{احتمالات جنگ امریکا و ایران 1 }
... به نظر می¬رسد آقای ترامپ و تمیش احتمال استفاده از جنگ نظامی را بیشتر در معادلات خود نشان دهند. این گزینه به دو شکل می¬تواند بروز کند:
1. در اینجا نیز می¬تواند عنصر غالب شخصیت ترامپ (سودجویی اقتصادی) خود را پشت یک نمایش حمله نظامی پنهان کند و در شرایط یافتن امکان سود در ایران، از نیروی نظامی فقط برای تهدید و دستیابی به سود بیشتر استفاده شود. ...
2. اگر امکان معامله اقتصادی وجود نداشته باشد، در آنصورت، در کنار گرایش زورگویانه امریکائیها و ارتشیان آن، سود اقتصادی ارتشیان سهیم در کارخانجات اسلحه سازی نیز مطرح است که ترامپ برای کسب مقبولیت در نظر آنها، بدان متمایل خواهد بود. این گزینه وقتی محتملتر می¬شود که در امریکا در پی تضاد شدید سیاهان و سفیدان، بحرانهای داخلی شدید بروز کند. در آنصورت مشاوران آقای ترامپ احتمالا یک راه حل را در یک جنگ خارجی خواهند دید، تا از طریق ایجاد یک دشمن خارجی، بحرانهای داخلی فرو نشیند.
اما این گزینه دوم و زنجیره محاسبات آن پر از خلأ و نقاط اشتباه است. در نتیجه احتمال پدید آوردن یک بحران بدتر از ویتنام، برای امریکا را در پی دارد. در این روش، عواملی احتمال موفقیت ترامپ را کاهش می¬دهند که تصور نمی¬رود، ترامپ همه آنها و همچنین وزن هر یک از آنها را در معاملات خود در نظر گرفته باشد. از جمله
ارزیابی او از توانمندی ارتش امریکا و نیروهای ایران احتمالا از واقعیت کم و بیش فاصله دارد. آقای ترامپ که به دوران سربازی نرفته و با ارتش امریکا هیچ آشنایی ندارد، تصور میکند با انتخاب ژنرال ها بتواند معجزه کند. او نمی¬داند که ارتش امریکا چقدر ضعیف و فاسد و انگیزه و شهامت سربازانش بسیار پایین است. در جنگ 2003 عراق اگر خانم ریس با تبانی روسیه از طریق سیستم اطلاعاتی، کار صدام را تمام نکرده بود، سپاهیان امریکا در "ام القصر" توسط نیروهای صدام نابود شده بودند،.
در سال 1359 که امریکا صدام را بر ضد ایران تحریک کرد، اولا تمامی تجهیزات را در اختیار او گذاشت. ثانیا سربازان صدام انگیزه بیشتر از سربازان امریکائی داشتند و ثالثا، ایرانیان بدون سازماندهی و بدون تجربه جنگی بودند.
اما امروز اگر امریکا به ایران حمله کند، گرچه احتمال ضربات بسیار سخت اولیه اش بالاست اما تصور نمی¬رود اولا –اقلا همه- این ضربات پیش¬بینی نشده باشند و ثانیا امریکا بتواند یک جنگ طولانی را ادامه دهد.
https://eitaa.com/rafipoor
{احتمالات جنگ امریکا و ایران 2 }
علاوه بر این، دو عامل مهم دیگر باید در نظر گرفته شوند. کسانی که از واقع بینی علمی برخوردارند، می¬دانند که در جنگ 8 ساله صدام و امریکا و تمامی کشورهایی که او را پشتیبانی می¬کردند، موفق نشدند. موفقیت امریکا در ایران بعد از پایان جنگ با نفوذ نامرئی در دولت، برنامه توسعه و تخریب پایه¬های فرهنگی اجتماعی سیاسی و اقتصادی بود. در این مسیر CIA بسیار موفق بوده است. حالا اگر آقای ترامپ برجام را به هم بزند و در نتیجه ایران به ادامه برنامه¬های هسته ای و نظامی خود برگردد و در پی آن امریکا حمله ای را آغاز کند، این حمله بیش از هر چیز به پشتیبانی و زمینه سازی CIA احتیاج دارد. در حالیکه:
اولا با کنار زدن جان برنان در CIA (که سخت با حمله نظامی به ایران مخالف است و می¬داند با فعالیت جاسوسانه و جنگ فرهنگی-اجتماعی بهتر می¬توان ایران را نابود کرد) و جایگزینی وی با یک نظامی مانند پمپئو، انگیزه فعالیت و همکاری "سیا" در جنگ نظامی بسیار کاهش خواهد یافت. لذا اگر ایران زیرکانه عمل کند، می¬تواند از طرق غیر مستقیم و با واسطه بهره ببرد.
ثانیا شواهد نشان می¬دهند که گروه¬های گوناگون ایرانی مخالف حکومت ایران، بالاخص در داخل، رغبتی نسبت به آقای ترامپ و سیاستهای او ندارند و لذا احتمال همکاری آنها با CIA کاهش و تمایل آنها به همکاری با نیروهای ایران در مقابل ترامپ و ژنرالهایش افزایش می¬یابد. به عبارت دیگر با روشی که آقای ترامپ در پیش گرفته است که از یک طرف مردم علاقمند به رفتن به امریکا را از خود متنفر کرده است و از طرف دیگر با زور و تهدید نظامی با ایران و ایرانیان برخورد می¬کند، پیوند مردم ایران با یکدیگر و با حکومت (یعنی پیوند بخش غیر رسمی با بخش رسمی جامعه) مجددا تقویت و احتمال پیروزی یک دشمن خارجی کاهش می¬یابد.
ثالثا معلوم نیست که برآیند عکس العمل های کشورهای دیگر قدر به نفع امریکا و یا ایران باشد. در حالیکه انگلستان به علت منافع مشترک و همچنین نیاز به یک دشمن بیرونی، برای ایجاد وحدت درونی خود، با ترامپ همکاری خواهد کرد و سیستم اطلاعاتی خود را در اختیار او خواهد گذاشت (که این برای ایران بسیار خطرناک است)، ترامپ احتمالا در پی آن خواهد بود که با ایجاد مناسبات دوستانه با پوتین آنقدر او را جذب نماید که در صورت حمله به ایران، در کار امریکا دخالت نکند. اما این فقط وقتی ممکن است که روسیه امتیازات بسیار بالا از امریکا دریافت نماید، که در راس آن بازپسگیری اوکراین است. در این مسیر هم عوامل تایید کننده وجود دارند و هم موانع، اما موانع بیشتر به نظر می¬آیند.
…
لذا بطور خلاصه با شرایط تشریح شده،
- برای آقای ترامپ احتمال به پایان رساندن حتی یک دوره ریاست جمهوری نیز کاهش یافته است.
- با این شرایط، احتمال موفقیت او در یک جنگ با ایران بعید به نظر می¬رسد.
- بسیاری از کشورهای مخالف وی خوشحال خواهند شد تا او با ایران وارد یک جنگ شود و ضربه ای مهلک بخورد.
با توجه به نکات و مسائلی که ذکر شد، در مجموع به نظر می¬رسد که شانس موفقیت آقای ترامپ بسیار محدود و شرایط او با آیات زیر قابل انطباق باشد:
وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً (12) وَ بَنينَ شُهُوداً (13) ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزيدَ (15) . . . سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً (17) إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ (18)... سوره 74 (المدثر)
تضاد غرب و شرق صفحه 542 تا 549
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
{رگ ایرانی}
... ببینید بچه¬ها در جبهه¬ها آن همه فداکاریها و موفقیت ها را که با روش استبدادی بدست نیاوردند. ... آنجا در دو طرف ایثار و فداکاری بود که ریشه اش در دین و در رهبر بود که توانسته بود "رگ" غیرت و الفت و رفاقت را در بچه¬ها برانگیزد، تا آنها در جان دادن و فدا شدن رقابت نمایند. آنجا که درجه سرداری و سرلشکری نبود. آنجا اقتدار کارکردی بود. بچه¬ها یک نفر را به عنوان فرمانده می¬پذیرفتند، چون او –با اینکه جوان بود- هم متفکر، هم شجاع و هم فداکار بود و خود پیشواز خطرات می¬رفت. بچه¬ها بطور فطری در این مسیر می¬رفتند. دین و رهبر، این فطرت را احیاء کرده و به قدرتی عظیم و شکست ناپذیر تبدیل کرده بود.
ببینید! شخصیت ایرانی دو جور است از یک طرف توسعه زده و در حال رقابت بر سر عناصر توسعه ظاهری باهمجور که به دنبال پول مقام و روز و قدرت است و از طرف دیگر همان ایرانی تحت شرایط خاصی بر سر شهادت و ایثار با یکدیگر رقابت می¬کند. هر کدام اینها یک "رگ" دارد. استعمار آن "رگ" ها را خوب می¬شناسد و ما را رووی آن "رگ" دلخواه خود انداخته است، اما می¬داند که این "رگ" می¬تواند به راحتی عوض شود و از آن می¬ترسد و به شدت در پی تثبیت "رگ" توسعه¬ای خود است. در حالیکه امام هم در شرایطی بسیار مناسب (آمادگی مردم) با الهام از خداوند و رفتار مقتدرانه آن "رگ" الهی و خالصانه مردم را تحریک کرد. استعمار هم از همین می¬ترسد و مواظب است کسی نتواند آن رگ را تحریک کند و فقط خودش در شرایط لازم و کوتاه از آن به نفع خود استفاده نماید.
ببینید اگر مسئولان ما به مجموعه این کار توجه کنند، هم به راحتی می¬توانند دریابند که روش و شرایط انداختن ایرانی¬ها روی آن "رگ" الهی چیست و هم در می¬یابند که چه اقداماتی ایرانیان را روی رگ رقابت شیطانی می¬اندازد.
دریغ است ایران که ویران شود صفحه 222
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
{ترامپ در نقش رئیس جمهور}
... کاندیداهای ریاست جمهوری در همه جهان (از جمله در ایران) قبل از انتخابات، غیر از شعارهای دروغین که آنها گاهانه میدهند، امیدها و اهدافی دارند که عموما آرزو اندیشانه و خوشبینانه است. آنها فکر میکنند که اگر سر کار بیایند، چه کارها که نمیکنند. از آن مهمتر آنکه آنها در این فرایند آرزو اندیشی، زمان را ثابت می انگارند. ...
غافل از آنکه آنها
1- با بسیاری از متغیرها و عوامل تعیین کننده در عمل، آشنا نیستند.
2- این فرایند گرچه برای کسانی که قبلا تجربه حکومتی داشته اند، مانند آقای پوتین یا آقای اردوغان کمتر است. اما حتی در دوران آنها نیز بسیاری از اتفاقات و عوامل پیش¬بینی نشده و ناخوانده بروز می¬کنند که آنها را از دستیابی به اهدافشان باز می¬دارند.
3- حالا چه رسد به شخصی مانند آقای ترامپ که هیچگونه تجربه عملی، حتی در یک مسئولیت کوچک و محدود حکومتی نیز نداشته است و با غرور زیاد تصور می¬کند که وقتی رئیس جمهور شود، چه کارهایی که نخواهد کرد. اما او آنقدر مغرور است که این مسئله را نمی¬بیند و ارزیابی¬ بیش از اندازه مثبت از توانمندی خود دارد. او در مصاحبه 16 ژانویه گفت:
Natural ability to me is much more important than experience""
"توانمندی طبیعی از نظر من بسیار مهمتر از تجربه است"
خبرنگار تایمز در تفسیر خود می¬گوید:
" Trump thinks diplomacy is like golf. I fear he's wrong"
"ترامپ تصور می¬کند که سیاسیت مانند بازی گلف است، می¬ترسم اشتباه کند"
بنابراین با توجه به این بی تجربگی سیاسی و آن غرور و خود بزرگ بینی که در آقای ترامپ وجود دارد، و همزمان ساده انگاری مسئولیت یک رئیس جمهور از جانب وی، میتوان تصور نمود که او با بروز عوامل و وقایع پیش بینی نکرده، نظرات و تصمیمات خود را به دفعات بیشتر از رؤسای جمهور دیگر تغییر دهد و ثبات نظر کمتری داشته باشد. لذا گذشته از شعارهای دروغین انتخاباتی، به نظر میرسد دیگر شعارهای آرزوئی وی نیز علی الاصول از قابلیت اعتماد کمتری برخوردار باشند؛ بالاخص که تعداد نسبتا زیادی از دیگر اعضای تیمش نیز تجربه کار سیاسی و حکومت داری نداشته اند.
...
