🔹 یکی از همراهان امام در نجف اظهار می کرد که امام خمینی (ره) در ماه رمضان هر روز #ده_جزء قرآن می خواندند؛ یعنی در هر سه روز یک دوره قرآن می خواندند. برادران خوشحال بودند که توانسته اند دو دوره قرآن را در ماه رمضان بخوانند، ولی بعد فهمیدند که امام ده دوره قرآن را ختم کرده اند!
❗️ علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه رمضان دستور می دادند که چند ختم قرآن برای افرادی که مد نظر مبارکشان بود قرائت شود.
#امام_خمینی
#ماه_رمضان
@rafaghatbashohada
✍ شبی در پیش است که؛
قرار است درهای آسمان را باز کنند ...
و مَحرممان کنند به حریمِ بارگاهی که "لا یمسّهُ الّا المطهّرون " آنجا حکمرانی میکند!
قرار است درها را باز کنند و ...
و همهی ما تهماندهها و جاماندهها و پَلاسیدههای زمین را، یکجا تطهیر کنند و ...
به حریمِ همنشینیِشان راه دهند!
🌟 الهَــــنا ؛
با این سر و وضعِ یک لا قَبا ؛ مایهی آبروریزیات در این ضیافت نیستیم؟
این لحظههای آخر، منتی میگذاری، دَستی به سر و رویمان بکشی؟
خجالت، میکُشد ما را ....
#رمضان 🌜
@Ostad_Shojae
@rafaghatbashohada
روبه سوریه کرد وگفت:
بیا تمام عروسکهایم مال تو داداشم وپس میدی؟خیلی دلتنگشم
.
حنین خواهرشهید احمدمشلب
.
@rafaghatbashohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه که پیکر پاکش به دست تروریست های تکفیری داعش افتاد
پیکر مطهرشون بعد از سه سال در تاریخ 3/7/99 شناسایی شد
تاریخ شهادت 25فروردین
شادی روح مطهرشان صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@rafaghatbashohada
یه پسر نوزده – بیست سالهای بود، گفت: اسمش «عبدالمطلب اکبری» ست، این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود و در ضمن ناشنوا هم بود.
عبدالمطلب یک پسرعمویی هم به نام «غلامرضا اکبری» داشت که شهید شده. غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون کر و لالی خودش با ما حرف میزد، ما هم گفتیم: چی میگی بابا؟! محلش نذاشتیم، هرچی سر و صدا کرد هیچ کس محلش نذاشت.
وقتی دید ما نمیفهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری. بعد به ما نگاه کرد و گفت: نگاه کنید! خندید، ما هم خندیدیم. گفتیم حتما شوخیش گرفته، دید همه ما داریم میخندیم، طفلک هیچی نگفت؛ یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشتهاش را پاک کرد. سپس سرش را پائین انداخت و آروم رفت . . . .
فردایش هم رفت جبهه. ۱۰ روز بعد جنازه عبدالمطلب رو آوردند و دقیقاً توی همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند».
*آنچه در ادامه این مطلب خواهید خواند وصیتنامه کوتاه شهید عبدالمطلب اکبری است که نوشته:
” بسم الله الرحمن الرحیم
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هرروز با آقام حرف میزدم و آقا بهم گفت: “تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید! ”
.
@rafaghatbashohada
خواب امام حسین ع را دیده بود
حضرت، فرموده بود:
"عزیز من! سر تو را خواهند برید، همانطور که بر سر من در کربلا گذشت؛اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشته ها از هر طرف تو رااحاطه کرده اند".
اسیر شد و همانطور که ارباب فرموده بود
تکفیری ها سر از تنش جدا کردند
#شهیدذوالفقارعزالدین
.
@rafaghatbashohada
💕 @Aah3noghte💕
شهید بروجعلی شکری بیسیم چی گروه ضربت جندالله یکی از نیروهای اطلاعات عملیات در جنگ با عراق بود که بعد از اسارت به وضع فجیعی شکنجه شده و به شهادت رسید.

این شهید بزرگوار به خاطر اینکه رمز بیسیم رو قورت داده بود و نخواسته بود که کد و رمز بیسیم رو لو بدهد به وضع ناگواری شکنجه شد.
به گزارش روزپلاس، اول گوش و بینی و بعد هم چشم های این شهید را درآوردند و در مراحل بعدی هم لبهای بالایی این شهید روبریدند و در آخر هم بعثی های ملعون که نتوانستند رمز را به دست بیاورند تصمیم گرفتند شکم این شهید را بشکافند تا شاید رمزی که روی کاغذ نوشته شده بود و این عزیز قورت داده بود را از توی شکمش پیدا کنند.
