✍یکی از دلنوشتههای حاج قاسم
.رویم نمیشود در تشییع آنها (شهدا) شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را از دست دادم، اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آنها لهله میزنم و به درد «چه کنم» دچار شدهام. این درد همه وجودم را فراگرفته...
#شهید_سلیمانی
@rafaghatbashohada
ازعاشقان شهیدابراهیم هادی بود برای همین دوست داشت گمنام بماند،زمانی که شهید شد پیکرش در دست تروریستها ماند،مدتی بعد به خواب فرمانده اش آمد وگفت:پیکرمن درفلان نقطه زیردرخت زیتون دفن کرده اند مرابرگردانید
فرمانده پرسید توکه میخواستی گمنام بمانی چه شد؟گفت:پدرپیری دارم درهمدان مرتب خدا را به حضرت زهرا(ُ) قسم میدهدکه من برگردم،دیشب مادرم حضرت زهرا(س) فرمودند که تو برگرد..
.
شهیدسیدمیلادمصطفوی
@rafaghatbadhohada
شهادت نامه
آقاامام حسین فرمودند:برای من ازخاطرات جبهه بگویید
گروهان ما فرمانده ای نوزده ساله به نام محمودداشت که درمعنویت نیروهابسیارتاثیرگذاربود
من وفرمانده باهم قرارگذاشتیم که هرکدام ازماهاشهیدشد به سراغ دیگری برود وازبرزخ برایش بگوید
محمودزودترازمن شهیدشد ومن خوشحال بودم که بااوقرارگذاشته ام
سه سال ازشهادتش گذشت وبه خوابم نیامد یک روز برای بازدید به منطقه ی عملیاتی رفتیم تااینکه به مقتل محمود رسیدیم خیلی دلم گرفته بود وخیلی گریه کردم درخواب وبیداری بودم که محمودرادیدم خوشحال شدم سلام کردم وگفتم بی معرفت کجایی؟لبخندی زدوگفت من بی معرفت نیستم تو همان شخص نیستی که بااوقرارگذاشتم معنویاتت خیلی تعییرکرده
گفتم ازشهادت بگو کجارفتی چه میکنی؟
گفت : زمانی که تیر به من اصابت کرد وروی زمین افتادم احساس کردم کنار پیکرم ایستادمدوفرشته ازسوی خداآمدندوگفتند نگران نباش میخواهیم تورا به بهشت ببریم
من همراه آنهارفتم،درآسمان شاهدبودم دیگرشهدا هم مانند من به بالا می آیندبه جایی رسیدیم که ملائکه ی الهی دسته دسته به استقبال ماآمدند یکی ازملائکه گفت:بهشت برزخی باقصرها وحوریه ها ونعمتهای فراوان منتظر شماست با دست اشاره کرد وجایی رانشان داد،خیلی زیبا بود اما به ملک گفتم:اگر بهشت وقصروحوریه میخواستیم همان تهران می ماندیم به مابگویید مولای ما حسین(ع)کجاست؟مادرمان حضرت زهرا(س)کجاست؟همه ی شهدا تکرارکردند
یکی ازملائکه گفت:شهدای قبل ازشما هم همین را گفتند شما همگی مثل هم هستید
به دنبال ملک وارد جایی شدیم ،شهداهمگی جمع بودند بالای مجلس چیزی شبیه منبر بود که اقا اباعبدالله برفراز منبر نشسته بود وتمامی شهدا محوجمال ایشان بودند درکنارشان حضرت علی اکبر وحضرت عباس ایستاده بودند وباورودهرشهید به استقبالش می رفتند
آقا اما حسین(ع)فرمودند برای من ازخاطرات جبهه بگویید من از شلمچه برای آقا گفتم وبعد عرض کردم خیلی ازرفقای ما همراه مابودند اماشهیدنشدند برخی هم نتوانستند یانشدبا مادرجبهه باشند اقا فرمودند اگردرمسیر شماثابت قدم باشند آنهانیز بقیه ی شهدای من هستند
@rafaghatbashohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ام الادب هستی...
پس حق است که گوییم ادب زاییده ی توست!
ما درس امام شناسی را ز تو یاد گرفتیم
آنجا که گفتی هرچه دارم به فدای حسینم باد...
ما دست توسل به تو داریم!
تا به ما یاد بدی آداب انتظار منتقم خون حسینت را
ای #مادر_ماه
#رحلت_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
را خدمت امام زمان ارواحنا فداه تسلیت عرض میکنیم...
#بحق_ام_البنین_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@rafaghatbashohada
⭕️وقتی رسیدم دستشویی، دیدم آفتابهها خالی هستن. باید تا هور میرفتم. زورم اومد.
یه بسیجی اون اطراف بود. گفتم "دستت درد نکنه. این آفتابه رو آب میکنی؟" رفت و اومد. آبش کثیف بود.
گفتم "برادر جان! اگه از صد متر بالاتر آب میکردی، تمیزتر بود!"
دوباره آفتابه رو برداشت و رفت. بعدها شناختمش. زینالدین بود؛ فرمانده لشکر!!!
@rafaghatbashohada
▪️خانم یکی از پاکبانان محله مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادند و میگفتند: نفر جایگزین نداریم.
رفته بود پیش شهردار، آقای شهردار بهش مرخصی داده بود و خودش رفته بود جاش...
*اول با خودمان بسنجیم
#شهید_مهدی_باکری
@rafaghatbashohada