خصوصیات شخصیتی آقای ترامپ (غرور، به حساب نیاوردن دیگران، تحقیر مخالفان، بی اعتمادی به خرده نظامهای موجود، مثلا "سیا" و حتی حزب جمهوری خواه، بی تجربگی سیاسی...) و همچنین شعارهای انتخابی تضادجویانه و انتظارات پیروان تندروی ایشان حاکی از آن است که او اهداف خود را کمتر با یک روش مسالمت جویانه، با جاذبه کافی برای همه پیگیری خواهد نمود.
...
لذا به نظر میرسد آقای ترامپ هدف رسیدن به آمریکای قدرتمند را در سیاست داخلی و خارجی با همان روشهای مغرورانه، تندخویانه و... که از صفات عمیق شخصیتی وی بر میخیزد، دنبال کند.
تضاد غرب و شرق، خلاصه صفحات 419 تا 421
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
{ناتوانی امریکایی ها از درک رفتار مردم ایران}
یک عنصر فرهنگی ایرانیان رفتار "آمبی والنت" یا "متغیر بودن" یا "چند وجهی بودن" آنان است. دوستی ایرانیها با امریکائی ها به جای خود، اما با ارزشهای "ایرانی جماعت" آن هم ارزشهای مذهبیشان، نمی¬شود شوخی کرد. محققان امریکایی تا خود این ارزشها را درونی نکرده باشند و به این درجه نرسیده باشند، هرگز نمی¬توانند آن را درک کنند. با آمار و ارقام و درصد نمی¬شود آن را بیان کرد.
تازه، در بدترین حالت ایرانی ها ناگهان یک چرخش سریع به سوی سنت خود دارند.
امریکائی ها ایرانی¬ها را با خود اشتباه گرفته اند. ایرانی ها فقط در ظاهر مدرن هستند. آنها بلوجین میپوشند، موهایشان را بیرون می اندازند، در منزلشان همه ظواهر غربی موجود است، موهایشان را بور میکنند، هنرپیشه های امریکائی را دوست دارند و... امریکائی ها هم بر اساس این ظاهر است که قضاوت می¬کنند.
اما!
اما آنها غافلند که در یک لحظه همه تغییر می¬کنند.
شما (امریکا) یک سرمایه بزرگ اجتماعی در ایران دارید، اما با اشتباهات پی درپی مستمرا در حال تخریب آنید. ... در بین کشورهای بررسی شده، ایران بیشترین مشترکات را با کشور امریکا دارد و این از نظر آماری به اثبات رسید...
رهبران امریکا در برخورد با ایران بر مرکب اشتباهی سوارند! آنها باید از آن مرکب پایین بیایند! قبول که مسئولان ایران مانند هر انسانی عاری از خطا نیستند، اما تعامل با آنها به روش دیگری نیاز دارد.
تضاد غرب و شرق، خلاصه صفحات 497 و 498
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
سلیمانی را کسی می تواند درک کند که
▪عاشق خدا باشد و نه فقط
▪آماده دادن جان خود برای خدا
بلکه
▪سخت مشتاق و در عمل بر آن اصرار داشته و
▪شجاعت آنرا نیز داشته باشد.
این ▪بالاترین درجه عرفان عملی است. و این
▪یک معیار برای سنجیدن خود ماست.
▪امثال سلیمانی را هنوز می توان در بین رزمندگان جان برکف ما یافت.
▪اما دنیاپرستان داخلی و مخصوصا خارجی کجا می توانند این را ادراک کنند. و
▪باز این یک معیار مهم پیشرفت ایران است. پیشرفت نه بر اساس معیارهای گول زننده توسعه ظاهری که ما همیشه از آن عقب و دنباله رو تحقیر شده غرب باشیم.
▪معیار پیشرفت معیار الهی است.
▪انسانهائی را می توان پیشرفته خواند که به بالاترین درجه شناخت خالق و صانع متعال رسیده باشند و
در راه او آمادگی از خودگذشتگی داشته باشند.
حسین درجه و اندازه این عشق و از خودگذشگی را در آن زمان تعیین نمود
▪و سلیمانی ها در این زمان.
▪خداوند از طریق اینان مجددا در این زمان نمونه ای از چنان انسان پیشرفته را به ما نشان میدهد.
https://eitaa.com/rafipoor
{امریکا چه زمانی از راه مسالمت با ایران وارد میشود؟!}
لازم به تذکر است که در فرایند تضاد بین دو کشور ایران و امریکا، ایران بارها حسن نیت خود را نشان داده است. مثلا پس از پایان جنگ با آنکه امریکایی ها عراق را به استفاده از بمب های شیمیایی ترغیب و به آنها انواع کمک های نظامی را در فاو کرده بودند، وقتی در زمان "بوش پدر" امریکائی ها برای آزادی گروگانهای امریکائی از اسارت حزب الله لبنان به ایران متوسل شدند و قولهایی برای اقدامات مثبت متقابل دادند و ایران با تلاش بسیار، به سختی و با صرف هزینه زیاد بالاخره موفق به آن کار شد، دولت امریکا به توافقات خود عمل نکرد. همچنین در زمان واماندگی امریکا در برخورد با طالبان بعد از 2001، ایران – به تایید خانم هیلاری مان (Hillary Mann) رئیس بخش ایران وزارت خارجه امریکا- بهترین نقشه و راهنمایی های نظامی را در اختیار امریکا گذاشت که به نقشه استراتژی نظامی امریکا در افغانستان تبدیل شد و... اما امریکائی ها با بوش پسر باز هم از مرکب تضاد با ایران پایین نیامدند و ایران را همچنان تهدید نظامی می کردند. با اینکه میدانستند که ایران از چه قدرت نظامی قوی برخوردار است و امکان موفقیت آنها در جنگ با ایران صفر است.
آقای نیکلاوس برنز (Nicholas Burns) معاون خانم رایس که امروز نیز به عنوان استاد دانشگاه هاروارد، حزب دموکرات از نظراتش بهره می برد، در مصاحبه خود با بی بی سی تاکید کرد که ما بارها برای براندازی نظام ایران اقدام کردیم و هیچگاه موفق نشدیم.
امریکا از یک طرف دست دوستی به سوی ایران دراز میکند و از آن طرف در انتخابات کوشش میکند یک گروه نزدیک تر به خودش بر روی کار آید تا با اقدامات گام به گام جمهوری اسلامی را تغییر دهد. این کار در اصول و روش قابل مقایسه با روش بکار برده شده در "Operation Ajax" (برنامه ای که در سال 1332 به کمک CIA و MI6 با تهییج گروه های مختلف بر ضد مصدق پیاده شد) می باشد. آنوقت انتظار دارید که مسئولان ایران دست شما را بفشارند.
