eitaa logo
هواداران استاد رائفی پور
23.5هزار دنبال‌کننده
46.7هزار عکس
34هزار ویدیو
92 فایل
ارتباط با ادمین : @AntiEnemy . راه ارتباط با موسسه مصاف : 02175098000
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 تمرکز بهایی ها در این سالها بر روی کودکان ایرانی است 🔹شادی بیضایی نویسندگی را در سال ۱۳۷۸ با نوشتن داستانی برای نشریه بادبادک شروع کرد و مطالبی نیز برای نشریات رشد ، رشد نوآموز، دوچرخه و کیهان نوشت. اولین کتابش تحت عنوان «ستاره و بابابزرگ» در سال ۱۳۸۰ توسط انتشارات شباویز منتشر شد. 🔺بیضایی از سال‌های ۸۴ تا ۸۶ مدیر داخلی نشریه بادبادک بود و مدتی هم با برنامه شب به خیر کوچولو همکاری داشت. او بیش از ۳۰ عنوان کتاب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان منتشر کرده‌است.کتاب «بشنو و بگو» نامزد دریافت جایزه بهترین کتاب کمک‌آموزشی پیش‌دبستانی شد 🌐کانال رسمی هواداران استاد رائفی پور @raefipourfans
⭕️ تاریخ حوزه کم ندارد نفوذی هایی که بعدها سر از آخور اجانب در آوردند 🔹مسعود بهنود از حوزه علمیه سید ملک خاتون تا کارشناسی رسمی شبکه بی بی سی ✅ کانال رسمی هواداران استاد @raefipourfans
⭕️ و مخفی در اندیشه حضرت امام (ره] 🔸 «می‌گویند یک یهودی در همدان مسلمان شده بود. بعد خیلی به آداب اسلام پایبند شده بود؛ خیلی زیاد! این موجب سوءظن مرحوم آسید عبدالمجید، كه یكی از علمای همدان بود، شده بود كه این قضیه چیست. یک‌وقت خواسته بودش، گفته بود كه تو مرا می‌شناسی؟ گفت: بله. گفت: من کی‌ام؟ گفت: شما آقای آسید عبدالمجید. گفت من از اولاد پیغمبرم؟ گفت: بله. تو كی؟ من یك یهودی بودم، پدرانم یهودی بودند و تازه مسلمان شده‌ام. گفته بود: نکته‌ی این‌که تو تازه مسلمان كه همه‌ی پدرانت هم یهودی بودند و من هم سید و اولاد پیغمبر و ملا و این چیزها، تو از من بیشتر مقدسی، این نكته‌ی این چیست؟! من شنیدم که یهودی گذاشت و رفت! معلوم شد حقه زده. یک قضیه‌ای بوده. می‌خواسته با صورت اسلامی کارش را بکند. تو یهودی‌ها این‌گونه کارها هست». 📚[صحیفه امام خمینی (ره)، ج8، ص۱۳۴–۱۴۵] 🔸علاوه بر گفتار فوق، امام خمینی (ره) در موارد دیگر نیز به پدیده و پیوند آن با توجه کرده و در این زمینه هشدار داده‌اند. برای مثال، حدود پنج ماه پیش از قتل حسنعلی منصور و صعود به صدارت، که به یک خانواده سرشناس تعلق داشت، درباره‌ی صهیونیسم در و پیشینه‌ی بابی – بهائی و خطر نفوذ بهائیان مخفی در دستگاه‌های دولتی فرمودند: 🔺 «این عمّال در ایران هرجا انگشت می‌گذاری می‌بینی که یکی از این‌هاست. مراکز حساس، مراکز خطرناک، والله مراکز خطرناک برای تاج این آقا. ملتفت نیستند این‌ها. این‌ها آن‌ها بودند که در شمیران توطئه کردند ناصرالدین‌شاه را بکشند [و] مملکت ایران را قبضه کنند. شما تاریخ نگاه کنید. تاریخ که می‌دانید. در نیاوران توطئه کردند. در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین‌شاه را ترور کنند و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان می‌دانند. این‌ها در کتاب‌های‌شان نوشته‌اند، در مقالات‌شان نوشته‌اند حکومت مال ماست، باید ما یک سلطنت جدیدی به‌وجود بیاوریم، یک حکومت جدیدی به‌وجود بیاوریم، حکومت عدل… آقا بترسید از این‌ها. یک جانورهایی‌اند این‌ها». 