eitaa logo
پرفسور فرامرز رفیع پور
409 دنبال‌کننده
37 عکس
17 ویدیو
2 فایل
استاد و چهره ماندگار جامعه شناسی انتشار مطالب توسط ادمین https://eitaa.com/seiiedhasanmoosavi
مشاهده در ایتا
دانلود
رابطه حکومت و دین تقریبا شبیه دو کفه ترازو بوده است. معمولا به هر میزان که قدرت پادشاه بیشتر بود، رهبران دینی خود را کنار میکشیدند و وقتی قدرت پادشاه کم میشد، بر قدرت دین افزوده میشد و امکان تقابل دین با حکوم افزایش می یافت. پادشاهان قوی صفویه و پهلوی اول و مورد آقای حائری یزدی از نمونه های مورد اول هستند و پادشاهان قاجار و پهلوی دوم مورد دوم را میپوشانند. دریغ است ایران که ویران شود. ص 322 https://eitaa.com/rafipoor
شرح و بسط دو کتاب " و "تضاد غرب و شرق" به بیان نویسنده این دو کتاب پروفسور فرامرز رفیع پور پنج شنبه ها ساعت 17:20 از شبکه 4 پخش میشود. (تا به حال شش قسمت پخش شده است.)
برای دسترسی به جلسات پخش شده میتوانید از لینک زیر استفاده کنید: http://tv4.ir/episodeinfo/66359
... در اینجا مجددا این تذکر مهم لازم است که کاندیداهای ریاست جمهوری در همه جهان (از جمله در ایران) قبل از انتخابات، غیر از شعارهای دروغین که آنها گاهانه می‌دهند، امیدها و اهدافی دارند که عموما آرزو اندیشانه و خوشبینانه است. آنها فکر میکنند که اگر سر کار بیایند، چه کارها که نمیکنند. از آن مهمتر آنکه آنها در این فرایند آرزو اندیشی، زمان را ثابت می انگارند. ... تضاد غرب و شرق ص ۵۲۰
نقش روحانیون در بعد از ظهر روز 14/12/88، مراسم ختم یکی از اهالی روستای "کلان" در "لواسان بزرگ" به پایان رسیده و غروب شده بود. مردم برای نماز به مسجد رفتند. مسجد نسبتا بزرگی بود و مردم هم زیاد. اذان را گفتند. مردم که تعداد زیادی از آنها از تهران آمده بودند، "این پا آن پا میکردند" که چکار کنند، نماز را فرادا بخوانند یا جماعت؟ اما روحانی ای وجود نداشت و حضار هم چندان راغب به نظر نمیرسیدند که یک نفر از بین خودشان جلو بایستد و پشتش نماز بخوانند. در نتیجه بطور پراکنده و درهم و برهم، هر یک به گوشه ای رفتند تا برای خود نماز بخوانند. صاحب مجلس گفت: "رفته اند روستای مجاور یک روحانی بیاورند". تقریبا هر کسی داشت با نماز شروع میکرد که یک روحانی آمد؛ یک جوان 21 تا 25 ساله تازه کار (صفر کیلومتر) به نظر میرسید، با حجب و حیای تازه کاران. او رفت جلو ایستاد. جالب بود که این جمع زیاد، پراکنده و بی نظم، به سرعت در کنار هم قرار گرفتند و هر یک کوشش میکرد مهرش با بقیه مهرها و نوک پایش با بقیه پاها میزان باشد، یک نظم غیر قابل تصور، در پی یک "نقش" خاص! همه نماز را جدی گرفتند، همه به او اقتدا کردند. کسی نگفت آخر این جوان از خدا و پیغمبر چه میفهمد؟ با وصف شرایط حاد و پرتضاد سال 88، در آن لحظه کسی برایش گروه بندی ها یا نارضایتی از کشورداری روحانیون مطرح نبود. این نقش، نقش دیگری است! این فقط امکانات نیست، بلکه یک سرمایه عظیم است که سازماندهی و رهبری آن را روحانیون میتوانند به راحتی در دست گیرند و مردم را بسیج کنند. کم نیستند روحانیونی که به فکر مردم بوده و هستند و به موقع به فریاد دادخواهی آنها میرسند. لذا مردم ایران در گذشته نزدیک، به جز یک مورد (دکتر مصدق) عموما رهبری روحانیت را پذیرفته و میپذیرند و روحانیت میتواند این مجموعه را به راحتی در مسیر مناسب سازماندهی نماید، چنانکه بارها این در عمل نشان داده شده است. دریغ است ایران که ویران شود ص 406 https://eitaa.com/rafipoor