...
برخی خوانندگان تصور می کنند که این مطالب به شرایط ایران قبل از انتخابات اسفند 1394 مربوط میشود. در حالیکه گروهی که بعد از 1394 بر روی کار آیند نیز به زودی با همین مساله روبرو خواهند شد و امریکا در پی جایگزینی آنها با یک گروه باز هم نزدیکتر به خود خواهد بود؛ تا وقتی حاکمانی بر سر کار آیند که مانند قبل از انقلاب کاملا تابع امریکا باشند. لذا هر گروهی که در ایران کمی ملی بیندیشد و به فکر منافع ایران باشد با این مسئله روبرو خواهد بود.
این همه اقدامات بر ضد ایران همگی فقط دو نتیجه داشته اند، یکی آنکه هیچیک به هدف مورد نظر نرسیدند و دوم آنکه فقط اعتماد فی ما بین را تخریب کردند. لذا باید اقدامات اعتماد ساز از جانب امریکا انجام گیرد، تا مسئولان ایران بتوانند در تصمیمات خود تجدید نظر کنند.
تضاد غرب و شرق، صفحات 499 تا 501
https://eitaa.com/rafipoor
{حضور مردم نشانه مشروعیت حکومت؟}
باید بین چند نوع از حضور در صحنه تفاوت قائل شد:
* حضور خودجوش و
* حضور دستکاری (manipulation) شده
اگر مردم بطور خودجوش، بدون آنکه کسی آنها را مجبور کند یا گول بزند، به صحنه بیایند، در آنصورت این حضور قابل اعتماد است، مانند شرکت در تظاهرات انقلاب و یا در زمان اخیر شرکت در نمازجمعه هفته اول و سوم ماه رمضان، وقتی تازه در هنگام سحر جمعه، که دیگر امکان و فرصت بسیج اجباری وجود ندارد، مشخص میشود که نماز به امامت چه کسی (رهبر انقلاب) برگزار خواهد شد و مردم با اشتیاق در سرما و گرما به نماز روی می آورند.
اما اگر آنچنانکه در زمان شاه پیش می آمد و شاه از قبل تعیین میکرد که میخواهد در فلان زمان از فلان منطقه بازدید کند و استانداران، فرمانداران، بخشداران و همه سازمانها و ادارات دولتی، کارکنان خود (از جمله آموزش و پرورش بچه های مدارس و ارتش سربازان) را برای ابراز احساسات بسیج مینمودند، در آنصورت این حضور در صحنه، خودجوش نبوده و دستکاری شده است و لذا برای مشروعیت واقعی قابل اعتماد نیست.
همین روش، برای روز 6 بهمن سالروز اعلام انقلاب سفید اعمال میشد که طی آن، همه کارکنان دولتی مجبور به شرکت در راهپیمایی میشدند و در صورت عدم شرکت، مامورین ساواک هر سازمان گزارش محرمانه در مورد عدم شرکت فرد مزبور میدادند و این گزارش در پرونده وی ضبط میشد.
بازدیدهای اخیر مسئولین از مناطق نیز همیشه قابل اعتماد و معرف داشتن مشروعیت نیست. در یک مورد از این بازددها در سالهای اخیر، فرماندار منطقه مذکور خود حکایت میکرد که چه روشهای ظاهرسارانه و "غیرخودجوشانه" و همچنین چه هزینه هائی برای یک بازدید یک روزه بکار برده شده است.
توسعه و تضاد ص 458
https://eitaa.com/rafipoor
"بدانید رزمتان با مردمان دیگر،
پیش از جنگیدن با فرهنگ نادرستی که در مردم خودتان است،
این نه پاسداری که از دست دادن است.
با دلهائی که یکرنگ نیستند و دستهائیکه دشمن یکدیگرند با دشمنان چگونه می رزمید؟"
(اندرزنامه اردشیر بابکان. نقل از کتاب دریغ است ایران که ویران شود ص189)
https://eitaa.com/rafipoor
{روش نظام سرمایه داری امریکایی در خود آن کشور و کل جهان برای منافع خویش}
به منظور حفظ و تثبیت این نظام {سرمایه داری} آنها {امریکایی ها} با ایجاد جاذبه بهترین دانشمندان را در خدمت گرفته و به کمک آنها، قواعدی برای تضمین حقوق ثروتمندان تکثیر ثروت بی حد آنها تدوین کرده. بعد این قواعد را با روشهائی برای مردم درونی کرده و هرکس بر خلاف آن قواعد عمل کند، مجازات می¬گردد. اما اگر روزی خود ثروتمندان بر خلاف قواعد عمل کنند، با قویترین وکلای مدافع، همان قواعد در مقابل ثروتمندان خطاکار انعطاف پذیر می شوند. به عبارت دیگر ثروتمندان هرجا که همان قواعد مانع اهدافشان شود، در واقع با روشی مشروع "جر می زنند".
مسئله بزرگتر وقتی بروز می کند که اینان نه فقط در داخل، بلکه در خارج نیز به دنبال سروری بر تمامی کشورهای جهانند و با ابزار نظامی و اطلاعاتی ارزشها و قواعد بازی خود را بر همه کشورها تحمیل می کنند. برای مشروعیت بخشیدن به این رفتار آنها نهادی به نام "سازمان ملل" ایجاد و آن را کاملا تابع دستورات خود کرده اند، تا هر کشوری که طبق خواسته آنها عمل نکرد، بر اساس قواعد و داوران تعیین شده از جانب خود آنها، آن کشور را محکوم کنند. اما در همانجا نیز اگر بر اساس همان قواعد بین المللی و داوران خودی، حقوق یک کشور یا ملت مانند فلسطین پایمال شود و همه کشورها رای به احقاق حق آن کشور بدهند و این رای مخالف منافع آنها باشد، با ابزار از پیش تعیین شده، به نام "حق وتو" دوباره بطور ظاهرا مشروع "جر می زنند".
از آن طرف اگر کشوری نخواهد زیر بار زور و سلطه آنها برود، شخص میلیاردری مانند آقای رکس تیلرسون، آنچنانکه در جلسه کمیته روابط خارجی به زبان آورد، آن کشوری کاری "غیراخلاقی" کرده است و باید (به کمک نیروی قوی نظامی و اطلاعاتی امریکا) مجازات شود. این را آقایان "اخلاق" می¬نامند و توسط نمایندگان خود در محافل بین المللی به کرسی می نشانند و البته که در اروپا، ژاپن و کشورهای مستقل نسبت به خود تنفر و مقاومت بر می انگیزانند، اما عموما پنهان.