📚[صحیفه امام خمینی (ره)، ج1، ص۳۷۳–۳۹۵] ✅ کانال رسمی هواداران استاد @raefipourfans
⭕خاطره ای از ! 🔸بعد از ترور من ، به دلیل آنکه بیمارستان سینا نزدیک‌ترین بیمارستان به شورای شهر بود و خون زیادی هم از من رفته بود و مجاری تنفسی‌ام مسدود شده بود ، دوستان زحمت کشیدند و مرا به آنجا رساندند و الحق که پزشکان ایرانی آنچه از علم و دانش در توان داشتند به کار گرفتند و برای درمان من کوتاهی نکردند . با اینکه ترور یک هفته مانده به عید اتفاق افتاده بود ، تمام طول تعطیلات عید را هر کسی که آنجا بود بی هیچ چشمداشتی برای نجات من زحمت کشید . شاید اگر این اتفاق برای هر کس دیگری در هر نقطه‌ای از این کره خاکی رخ داده بود، امکان نجات تقریبا منتفی بود و از این بابت تا ابد ممنون آنها هستم . 🔸بعد از اینکه کمی حالم بهتر شد ، در روند درمان ، امور مربوط به نورولوژی و فیزیوتراپی باید با هم هماهنگ می‌شدند و با کم و زیاد کردن داروها همه راه‌ها امتحان شد که کار بسیار دشواری بود . لذا در ایران این بخش از درمان امکان‌پذیر نشد و به دلیل رعشه‌های بی‌دلیل ، کار فیزیوتراپی پیش نمی‌رفت . به همین دلیل برای ادامه درمان به کشور آمریکا اعزام شدم . در آنجا دکتر قاجار پس از معاینه مرا به یکی از معتبرترین بیمارستان‌های نیویورک به نام «مونته ساینا» معرفی کرد 🔸ترجمه نام بیمارستان به زبان عربی «طور سینا» است . هنگام ورود به بیمارستان یک ستاره داوود بزرگ بر سردر بیمارستان توجه مرا به خودش جلب کرد . آنجا مرا به بخش نورولوژی بردند که در آن بخش پزشکان بسیار با محبتی حضور داشتند و بسیار مرا مورد لطف خود قرار دادند و گفتند مرا به صورت رایگان درمان خواهند کرد . 🔸تمام پزشکان حاضر در آن بخش دارای ریش بلند و عرق‌چین بودند و این مساله بعد از مدتی مرا دچار نگرانی کرد . یاد کاشان خودمان افتادم . زمان کودکی تابستان‌ها که به آنجا می‌رفتیم یک مرد کلاه‌شاپو به سر به محض اینکه پایش را به محل می‌گذاشت ، بچه‌های محله پا به فرار می‌گذاشتند و فریاد می‌زدند «شوفط» آمد. 🔸پدر و مادرها بچه‌هایشان را زیر بغل می‌زدند و شوفط با تیغ جراحی آنها را ختنه می‌کرد و همیشه از شوفط در دل بچه‌های آن محله‌ها در کاشان ترس بود . بعدها شوفط به اسرائیل رفت و خاخام شد و «یدیدیا شوفط» نام گرفت که بلندمرتبه‌ترین ربای یهودیان است . 