(پیش بینی عملکر ترامپ سال 1395) ... بنابراین با توجه به این بی تجربگی سیاسی و آن غرور و خود بزرگ بینی که در آقای ترامپ وجود دارد، و همزمان ساده انگاری مسئولیت یک رئیس جمهور از جانب وی، میتوان تصور نمود که او با بروز عوامل و وقایع پیش بینی نکرده، نظرات و تصمیمات خود را به دفعات بیشتر از رؤسای جمهور دیگر تغییر دهد و ثبات نظر کمتری داشته باشد. لذا گذشته از شعارهای دروغین انتخاباتی، به نظر میرسد دیگر شعارهای آرزوئی وی نیز علی الاصول از قابلیت اعتماد کمتری برخوردار باشند؛ بالاخص که تعداد نسبتا زیادی از دیگر اعضای تیمش نیز تجربه کار سیاسی و حکومت داری نداشته اند. ... خصوصیات شخصیتی آقای ترامپ (غرور، به حساب نیاوردن دیگران، تحقیر مخالفان، بی اعتمادی به خرده نظامهای موجود، مثلا "سیا" و حتی حزب جمهوری خواه، بی تجربگی سیاسی...) و همچنین شعارهای انتخابی تضادجویانه و انتظارات پیروان تندروی ایشان حاکی از آن است که او اهداف خود را کمتر با یک روش مسالمت جویانه، با جاذبه کافی برای همه پیگیری خواهد نمود. ... لذا به نظر میرسد آقای ترامپ هدف رسیدن به آمریکای قدرتمند را در سیاست داخلی و خارجی با همان روشهای مغرورانه، تندخویانه و... که از صفات عمیق شخصیتی وی بر میخیزد، دنبال کند. https://eitaa.com/rafipoor
نیاز مالی طلاب (شهریه) یک نیاز مبرم دیگر طلاب، هزینه زندگی است که با شهریه بسیار محدود آنها به سختی تامین میشود و این خود تولید انواع مسائل را میکند. آقای فیشر در تحقیق مذکور خود شهریه ها را در سال 1354 در جدولی تنظیم کرده که ذیلا به فارسی برگردانده شده است. بطوریکه ملاحظه میشود، در آن زمان حداکثر شهریه فضلا 470 تومان بوده که از چندین صندوق (آیات عظام) تامین میشده است. {جدول به علت به هم ریختگی در پست بعدی می آید} باید متذکر شد که در همین زمان دلار در حدود 7 تومان، یک سکه (پهلوی) 300 تومان یک پیکان حدود 30 هزار تومان، ... حقوق یک استادیار دانشگاه ملی ایران 4400 تومان در ماه (یعنی بیش از 9 برابر شهریه بالاترین فضلا) بوده است. گرچه تا اندازه ای قابل درک است که در آن زمان درآمدهای حوزه نسبتا محدود بود. اما از آغاز جمهوری اسلامی نیز در این زمینه تغییر محسوسی ایجاد نشده است. در بررسی ما در سال 1375، حداکثر شهریه یک طلبه 25 هزار تومان بود. ربانی نیز در بررسی خود که نتایج آن را در سال 1380 به چاپ رسانده ارقام زیر را ارائه داده است: 35.5 درصد کمتر از 20 هزار تومان 26.1 درصد 20 تا 30 هزار تومان 38.4 درصد بیش از 30 هزار تومان شهریه میگرفتند. گرچه در اینجا یک روند افزایش شهریه به چشم میخورد، اما این افزایش به نسبت تورم تقریبا بی اثر بوده است و این میزان شهریه به هیچوجه کفاف نیازهای این افراد مهذب، شایسته که حتی به سطح زندگی پایین قانع هستند، را نمیدهد. این در حالی است که مشاهده میشود، هزینه های زیاد مالی برای گسترش حرم و برخی از مدارس و محیطهای فعالیت برخی از افراد انجام گرفته است و مخصوصا هزینه های بسیار زیاد منزلتی و اسرافی برای ساختمان های جدید داده میشود. دریغ است ایران که ویران شود ص 366 ادامه دارد... https://eitaa.com/rafipoor
{طلاب نیازمند و ساختمان های مجلل} در یک سخنرانی که در 1/4/1387 در یکی از این سالن های جدید در قم داشتم، وقتی به دکوراسیون سالن و دیوار تزئین شده با "ام دی اف" نگاه کردم فهمیدم که این هم اقلا متری 60 هزار تومان (برای آن زمان) هزینه برداشته است و همانجا تذکر انتقاد آمیز خود را دادم. بعد از سخنرانی که طبق معمول طلاب و فضلای با هوش و علاقمند مایل به بحث بیشتری هستند، تعداد زیادی از آنها با دلی پر میگفتند که شما نگاه کنید یک طلبه پول کرایه خونه اش را ندارد بدهد، اونوفت اینها اینجوری پول بیرون میریزند." من به قدری از این اسرافکاریها، آنهم در حوزه ها (!) به اسم اسلام ناراحت شدم که دیگر میل به رفتن به آن نقاط را از دست دادم. در گذشته وقتی به این محافل دعوت میشدم، در یک اطاق و ساختمان سنتی بر روی فرش مینشستیم و حرف میزدیم. بعدا نیز در کتابخانه هایی که با میز و صندلی های ساده تزئین شده بودند، بحث های علمی میکردیم. حتی یادم می آید که یک روز خدمت آیت الله استادی رسیدم ایشان بعنوان رئیس حوزه، پشت یک میز فلزی کوچک در گوشه ای از یک اتاق چند نفره (و البته شلوغ) با من صحبت کردند. اما حالا این دکوراسوین گران این سنگهای گرانیت گران، میز و صندلیهای گران که عموما در همه جا به یک شکل هستند و قاعدتا می بایست از مراکز تولیدی خاصی باشند که پیوندهای آنها با مراکز صرف هزینه جای بررسی دارد. این چه ضرورتی دارد؟ عجیب است که برخی روحانیون مسئول در چنین مؤسساتی با این ظواهر، احساس منزلت بیشتری میکنند. این تاثیر عناصر ظاهری توسعه بر روی محافل سنتی بسیار جالب و مهم است و حد اقل آنچه که برای افراد معمولی قابل مشاهده است آن است که بر تکلف رفتاری موجود و فاصله عمودی بیشتر با دیگران بسیار می افزاید. اینجا ممکن است این آقایان بگویند "یعنی ما باید همیشه بر روی زمین بنشینیم و یا با شتر اینور و آنور برویم؟" نه قربان، اما میشد شرایط ساده تری را انتخاب کنید تا مردم و زیردستان شما از شما متنفر نشوند. اگر شما برخی از دستنویس هایی که طلاب به من داده اند را میخواندید، میفهمیدید که این هزینه های منزلتی فئودال در حوزه ها نیز نهال های تنفر میکارد و مطمئنا کسانی نیز از بین فضلای دردمند که این مطالب را میخوانند، خواهند گفت "آقا از نهال دیگر گذشته...". نهال ها به درخت ... تبدیل شده اند. این تاثیر عنصر فرهنگی فئودال است که نه فقط جامعه تجدد زده و توسعه زده را فرا گرفته، بلکه مانند سرطان به جان محافل سنتی ما نیز افتاده است. دریغ است ایران که ویران شود ص 367 https://eitaa.com/rafipoor
{چه چیزهایی زیر سر انگلیس است؟!} کشورهای استعمارگر اقدامات زیادی در مستعمرات خود، از جمله در ایران انجام داده اند که برای ما در ابتدا قابل تصور نیست. نویسنده در دوران نوجوانی در ایران زیاد شنیده بود که اکثر کارها و اتفاقات سیاسی و اقتصادی در ایران با سیاست انگلستان انجام میگیرد، اما از این مساله چیزی نمیفهمید. وقتی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در سال 1353 این مطالب را باز هم می شنید، دیگر نمیتوانست به راحتی آنرا بپذیرد و نیاز به دلیل و شواهد اثباتی داشت. اما بعد از 22 سال تحقیق، تعمق و بررسی متمرکز درباره مسائل گوناگون جامعه و ریشه ها و روابط علی آنها، نویسنده به این نتیجه رسیده است که اکثر مسائل لاینحل امروز ما ریشه در آن زمان دارد. زیرا آنها فرهنگ ما، یعنی ماهیت ما را تغییر داده اند، و در نتیجه، ما بطور درونی همان کارهایی را میکنیم که استعمارگران قدیمی میخواستند یا میخواهند. آقای دنیس رایت، سفیر انگلستان در ایران (از1342 تا 1350) در کتابش تحت عنوان "انگلیسیها در میان ایرانیها" که آنرا به دوستان ایرانیش تقدیم کرده است، کوشش نموده تا اینطور به خوانندگان وانمود کند که انگلیسیها در ایران افراد بی آزاری بوده اند و آنچه که ایرانیان درباره آنها میگویند، بیشتر یک افسانه است. اما ایشان در همان کتاب خود به اندازه کافی شواهد و دلائلی ارائه میدهد، که این یک افسانه نیست. توسعه و تضاد ص 492 https://eitaa.com/rafipoor
{شهریه طلاب 2} . . . اما این شرایط و وضعیت شهریه ها و تحقیر طلاب و فضلا در عین حال نشان دهنده آن نیز میتواند باشد که بعد از انقلاب تغییر زیادی در ساختار و نظام فرهنگی و ارزشی حوزه به عمل نیامده است. به نظر میرسد در بین تصمیمگیرندگان نظام مذهبی هنوز همان نظام و ساختار گذشته مقبول است و نیازی به تغییر آن دیده نمیشود. اما باید توجه داشته که این نظام و ساختار بی رابطه با نظام فئودال نیست. این مسئله شهریه ابعاد دیگری نیز دارد: اولا این میزان شهریه از چند منبع (چند مرجع) تامین میشود. ثانیا هر مرجع میزان متفاوتی شهریه میپردازد که برای میزان نفوذ او بر روی طلاب و در نتیجه بر روی محیط مذهبی و سیاست های ناشی از آن بی تاثیر نیست. به عبارت دیگر هر کس بیشتر شهریه بپردازد، نفوذ بیشتری خواهد داشت. از طرف دیگر هر کس بیشتر سهم امام دریافت کند، شهریه بیشتری میتواند پرداخت کند و در نتیجه نفوذ بیشتری خواهد داشت. منابع مالی (سهم امام) >> شهریه>> نفوذ >> تأثیرگذاری دینی- سیاسی ثالثا – و این برای ما در اینجا بیشتر مطرح است- شیوه پرداختن و گرفتن شهریه است. در سال 1375 توانستم نحوه گرفتن شهریه طلاب را در مدرسه فیضیه مشاهده کنم. صندوقهای شهریه متعلق به هر مرجع و متصدیان آن در رواق های مدرسه جای گرفته بودند. طلاب در سنین مختلف در صف های مربوط جلوی هر رواق و صندوق ایستاده بودند ، تا نوبتشان بشود. وقتی نوبت به آنها میرسید ، نام خود را میگفتند و پس از کنترل، مبلغی مثلا در آن زمان در حدود 4 هزار تومان میگرفتند، سپس به سرعت به سوی صف دیگر می دویدند. در آن صف نیز باید مدتی می ایستادند تا نوبتشان بشود و بعد دوباره در صف دیگر... پیامدهای فرهنگ مالی حوزه ادامه دارد... دریغ است ایران که ویران شود ص 368 https://eitaa.com/rafipoor
{شهریه طلاب 3} پیامدهای فرهنگ مالی حوزه این فرایند پیامدهای گوناگونی در سطوح مختلف دارد. در سطح پیشوایان ... خواه ناخواه یک نوع رقابت بوجود می آید. ... سیستم ملوک الطوایفی فردگرایانه رقابتی، غیر ملی و تاثیر پذیر با یک حکومت اسلامی ملی و متمرکز در تناقض است. در سطح فردی: این شیوه به نفع کسانی است که در سلسله مراتب حوزه به درجه ای رسیده اند ... اما اکثریت طلاب و فضلایی که منبع مالی دیگری ندارند، گاه تحت شرایط بسیار سختی به سر میبرند و باید راه حلی برای خود بیابند. این راه حل یا در ارتقاء به مرحله بالاتر و اتمام دوره خارج و مجتهد شدن است که قبلا دشواری آن تشریح شد و لذا فقط برای تعداد بسیار کمی قابل دستیابی است و یا یافتن راه حل های جبرانی برای کمبود درآمد: لذا طلاب و فضلا نسبت به شرایطی که دارند به علت شهریه کم، دنبال راههای جبرانی درآمد هستند. اینجا است که وقتی یک سرمایه دار و صاحب مالی از یک طلبه محتاج تقاضای انجام کاری می کند (مثلا نمازهای جبرانی برای اموات) آنها هیچ مانعی برای آن نمی بینند. اما از اینجا چند نتیجه دیگر حاصل میشود: • تخریب شخصیت: این وقتی قابل درک است که تجسم کنیم طلاب باید برای یک مقدار کم شهریه به این صف و آن صف بدوند و یا حاضر شوند برای افرادی که در زمان حیاتشان از خدا دور بودند و حالا میخواهند با پول نزدیکی به خدا و بهشت را بخرند، اجیر شوند و برای آنان نماز بگذارند. • پرورش ارزشهای مادی در طلاب و روحانیون • پرورش فرهنگ جستجوی درآمدهای جبرانی • ارزش زیاد برای ثروتمندان و اجازه آزادی عمل نامحدود در تکاثر اموال. • و همچنین خطر تورم شخصیتی ... این رفتارها و آفت ها از شرایط اسفناک مالی طلاب سرچشمه میگیرد. عجیب است که با وصف پول های هنگفت نفت، طلاب و فضلای حوزه ها باید سخت در مضیقه باشند و به نظر میرسد که متاسفانه نظام حوزوی نیز این وضعیت را پذیرفته است. ... در حالی که آنان که در راس قدرت و مکنت (نسبی) قرار دارند و بالاخص مباشرانشان که از نظر مادی تامین شده اند، مدافع این نظام هستند. در واقع یکی از بزرگترین بی عدالتی ها در مورد همین طلاب و فضلایی وجود دارد که به سختی معیشتشان را میگذارنند. در حالیکه در مقابل، کسانی در همان نظام هستند که خود و فرزندانشان در کمال رفاه و ثروت به سر میبرند، از جمله هم آنانی که در گذشته درباره عدالت اجتماعی سخن میگفتند. از اینجاست که معلوم میشود این گونه طلاب و فضلایی که در واقع زندگی معیشتی دشواری دارند و در عین حال این سختی را ابراز نمیکنند، از چه شرافت انسانی برخوردارند. لذا وظیفه فرد فرد ما و وظیفه حکومت اسلامی آن است که با حفظ حیثیت و آبروی این عزیزان، تا آنجا که میتوانیم شرایط بهتر زندگی آنان را فراهم کنیم. اینجا مهمترین محل انفاق بدون توقع و انتظار است. خیر یک جامعه اسلامی در آن است که این نیازمندی بطور شرافتمندانه بطرف گردد. در غیر اینصورت این نیازمندی به یک ارزش تبدیل میشود و افراد به جستجوی مال می پردازند و وقتی به آن رسیدند، فردگرا و از محنت دیگران بی خبر میشوند، وضعیتی که کم و بیش وجود دارد. دریغ است ایران که ویران شود صص 368 تا 371 {بخشهایی از مطالب بخاطر اختصار و بخاطر مصالحی حذف شده است؛ علاقه مندان به کتاب مراجعه کنند} https://eitaa.com/rafipoor