تضاد غرب و شرق ص 524
https://eitaa.com/rafipoor
این کتاب در پی نشان دادن مسائل اجتماعی ایران است. از یک طرف ساختار اجتماعی – فرهنگی ایران تحلیل می¬گردد و از طرف دیگر نشان داده میشود که در این ساختار، اقدامات در جهت مدرنیزه کردن و به اصطلاح «توسعه» جامعه، شرایط تضادهای اجتماعی را هم در زمان شاه و هم در شرایط کنونی فراهم آورده است.
اقدامات شاه در جهت مدرنیزاسون از یک طرف موجب پیدایش قشر متوسط و بالا رفتن سطح درآمد قشرهای مختلف شد، اما از طرف دیگر فاصله بین قشر پایین و بالا را تشدید نمود. ورود انواع کالاهای جدید و همچنین نمایش ثروت از جانب قشر بالا، احساس نیاز را در قشرهای پایینتر افزایش داد، به طوری که رشد نیاز بیشتر از رشد درآمدها بود. با بالا رفتن سطح اطلاعات و تفکر مردم، در پی مدرنیزاسیون، احساس محرومیت نسبی و لذا نارضایتی از وضعیت موجود در سطح جامعه در حد غیر قابل تحمل گسترش یافت. خطر کمونیزم در شمال ایران موجب شد که امریکا شاه را به کاهش استبداد وادارد، که این خود موجب گسترش نارضایتی به طور آشکار گردید و نهایتا شرایط انفجار و انقلاب را تسهیل نمود.
بعد از پایان جنگ نیز سیاست توسعه موجب به هم زدن تعادل اجتماعی، افزایش نابرابری، تغییر ارزشها و پیدایش انواع مسائل گردید. با این تفاوت که در این نوع نابرابری جدید، اکثر گروهها با کاهش درآمد روبرو هستند و قشر متوسط در حال تقلیل است. در این قالب نابرابری جدید، تغییر سریع ارزشهای معنوی به سوی ارزشهای مادی، سودجویی و فردگرایی را در جامعه گسترش داد و ملاحظات اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و نظم اجتماعی... و نهایتا رضایت اجتماعی و وحدت ملی را مورد تهدید جدی قرار داده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{یکی از کاخ های دوران پهلوی، که بعد از انقلاب دفتر یکی از مسئولان روحانی شده بود، به موزه تبدیل شد}
وقتی سالن ها و دسته گل های جلوی برخی از روحانیون دست اندرکار نشان داده می¬شود، این تجملات نشان دهنده شروع تخریب پایگاه مردمی روحانیت و نظام است.
دریغ است ایران که ویران شود ص 430
https://eitaa.com/rafipoor
{نقش امریکا در سقوط شاه}
• در تاریخ 14 اکتبر 1974 (22 مهر 1353) مجله نیوزویک نوشته بود:
برخی از مشاهده گران (صاحبنظران) واشنگتن، نگران آنند که فروش بی حد اسلحه (به شاه) ممکن است برای ایالات متحده نتیجه معکوس داشته باشد. قدرت شاه در حال افزایش است. ما احتمالا داریم یک غول (شبیه) فرانکن اشتاین می سازیم.
• کتاب پرفروش The Crash of 79"" (سقوط 79 نوشته اردمن) این فکر و احساس خطر امریکا از جانب شاه را –هرچند در قالب یک داستان تخیلی- محسوس تر نمود. این خطر با فعال شدن شاه در سیاست نفت و بالا بردن قیمت آن و عملا درافتادن با غولهای نفتی و بیانات مغرورانه وی بیشتر محسوس شد.
• وقتی شاه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر 1976 (1355) مبالغ زیادی جهت تبلیغ برای فورد در مقابل کارتر سرمایه گذاری و از این طریق مستقیما در سیاست امریکا دخالت نمود، عکس العمل کارتر (پس از پیروزیش در انتخابات) مورد انتظار بود.
توسعه و تضاد ص 93
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
{کارتر و فریب رندانه شاه}
در آخرین روز سال میلادی (روز سیلوستر) و شب کریسمس سیاستمداران با خانواده و نزدیکترین افراد خود در محیطی صمیمانه و در مجلسی برای خوشگذرانی به سر می برند...
- در اوج رابطه منفی کارتر و شاه (بخاطر حمایت شاه از رقیب کارتر) او در یک حرکت حساب شده شب کریسمس (سال 1978 برابر 11 دی 1356) مهمان شاه شد در نتیجه از جانب با تجربه ترین سیاستمداران نیز حمل بر نزدیکی زیاد جدید واشنگتن و تهران می شد.
- او با این کار، شاه و زمامدارانی نظیر وی (ملک حسین، ملک حسن، انورالسادات ...) را فریب داد که هرگز به این فکر نیفتند که امریکا دوستان زمامدار خود را به تناسب سیاستش، سرنگون می کند.
- شاه و نزدیکانش به خیال خود دیگر از امریکا چراغ سبز برای باقی ماندن بر سر قدرت گرفته بودند...
- سرمست از این پیروزی یک هفته بعد (18 دی 1356) حملات بر ضد رهبری مذهبی با مقاله وزیر اطلاعات و جهانگردی وقت در یکی از روزنامه ها با جملاتی مستهجن، با بار ارزشی توهین آمیز آغاز شد.
- در پی انتشار مقاله توهین آمیز فوق بلافاصله (19 دی 1356) شورش طلاب قم آغاز و توسط دستگاه نظامی همراه با خونریزی مقابله شد...
- از اینجا به بعد سازماندهی انقلاب با روشهای سنتی و مذهبی همراه با ابزار مدرن آغاز گردید...
توسعه و تضاد ص 99
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
استبداد، یک عنصر فرهنگی
وقتی در سال 1349 در روستاهای کردنشین غرب مشغول تحقیق بودم، اهالی یکی از روستاها تعریف میکردند که خان گاه با دو هزار سوار می آمد و ما می بایست فورا همه چیز را برای او آماده می ساختیم. یک روز خان زنی را در روستا دید و از او خوشش آمد و دستور داد که او را برایش بیاورند. این زن همسر یکی از اهالی بود و او می بایست با خون دل این را بپذیرد.
