد و تنگ‌دست شده است، پس از بیرون رفتن آنان، حضرت دستور داد براى خانواده‌‏هاى بینوایى که هر سال خرما مى‌‏فرستادند به قدر آن، از آن پول‌ها بفرستند. 📚کافی، ج 6، ص 439 http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢دستور امام علی به کارمندان ✅امیرالمومنین امام علی(ع)در نامه ای به کارمندان خود نوشتند: نوک قلم هایتان را باریک کنید تا جوهر کمتری مصرف شود و سطرهایتان را نزدیک به هم بنویسید تا کاغذ کمتری مصرف شود و از نوشتن مطالب اضافی برای من خودداری ورزید و اصل مطلب را بنویسید و از زیاده گویی بپرهیزید؛ زیرا اموال مسلمانان تحمل ضرر و زیان ندارد. 📚الخصال ، صفحه ۲۱۹ http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢تلافی کردن ممنوع، حتی در جنگ در صفين، "معاويه" آب را بر روى سپاه امام على(ع) بست. سپاهیان امام علی کردند و دشمن را از شريعه عقب راندند. امام علی بعد از فتح شريعه،متوجه شدند كه تعدادى از سربازان نيامده اند. از آنها خبر گرفتند ، در پاسخ گفتند: آنها را در نگهبان قرار داديم تا همانطورى كه معاويه و سربازانش آب را بر روى ما بستند، ما هم به ، آب را بر روى آنها ببنديم. امیرالمومنین فرمودند: «به آنها بگوييد هر چه زودتر برگردند و اجازه دهند که هم از آب بنوشند؛ آنها در بستن بر روی شما ستم کردند، آیا شما هم با کردن، ستم می کنید؟ 📚الفتوح، ج۳، ص ۱۱ http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢همه چیز فدای عدالت،حتی شمشیر حاکم ✅امام علی (ع) زمانی که تمام ممالک اسلامی بودند، شمشیر خود را به بازار آوردند و گفتند: «چه کسی این را از من می خرد؟ اگر بهای خرید یک داشتم، آن را نمی فروختم!» "ابورجا" پیش آمد و گفت: «یا امیرالمؤمنین! من برای شما می خرم و بهای آن را پس از پرداخت سهمتان از می گیرم.» "ابورجا" لباسی برای امیرالمومنین خرید. زمانی که امام علی (ع) سهم خود را از دریافت کرد، بهای پیراهن را بازگرداند. ✅ آنانی که بدنبال اندیشه های مادی و غیرالهی تمدنِ انسان محور غرب هستند، این معارف بلند از را یا ندیده اند یا نمیخواهند ببینند. 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲ ، ص ۲۰۰ http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﮑﻮﻣﺖ امام علي(ع)، ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺑﻪ ﺗﮑﺪﯼ(گدایی) ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻮﺩ. ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ، در پاسخ ﮔﻔﺘﻨﺪ: "این ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺼﺮﺍﻧﯽ ( مسیحی ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻭﺍﯾﺮ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺧﺪﻣﺖ می کرده است." ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺨﺖ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩند: "ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮔﻤﺎﺷﺘﯿﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻋﺎﺟﺰ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺧﻮﯾﺶ ﺳﺎﺧﺘﯿﺪ؟" امام علی(ع) ﺑﻪ ﺧزانه دار ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩند ﺗﺎ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ بيت المال ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ. 📚وسائل الشیعه، ج 15 ص، 66 http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢دستور امام علی به کارمندان ✅امیرالمومنین امام علی(ع)در نامه ای به کارمندان خود نوشتند: نوک قلم هایتان را باریک کنید تا جوهر کمتری مصرف شود و سطرهایتان را نزدیک به هم بنویسید تا کاغذ کمتری مصرف شود و از نوشتن مطالب اضافی برای من خودداری ورزید و اصل مطلب را بنویسید و از زیاده گویی بپرهیزید؛ زیرا اموال مسلمانان تحمل ضرر و زیان ندارد. 📚الخصال ، صفحه ۲۱۹ http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢حق مردم ✅مردانی از اهل ذمه(غیرمسلمان)، مشکلاتشان را به امام علی(ع) رساندند. امیرالمومنین(ع) نامه‌ای به فرماندار آن منطقه(قرظه‌بن‌کعب‌انصاری) نوشتند: مردمانی ، از حوزه فرمانداری تو، گفته‌اند که در زمین‌هایشان نهری داشته‌اند که شده است. در مشکلات اقتصادی آنها مطالعه کن و آن نهر را اصلاح کن. به‌جان خودم اگر آبادانی شود و مردم تامین گردند، بهتر از آن است که کوچ کنند و ناتوان شوند و از انجام کارهایی که به است باز مانند. 