@rafaghatbashohada
کوله پشتیاش سنگین بود آرپیجی، نارنجک،… محکم به خود بسته بود، نزدیک کانال رسیدیم در حال رفتن به جلو بودیم، اطرافمان میدان مین بود، آهسته، آهسته جلو می رفتیم، دشمن در فاصله ۲۰۰ متری ما بود با کوچکترین صدایی ممکن بود متوجه ما شود،… ناگهان گلولهای به کوله پشتی علی خورد، تمام نگاهها چرخید طرف علی… اما کسی نمیتوانست به او کمک کند… خرجیها آرپیجی آتش گرفتند، فقط فرصت کرد نارنجکها را از خودش جدا کند… خودم را به علی رساندم لباس علی، کوله پشتیاش سوخته و به پشت کمرش چسبیده بود. به سینه روی زمین دراز کشید دستش جلوی دهانش گذاشته بود نکند صدایش بلند شود و عملیات لو رود. اشاره کرد آب بهم بده، من چفیهام را با قمقمهاش که در اثر گرمای آتش داغ شده بود خیس کردم و گذاشتم روی لبهایش. علی با دست آن را گرفت و به دهانش فشار داد و دیگر هیچ حرفی نزد و در همان حالت به دیدار معبود شتافت.
.
@rafaghatbashohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
∞♥∞
○° مولای من
عزیزی و من عبد خوار تو 🥺🥀
#استوری | #Story 📸
#ماھبندگی📿
سلامتۍآقاامـامزمـ💛ـانصلوات
#خاطرات_شهدا
●براے گرفتن مرخصے وارد چادر فرماندهے گردان شدم،شهید تورجے زاده طبق معمول به احترام سادات بلند شد و درخواستم را گفتم ؛بے مقدمه گفت نمے شود،با تمام احترامـــے ڪه براے سادات داشت اما در فرماندهے خیلـــے جدے بود؛ڪمے نگاهش ڪردم،با عصبانیت از چادر بیرون آمدم و با ناراحتے گفتم:" شڪایت شما را به مادرم حضرت زهرا(س) مے ڪنم."
● هنوز چند قدمے از چادر دور نشده بودم ڪه دوید دنبال من با پاے برهنه گفت:" این چے بود گفتی؟" به صورتش نگاه ڪردم...خیس اشک بود. بعد ادامه داد:" این برگه ے مرخصے سفید امضا،هر چه قدر دوست دارے بنویس ،اما حرفت را پس بگیر یک سال از آن ماجرا گذشت. چند ساعتے قبل از شهادتش من را دید. پرسید:" راستے آن حرفت را پس گرفتی؟
📎فرماندهٔ گردان یازهراے لشگر ۱۴ امام حسین(ع)
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۳ اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۶/۲/۵ بانه ، عملیات ڪربلای۱۰
.
🌷🍃🌷
رفیقش میگفت
یه شب تو خواب دیدمش بهش گفتم محمدرضا اینقدر از حضرت زهرا(س) خوندی چیشد اخرش؟ گفت همینکه تو بغل پسرش امام زمان(عج)جان دارم برایم کافیست
#شهیدمحمدرضاتورجےزاده
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
🆔 @rafaghatbashohada
ماه مبارک رمضان بود...
قرار شده بود آقاجواد باز هم به سوریه بروند.
یک روز که از خانه پدرش آمد، به من گفت:
"خانم! مامانم میگن ماه رمضان را نرو سوریه."😔
گفتم:
"خوب طوری نیست! خوبه که پیشمون باشی... بمون و بعد از ماه رمضان برو."❤️
اون شب رفتیم مهمونی و بعد هم رفتیم شهدای گمنام کوه سفید.
فردا صبح که از خواب بیدار شد، گفت:
"من برم بیرون و بیام."
وقتی برگشت خونه گفت:
"خانم! من دیشب به شهدا گفتم نمےخوام ماه رمضان را به سوریه برم؛ ولی صبح پشیمون شدم و حالا رفتم پیششون و گفتم ”هر طور حضرت زینب صلاح میدونن“🌹
#شھیدجوادمحمدی ششـ۶ــم ماه رمضان به سوریه رفتند و یازدهــ۱۱ــم ماه مبارک هم به شهادت رسیدند....
نکته ش رو گرفتی⁉️
رابطه #جواد و #شھداےگمنام رو داشتی؟
همش همینه...
نگاه شھید، به قلبتھ❤️
هر چی میخوای، بخواه... شهید، آمین مےگوید، دعایت مےکند
به شرط اینکه☝️
شهید،🌷
تو قلبت،❤️
جز خدا ،✨
عشقی نبینه💔
#شھیدجوادمحمدی
#شھید_روزه_دار
💕 @aah3noghte💕