در یکی از روستاهای اطراف سنقر، حکایت می کردند که هر تازه عروسی می بایستی در شب زفاف، اول به نکاح پسر خان درآید و بعد به شوهر خود. یک بار دامادی غیرتمند در شب زفاف لباس عروس میپوشد، به حجله میرود و پس از آمدن پسر خان، او را به قتل میرساند و فرار میکند.
این گونه اتفاقات در غرب و جنوب شرقی ایران وجود داشته است و در غرب کنترل شد و در جنوب شرقی، از جمله کرمان، نظام فئودالی شکل قانونی به خود گرفت...
در نظام فئودالی - استبدادی، دو عنصر اساسی وجود دارد:
1- زور: استفاده از زور و اجبار، بدون متقاعد کردن زیردست برای دستیابی به هدف
2- پذیرش زرو: پذیرش بدون چون و چرای زور و مشروعیت اجتماعی آن (عباراتی نظیر "این کشور یک آدم میخواهد مثل رضاخان"، تا زور بالا سر این مردم نباشد آدم نمیشوند" "باید زد توی دهنشان") ... بیانگر این مسئله هستند.
روابط اجتماعی بر اساس این دو عنصر (زور و پذیرش زور) در طول تاریخ آنچنان تداوم داشته و تثبیت شده که به یک پدیده عمیق فرهنگی تبدیل گشته است.
بچه از بدو هشیاریش در این نظام فرهنگی پرورش می یابد، از پدر و ماد و سپس از مربی زور میشنود و کتک میخورد، در مدرسه هر کس زورش بیشتر باشد، بیشتر مورد احترام قرار میگیرد.
وقتی شخصی در آلمان یک سیلی به صورت رئیس جمهور (آقای هاینه مان) زد، عکس العمل او به عنون رئیس جمهور چه بود؟
هیچ!
اگر این مساله در کشورهای جهان سوم اتفاق بیفتد چه میشود؟ . . .
توسعه و تضاد ص 385
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
5-5-5-1 زودباوری، خرافات و شایعه پذیری کورکورانه
{بخش 1}
به علت این رفتار کورکورانه، فرایند باهمجوری تولید یک نیروی فشار فوق العاده میکند که به کمک آن میتوان به راحتی مردم را تحت تاثیر قرار داد و آنها بدون بررسی شرایط زود خود را با باورهای دیگران تطبیق دهند. در اینجا یک مثال بومی از کلیله و دمنه:
"حکایت: آورده اند که زاهدی از جهت قربان، گوسپندی خرید. در راه قومی بدیدند، طمع کردند و با یکدیگر قرار دادند که او را بفریبند و گوسپند ببرند. پس یک تن از پیش در آمد و گفت ای شیخ این سگ از کجا می آری؟ دیگری بدو گذشت و گفت شیخ مگر عزم شکار دارد! سیم بدو پیوست و گفت این مرد در کسوت اهل صلاح است، اما زاهد نمی نماید که زاهد را با سگ صحبت نباشد و دست و جامه خویش را از اوصیانت واجب دارد. از این نسق هر کسی چیزی گفت تا شکی در دل او افتاده و خود را متهم گردانید و گفت شاید بود که فروشنده این جادو بوده است" (کلیله و دمنه صفحه 182)
بر همین پایه، با رشد فرایند میل به همجوری کورکورانه، باورهای خرافاتی نیز افزایش می یابد و باعث میشود که در جامعه درست از غلط و حقیقت از دروغ، عالم از بی علم و... قابل تشخیص نباشند.
تحت این شرایط هر کسی میتواند ادعایی بکند و بقیه به راحتی آن ادعای غلط را بپذیرند و این به یک باور همجوری تبدیل شود که هیچکس را یارای نقد آن نباشد.
مسئولان محترم ما خود به خوبی واقفند که چقدر از این اتفاقات در گذشته و حال روی داده است.
کتاب کوچک و خواندنی "پیدایش بابیت (بهائیت) اسرار فاش شده کیناز دالگورکی جاسوس روس در کشورهای اسلامی" یک نمونه دیگر اما بسیار مهم از این مساله است.
امروز نیز کشور ما با انواع این ادعاها و مدعیان سروکار دارد که دستگیری هر یک از اینها بیش از هزینه های مادی زیاد، هزینه کاهش مشروعیت سیاسی را به همراه دارد. استعمار نیز با وقوف کامل به این مساله، تمام تلاش خود را بر آن گذاشته است تا از آغاز انقلاب تا کنون ریل ها و بسترهای پرورش خرافات را در ایران تقویت نماید و بسترهای مذهبی را برای این هدف بسیار مناسب دیده است. لذا تا حکومت با ریشه های اصلی خرافات پروری برخورد اساسی نکند، این مساله مانند یک غده سرطانی روز به روز بیشتر نظام حکومتی را تهدید می کند.
دریغ است ایران که ویران شود ص 238
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
زودباوری، خرافات و شایعه پذیری کورکورانه
بر همین پایه، با رشد فرایند میل به همجوری کورکورانه، باورهای خرافاتی نیز افزایش می یابد و باعث میشود که در جامعه درست از غلط و حقیقت از دروغ، عالم از بی علم و... قابل تشخیص نباشند. حاجی سیاح در این زمینه مثالهای زیادی می آورد، از جمله:
"... وارد قشلاق شدیم که ده بزرگی است از ورامین و ما هم در کاروانسرا منزل کردیم.
در آنجا چند نفر یهودی بودند، جوانی دهاتی به یک جوان یهودی بسیار اذیت کرده از ایوان حجره او را پایین انداخت. پیرمردی گفت: «آقا چرا او را اذیت کردی چه کرده بود؟» گفت: «از خلقت او بدم آمد.» باز دشنام زیاد داده از کاروانسرا بیرون شد.
پیرمرد و جوان یهودی هم بیرون رفتند. من هم محض تماشا در عقب ایشان رفتم. دیدم جوان به پیر به زبان خودشان گفت: «حالا من خودم را نظر کرده و عزیز این جاهلان میکنم تا دستم را ببوسند.» پیرمرد گفت: «از خر شیطان پیاده شو، بیا برویم به خدا بسپار.» باز بعضی گفتگو کردند. نفهمیدم.