🔸بعد از اتمام معاینات ، یک‌سره به دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل رفتم که در آن زمان آقای دکتر ظریف مسئول نمایندگی ایران بودند و ماجرا را برایشان تعریف کردم و گفتم که همه پزشکان می‌گویند این بیمارستان بهترین در این امور است اما من می‌ترسم یهودی بودن کادر این بیمارستان برایم دردسر ساز شود . آقای دکتر ظریف با تهران تماس گرفتند و به من اعلام کردند که صلاح دانسته نشده که من در آنجا بستری شوم . 🔸من هم عطای درمان در آنجا را به لقایش بخشیدم و به سمت واشنگتن حرکت کردم و در مرکز ملی بازتوانی واشنگتن بستری شدم که مسئولان بخش فیزیوتراپی و نورولوژی آن از متخصصان ایرانی بودند . از قرار قسمت نبود که درمان من که از سینای تهران آغاز شده بود در سینای نیویورک پایان یابد . ✍️نهان خانه @raefipourfans
👤سعید حجاریان (تئوریسین اصلاحات) : 🔺منظور لاجوردی از منافقین جدید ما بودیم. 🔺لاجوردی همواره به من می‌گفت شما از منافقین هم خطرناک ترید. ⁦✍️⁩لاجوردی بخاطر پیگیری انفجار دفتر نخست وزیری شهید شد @raefipourfans
⭕️ شلیک عجیب ▪️هویدا ١٣ سال نخست وزیر ایران بود و جعبه سیاه گروه های مخفی و بهایی های نفوذی در ارکان حکومت به حساب می آمد و اطلاعات ذی قیمتی داشت ▪️ ابراهیم یزدی و محمد توسلی (سوّمین دبیرکل نهضت آزادی) می گویند هادی غفاری قبل از بازجویی فنی و کشف اسرار هویدا به او شلیک کرد و او را به سینه قبرستان فرستاد! @raefipourfans
حتما بخونید خیلی جالبه👇 ⭕️ تحقیر بی‌سابقه دیپلمات‌های بریتانیا در فرودگاه تهران 👤خاطره ای از یک مقام پیشین اطلاعاتی 🔹پس از لطمات حیثیتی سنگینی که دولت متکبر بریتانیا به دلیل صدور فتوای قتل سلمان رشدی از سوی حضرت امام خمینی (ره) متحمل شد، در سال ۱۹۹۰ دیپلماتی با سوابق اطلاعاتی بنام دیوید ردوی را راهی تهران نمود. 🔹در سال اول حضور ردوی در تهران، در فرودگاه هیثرو لندن تعرضات توهین‌آمیزی به هیئت‌های دیپلماتیک ایرانی صورت گرفت که با بی‌تفاوتی وزارت امور خارجه ایران مواجه شد و این امر انگلیسی‌ها را جری‌تر کرد. 🔹دیوید ردوی توقع داشت سایرکشورهای اروپایی نیز به این نحو به شئون دیپلمات‌های ایرانی توهین کنند. باید توضیح دهم که عموماً نحوه برخورد و تعامل هیئت دیپلماتیک انگلیس در تهران الگوی اعلام‌نشده‌ای برای سایر سفارتخانه‌های غربی در تهران بوده و هست. یکی از تبعات و اهداف اینگونه فشارها می‌توانست محدودیت تحرک دیپلماتیک ایران در حوزه اروپا باشد. 🔹کار تا آنجا پیش رفت که انگلیسی‌ها در سفر وزیر وقت نفت و هیئت همراه، شرط ورود به لندن را بازدید بدنی کامل قرار دادند. وزیر فوق نه تنها پذیرفت بلکه از همراهان خود خواست قضیه را به تهران منعکس نکنند تا در ترددهای بعدی مانعی ایجاد نشود. معهذا، این تعرض خفت‌بار پنهان نماند و مقررشد اقدامات لازم و بازدارنده متقابل صورت گیرد. 🔹در اولین اقدام، اعضای هیئت سه نفره ویژه‌ای که ظاهراً عهده‌دار مأموریت سیاسی- اقتصادی در تهران بودند در فرودگاه مهرآباد مورد بازرسی بدنی قرار گرفتند و به کاردار بریتانیا، که به استقبال آن‌ها آمده بود، تفهیم شد که اگر هیئت انگلیسی از برخورد صورت گرفته ناراضی است می‌تواند با همان پرواز به کشور خود بازگردد. 