🎧 #داستان_صوتی( #عملیات_اچ3 ) ♦️ سرهنگ خلبان هوشیار:سرهنگ فکوری ما یه طرح عملیاتی داریم که یه مقدار پیچیده است ولی قابل اجراست اسمش را گذاشتیم اچ 3 ♦️ سرهنگ خلبان فکوری: چه طرحی سرهنگ هوشیار؟عزیز من، ما با معجزه هم نمی تونیم به اون نقطه از عراق برسیم سوخت هیچ فانتومی به اون نقطه نمیرسه! واسه همین میگم یه همچین نقشه ای کار بعثی ها نیست! صد در صد بهشون کمک فکری شده!!! گلهای یاس https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

🎧 #داستان_صوتی ( #میدان_مین ) ♦️ علی : نگران شایعه پایان جنگم! نمیدونم چی قراره بشه؟! از طرفی میدونم این بعثیهای عراق به هیچ عهدی پایبند نیستن... ♦️ حسین :اگه قراره تمومش کنن پس چرا باز باید عملیات کنیم؟! الان باز کلی از بچه های مردم شهید میشن! من شنیدم ابراهیم همت و مهدی باکری هم مخالف این عملیاتن !! گلهای یاس https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

🎧 #داستان_صوتی ( رنجهای چمران ) ♦️ تیمسارملک زاده : نظر من اینه که باید عراقیها را با بمب ناپالم بزنیم... ♦️ دکترچمران : تیمسار شما دانش نظامی ندارید! که اگر داشتید همچین پیشنها خطرناکی نمیدادید! ♦️ رئیس جمهور: این آقا تیمسار و مشاور نظامی بنده هستن، اون وقت تو میگی دانش نظامی نداره... #گلهای_یاس https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

🎧 #داستان_صوتی ( دانشجوسکوت کن...! ) ♦️ گفتم: مهدی چرا انقدر نگرانی؟!... شنیدم داخل دانشگاه کتکت زدن!!! ♦️ گفت: جواب حرف حق شده مشت و لگد!!.تازه تهدیدم کردن که این دفعه بین دانشجوها بحث راه بندازی با گلوله میزنیمت!! گلهای یاس https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

#داستان_صوتی ( وقتی همه خسته شدیم ) 🎧 ♦️ حسن باقری: آقا مصطفی من خیلی تلاش کردم ولی ممکنه هلیکوپترها نرسن ! مهمات هم نداریم!! ♦️ مصطفی ردانی پور: یعنی چی نرسن؟! حسین و احمد که نمی تونن با دسته بیل جلوی پیشروی دشمنوبگیرن! مهمات لازمه!! ،اینجوری فایده نداره حسن، یه موتور آماده کن باید با هم بریم خط... https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

🎧 #داستان_صوتی ( ناجی عروسکها ) ♦️ حسین: آقا ابراهیم اینجور که معلومه تمام شهر پر از تله های انفجاریه! بچه ها میگن داخل حیاط خانه ها زیر درختها و آشپزخانه و حتی تخته خوابهاشون هم تله انفجاری کار گذاشتن!!! ♦️ ابراهیم: بیخود نیست این همه بچه های دست و پا قطع شده اینجا میبینیم! ♦️ رحیم: بچه هاشون مثل عروسکهایی هستن که یا دست و پا ندارن یا کور شدن ... https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

#داستان_صوتی ( خط شکن ) 🎧 محسن: این کانال زوجی بعثی های عراق پُر از سنگرهای نونی شکله، اینا رو تو دل دِژ ساختن، همش بتونیه با این انفجارا تکان هم نمیخوره چه برسه منهدم بشه... رضا: محسن بچه های لشکر ۲۷ تو دشتن! دشت بازه!!! کل پناهشون چند تا خاکریز کوتاهه که تیر کلاشینکف هم ازش رد میشه چه برسه گلوله دوشکا و تانک!... https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

🎧 #داستان_صوتی ( فرمانده ای از بهشت ) ♦️ حسن : برادرها شما واسه نگهبانی باید امشب را اینجا بمونین،چون خرمشهر سقوط کرده ممکنه دشمن شبانه پیشروی کنه!!! ♦️ اکبر: پسر جون تو نمی خواد به ما بگی چیکار کنیم!! اون موقع که شماها به سیب زمینی میگفتین دیبدمینی ما داشتیم تو خوفناکترین منطقه کوهستانهای کردستان با تروریستهای آدم خوار میجنگیدیم... https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

🎧 #داستان_صوتی ( مرد و قولش ) ♦️ خلبان هلیکوپتر : جناب سرهنگ هیچ هلیکوپتری نمی تونه این موقع شب در تاریکی پرواز کنه!!! اونم به طرف سردشت که هر لحظه ممکنه هدف قرارمون بدن... ♦️ سرهنگ: اما من باید برگردم شهر سردشت!... به نیروهام قول دادم ،اونها به من احتیاج دارن،من برمیگردم... https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

🎧 #داستان_صوتی ( شیر های ایران زمین ) ♦️ سرهنگ: سروان این ارتفاعات رو نتونیم پس بگیریم دیگه باید قیدشون رو بزنیم!این آخرین فرصته،از عملیات کربلای 2 تا الان کل این منطقه تو اشغال دشمنه،این باعث سرشکستگی ارتشه که نتونیم خاکمون رو از دشمن پس بگیریم! چرا پیشروی نمیکنین؟؟!!!! ♦️ سروان: سرهنگ آذرفر باور کنین داریم همه ی تلاشمون رو میکنیم اما بعثیهای عراق یه طرحی رو در دفاع اجرا کردن که واقعا نمیدونیم چطوری باید سدشون رو بشکنیم!! از طرفی سرما هم امونمون رو بریده https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

🎧 #داستان_صوتی ( و این آخرین پرواز ) ♦️ خلبان اسکندری: دوران هواپیما رو زدن، کابین عقب پر از دود شده باید اِجِکت کنیم! ♦️ خلبان دوران: اسکندری تو بپر،زودتر اِجِکت کن برو بیرون ♦️ خلبان دوران: اسکندری تو بپر،زودتر اِجِکت کن برو بیرون ♦️ خلبان اسکندری: پس تو چی؟! کار هواپیما تمومه باید بپریم بیرون! ♦️ خلبان دوران: کار من هنوز تموم نشده اِجِکت کن ... برو... https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043

🎧 #داستان_صوتی ( مهمان بابا ) به یاد شهید حاج قلسم سلیمانی ♦️ پسر : راستی بابا خبر داری؟ فرداشب دارم میرم خواستگاری... ♦️ پدر: همه رو میدونم،اصلا نگران نباش... ♦️ پسر: اما تو که رفتی پیش خدا !!...نیستی تو این دنیا... ♦️ پدر: به جان بابا فرداشب یه کاری میکنم مراسم خواستگاریت تا آخر عمر زبانزد طایفه عروس باشه... صداپیشگان: علی حاجی پور/ مجید ساجدی/مریم میرزایی/کامران شریفی نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی @radiomighat