بعد از کمی آن دهاتی آمد و آن قدر نگذشت صدای طبل بلند گردید. گفتیم: «چه خبر است؟» گفتند: «در اینجا تکیه ای هست، که در آنجا تعزیه در می آورند.» ما هم چای خورده به تماشا بیرون رفتیم. دیدیم جمیعیتی است، طبل و ساز میزنند، مرد و زن و بزرگ و کوچک دور آن جوان یهودی را گرفته، لباس او را قطعه قطعه کرده برای تبرک به رو می مالیدند و صلوات می فرستادند و دست و پای جوان یهودی را می بوسیدند و آفرین بر سعادت او خوانده تحسین می کردند.
پرسیدم: «چه خبر است؟» گفتند این جوان یهودی امام زمان را در خواب دیده که به او گفته: «تو از مایی، برو ایمان بیاور.» (نقل از سیاح، 1359 ص115)
دریغ است ایران که ویران شود ص 239
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
19.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونگی تبدیل یک پدیده منفی به هنجار (باهمجوری) و شیوه ی نامناسب برخورد با آن در مورد خیلی از موارد از جمله پیروی از شایعات کاربرد دارد.
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
مجموعه دروس استاد در مجموعه درس گفتار را از طریق لینک زیر میتوانید ببینید:
https://www.telewebion.com/program/62868
{آیا نیروی انتظامی میتواند گسترش فساد در جامعه را کنترل کند؟}
وقتی فساد به اوج خود رسید و دزدی، قتل و آدم ربایی، اعتیاد جوانان ... زندگی و خانواده بالاخص قشر بالا را به خطر انداخت، در این مرحله از اوج آشفتگی جامعه، مسئولان کشورهای جهان سوم که خود عموما در محیطهایی غیر از شرایط عادی مردم زندگی میکنند و از واقعیتها دور هستند، تازه از گوشه و کنار اطلاعاتی درباره انحراف میشنوند و احساس مسئولیت یا احساس "صاحب مقامی" میکنند که این نباید در جامعه ای که آنها مسئول هستند روی دهد و باید با آن "قاطعانه" برخورد کرد.
در این مرحله معمولا تمام توجه و انتظار به نیروهای انتظامی برمیگردد. اما این انتظار دیگر نه بجا است و نه اقدامات کنترلی در این مرحله تاثیر (مثبت) خواهند داشت. چرا؟:
1- با توضیحات گذشته مشخص شد، که هم قشر بالا و هم نظام اداره کننده کشور، خود در بوجود آمدن شرایط فقر، نابرابری، نیازآفرینی، مسدود کردن راههای مشروع درآمد، تغییر ارزشهای معنوی به سوی ارزشهای مادی و کاهش کنترل، مؤثر بوده اند و این شرایط موجب شده اند که عده ای از انسانهای باهوش و شریف این مرز و بوم از صراط مستقیم به سوی انحرافات کشیده شوند و حالا انتظار مقابله مطرح میشود.
2- نکته بسیار مهم دیگر اینست که اداره کنندگان کشور خود ابتدا کنترل های بیرونی قوی بعد از انقلاب را سست و لغو کردند و از آن طریق عملا امکان تغییر ارزشها را بوجود آوردند و عملا امکان آزادی عمل افرادی که متمایل به ارزشهای غربی بودند، در اشاعه ارزشهای خود فراهم آمد و آنها نقش خود را در این فرایند تغییر نظام رزشی جامعه به بهترین وجه و به سرعت ایفا نمودند که در نتیجه سیل انحرافات آغاز گردید.
وقتی کنترل از ابتدا قوی باشد مانند یک سد قوی جلوی آب را میگیرد. اما وقتی سد را خراب کردیم و سیل آمد و هر لحظه قوی تر شد، آنوقت میخواهیم در امواج خروشان سیل، سد بسازیم.
3- بعد از آنکه شرایط انحرافات فراهم آمد و بخشهای جامعه را تهدید کرد، ما با "انتظار برخورد قاطع نیروی انتظامی با خاطیان" در واقع دو گروه را در مسیر هدف گیری خود قرار داده ایم: نیروی انتظامی و خاطیان. اما این هدف گیری درست به نظر نمیرسد. زیرا از یک طرف شرایط مناسب برای انحرافات (اعتیاد، دزدی...) فراهم آمده و از طرف دیگر دستور فعالیت برای مقابله با آن داده میشود، که با هزینه های زیاد برای جامعه همراه است. مانند بدنی که از یک طرف مورد هجوم انواع بیماریها قرار داده میشود ( مثلا شخصی که زیاد سیگار میکشد، مشروبات مضر میخورد، پرخوری میکند و افزایش وزن دارد، حرکت ندارد) و در نتیجه به انواع بیماریها دچار میشود و سپس میخواهد با هزینه زیاد و با مراجعه به پزشک سلامت خود را بدست آورد.
4- کنترل بیرونی از طریق نیروی پلیس در این مرحله و این شرایط، تاثیری بر روی کنترل انحرافات در سطح کل جامعه نخواهد داشت، بلکه فقط میتواند تا حدود کمی برای قشر بالا مصونیت بیاورد.
حال چرا نمیتوان ر این مرحله و تحت این شرایط با نیروی انتظامی انحرافات و جنایت را کنترل نمود؟ زیرا شرایط انحراف یک شرایط فردی نیست، بلکه یک شرایط اجتماعی است. دیگر یک یا چند نفر به فساد کشیده نشده اند، بلکه این بیماری سرطانی اکثر شئون جامعه را فرا گرفته است.
* مگر نیروهای کنترل کننده (انتظامی و قضایی) جزئی از اعضاء این جامعه نیستند؟
* مگر فرایند نیازآفرینی شامل آنها و خانواده شان نمیشود
مگر در آنها نیاز به کالاهای تبلیغ شده بوجود نمی آید؟
مگر آنها خود را با بقیه مقایسه نمیکنند؟
مگر آنها احساس حفظ آبرو ندارند...،
مگر حقوق یک گروهبان یا استوار نیروی انتظامی چقدر است؟ او با حقوق ... هزار تومان، چطور میتواند با این هزینه ها، زندگی کند؟ او هم باید برای نیازها و تورم روز افزون از یک راهی درآمدی داشته باشد. از چه راهی؟؟
توسعه و تضاد
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
{میزان امکانات و توقع از پلیس}
همین اعضاء نیروی انتظامی که از بزرگ تا کوچکشان باید با درآمد ناچیزی زندگی کنند و بالاترین حقوق یک سرتیپ با اضافه کار و غیره در سال 1373 حداکثر 70هزار تومان بود (آنهم با آن سطح انتظارات بالا از او و آن سطح نیاز)، در نظام اداریشان، تعداد بسیار زیادی مرسدس بنز مدلهای مختلف، بالاخص جدید دارند که همواره در زمانهای مشخص برای آنها تهیه و از آلمان وارد میشود، گاه با استدلالهای بی رابطه ای مانند: بنز سریع تر و با قدرت تر است.