🔹دیوید ردوی متوجه شد که این اقدام در پاسخ به بی‌احترامی به وزیر نفت و هیئت همراه در لندن است. تحلیل ردوی و مشاوران ایرانی و انگلیسی او این بود که این روش با منش و روحیه حاکم بر وزارت خارجه ایران همخوان نیست و نمی‌تواند ادامه پیدا کند و لندن نباید کوتاه بیاید. 🔹کمتر از ده روز بعد، هیئت ایرانی دیگر، که دارای مصونیت کامل سیاسی بود، در فرودگاه لندن به همان شیوه و البته توهین‌آمیزتر مورد بازرسی بدنی کامل قرار گرفت. 🔹در نتیجه، تصمیماتی برای حفظ شأن انقلاب و نظام اتخاذ شد و زمانی که ردوی، به همراه خانواده، به ایران می‌آمد رفتاری با او شد که انگلیسی‌ها را به عقب‌نشینی کامل واداشت. بهتر است به گزارشی استناد کنم که ردوی از این واقعه تهیه و به لندن ارسال کرد. مطالب زیر نقل تقریباً دقیق از مضمون گزارش ردوی است: 🔹«شب قبل هنگام ورود به تهران به همراه خانواده فردی با لباس شخصی با انگشت مرا به سمت خود خواند و با تحکم خواست با او به اتاقی بروم. هنگامی که خانواده‌ام قصد همراهی داشتند به آن‌ها گفت فقط با آقا کار داریم. مرا به داخل اتاقی بردند و دستور دادند لباس‌هایم را درآورم. در پاسخ به اعتراض من، که گفتم دیپلمات هستم و برخوردار از مصونیت سیاسی، گفتند: کسانی که در لندن بازرسی بدنی شدند مانند شما بودند و این اقدام پاسخ به آن بی‌احترامی است. سپس ایستادند تا تمام لباس‌هایم را بجز شورت از تن در آوردم. بعد با تحقیر به من نگاه کردند و دستور دادند لباس‌هایت را بپوش. هدف نه بازرسی بلکه فقط تحقیر بود. چند بار نیز گفتند اگر ناراحتید می‌توانید به کشورتان برگردید. پیام این بازرسی خیلی روشن بود: بازرسی دیپلمات‌های ایرانی در لندن باید متوقف شود.» 🔹ردوی در پایان گزارش خود افزود: 🔹«بنظر من طی ۱۵۰ سال گذشته بریتانیا اینگونه مورد تحقیر قرار نگرفته است. این برخورد را متوقف کنید وگرنه تردد و حتی روابط سیاسی تهران و لندن قابل استمرار نیست.» 🔺پایداری بر مواضع انقلابی سبب شد بریتانیا تسلیم شود و وضع به حالت قبل بازگردد هرچند این مقابله برای دو مدیر ایرانی مسئول اقدامات فوق هزینه‌هایی داشت. @raefipourfans
👤سعید حجاریان (تئوریسین اصلاحات) : 🔺منظور لاجوردی از جدید ما بودیم. 🔺لاجوردی همواره به من می‌گفت شما از هم خطرناک ترید. ✍و نام لاجوردی به نام «شهید» لاجوردی تغییر کرد @raefipourfans
👤سعید حجاریان (تئوریسین اصلاحات) : 🔺منظور لاجوردی از جدید ما بودیم. 🔺لاجوردی همواره به من می‌گفت شما از هم خطرناک ترید. ✍ و «لاجوردی» به «شهید لاجوردی» تبدیل شد @raefipourfans
👤سعید حجاریان (تئوریسین اصلاحات) : 🔺منظور لاجوردی از جدید ما بودیم. 🔺لاجوردی همواره به من می‌گفت شما از هم خطرناک ترید. ✍ و «لاجوردی» به «شهید لاجوردی» تبدیل شد @raefipourfans