#پیام شهدا | امتحان فرمانده
ساعت ۱۲:۳۰ شب بود. داشتیم به سمت بروجرد حرکت میکردیم. به سهراهی سلفچگان که رسیدیم، ناگهان تریلی هیجدهچرخی بدون توجه به علائم راهنمایی، طوری از کنار ما گذشت که مرگ را جلوی چشممان دیدیم.
رنگ همه پریده بود. یکی از بچهها گفت: "حاجی! برگردیم یه حال حسابی از یارو بگیریم."
بروجردی گفت: "آره، فکر خوبیه!"
بعد رو به یکی از بچهها کرد که "تو چی میگی؟"
یکی گفت: "حاجی برنگردیم طرف پر رو میشه، برگردیم و چرخهاشو پنچر کنیم."
یکی دیگه گفت: "باید یه درسی بهش بدیم!"
راننده رو به بروجردی گفت: "حاج آقا! برگردم یا نه؟"
حاجی گفت: "نه بابا! راهتو ادامه بده!"
یکی از بچهها گفت: "حاجی! ما رو گذاشتی سرکار؟"
بروجردی جواب داد: "من میخواستم شماها رو امتحان کنم، که تو اینجور مواقع از عقلتون دستور میگیرین یا از نفستون! متاسفانه همگی از نفستون دستور گرفتین!"
📚 کتاب "میرزامحمد، پدر کردستان" / انتشارات یازهرا (سلاماللهعلیها)
@raefipourfans
#پیام شهدا |راهیان نور سوریه
شهیدمصطفی صدرزاده در یادداشتی به دوستان بسیجی خود مینویسد:
چه میشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد...
فکرش را بکن !
راه میروی و راوی میگوید:
اینجا قتلگاه شهیدرسولخلیلی است؛
یا شهید محمودرضابیضایی بالای همین صخره نیروها را رصد میکرد و کمین خورد.
شهید حمیدسیاهکالی آخرین لحظات زندگیاش را اینجا در خون خودش غلتیده بود... !
یا شهید حامدجوانی اینجا عباس وار پر کشید ...
شهید حاجعبداللهاسکندری را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت!
شهید جهادمغنیه در این دشت با یارانش پر کشید...
عجب حالوهـوایی میشود کاروان راهیاننور مدافعین حرم
عجـب حـال و هـوایـی ...
💬بر گرفته از خاطرات شهید مصطفی صدر زاده
@raefipourfans
#پیام شهدا| سیمخاردار نفس
کسی میتواند از سیمخاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفس خود گیر نکرده باشد.
💬 شهید علی چیت سازیان
@raefipourfans