اما نویسنده در تمام مدت بیش از 15 سالی که در آلمان اقامت داشت، در سیستم پلیس مجهز و منسجم آلمان (در کشوری که خود تولید کننده بنز است) به یاد ندارد که اتومبیل مرسدس بنز دیده باشد.
پلیس آلمان عموما از فولکس واگن، گلف و آودی استفاده میکند.
در سوئیس با یک نظام پلیسی بسیار دقیق و فعال، تا سال 1973 فقط از آلفا رومئو استفاده میشد و سپس با آمدن گلف و یتا (Jetta) تغییر سیستم نقلیه دادند.
البته در سیستم پلیس هر دو کشور (آلمان و سوییس)، حقوق یک عضو پلیس بالا و بیش از سطح نیازش است.
آنوقت در ایران با این وضع حقوقی کارکنان نیروی انتظامی ما باید مرسدس بنز داشته باشیم، در حالیکه پژو و رنو نیز در داخل مونتاژ میشود.
این یک تناقض است. پلیس باید دارای شرایط مناسب برای مبارزه با فساد باشد، اما ما شرایط اورا برعکس میکنیم. ما با بنز به نابرابری دامن میزنیم، و در نتیجه نابرابری است که انحرافات بیشتر میشود، اما پلیس ما به علت کمبود درآمد توان مقابله با آنرا نخواهیم داشت.
جالب اینست که همه این را میدانند، و پول ها جابجا و مصرف آن در جای غلط است، تا نظام از کار بیافتد.
اینها ریلهای عقب افتادگی هستند، که برای واگنهای قطار اجتماعی و بخشهای جامعه کار گذاشته شده است، تا آنها مجبور باشند بر روی آن و فقط در مسیر غلط حرکت کنند. فعلا این یک ریل را به خاطر بسپارید:
جابجا کردن پولها که در نتیجه آن
• فقر در نیروهای انتظامی بوجود آید و
• توان کنترل از آنها سلب،
• انحرافات و آشفتگی جامعه و آبهای گل آلود و
• ارزشهای مصرفی گسترش یابند و پایه و مقیاس مسابقه و خودنمایی قرار گیرند
• در نتیجه تجمل و فخرفروشی بر پایه آن بیشتر شود و
• کارهای تجملی غربی وارد شود و
• بازار و اقتصاد غرب رونق یابد
اما مسئله جابجایی پول به اینجا ختم نمیشود. هرچه که آشفتگی اجتماعی، جنایات و دزدی بیشتر شود، انتظارات از نیروی انتظامی بیشتر میشود و آنها بیشتر تحت فشار قرار میگیرند.
اما نه تعویض افراد مسئله را حل میکند و نه تنزل درجه.
تحت این شرایط عده ای خواستار تجهیزات بیشتر میشوند، یعنی دوباره خریدن کالا از غرب.
با این وضع حقوقی معلوم است که وقتی یک قاچاقچی یک افسر را تطمیع کند و بگوید، "تو در فلان ساعت فقط برو توی توالت و برای این کار اینقدر (مبلغ کلان) به تو میدهیم..." چه میشود؟
کنترل انحرافات توسط نیروی انتظامی وقتی ممکن است که
• از یک طرف شرایط بروز انحرافات در جامعه از بین برود و
• از طرف دیگر نیروهای انتظامی انگیزه کافی برای کنترل داشته باشند.
توسعه و تضاد ص294 (با اندکی تلخیص)
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
{به مناسبت 25 اسفند روز بزرگداشت پروین اعتصامی}
ای دولتمردان جمهوری اسلامی به هوش باشید و بپرهیزید از این همه تجملات و اشرافیت و به یاد آورید، پند بانوی فرهیخته و افتخارآفرین ایران و نگذارید که شهدا و جانبازان و امثال آنها دلخون شوند:
روزي گذشت پادشهی از گذرگهی
فرياد شوق بر سر هر کوي و بام خاست
پرسيد زان ميانه يکی کودک يتيم
کاين تابناک چيست که بر تاج پادشاست
آن يک جواب داد چه دانيم ما که چيست
پيداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزديک رفت پيرزنی کوژپشت و گفت
اين اشک ديده من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فريفته است
اين گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعيت خورد گداست
بر قطره سرشک يتيمان نظاره کن
تا بنگری که روشني گوهر از کجاست
پروين، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست؟»
دریغ است ایران که ویران شود؛ ص206
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
نمی بینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی
درون ها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی
این ابیات حافظ گرچه برای بیشتر افراد وصف حال کنونی است. اما این شرایط در عین حال برکاتی نیز دارد. اولین برکت فهم آیات زیر است:
يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ (73)
ضعف تمام قدرتمندان جهان و درک قدرت خالق که:
ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ (74) (حج)
دومین برکت فهم و تجسم برخی از علائم یوم الدین است:
يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً...،
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ (34) وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ (35) وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ (36)
از برکات دیگر، در کنار درک اهمیت کارکرد جامعه و نیاز به همکاری متقابل، تشخیص و تمایز چرخ های کارکردی (functional) و غیرکارکردی (dysfunctional) و برخی عناصر شیطانی جامعه که نبودشان به ز بودشان است.
سال نو بر همه شما عزیزان مبارک
جاجرود - فروردین 1399
فرامرز رفیع پور
حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع)، بالاخص عارف و پیشوای بزرگ ما، حسین(ع) خود و خانوادهاش را فدا کرد تا به ما بیاموزد... [که] باید در راه دین خداوند متعال فعال بود.
لذا اگر واقعاً کسی به خداوند و قدرت او اعتقاد داشته باشد (و نه آن که در یک پوشش دینی به دنبال امتیازات دنیوی) باشد، در آن صورت "اَلَکی" و به خاطر باهمجوری، امتیازات و مقبولیت "حسین حسین" نمیکند، بلکه حاضر است مانند شهدای معظم ما خود را مانند این مرد بیمانند، فدا کند.
خدایا خودت کمک کن و به ما هم این احساس را بده...
ربَّنا فَاغفِر لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّر عَنّا سَیِّئاتِنا و تَوَفَّنا مَعَ الأَبرار...
دریغ است ایران که ویران شود؛ صفحه 378