23.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠#داستان_شبانگاهی
👇👇👇👇👇
🌺گویند برای
⭐️کلبه کوچک همسایهات
🌺چراغی آرزو کن
⭐️قطعأ حوالی خانه تو نیز
🌺روشن خواهد شد
⭐️من خورشید را برای
🌺خانه دلتان آرزو میکنم
⭐️تا هم گرم باشد و
🌺هم سرشار از روشنایی،
🌙#شبتون_نورانی
#رادیوتهران #داستان_راه_شب
╔═══◦🍃❤️🍃◦═══╗
✅پیج ما در اینستاگرام
↙️کانال اختصاصی #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚══◦「🕊」◦══◦ 📻 ◦═╝
رادیو دورهداستانک.mp3
زمان:
حجم:
4.28M
💠#داستان_شبانگاهی
📼 روضه های خونه بابا بزرگ
👇👇👇👇👇
✍ نویسنده: الهام متفکریان
🎙گوینده: #مینا_اسدزاده
🎤سرپرست گویندگی: امین اخگر
🖇 سرپرست نویسندگی: سیدهادی حسینی
🎛تنظیم: محمدرضا پارسیان
╔══◦🍂🎧🍂◦══╗
⏯#رادیوپیشوا | #موج_همدلی | #فرکانس_مشارکت | آیدی در شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای داخلی:
🆔 @RadioPishva
╚═◦「🕊」◦══◦📻◦╝
💠#داستان_شبانگاهی و ۱۰۰ نکته زندگی
👇👇👇👇👇
🔰ابوعلی سینا در سفر بود. هنگام عبور از شهری، جلوی قهوهخانهای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوهخانه نشست تا غذایی بخورد. خر سواری هم به آنجا رسید. از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست.
🔰شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و یونجه او میخورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را میشکند.
خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
خر سوار گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.
شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
صاحب خر ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد. قاضی سؤال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود هیچ نگفت.
قاضی به صاحب خر گفت: این مرد لال است؟! روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد.
قاضی پرسید: با تو سخن گفت؟؟
صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را میشکند... قاضی خندید و بر دانش وی آفرین گفت.
قاضی به او گفت پس حکمت حرف نزدنت چنین بود؟! ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد در زبان پارسی به مثل تبدیل شد: "جواب ابلهان خاموشیست"
✍#علی_اکبر_دهخدا
📕امثال و حکم
╔══◦🍂🤔🍂◦══╗
َ⏯#رادیوپیشوا | #موجهمدلی | #فرکانسمشارکت | ما را ببینید و بشنوید:
🆔 @RadioPishva
╚═◦「📻」◦══◦🕊◦╝
💠#داستان_شبانگاهی و ۱۰۰ نکته مدیریتی💫
👇👇👇👇👇
🔰مدیرعامل جوانی که اعتماد به نفس پایینی داشت، ترفیع شغلی یافت؛ اما نمیتوانست خود را با شغل و موقعیت جدیدش وفق دهد.
روزی کسی در اتاق او را زد و او برای آنکه نشان دهد آدم مهمی است و سرش هم شلوغ است، تلفن را برداشت و از ارباب رجوع خواست داخل شود.
در همان حال که مرد منتظر صحبت با مدیرعامل بود، مدیرعامل هم با تلفن صحبت میکرد. سرش را تکان میداد و می گفت: «مهم نیست، من میتوانم از عهدهاش برآیم.»
بعد از لحظاتی گوشی را گذاشت و از ارباب رجوع پرسید: «چه کاری میتوانم برای شما انجام دهم؟»
مرد جواب داد: «آمدهام تلفنتان را وصل کنم!».
چرا ما انسانها گاهی به چیزی که نیستیم تظاهر میکنیم؟
قصد داریم چه چیز را ثابت کنیم؟
#تجربه
╔══°🍃🙏🍃°══╗
َ⏯#رادیوپیشوا | #موجهمدلی | #فرکانسمشارکت | ما را ببینید و بشنوید:
🆔 @RadioPishva
╚═◦「📻」◦══◦🕊◦╝