{شهریه طلاب 4} {توضیح اینکه چطور نیازی مانند مادیات در انسانها بیش از حد رشد میکند} ... زیرا باید توجه داشت که محدودیت ها و کمبود ها در صورتیکه بطور درونی و با وقوف پذیرفته نشوند، تولید نیاز میکنند و نیاز تولید ارزش میکند. مثلا اگر ما به یک شخصی غذا ندادیم و او مایل به غذا خوردن بود، در آن صورت، او احساس نیاز به غذا خواهد کرد. این احساس نیاز، غذا را برای او با ارزش می سازد. در نتیجه غذا خوردن و گاه حتی زیاد خوردن در چشم او همواره با ارزش خواهد بود، حتی اگر در آن لحظه احساس گرسنگی نکند. بالاخص اینکه غذا خوردن چیز بدی جلوه داده نشود یا اتفاقا خوب توصیف شود. همین مساله در مورد مادیات و مسائل جنسی صدق میکند. این محدودیت ها (از آنجا که منع ارزشی و قبح هم ندارند) باعث می شوند که پدیده های محدود شده، از نظر انسان با ارزش شوند و فراتر از آن! پایه های ارزشی انسان را تشکیل دهند. {راه مطلوب پرداخت شهریه و برآورده کردن نیازهای طلاب} ... این عواملی که موجب پایه ریزی ارزشهای مادی میشوند، برای سیستم مذهبی ما بسیار مضر است. این برازنده ما و مذهب ما و کشور ما نیست که یک روحانی جوان متقی برای کسب حد اقل معاش برای دیگران نماز بخواند و روزه بگیرد. قطعا دشمنان مذهب ما از این بسیار خوشحال خواهند شد. در بین روحانیون باید "بی نیازی" رواج یابد، نه "نیازمندی". لذا باید بعد از یک بررسی تخصصی و پی بردن به انگیزه واقعی طلبه ها از آمدن به حوزه (و حذف آنهائیکه برای گریز از سربازی یا کسب مقام و منزلت ... می آیند.) از بین آنها افراد ذی صلاح را بطور صحیح "گزینش" کرد و سپس امکانات کافی در اختیار آنها گذاشت. توسعه و تضاد ص 354 تا 356 https://eitaa.com/rafipoor
{شراب و گوشت خوک حرام، چهار زن آزاد!} در سال 1966 در شهر لوخوم (Lochum) آلمان به یک سمینار مذهبی چند روزه مربوط به ادیان مختلف دعوت شده بودم. در یکی از شبها در محفلی محدودتر، بحثی درباره اسلام داشتیم که در آن بحث دو خانم 40 تا 45 ساله آلمانی نیز شرکت داشتند. موضوع بیشتر درباره انتقاد از اسلام بود. در سطح کارگری و پایین جامعه آلمان، عموما این انتقاد طنزگونه مطرح بود که در اسلام، خوردن گوشت خوک و نوشیدن شراب حرام است و در عوض گرفتن چهار زن آزاد. در بحث آن شب ما نیز همین مطالب کم و بیش مطرح و بالاخص نقش و موقعیت و ارزش زن در اسلام مورد سؤال بود. بدین معنی که "چهارزنی" به منزله ظلم به زنان است. در پاسخ گفتم که اولا در اصول و مبانی اساسی دین اسلام و بالاخص مذهب شیعه، عدل و قسط یک پایه اصلی است و "چندزنی" یک مساله فرعی. ثانیا اجازه داشتن بیش از یک زن عموما در مواردی است که تعداد مردان در پی جنگ و یا علل مشابه کاهش یافته و در نتیجه امکان ازدواج برای همه زنان وجود نداشته باشد که این خود یک بی عدالتی به زنان خواهد بود و در پی آن خطر انحرافات وجود خواهد داشت. این استدلال بسیار مورد توجه ان دو خانم آلمانی قرار گرفت و با حالتی مجذوب شده و پر احساس می گفتند عجب قاعده مترقی! به نظر میرسید آنها متحول شده باشند، تا جائیکه کشیش حاضر در اطراف به آن دو گفت که دیگر در این بحث شرکت نکنند! چرا؟ برای اینکه در پی جنگ جهانی دوم میلیونها مرد آلمانی به هلاکت رسیدند و در نتیجه به همان نسبت، درصد بسیار بالایی از زنان آلمانی (مانند آن دو خانم) بی شوهر مانده بودند، که تعدادی از آنها مخفیانه با مردهای زن دار رابطه داشتند و این در واقع یک بی عدالتی به زنان بود. ثالثا – اگر در یک جامعه تعداد مزدان و زنان تقریبا مساوی باشند و اگر قرار باشد که هر مردی چهار زن بگیرد، در آن صورت، همه زنان جامعه به 25% از مردان خواهند رسید و در نتیجه 75 درصد از مردان، بی زن خواهند ماند و این مغایر اصل "عدل" خواهد بود و لذا این هنجار در صورت تساوی تعداد زن و مرد مضر خواهد بود. رابعا در سوره نساء، آیه سوم بعد از ذکر تعداد سه یا چهار زن آمده است که : " فإن خفتم ألا تعدلوا فواحده..." (پس اگر بترسید که عدالت نورزید پس یکی ..) و در آیه 128 همان سوره آمده است که "و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء ولو حرصتم.." (هرگز نتوانید که عدالت کنید میان زنان، اگرچه بسیار خواسته باشید..) این مثال نشان میدهد که یک قاعده و هنجار در چه شرایطی مفید است. آناتومی جامعه ص 188 https://eitaa.com/rafipoor
{، واکنش مردم، تاثیر بر اقتصاد} ببینید در برنامه هدفمند کردن رایانه ها اینطور در نظر گرفته شده است که یارانه ها حذف و قسمتی از آن مستقیما به افراد مورد هدف داده شود تا عده ای سوء استفاده نکنند و عدالت بیشتری در جامعه برقرار گردد. در اینجا دو فرایند فرهنگی فعال میشود: 1- اول آنکه دولت در اینجا دو گروه را تعریف و از هم تفکیک کرده است: یکی مستحق (="خوب") و دیگری نامستحق (="بد"). با این روش: • در واقع با "برداشتن حجاب" • عده ای را به عنوان مخالف تعریف کرده، • آنها را در مقابل حکومت قرار داده، • به سوی جامعه غیر رسمی سوق داده و در واقع به جدایی جامعه غیر رسمی از جامعه رسمی کمک کرده است. 2- دوم آنکه این احساس در جامعه بوجود می آید و گسترش می یابد که دولت با روش زرنگی کار میکند و این روشی است که در نظام فرهنگی ایران تاثیر تخیریبی زیاد دارد. چرا؟ مشهور است که ایرانی ها "زرنگ" (رند، کلک) هستند. اما اشتباهی که معمولا هر ایرانی به اصطلاح "زرنگ" میکند، آن است که او تصور میکند، تنها خودش زرنگ است و دیگری آنقدر زرنگ نیست؛ یا به بیان عامیانه و تحریک کننده، طرف مقابل "خر" است. لذا اگر بپذیریم که ایرانی ها زرنگ هستند، در آنصورت، این یک خصلت عام است که شامل اکثریت میشود. این روش "زرنگی" در چهارچوب "تئوری بازی" (game theory) در قالب "بازی تضاد" (conflict game) قرار میگیرد. در تعاملات اجتماعی، معمولا اگر شخصی احساس کند شخص مقابل او وارد یک بازی رندانه شده است که نهایتا میخواهد سود ببرد و او بازنده شود، در آن صورت، او "گارد" میگیرد، یعنی یک موضوع "دفاعی" تا "تهاجمی" میگرید و عکس العمل تقابل کننده نشان میدهد و اگر کهنه کار باشد در ظاهر عکس العملی از خود نشان نمیدهد و یا حتی خود را به "خریت" می زند. در ایران چند عامل فرهنگی دیگر وارد این معادله میشوند که از بین آنها در درجه اول "احساس" و "تضاد" تاثیر خود را نشان میدهند: از آنجا که ایرانی ها احساساتی و بطور فرهنگی متمایل به تضاد هستند، بنابراین آنها در مقابل هر زرنگی، تحریک شده و در پی تلافی و تقابل شدید بر می آیند. چنانچه در مبحث تضاد نشان داده شد، اندازه این تقابل معمولا بیش از اندازه ای است که طرف مقابل وارد بازی کرده است. بنابر این، دولت با این اقدام خود حجاب ها را برداشت و بطور آشکار (manifest) دو گروه را از هم متمایز کرد که به تصور دولت تا کنون پنهانی (latent) وجود داشتند. اما با این اقدام در واقع یک گروه را به سوی موضع ضد دولتی (>> جامعه غیر رسمی) سوق و در مقابل خود قرار داد. چطور؟ با حذف و هدفمند کردن یارانه ها، آن افراد غیر مستحقی که از برنامه قبلی یارانه ها (سوء) استفاده میبردند و حالا نمیبرند و از طرف دیگر باید برای بنزین و بسیاری از سرویس ها و کالاهای دولتی و همچنین غیر دولتی بیش از گذشته بپردازند، در واقع از دو جهت متضرر میشوند: یکی "سود یا فرصت از دست رفته" (opportunity costs) و دیگری هزینه بیشتر، در پی تورم ایجاد شده. خوب حالا باید تجسم کرد و پرسید که 1. آیا اینها نسبت به بقیه مردم از ضریب هوشی کمتری برخوردارند؟ 2. آیا اینان در نظام روابط اجتماعی، فقط در نقشهای تاثیر پذیر هستند یا همچنین در نقش تاثیر گذار؟ ... روشن است که آنها سرویسها و کالاهای خود را با قیمت بالاتری عرضه میکنند و در صورت فشار و زور از بیراهه میروند و از کیفیت و وزن و ... کالا میکاهند. لذا به تدریج همه قیمتها افزایش می یابد. قیمت تاکسی آژانس افزایش می یابد، قیمت ویزیت دکتر، قیمت لوله کش و تعمیرکار ماشین افزایش می یابد... لذا شما مجددا یک موج قوی تورم ایجاد کرده اید، درست همان چیزی که صندوق بین المللی پول میخواست و میخواهد و لذا این سیاست را تایید میکند. ... دریغ است ایران که ویران شود صص 785 به بعد https://eitaa.com/rafipoor
{حیله صندوق بین المللی پول} حذف یارانه های کالاها یا هدفمند کردن یارانه ها ... از سال 1368 هدف صندوق بین المللی پول بوده است ... ... لذا شما مجددا یک موج قوی تورم ایجاد کرده اید، درست همان چیزی که صندوق بین المللی پول میخواست و میخواهد و لذا این سیاست را تایید میکند. ... عجیب است که جناب آقای رئیس جمهودر {احمدی نژاد} به مناسبت سالگرد هدفمند کردن یارانه ها در 29/9/1390 ضمن تایید و تمجید از اقدامات خود در این زمینه اظهار داشتند: «اینکه مراکز سیاست گذار جهانی بر خلاف میل خود زمبان به تمجید مدیرت این کار بزرگ اقتضادی در کشورمان گشوده اند... موضوع قابل توجهی است و نشان میدهد که ...» در حالیکه امام خمینی (ره) در سخنان تاریخی خود چند بار به این خطر توجه دادند: آن روزی را که امریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت. آن روز که کارتر و ریگان .. از ما تعریف کنند معلوم میشود در ما اشکالی پیدا شده است" (صحیفه نور ج 18 ص242) "... ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها برای ما خوب بگویند، اگر خوب بگویند، معلوم میشود ما خیانتکاریم!" (صحیله نور ج9 ص528) "نصیحت از دشمنان پذیرفتن خطاست و لیکن شنیدن رواست تا به خلاف آن کار کنی که عین صوابست" حذر کن زانکه دشمن گوید آن کن که بر زانو زنی دست تغابن گرت راهی نماید راست چون تیر ازو برگرد و راه دست چپ گیر (گلستان سعدی ص 221) در حالی که جناب آقای رئیس جمهور در همایش سالگرد هدفمند کردن یارانه ها در حال تمجید مفرط از اقدامات خود بودند، تصاویر تلوزیونی نشان میداد که به جز تعداد معدودی که ایشان را با علائم چهره ای (مانند لبخند) تایید میکردند، در چهره بیشتر حضار علائم ناباوری مشهود بود: برخی دست به زیر چانه و برخی با زاویه سر و گردن (بطور جلو، عقب، چپ یا راست) و نگاه های تردید آمیز (اما کنترل شده تا مورد غضب واقع نشوند). در هر صورت پیامد تورم زای این اقدام قابل کتمان نیست. https://eitaa.com/rafipoor
{زرنگی مسئولان و واکنش مردم!} ... اگر مسئولان دولتی خود را خیلی زرنگ و باهوش بپندارند و با روش "زرنگی" کار کنند، در واقع "دنده" روابط اجتماعی را بر روی "زرنگی" و مچگیری گذاشته اند. در آن صورت حتی یک راننده شهرستانی که اسم و شماره تلفنش را به سختی مینویسد هم، از آنها "کم نمی آورد" و بلد است از پس حق خود برآید، اما با روش دیگری. در نتیجه دولت با این کارش در واقع ملاحظات اجتماعی و رعایتهای اخلاقی را کاهش و فساد را در جامعه گسترش میدهد. ببینید مردمی که با جان و دل در خدمت این مسئولان بودند و آن همه ایثار در انقلاب و جنگ کردند و مسئولان را از خودشان و وارث علی (ع) میدیدند، حالا میبینند که دولت، آنها را در ارضای نیازهایشان با چه مشکلاتی مواجه میکند و اقداماتش در واقع بر ضد آنها و نیازهای آنها است. در حالیکه از آن طرف، بیشتر دولتمردان و مسئولان اصلا با این گونه مشکلات روبرو نیستند که بتوانند درد مردم را بفهمند. ... دریغ است ایران که ویران شود ص 792 https://eitaa.com/rafipoor
