#اخلاق_جامعه
💢آقای بهجت #زمین خورد...
مراسم ختم که تمام شد، جمعیتی دور آقای بهجت حلقه زدند؛
دوست داشتند به #آقا نزدیکتر شوند، التماس دعا بگویند، دستش را ببوسند.
وسط شلوغی، جوانی آمد جمعیت را کنار بزند، که ناخواسته با آقا برخورد کرد؛ آقا محکم به زمین خورد، طوری که عمامه از سرش افتاد.
جوان ترسید؛ هاجوواج نگاهش را بهسمت مردم چرخاند. از #خجالت سرخ شد؛ مردم #نگران آقا بودند.
آقا بلند شد، بدون معطّلی؛ عمامهاش را که بر سر گذاشت، گفت: «این عبای ما کمی بلند است، بعضی وقتها زیر #پایمان گیر میکند و ما را به زمین میزند.»
جمعیت خندید، آقا هم...
جوان به عبا نگاه میکرد.
📚این بهشت، آن بهشت، ص۴۶
#مباهله_قرن_21
#ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢در نماز جماعت؛ #سجده پیامبر طولانی شد، اصحاب #نگران شدند؛ دلیل را پرسیدند؛ پیامبر فرمود: حسن بر پشتم سوار بود، نخواستم #ناراحت شود و هرکاری میخواهد بکند.
مستدرک ج۳ص۱۶۵
@mobahelegharn_21