📚مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص ۱۲۳ http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢دستورات امیرالمؤمنین علی(ع) به حاکمان برای با مردم ✅در نامه‌ای به قثم بن عباس که حاکم ایشان در حجاز بود: در هر بامداد و شام ساعتی برای رسیدگی به امور رعیت معین کن و به سؤالات آنها شخصاً جواب ده و نادان و گمراهشان را متوجه ساز، با دانشمندان در تماس باش و جز زبانت واسطه‌ای بین خود و مردم قرار مده و جز چهره‌ات حاجبی. ✅به مالک اشتر می‌نویسد: برای ارباب رجوع وقتی مقرر کن و خود شخصاً به گرفتاری‌هایشان برس و برای این موضوع مجلسی عمومی تشکیل ده و در آن مجلس برای خدایت که تو را آفریده و این مقام داده فروتنی کن، و در این موقع ارتش و مأموران و پاسبانان را از جلو چشم مردم دور کن تا بدون پروا و هراس با تو سخن گویند، زیرا مکرر از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: هرگز ملتی به قداست و پاکی نخواهد رسید مگر آنکه در میان آنها حق ضعفا از اقویا و نیرومندان بدون لکنت و پروا گرفته شود. 📚بیست گفتار، ص۲۹ 📚نامه ۶۷ و ۵۳ نهج البلاغه http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢لباسی برای امیرالمومنین امام على(ع) در بازار، به دکانی که لباس می فروخت رسیدند و به فروشنده گفتند: "دو جامه مى خواهم به پنج درهم." فروشنده به ناگاه از جاى بر خواست و گفت: "فرمانبردارم يا امير المؤمنين!" امیرالمومنین وقتی فهمید فروشنده او را شناخته است، از او چيزى نخريد و به جاى ديگر رفت. امام علی به فروشنده ای دیگر رسيد و گفت: "دو جامه می خواهم به پنج درهم." فروشنده گفت: "دو جامه دارم ، آنكه بهتر از ديگرى است، به قیمت سه می دهم و آن ديگری را به دو درهم." امام على(ع) لباس ها را خریدند و به غلام خود (قنبر) گفتند: "لباسی که به درهم می ارزد برای تو باشد." قنبر گفت: "شما به منبر می روید و برای مردم سخن می گویید و که گران تر است ، براى شما مناسبتر است" امام على(ع) گفتند: "نه ! تو و شور جوانى داری. من از پروردگارم شرم دارم كه خودم را بر تو برترى دهم. زیرا از حضرت محمد(ص) و سلم شنيده ام: "برای خود ، همان لباسی را تهیه کنید كه خود می پوشيد و همان خوراکی را به آنها بدهید كه خود می خوريد." 📚الغارات–ابراهيم بن محمدثقفى صفحه 46 http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢حق مردم ✅مردانی از اهل ذمه(غیرمسلمان)، مشکلاتشان را به امام علی(ع) رساندند. امیرالمومنین(ع) نامه‌ای به فرماندار آن منطقه(قرظه‌بن‌کعب‌انصاری) نوشتند: مردمانی ، از حوزه فرمانداری تو، گفته‌اند که در زمین‌هایشان نهری داشته‌اند که شده است. در مشکلات اقتصادی آنها مطالعه کن و آن نهر را اصلاح کن. به‌جان خودم اگر آبادانی شود و مردم تامین گردند، بهتر از آن است که کوچ کنند و ناتوان شوند و از انجام کارهایی که به است باز مانند. 📚مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص ۱۲۳ http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢سطح درآمد علی(ع) پس از جمل، اميرالمومنین امام علی(ع) در ميان مردم بصره به پا خواست و فرمود: "اى مردم بصره! از چه مى خواهيد بر من خُرده گيريد؟ به خدا اين لباسی که بر تن دارم، از نخ ريسى همسرم بافته شده است. و این کیسه ای که می بینید همراه دارم، حاصل فروش باغ من در مدينه است. پس اگر از نزد شما بيرون رفتم و بيش از آنچه مى بينيد با من باشد، از خواهم بود" 📚بحارالانوار ج40 ص 325 http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢تلافی کردن ممنوع،حتی در جنگ ✅در جنگ صفين ، "معاويه" آب را بر روى سپاه امام على عليه السلام بست. سپاهیان امام علی کردند و دشمن را از شريعه عقب راندند. امام علی بعد از فتح شريعه،متوجه شدند كه تعدادى از نيامده اند. از آنها خبر گرفتند ، در پاسخ گفتند: «آنها را در شريعه نگهبان قرار داديم تا همانطورى كه معاويه و سربازانش آب را بر روى ما بستند، ما هم به ، آب را بر روى آنها ببنديم.» امیرالمومنین فرمودند: «به آنها بگوييد هر چه زودتر برگردند و اجازه دهند که سپاه دشمن هم از آب بنوشند؛ آنها در آب بر روی شما ستم کردند، آیا شما هم با تلافی کردن، ستم می کنید؟!» 📚وقعة صفّين ، صفحه ۱۶۵ 📚مروج الذهب، جلد ۲، ص ۳۸۶ 📚الفتوح، جلد ۳، صفحه ۱۱ http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢سهم امام علی از سفره بیت‌المال ✅امیر المؤمنین امام علی علیه‌السلام در مسجد در حال عبادت بودند که وقت افطار شد. امام علی سفره خود را باز کردند و به پیرمرد غریبی که نزدیک ایشان بود تعارف کردند. اما پیرمرد غریب، نتوانست از غذای خشک و ساده امام عل چیزی بخورد. پس عذایی که به او تعارف شده بود را در پارچه‌ای گذاشت و از مسجد بیرون رفت؛ پیرمرد غریب، کوچه به کوچه می‌گشت تا به خانه‌ای برسد که غذای خوبی داشته باشد و خود را سیر کند. تا این که به خانه امام حسن علیه‌السلام رسید‌. وارد منزل شد و از غذای آن‌ها خورد. وقتی سیر شد، غذای خشک آن پیرمرد را از پارچه درآورد و به امام حسن علیه‌السلام نشان داد و گفت: در مسجد، پیرمرد غریبی را دیدم که از این عذای خشک می‌خورد. به من هم داد ولی اصلا از گلویم پایین نرفت. دلم به حالش سوخت. از غذای خود بدهید تا برای او نیز ببرم. امام حسن علیه‌السلام به گریه افتادند و فرمودند: آن پیرمرد، امیرالمومنین، امام علی علیه‌السلام، پدر ماست! 📚ینابیع الموده، صفحه ۱۷۴ @mobahelegharn_21