{فایده و ضرر حذف ها} ... با این شرایط اگر مسئله را با نگاهی اقتصادی بررسی کنیم و ببینیم با این کار چی بدست می آوریم و چی از دست میدهیم، تصمیم درست و غلط مشخص میشود. در شرایطی که • اولا با وصف تلاش های انجام شده، هنوز ساختار کشور اصلاح نشده است و بسیاری از مسائل پایه ای تر که لازمه هر اقدام اصلاحی می باشند، حل نشده اند و • ثانیا حکومت خود هزینه های بسیار زیاد اسرافی دارد، این گونه اقدامات نظیر حذف یارانه ها و یا هر اقدام مشابه دیگر، • نظم ناکافی موجود را بیشتر به هم میزند، • نارضایتی را افزایش میدهد، • بنیان های مردمی نظام جمهوری اسلامی را سست و متزلزل می نماید؛ یعنی همان چیزی که دشمنانش میخواهند. اگر هزینه های کلان اقدامات مختلف (نظیر هزینه راه سازی در استانهای مختلف) و یا هزینه های منزلتی و اسرافی فراوان نظیر پنجره های خارجی ساختمانهای اداری پرپنجره، مجموعه (ست set) های خاتمکاری از ساعت دیواری، جعبه دستمال کاغذی، جاسیگاری و... بشقاب، فنجان و... خارجی، دسته گل ها و پذیرایی های مفرط جلسات بیهوده و... در نظر گرفته شود، در آنصورت ملاحظه خواهد شد، آنچه که با حذف یارانه ها نصیب دولت میگردد، چندان چشمگیر نیست. اما در مقابل آنچه از دست میرود کل نظام جمهوری است، مانند آن جراحی که گفت "جراحی با موفقیت انجام گرفت اما بیمار مرد". دریغ است ایران که ویران شود ص 794 https://eitaa.com/rafipoor
{انتخاب رئیس جمهور در ایران و مقایسه با یک جراح متخصص!} در نظام مدیریتی کشور بسیاری از نقش ها (از جمله نقش رئیس جمهور) و اهداف و انتظارات درشت تا ریز در آن نقش، هنوز دقیقا تعریف و مشخص نشده است و مکانیسم درستی وجود ندارد که افراد متناسب با آن نقش ها برگزیده شوند تا کارائی لازم را داشته باشند. هر کسی در واقع میتواند خود را برای این نقش کاندیدا کند. وقتی تعداد کاندیداها و افراد کاندید شونده مثلا در انتخابات 1392 در نظر آورده شوند، ملاحظه خواهد شد که هر کسی به خودش اجازه میدهد، در این آشفته بازار این نقش مهم را به عهده بگیرد. ویل دورانت از افلاطون نقل میکند "ما در ساده ترین امور میدانیم که باید ... پیش متخصص برویم. اگر ناخوش شدیم سراغ طبیبی میرویم که حاذق و ماهر باشد و اجازه نامه او ضامن دانش و صلاحیت فنی او باشد ... ولی در سیاست معتقدیم که هر کس توانست آرائی بدست بیاورد، میتواند بر ... مملکتی حکومت کند". در شرایط کنونی ایران انتخاب رئیس جمهور به تبلیغات و به گروه های خاص مدافع او بستگی دارد که چقدر بتوانند بوسیله او به اهداف خود برسند. این یک منشاء تضاد سیاسی و ناکارآمدی است. * رئیس جمهور ایران تحت این شرایط مانند شخصی است که در خیابان در نزدیکی یک بیمارستان راه میرود و عده ای از بیمارستان بیرون می آیند و او را به اتاق جراحی آن بیمارستان بر تخت مریضی میبرند، وسائل جراحی را به او میدهند و میگویند این مرایض را جراحی کن! او اول میگوید: آقا این کار من نیست. با کدام آموزش قبلی با کدام تمرین قبلی؟ یک عده دور او جمع میشوند و میگویند بابا کاری نداره، مگر آن یکی چکار کرد؟ تو که بهتر میتوانی! و بعد او هم باورش میشود. حالا وقتی او وارد این کار شد و یک جای بدن را قطع کرد و یک جوری آن قسمت را دوخت آن اطرافیان به به میگویند و کف میزنند و از آن طرف آن بیچاره مریض که به هوش می آید، داد و فریادش از درد بلند میشود و خانواده اش سر و صدا میکنند که بابا این مریض دیگر بزودی می میرد. اما او که جراحی کرده، لباس سفید هم پوشیده و اطرافیان هم به او احترام وافر میگذارند و تاییدش میکنند، حالا دیگر باورش شده که کارش خوب بوده است. در نتیجه وقتی خانواده مریض سر و صدا میکنند، او با آنها با توپ و تشر برخورد میکند. و آن بیمار که فریاد میزند را به زور به تخت میبندند و یکی دو تا آمپول مسکن هم به او میزنند و هی به او قول و قرار میدهند که مثلا اگر تو یک گاو را بخری و گوساله بیاره و بعد گوساله را فلانی کنی و بعد... * در یغ است ایران که ویران شود ص 697 https://eitaa.com/rafipoor
دریغ است ایران که ویران شود ص 795 https://eitaa.com/rafipoor